مجله منزل - فاطمه مرادی: به فصل گرما که نزدیک می شویم به یاد شبنشینیهای خانه پدربزرگم میافتم. عصر که میشد مادربزرگم حیاط را آب و جارو میکرد و روی تخت چوبی با پشتیهای قرمز و قالیچه دستباف منتظر ما مینشست. من دلم قنج میرفت برای آب هندوانههایش. شبهای پرستاره با عطر شمعدانیهای دور حوض را از یاد نمیبرم. تنها شبهایی بود که اجازه داشتیم پا به پای بزرگترها تا دیر وقت بیدار بمانیم. یادم نمیآید سر آن حیاطهای دلانگیز قدیمی و این شبهای دلنشین طولانی چه آمد! دلتنگ آن شبهای خنک پرستارهام. یادش بخیر!
برای تابستان، حیاط خود را به چه سبکی آماده کنیم؟