وبلاگ معمار شهر

اخبار و مطالب معماری و شهرسازی ایران و جهان

وبلاگ معمار شهر

اخبار و مطالب معماری و شهرسازی ایران و جهان

مطالب و مباحث تخصصی معماری و شهرسازی و دیگر علوم وابسته را با ما مطالعه نمایید...




در اين وب
در كل اينترنت
  • قالب وبلاگ
  • تبلیغات

    طبقه بندی موضوعی

    ۱۳۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اجتماعی» ثبت شده است

    رئیس سنجش مطالعات اجتماعی مرکز تحقیقات وزارت راه، مسکن و شهرسازی اظهار داشت: امروزه جمعیت کشور در روستا و شهر تثبیت شده است، مگر در شرایطی که مهاجرت های بسیار اندک به صورت موردی صورت می گیرد.

    برنامه هاشور با موضوع بررسی حاشیه نشینی در تهران و کشور، با حضور دکتر مریم زارعیان (استادیار دانشگاه و رئیس سنجش مطالعات اجتماعی مرکز تحقیقات وزارت راه، مسکن و شهرسازی) از شبکه رادیویی گفت و گو روی آنتن رفت.
    در این برنامه دکتر مریم زارعیان با اشاره به این که مسیر توسعه در کشور همواره سبب مهاجرت مردم از روستا و شهر شده است، گفت: از اوایل دهه ۴۰ تا به امروز تمامی سیاست های توسعه کشور بر با تکیه بر تمرکزگرایی زمینه مهاجرت افراد روستایی به شهرها را فراهم ساخته است.
    وی با اشاره به این که حدود ۷۶ درصد از جمعیت ایران در شهرها زندگی می کنند، اظهار داشت: امروزه جمعیت کشور در روستا و شهر تثبیت شده است، مگر در شرایطی که مهاجرت های بسیار اندک به صورت موردی صورت می گیرد.
    رئیس سنجش مطالعات اجتماعی مرکز تحقیقات وزارت راه، مسکن و شهرسازی ادامه داد: مهاجرت های گسترده از روستا به شهر در سال های گذشته به صورت کامل واقع شده اند، بر همین اساس مهاجرت عمده ای از روستا به سمت شهر در سال های آینده پیش بینی نمی شود.
    وی افزود: برخی از افرادی که از نظر فرهنگی و ساختاری با کارکردهای شهرها هماهنگ نشدند، به اجبار در حاشیه شهرهای بزرگ زندگی می کنند.
    دکتر مریم زارعیان اضافه کرد: عدم وجود اشتغال پایدار و ارزان بودن نرخ زمین و مسکن در حاشیه شهرها از جمله مهم ترین عواملی هستند که افراد مختلف را به زندگی در حاشیه شهرها سوق داده اند.
    وی با اشاره به سند ساماندهی حاشیه نشینی مصوب سال ۸۳، تصریح کرد: متاسفانه سند ساماندهی حاشیه نشینی کشور در دولت نهم و دهم به صورت کامل فراموش شده و مورد اجرا قرار نگرفت، در حالی که دولت آقای روحانی با احیای این سند کارهای مختلفی را انجام داد.
    رئیس سنجش مطالعات اجتماعی مرکز تحقیقات وزارت راه، مسکن و شهرسازی افزود: در ۸ سالی که سند ساماندهی حاشیه نشینی مورد توجه دولت نبود، حاشیه نشینی در کشور بیش از ۶ میلیون نفر افزایش پیدا کرد.

    ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۹۷ ، ۱۹:۳۱

    ۲۲۳ سال از پایتخت شدن تهران به عنوان مهد ساختار و معماری زیبای ایرانی می‌گذرد، اما چه زود آسمان خراش‌ها و مال‌های پر زرق و برق عطر خوش یاس‌های سفید را در گذر زمان گم می‌کنند و رنگ از رخساره برمی‌گیرد و گرفتار دود و دَم می‌شود.

    تهران| 223 سالگی پایتخت؛ از عطر یاس‌های سفید تا زرق و برق‌ آسمان‌خراش‌ها+فیلم

    به گزارش خبرگزاری تسنیم از تهران، شاید اگر امروز آغا محمدخان قاجار تهران امروز را با برج‌های سر به فلک کشیده و هوای مه‌آلوده و خیابان‌های پرترافیک آن می‌دید بی‌گمان رخت پایتختی از تهران برمی‌کشید و بر آبادی دیگری می‌پوشاند.

    تهران قدیم شرحی از محله‌های قدیمی، کاج‌های سر به فلک کشیده، صفا و صمیمیت، خانه‌های کلنگی با  حوضچه‌های آبی وسط حیاط و سکو‌های بلند دَم در هر خانه که به مثابه مجلس شورایی کانون شور و مشورت پیران محله بود اما امروز این شهر پرخاطره میزبان میهمانانی ناخوانده‌ از جنس سنگ و آهن است که در کنار خانه‌های قدیمی سر به فلک کشیده چهره و هارمونی سنتی آن را به تاراج برده‌اند.

    امروز 223 سال از پایتخت شدن تهران به عنوان مهد ساختار و معماری زیبای ایرانی می‌گذرد، اما چه زود آسمان خراش‌ها و مال‌های پر زرق و برق عطر خوش یاس‌های سفید و صدای نهر کنار دیوارهای کاه ‌گلی را در گذر زمان گم می‌کنند و با بی‌رحمی تمام خود را در دل مردم این شهر جا می‌کنند، چه زود تهران رنگ از رخساره برمی‌گیرد و گرفتار دود و دَم می‌شود.

    اینجا تهران شهر هویت‌های فراموش شده با آمال و آرزوهای بدقواره است، شهری که آوار دهل شنیدن آن تنها از دور خوش است، شهری که شب‌هایش گم شدن در غربت تنهایی را فریاد می‌زند و آن قدر مظلوم شده که در روز تولدش هم کسی یادش نمی‌کند.

    دیر زمانی نبوده که ساز پایتخت کوک بوده و رفتن به آن آرزو بود، کاش دوباره تهران غبار از تن بزداید و با یاد طهرون روزش را جشن بگیریم و در هیاهوی شاد کودکانه شمع تولدش را فوت کند.

    امروز 14 مهرماه 97 در سالروز تولد پایتختی تهران نخستین بارش پاییزی را به فال نیک می‌گیریم باشد که شهری آباد از هویت‌های ماندگار، چراغ راه آیندگان باشد.

    ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مهر ۹۷ ، ۲۳:۵۷
    234 سال از زمانی که آغا محمد خان قاجار تصمیم گرفت تا تهران را به عنوان پایتخت خود انتخاب می کند می گذرد، سال هایی که در گذر تاریخ این روستای بزرگ شده حکایت های زیادی از تلخ و شیرین های این شهر دارد. در آن زمان مورخان زیادی آمدند تا روایتگر تهران باشند. روایت هایی که گاه توسط متشاران خارجی چهره این شهر را به مانند یک وصله ناجور در میان شهرهای بزرگ و کوچک ایران معرفی کردند. از زمانی که ناصرالدین شاه قصد سفر به فرنگ را کرد و نخستین دوربین عکاسی را وارد ایران کرد، آن زمان بود که تصاویری از تهران قدیم خلق شد و تا به امروز نیز ادامه دارد. اما آنچه که در طول حداقل یکصد سال اخیر حائز اهمیت است، این است که عکاسان هنوز نتوانستند جامعه شناسی و شهرسازی تصویری این کلانشهر را به طور دقیق و کامل به تصویر بکشند. عکاسان بر این باورند که عدم حمایت متولیان حوزه هنر و فرهنگ از حوزه عکاسی برای نشان دادن زیبایی های تهران باعث شد تا حتی در گردشگری مجازی از کشورهای همسایه هم عقب بمانیم.

    به گزارش تیتر شهر: امروز، روز تهران است. تهرانی که در زمانی که پایتخت ایران به صورت رسمی معرفی شد، حد و حدود شهری آن به دروازه هایش ختم می شد و به دو دوره حصار ناصری و صفوی تقسیم می شد. هنوز هم می توان بناهای تاریخی و میراث فرهنگی به جای مانده از قرن ها زندگی در این شهر بزرگ را از هزار توهای تاریخ آن بیرون کشید.


    در دو دهه اخیر تب توسعه پایتخت در میان مدیران شهری بالا گرفت و به همراه این سرعت که گاهی از چارچوب و قاعده برنامه های بالادستی خارج شد؛ تهران به یک ابر شهر تبدیل شد. شهری که جاذبه های تاریخی و طبیعی خود را برای ایجاد فضایی برای سکونت مردمان بیشتر بلعید و آنچه باقی مانده از تاریخ قدیمی این شهر در حد یک معجزه باور نکردنی است که از قتل عام هویت شهر جان به در برده است.

     

    روایت ناگفته های تهران  از دریچه دوربین عکاسان/ شاعرانه های تهران از نگاه عکاسان پایتخت/عکاسی شهری در نگاه متولیان مغفول مانده است


    اما هنوز تهران جاذبه های دیدنی زیادی دارد. درست در پس روزمرگی های آلوده به دود و صدای ممتد بوق خودروها. دیدن این زیبایی ها هر چند نیاز به چشم مسلح ندارد، اما مردمانی که در گرفتاری های شهری گیر کرده اند، شاید نتوانند که به خوبی این زیبایی را جایگزین زشتی های این کلانشهر کنند.


    اما در این میان حداقل در طول 15 سال اخیر راویان جاذبه های تهران عکاسانی بودند که از زاویه لنز دوربین های خود سعی کردند تا از این شهر پر هیاهو چهره دیگری را به پایتخت نشینان و مردم کشور نشان دهند و حتی پا فراتر گذاشتند و با انتشار تصاویری از لطافت های تهران؛ طن نازی های این شهر را به دنیا نشان دادند.


    اما به نظر می رسد که هنوز این نگاه کافی نیست و نیاز دارد تا متولیان امر با دید بازتری نسبت به روایت تاریخ مصور شهر تهران ورود کنند. موضوعی که یکی از عکاسان برجسته تهران نیز به آن اشاره می کند.


    امیر گلی پور درباره انتخاب حوزه عکاسی از تهران به عنوان یک ژانر تخصصی می گوید: زمانی به کار عکاسی علاقمند شدم که یک کتاب مصور از جاذبه های شهرهای مختلف کشور از استاد بزرگ افشین بختیار به دستم رسید. تمام دوران نوجوانی و جوانی به این فکر بودم که چگونه می توان زیبایی های کشور و البته تهران به عنوان شهری که در آن متولد شده ام را نشان دهم. همیشه این سوال را در ذهنم داشتم که چرا به غیر از آقای بختیار عکاسان دیگر توجهی به این بخش از ژانر عکاسی نداشتند. تا اینکه تصمیم گرفتم در دانشگاه رشته عکاسی را انتخاب کنم تا جواب تمامی این سوالاتم را بعد از یادگرفتن این علم و هنر بیابم و خودم وارد این وادی شوم.

     

    ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مهر ۹۷ ، ۲۰:۵۹

    خبرگزاری ایسنا: گرچه از دوران قاجار «قومیت» به عنوان عاملی وحدت‌بخش و هویت‌ساز میان مردم خطه‌های مختلف ایران، گاه موجب شکل گرفتن حکومتی خودمختار در گوشه‌ای از ایران می‌شده، اما به نگاهی گذرا به تاریخ یکصدسال اخیر، همواره ردپای نیروهای خارجی، از روس و انگلیس تا آمریکا و سعودی در حمایت حرکت‌های قوم‌گرایانه به چشم می‌خورد.

    برنارد لوئیس، مورخ انگلیسی-آمریکایی که به عنوان پدرتجزیه‌طلبی نیز معروف است، ایده پرداز «خاورمیانه‌ی بزرگ» است. او می‌گوید ایران، عراق، سوریه، عربستان، همگی باید تجزیه و به کشورهای کوچکتری تبدیل شوند تا دیگر قدرت رویارویی با جهان غرب را نداشته باشند.

    دکترین لوئیس توصیه می‌کند برای تسلط بر ایران، باید براساس قومیت آن را به چند کشور نوپا خُرد کرد؛ کشورهایی به نام «آذربایجان جنوبی»، «کردستان»، «بلوچستان»، «عربستان» و...؛ پروژه‌ای برای به آشوب کشیدن تمدنی چندهزارساله که به‌آرامی از طریق رسانه‌های معاند درحال پیگیری است و البته گاهی صدای آن در اقدامات تروریستی و آشوب‌طلبانه به گوش می‌رسد.

    گروه‌های تجزیه‌طلب برای «کشور» موهوم خود پرچم‌هایی طراحی کرده و در تبلیغات سیاسی خود از آنها استفاده می‌کنند

    کردستان: از زمان روی کار آمدن رضاخان تا کنون حرکت‌های تجزیه‌طلبانه‌ای در راستای جدایی کردستان و تشکیل یک «کشور» جدید انجام شده است. عاملان این تحرکات بر این عقیده‌اند سرزمین‌هایی که در آنها اکثریت جمعیتی با قوم کرد است، با جدایی از سرزمین اصلی، کشور واحدی تشکیل دهند. گرچه در کردستان ایران، ترکیه، عراق و سوریه اکثریت تمایلی برای جدایی از کشور خود ندارند اما عناصری همواره تلاش کرده‌اند با تقویت قوم‌گرایی و آنچه «پان‌کردیسم» خوانده می‌شود، جریانی تجزیه‌طلبانه ایجاد و برای آن یارگیری کنند.

    ترور در مسیر «استقلال»

    حرکت‌های تجزیه‌طلبانه در کردستان ایران از سال ۱۳۲۲ شکل جدی‌تری به خود گرفت و نیروهای تجزیه‌طلب تحت لوای حزب کمونیست شوروی سازماندهی پیدا کردند و «حزب دموکرات کردستان» در سال ۱۳۲۴ توسط فردی به نام «قاضی محمد» تشکیل شد. هدف و شعار اصلی این گروه از ابتدا «خومختاری برای کردستان» بود. به فاصله‌ی سه ماه بعد از تشکیل این حزب و در پی اشغال ایران در جنگ جهانی دوم، قاضی محمد از فرصت استفاده کرد و برای خود حکومتی تشکیل داد که برخی از آن به عنوان «جمهوری مهاباد» یاد می‌کنند. اما این حرکت او سرکوب و قاضی محمد اعدام شد.

    بعد از کودتای ۲۸ مرداد و تحدید آزادی‌های سیاسی، این حزب نیز ناچار فعالیت‌های خود را بصورت مخفیانه ادامه داد تا انقلاب اسلامی در سال ۵۷. بعد از انقلاب، آنها فعالیت خود را بطور علنی از سر گرفتند و درگیریهای متعددی با پاسداران ایجاد کردند. تنها پنجاه روز بعد از انقلاب اسلامی، حزب دموکرات کردستان به بهانه‌ی افتتاح دفتر حزب در نقده، دست به تظارهات مسلحانه زد که بسرعت این تظاهرات به درگیری قومی و نبرد مسلحانه منجر شد. اقدامی که صدها کشته و مجروح برجای گذاشت.

    همچنین از سال ۱۹۴۸ حزب دیگری با نام کومله در کردستان پا به عرصه گذاشت. پیش از انقلاب اسلامی اعضای این حزب به ۲۰۰ نفر هم نمی‌رسید. آنها بعد از انقلاب وارد مبارزه‌ی مسلحانه با جمهوری اسلامی ایران شدند.

    در کنار اینها گروهک دیگری با نام «پژاک» از سال ۲۰۰۴ در کردستان دست به اقدامات مسلحانه علیه جمهوری اسلامی ایران می‌زند. از نظر ایران و ترکیه و حتی وزارت خزانه‌داری آمریکا، این گروه زیرمجموعه‌ی پ. ک.ک و گروهکی تروریستی قلمداد می‌شود. این گروهک بارها به پاسگاه‌های مرزی ایران حمله کرده که یکی از آخرین حمله‌ها در اواخر تیر ۹۷، منجر به شهادت ۱۱ تن از مرزبانان شد.

    مرام سیاسی پژاک نیز مانند سایر گروهک‌ها و فرقه‌های معاند فعال در کردستان، مرام «ملی‌گرایی کردی» است. این گروه علاوه بر اقدامات تروریستی مشغول تبهکاری سازمان‌یافته نیز هستند. در سال ۲۰۰۹ میلادی، پژوهشگرانی از مؤسسه «واشینگتن برای سیاست خاور نزدیک» اعلام کردند که پژاک و پ. ک.ک با انجام قاچاق سازمان‌یافته‌ی موادمخدر، امنیت بین‌المللی را به خطر انداخته‌اند.

    خوزستان: گروه‌های قوم‌گرای فعال در این منطقه معتقدند از زمان سرنگونی شیخ‌ خزعل توسط رضاخان، استقلال خود را از دست داده‌اند و حالا به دنبال تشکیل یک ایالت خودمختارند، نه جدایی از خاک ایران.

    ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ مهر ۹۷ ، ۲۳:۱۳

    روزنامه قانون: پیشینه جشن مهرگان به هزاره دوم پیش از میلاد بر می‌گردد و بیش از چهارهزارسال قدمت دارد. دیرینگی جشن مهرگان دستِ‌کم تا دوران شاهان باستانی و بزرگی چون فریدون بازمی‌گردد.

    فردوسی در شاهنامه به روشنی به این جشن کهن و پیدایش آن در دوران پادشاهی فریدون اشاره کرده‌است. فلسفه جشن مهرگان سپاسگزاری از خداوند به خاطر نعمت‌هایی است که به انسان ارزانی داشته و حتکیم دوستی و محبت میان انسان‌هاست

    مهر یا میترا در زبان فارسی به معنای فروغ، روشنایی، دوستی، پیوستگی، پیوند و محبت است.

    جشن آفرینش زبرجد در میان رنگ‌ها

    مهرگان پس از جشن نوروز، بزرگ‌ترین جشن ایرانیان است که از هزاره دوم پیش از میلاد در دهم مهر یا نزدیک‌ترین زمان به دهم مهر برگزار می‌شده است و بعضی معتقدند حدود چهارهزار سال قدمت دارد. نخستین روز جشن را مهرگان عامه و آخرین روز آن را جشن مهرگان خاصه می‌نامند. مهر یا میترا در زبان فارسی به معنای فروغ، روشنایی، دوستی، پیوستگی، پیوند و محبت است.

    این جشن سه جنبه طبیعی، اسطوره ای و دینی دارد؛ در جنبه طبیعی مهرگان از این جهت جشن گرفته می‌شود که اندازه شب و روز در مهر برابر می‌شود. همچنین مهر برابر است با پایان فصل برداشت کشاورزی. از این‌رو زمان مناسبی برای جشن و شادی و استراحت کشاورزان که عمده ایرانیان باستان بودند، است. در جنبه اسطوره‌ای مهرگان باید گفت که از دیرباز ایرانیان بر این باور بودند که در این روز کاوه آهنگر درفش کاویانی را برداشت و علیه ضحاک ماردوش قیامی مردمی بر پا کرد و فرمانروایی را به فریدون داد . او بر ضحاک غلبه کرد، او را گرفته و به کوه دماوند فرستاد تا در بند شود. از این‌رو مردم این پیروزی را جشن گرفتند و بعد از آن حکام با مهر و محبت با رعایا رفتار می کردند و به این دلیل این جشن مهرگان نامیده شد.

    در جنبه دینی از سلمان فارسی نقل شده است که ما در عهد زرتشتی بودن می‌گفتیم: خداوند برای زینت بندگان خود، یاقوت را در نوروز و زبرجد را در مهرگان بیرون آورد و فضل این دو روز بر روزهای دیگر مانند فضل یاقوت و زبرجد است بر جواهرهای دیگر. همچنین در دوره‌ اردشیر دوم هخامنشی، میترا در کنار آناهیتا به عنوان ایزدی بزرگ ستایش می‌شد که در این میان، مهریشت که در ستایش میتراست، کهن‌ترین، استوارترین و مهم‌‎ترین یشت اوستاست.

    صرف نظر از اینکه مهرگان را در کدام یک از سه جنبه فوق گرامی داریم، فلسفه جشن مهرگان سپاسگزاری از خداوند به خاطر نعمت‌هایی است که به انسان ارزانی داشته و تحکیم دوستی و محبت میان انسان‌هاست. مهرگان نیز مانند نوروز با مراسم خاص و آداب و رسوم ویژه برگزار می‌شده است. چنان‌که از نوشتارها برمی‌آید مردم در این روزها با جامه‌های ارغوانی گرد هم می‌آمدند و در سفره مهرگانی گل همیشه شکفته گذاشته و پیرامون آن را با گل‌های دیگر آذین می‌کردند. میوه‌های مختلف پاییزی که ترجیحا به رنگ سرخ و زرد و ارغوانی بوده مثل سنجد، انار، سیب، خرمالو و... به این سفره اضافه می‌شده است. از دیگر لازمه‌های سفره مهرگان جام آتش یا شمع، شکر، شیرینی و گلاب بوده است.

    پیشنه جشن مهرگان

    بنیاد و ریشه واژه مهر به واژه مشترک هند و ایرانی miθra برمی‌گردد. این واژه در اوستا به صورت miθra «ایزد میترا» به کار رفته ‌است. بسیاری واژه مهر را «عشق، دوستی» معنا می‌کنند، نه «پیمان و قرارداد» زیرا آنچه میان روابط خانوادگی معنا دارد، «عشق، دوستی» است و نه «پیمان و قرارداد». مهر به معنای فروغ و روشنایی نیز به کار رفته‌است، در نخستین سده میلادی میترائیسم در سراسر روم گسترش یافت و نقش نگاره‌های برجامانده تاکیدی از گسترش این آیین دارد.

    برخی از این نگار‌ه‌های به جا مانده نوشته‌ای دارند با عنوان «sol invictus» به معنای «خورشید همواره پیروز». این نوشته به معنی دیگری از مهر یا میترا، «خورشید» تاکید می‌کند. پیشتر مهرگان با نام بغ یادی، بگ یادی (bāgayādi) به کار می‌رفته‌ است، بر این اساس برخی بخش نخست این نام را baga «بغ، خدا» و بخش دوم را yāda «ستایش» و در کل به معنی «خدایان ستایش» می‌دانند. میترا در میان ایرانیان با لقب «بغ» بیان شده، به همین جهت احتمال اینکه منظور از «بغ» در بخش نخست واژه همان «میترا» و احتمال اینکه بخش دوم صورت صرف شده از yad به معنی «جشن» باشد.

    ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ مهر ۹۷ ، ۲۳:۱۲

    نخستین نشست برنامه جامع منظر شبانه در تهران به ریاست رئیس کمیته معماری و عضو هیات رئیسه شورای شهر تهران و با حضور اساتید حوزه معماری و شهرسازی برگزار شد.

    تاریخ انتشار :۱۳۹۷ پنج شنبه ۱۲ مهر ساعت 11:46

    به گزارش پایگاه خبری شهر تهران، نخستین نشست برنامه جامع منظر شبانه در تهران به ریاست علی اعطا، رئیس کمیته معماری و عضو هیات رئیسه شورای شهر تهران با حضور اساتید حوزه معماری و شهرسازی برگزار شد.

    اعطا در این جلسه گفت: در حوزه حیات شبانه شهر در سال گذشته به دفعات صحبت شده است اما جمع بندی اظهار نظرها نشان می دهد که افق مشترکی در این حوزه وجود ندارد.

    وی ادامه داد: حتی برخی مواقع در فهم برخی مفاهیم نیز اشتراک نظر وجود ندارد از این روی نیاز به گفتگو در این زمینه داریم تا به لحاظ مفهومی به افق مشترکی در این حوزه برسیم.

    عضو شورای شهر تهران با تاکید بر دغدغه موجود در حوزه حیات شبانه اظهار داشت: داشتن حیات شبانه در شهر به عنوان یک انتخاب برای مدیریت شهری نیست بلکه به عنوان یک مطالبه است، از این روی مدیریت شهری اعم از حوزه قانون گذاری و حوزه اجرایی نمی تواند نسبت به آن بی توجه باشد.

    اعطا در بخش دیگری از سخنانش اظهار داشت: به موضوع حیات شبانه از چند منظر می توان نگریست که یکی از این منظرها حوزه فرهنگی و اجتماعی بوده و دیگری حوزه اقتصادی است.

    وی در این خصوص تصریح کرد: رصد موضوعات موجود در حیات شبانه نشان می دهد جهت گیری بسیاری از موضوعات مطرح در حوزه فرهنگی و اجتماعی است و از طرف دیگر فعالیت های شبانه می تواند فرصتی را برای افراد ایجاد کند که زمانی که نمی توانند درآمدرسمی ایجاد کنند به کسب و کار بپردازند و حتی مشتریان خود را هم داشته باشند.

    عضو هیات رئیسه شورای شهر تهران با تاکید بر اینکه اگرچه حیات شبانه مطالبه عمومی است و حق انتخابی برای مدیریت شهری باقی نمی گذارد اظهار داشت: اما می توان در جهت دهی به این موضوع برنامه ریزی برای آن بحث و بررسی داشت.

    اعطا در ادامه بر ضرورت توجه به موضوعات اقتصادی در تدوین برنامه های شهرداری تاکید کرد و گفت: اینگونه اقدامات به لحاظ اقتصادی سنگین است و باید در برنامه ریزی های خود به گونه ای سیاست گذاری کنیم که هزینه های خود را تامین کند.

    وی تصریح کرد: زمانیکه بخش خصوصی کاری را بر عهده می گیرد به لحاظ مالی تکالیف مشخص است اما زمانی که قرار است در فضای عمومی اقدامی ایجاد شود ضرورت دارد تا الگوی مالی آن تدوین شود.

    وی به شرایط محدود مالی کنونی اشاره کرد و گفت: اگر سیستم کسب درآمد در شهر به شیوه پیشین بود امروز با محدودیت مواجه نبودیم اما با تغییر سیاست ها و رویکرد ها باید نسبت به مباحث مالی و گران اداره نشدن تهران توجه داشته باشیم.

    رئیس کمیته معماری شورای شهر تهران اظهار داشت: در شرایط محدودیت مالی باید نگاه راهبردی به اینگونه موضوعات داشت و برای آنها برنامه ریزی کرد.

    اعطا به موضوع مشارکت شهروندان در تدوین برنامه ریزی شهروندان در حوزه حیات شبانه توجه داد و گفت: باید مشخص شود که جای مشارکت شهروندان در موضوع حیات شبانه کجاست و به چه ترتیبی تحقق می یابد و از چه روش های برای آن استفاده می شود. آیا این مشارکت صرفا در مرحله برنامه ریزی است و یا در مرحله تامین منابع هم این مشارکت وجود دارد که این موضوع می تواند مشخص کند که وضعیت درحوزه اجرایی حیات شبانه چیست و چگونه می شود آن را تکمیل کرد.

    وی اظهار داشت: در برخی از برنامه ها، الگوی تامین مالی مشخص است که نشان می دهد شهروندان به چه شیوه مشارکت کنند اما در برخی پروژه های مطالعاتی جایگاه مشارکت شهروندان مشخص نیست و این در حالی است که ممکن است در بخشی از اقدام این پروژه مشارکت ایجاد شود.

    عضو شورای شهر تهران با بیان اینکه دانشگاه تهران طرح منظر شبانه را با توان علمی تهیه کرده است و سازمان زیباسازی شهرداری تهران نیز از بخش هایی است که توانسته است در بسیاری از موضوعات موفق عمل کند از این روی این دو به عنوان نهاد مطالعاتی و نهاد اجرایی با هم گفتگو کنند و برای داشتن ضمانت اجرایی، شهرداری تهران لایحه ای را در این خصوص به شورا ارائه کند.

    ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مهر ۹۷ ، ۱۸:۱۹

    خبرگزاری فارس: احیا زیست شبانه پرداختن به ابعاد انسانی شهر است/ زیست شبانه ریشه در فرهنگ و تاریخ ما دارد

    نشست کمیسیون شهرسازی ومعماری شورای شهر تهران با موضوع هم اندیشی ضرورت های احیا زیست شبانه در شهر تهران با حضور اعضا کمیسیون شهرسازی و معماری،اساتید و صاحبنظران و مسئولین دستگاه های متولی برگزار شد.

    به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری فارس محمد سالاری در این نشست با اشاره به اینکه یکی از رویکردهای مدیریت شهری دوره پنجم استفاده از نظرات متخصصین و صاحبنظران در فرایند تصمیم گیری ها و تصمیم سازی ها است اظهار داشت:  این رویکرد به عنوان یکی از رویکردهای لیست امید و شورای فعلی در فرایند انتخابات مطرح شد و از آنجاییکه در مدیریت های شهری گذشته و اساسا در سطوح مختلف تصمیم گیری در کشور ما قسمت عمده تصمیم گیری ها از بالا به پایین و بدون در نظر گرفتن نظرات ذینفعان و دستگاه های متولی بوده است، لذا ما وهمکاران ما در شورای پنجم برای بهره گیری از نظرات کارشناسان و ذینفعان نسبت به برگزاری سلسله جلسات و نشست هایی در خصوص موضوعات شهری اقدام کرده ایم، این نشست نیز به همین منظور تشکیل شده است.

    سالاری ادامه داد: تاکنون رویکرد مدیریت های شهری همواره پرداختن به حوزه های سخت افزاری و ماموریت های عمرانی بوده است و این امر موجب شده ماموریت های حوزه نرم افزاری که در ارتقا کیفیت زندگی نقش بسزایی دارند مغفول بماند. یکی از اولویت های شورای پنجم و شهرداران منتخب آن اعم از آقای نجفی و آقای افشانی حرکت به سمت شهر زیست پذیر بوده است. ما اعتقاد داریم در حوزه های نرم افزاری اقدامات بسیار بنیادین و اساسی می توانیم  داشته باشیم که بدون صرف هزینه های هنگفت موجب ارتقاء کیفیت محیطی و ارتقاء کیفیت زندگی شود، در همین راستا کمیسیون شهرسازی و معماری شورای شهر "طرح الزام شهرداری تهران به برنامه ریزی و انجام اقدامات لازم برای بستر سازی و احیا زیست شبانه" ارائه کرده است.
    وی تصریح کرد: زیست شبانه اساسا پرداختن به رویکرد انسان محور بودن شهر است، متاسفانه شهرهای کشور ما و همچنین شهر تهران به گونه ای شکل گرفته اند که بیشتر فضای شهر به جای اینکه در اختیار انسان ها باشد در اختیار خودروها است. اکنون قسمت عمده جمعیت کشور در کلانشهرها زندگی می کنند بنابراین می بایست ظرفیت شهرها و جامعه شهری از ابعاد مختلف مورد توجه قرار گیرد. 
    رییس کمیسیون شهرسازی ومعماری شورای شهر تهران با بیان اینکه موضوع زیست شبانه ریشه در تاریخ و فرهنگ و سنن ما دارد گفت: همواره از گذشته دورهمی ها و مناسبت های شبانه چه برگرفته از آموزه های دینی باشد و چه فرهنگی در جامعه ایرانی وجود داشته است. 
    سالاری افزود: یکی از اهداف طرح جامع به عنوان قانون اساسی اداره شهر تهران موضوع تبدیل تهران به شهری بانشاط و سرزنده است. امروزه با این حجم جمعیت پذیری و الزاماتی که بر شهرهای ما حاکم شده است قطعا  می بایستی مبتنی بر برنامه ریزی ذیل طرح جامع شهر تهران در این راستا اقدام کنیم. ما معتقدیم می توانیم زیست و حیات شبانه را مبتنی بر اصول و آموزه های دینی کشورمان داشته باشیم و جای خوشحالی دارد که بعد از طرح این موضوع در جامعه، یکی از مهم ترین دستگاه های متولی که همان نهاد امنیتی انتظامی کشور است از این طرح استقبال کرد، البته این نهادها  قطعا نظراتی دارند که در این طرح مد نظر قرار خواهد گرفت.
    وی در پایان اظهارد اشت: ما سعی کردیم که ابتدا این موضوع را به یک دغدغه عمومی با رویکرد کارشناسی و تخصصی تبدیل کنیم چراکه اگر موضوعی به دغدغه و باور عمومی تبدیل شود آن زمان در تحقق پذیری آن مشکلی نخواهیم داشت.

    ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مهر ۹۷ ، ۲۳:۲۰
    شرایط تاریخی و نیازها و مسائل زمانه علائق عملی روایت گر را می سازند و هر اجتماعی در هر دوره ای مسائل و درگیری های خاص خود را دارد. هر گروه اجتماعی برای پاسخ دادن به مسائلش به حافظه تاریخی خود و ذخایر فرهنگی خود رجوع می کند.
    ماهنامه نسیم بیداری گفتگو با حسن محدّثی گیلوانی: مسئله اصلی ما در این پرسش ها پرداختن به عنصر روایت گری در ماجرای عاشورا است. ما به دنبال این مسئله هستیم تا در طی مصاحبه دریابیم که برداشت ها و روایت های بعضا متضاد از عاشورا در چه بستری وقوع پیدا کرده است؛ مثلا چرا برای قشری، عاشورا نمادی از جهاد و جنگ می شود و برای دیگری، عاشورا نماد انسان سازی و تفسیری اخلاقی از آن دارد و یا برای قشر دیگر، نمادی از امر به معروف و نهی از منکر.

    به نظر شما دلیل اصلی تکثر روایت ها درباره عاشورا و واقعه کربلا چیست؟

    - طرح بحث بسیار جالب و ارزشمندی است. این بحث را در باب هر رویدادی از جمله واقعه عاشورا می توان مطرح نمود. عوامل مختلفی نقش دارند تا یک روایت (narrative) زاده شود. روایت از توالی (sequence) رویدادها سخن می گوید و هر روایتی پی رنگ (plot) یا طرح خاصی از این رویدادها می سازد و معنای خاصی به هر رویداد و کنش کنش گران ذی مدخل در آن رویداد  می دهد اما به نظر می رسد دست کم چهار عامل نقش مهم تری در آفریده شدن یک روایت دارند که من آنها را که به هم پیوند دارند، یک به یک توضیح می دهم:
     
    ریشه های روایت های بعضا متضاد از عاشورا

    الف) میزان داده هایی که روایت گر (narrator) در مورد یک رویداد  دارد، در نحوه روایت گری او نقش دارد. مثلا در متون اسلامی آمده است که پیامبر در باب دختر کوچک شان حضرت فاطمه سخنی به این مضمون فرموده اند که «فاطمه پاره تن من است، هر کس فاطمه را بیازارد مرا آزرده است و هر کس مرا بیازارد خدا را آزرده است».

    اهل سنت در آثار خود (مثلا صحیح بخاری، صحیح مسلم و سنن ابی داود) شأن صدور این سخن را چیزی می دانند و اهل تشیع نیز در کتب خود شأن صدور آن را چیز دیگری بیان می کنند و لذا تفسیرشان از این حدیث زمین تا آسمان با هم تفاوت می یابد و دفاع پیامبر از فرزند کوچک شان معنای بسیار متفاوتی پیدا می کند. بنابراین داده های تاریخی که ما در دست داریم و این که کدام شان را در کانون توجه قرار می دهیم، روایت مان تغییر می یابد. اگر ما بدانیم که این سخن در چه وضعیتی و پس از چه رخدادی درباره ایشان گفته شده است، درک دقیق تر و درست تری از سخن پیدا خواهیم کرد.

    مثلا اگر (مطابق کتب اهل سنت) یکی از اعضای خانواده حضرت فاطمه ایشان را آزرده باشد، این سخن یک معنایی خواهد داشت و اگر دشمنان شخصی حضرت فاطمه ایشان را آزرده باشند یک معنایی دارد و نیز اگر مخالفان یا دشمنان عقیدتی حضرت فاطمه (نزدیک به روایت شیعی ایشان را آزرده باشند، این سخن معنای دیگری خواهد یافت. چه بسا یکی دلالت شخصی و زمینه مند داشته باش د و دیگری دلایل عام و فرازمینه ای. پس نوع داده ها و اطلاعاتی که روایت گر در باب یک رویداد و یا یک سخن داشته باشد، روایتی که ساخته می شود و معنایی که بدان داده می شود تفاوت خواهد کرد. هر قدر که روایت گر به جزییات بیشتری دسترسی داشته باشد و آن را در روایت گری اش داخل کند، روایت اش متفاوت خواهد شد.

    ب) اما گاهی ممکن است داده هایی که دو روایت گر در مورد یک رویداد دارند یکسان باشد. با این حال روایت های شان باز هم با هم تفاوت پیدا کند و دو روایت متفاوت ساخته شود. لذا اگرچه نوع و میزان داده هایی که روایت گر در اختیار دارد، مهم است اما تعیین کننده نهایی نیست. عامل مهم تر از داده ها، روش بررسی و تحلیل داده ها است. این که روایت گر با چه روشی داده ها را گرد می آورد و کنار هم می گذارد و تفسیر می کند در نوع روایت گری او دخیل است.

    روش تعیین می کند که کدام داده و اطلاعات برای تحلیل و تفسیر برگزیده شود و کدام داده کم اهمیت تلقی گردد. به عنوان مثال، در مطالعه تاریخی روش های گوناگونی برای نگریستن به پدیده ای تاریخی وجود دارد که به کارگیری هر یک از آنها می تواند نتایج متفاوتی به بار بیاورد و روایت را دگرگون سازد. به عنوان مثال، این که شما نگرش خرد تاریخ نگرانه به پدیده داشته باشید یک نتیجه ای خواهد داد و نگرش از منظر مثلا تاریخ اجتماعی نتیجه ای دیگر.

    ج) ما مهم تر از روش نگریستن به داده ها و تحلیل و تفسیر آن، رویکردی (approach) است که روایت گر اختیار کرده است. چه بسا مثلا روش تاریخی واحدی برای تحلیل و تفسیر یک رویداد متفاوت به کار گرفته شود، اما باز هم روایت های مختلفی شکل بگیرد. این که روایت گر به پدیده ای چون عاشورا، درون دینی بنگرد یا برون دینی، نتایج کاملا متفاوتی به بار خواهد آورد. رویکرد روایت گر از یک سو وابسته است به پرسش ها و مسائل او و جامعه اش و از سوی دیگر به تربیت فکری و علائق نظری و عملی اش.
    ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ شهریور ۹۷ ، ۱۱:۴۵
    وقتی صحبت از عزاداری بازار تهران سخن به میان می‌آید، داستان‌ها به «اصغر شاطررضا» کشتی‌گیر و پهلوان زورخانه امیرالمومنین (ع) می‌رسد که در وصیتش میان‌داری بزرگترین دسته عزاداری بازار تهران را به «طیب حاج‌رضایی» سپرد...

    روزنامه شهروند - لیلا مهداد: از زمانی که بر دیوارها پلاس می‌آویختند، قصاب‌ها گوسفند ذبح نمی‌کردند و حلیم‌پزها دست از کار می‌کشیدند و بعضی از آدم‌ها روز عاشورا آب ‌نوشیدن را بر خود حرام می‌کردند، محرم و عزاداری برپا بوده اما وقتی صحبت از عزاداری بازار تهران سخن به میان می‌آید، داستان‌ها به «اصغر شاطررضا» کشتی‌گیر و پهلوان زورخانه امیرالمومنین (ع) می‌رسد که در وصیتش‌ میان‌داری بزرگترین دسته عزاداری بازار تهران را به «طیب‌ حاج‌رضایی» سپرد؛ دسته‌ای که یک‌سر آن دروازه غار بود و سر دیگر آن چهارراه سیروس و به دسته بچه‌های جنوب شهر معروف بود؛ دسته‌ای که آخرین‌بار با میان‌داری طیب ١٥خرداد ٤٢ محرم را برپا کرد اما هنوز بازاری‌های قدیم از طیب می‌گویند و عزاداری‌های آن دوران، البته هنوز با این نام عزاداری برگزار می‌شود که در حدواندازه‌های خود میان بازاریان شهره است.

    عزاداری به سبک اصغرشاطررضا و طیب‌حاج‌رضایی

    حسینیه اخراجی‌ها

    از بازاری‌ها نشانی حسینیه‌ها را که می‌پرسی، حتما نام حسینیه کربلایی‌ها و اردبیلی‌ها را می‌شنوی و باید تا گلوبندک بیایی پایین. وسط چهارراه آن‌طرف مترو پانزده‌خرداد خیمه سفید بزرگی نظرها را جلب می‌کند؛ چادری با نقوش اسب و بیرق و ... که گلدوزی شده‌اند. سمت راست خیمه حسینیه‌ کربلایی‌ها جلوس کرده و سمت چپ در کوچه‌ای باریک که هنوز رنگ‌وبوی گذشته را با خود دارد، کوچه «چاله حصار» است و نشانی حسینیه اردبیلی‌ها را همه می‌دانند. حسینیه کربلایی‌ها در سال ١٣٤٧تاسیس شده اما قدمت اردبیلی‌ها به سال ١٣٢٠‌ می‌رسد؛ با قصه‌هایی شنیدنی از سرگذشت آنها.

    عزاداری به سبک اصغرشاطررضا و طیب‌حاج‌رضایی

    «سید» سال‌هاست در تعزیه‌ حسینیه کربلایی‌ها، زینب‌خوان است و شروع قصه این حسینیه را به مناقشه بین ایران و عراق می‌رساند؛ دورانی که صدام دستور اخراج ایرانیان را صادر کرد. شیعه‌های افغانستان، هند و پاکستان هم در میان آنها به چشم می‌خورند و هرکدام سعی کردند حسینیه‌ای برپا کنند و حالا حسینیه کربلایی‌ها در بازار تهران، شاه‌عبدالعظیم و قرچک ورامین عرب‌ها را دور هم جمع می‌کند تا آیین سنتی محرم را در آن برگزار کنند. «بیشتر عرب‌ها در بازار شاغل بودند و به‌ همین دلیل در نزدیکی محل‌ کارشان مسجد طریوج (کربلایی‌ها) را تاسیس کردند.»

    ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۹۷ ، ۱۲:۱۴

     یادداشتی از احمد مسجد جامعی، عضو شورای اسلامی شهر تهران درباره تکیه‌های شهر منتشر شد که خواندنی است.

    تکیه‌های قدیم را در محل تلاقی راه‌ها برپا می‌کردند. جایی که محل گذر بوده‌، تکیه‌ها سقف نداشتند و ایام محرم روی‌شان چادر و پوش می‌زدند. مثل همین تکیه تجریش که قلب بازار است. اهل بازار که برای عزاداری می‌آمدند زن‌ها در اتاق‌های بالایی می‌نشستند و همراهی می‌کردند. هنوز هم در بازار تکیه‌ها را در سراها می‌زنند. یا مثلاً تکیه نفرآباد در ری که قدیمی‌ترین تکیه تهران است. در تهران تکیه‌های متفاوتی داریم مثلاً تکیه سادات اخوی. طبق وقف‌نامه تکیه، آنجا قهوه می‌دادند. آن‌هم چه قهوه‌ای و با چه ترکیبی که هنوز هم می‌دهند. دست خود خانواده است و خانواده مقید به وقف. یا مثلاً تکیه‌های اقوام مختلف. تکیه پاکستانی‌ها یک جایی در دولت‌آباد است یا تکیه افغان‌ها که شاخه شاخه است. همین طور تکیه عرب‌ها که هر شهرشان تکیه خودش را دارد. مثلاً کاظمینی‌ها تکیه خودشان را دارند می‌گویند چون کنار بغداد بودیم ما شهری‌تریم، علائم‌شان فرق می‌کند، غذاهای‌شان هم فرق می‌کند. کربلایی‌ها و نجفی‌ها هم هرکدام‌شان تکیه خودشان را دارند. ولی به‌طور کلی تکیه‌های تهران را به سه دسته می‌توان تقسیم کرد...

    یکی تکیه‌های صنفی مثل تکیه حلبی‌سازها، قدیمی‌ترین‌شان تکیه‌های بزازها، خرازهاست که قدیم اصلاً نقش یک‌جور اتحادیه را برایشان داشته است. دومی‌ها تکیه خلج‌ها و قمی‌ها و کرمانی‌ها و... است. یعنی اقوامی که به تهران مراجعت کرده‌اند. به غیر از این دو گروه تکیه‌هایی داریم که محلی‌اند . مثل تکیه قنات آباد یا تکیه پیرعطا.

     

    در اسنادی آمده، آن زمانی که تهران 5 محله داشته بیش از 50 تکیه داشته است. امروز تعریف تکیه و حسینیه متفاوت شده است. اما متفاوت‌ترین تکیه‌ای که دیدم، تکیه‌ای بود که در یکی از تهرانگردی‌هایم به آن برخوردم. تکیه‌ای در دزاشیب. دزاشیب باغ بزرگی داشته که چون زراعی بوده و تعداد باغبان‌های آن هم زیاد بوده، اتاقکی ساخته بودند برای نماز خواندن. دهه 50 که خیابان می‌کشند، این نمازخانه می‌افتد بیرون باغ و متروکه می‌شود. همان روزها یک سوپور یا سرسپور به نام نایب تقی صالحی، می‌آید رفتگران شمیران را جمع می‌کند و چون ایام محرم بوده اتاقک را با همتی جمعی می‌کنند تکیه سوپورها، فقط یک چاردیواری بوده اما بعدها رویش را چادر می‌زنند و می‌شود محل عزاداری‌شان.

    بعدها بازسازی‌اش کردند و به جای چادر سقف برایش زدند. منتها خوشبختانه در این تکیه همه چیز بوی گذشته را می‌دهد و شکل قدیمی و سنتی‌اش را کمابیش حفظ کرده است. آن تابلوهای سی، چهل ساله، بیرق‌ها و پرچم‌ها و پشتی‌های سنتی‌اش هنوز هم هست. آن نمازخانه هم حالا شده یک مسجد. یک اتاق است. سرویس بهداشتی هم ندارد وضوخانه هم ندارد اما هست. کمی دورتر از آن‌هم تکیه مجللی بوده که درباریان می‌آمدند به نام تکیه دزاشیب‌.

    این تکیه هنوز هم تکیه مفصلی است. در دو طبقه فرش شده و دورتا دور پشتی چیده شده است؛ شش ستون چوبی بلند دارد که سقف شیروانی مانند تکیه را نگه داشته است. کتیبه‌های قرآنی و طوق و چند طاقه شال و چند گلدان وقفی و چند تابلوی رنگ روغن عاشورایی و دو بیرق هشتاد‌ساله که تصویر حضرت علی‌اکبر دارد و حال و هوای دیگری به هیات داده است. تکیه دولتی نیست. روحانی گرانقدری، هفتاد، هشتاد ساله همیشه قبل نماز صبح می‌آید و به برکت چنین عالم خوش‌سلیقه‌ای چراغ تکیه هنوز روشن است. حالا اتفاق جالبی که در این میان می‌افتاد دید و بازدید دو تکیه از هم بوده است. رسم است که تکیه‌ها برای سرسلامتی به دیدار هم می‌روند، اما اینکه تکیه سوپورها می‌رفته‌اند تکیه اعیانی دزاشیب، دزاشیبی‌ها هم می‌آمدند بازدید پس‌می‌دادند مصداق بارز این شعرطبیب اصفهانی است که: بنازم به بزم محبت که آنجا؛ گدایی به شاهی مقابل نشیند.

    منبع: اعتماد

    ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۹۷ ، ۱۲:۱۲