معمار شهر - تاریخ توسعه شهرهای ایران را که ورق بزنید، پر است از وعدهدادنها و عملنکردنها، طرحها و بایگانیشدنها، آمدن و رفتن مدیرانی با رویکردهای متفاوت. پر است از طرحهای شهری که نتوانست مرهمی باشد بر زخم پنهان و آشکار شهر. شهرها اما دیگر زخمها بر تنشان عفونت کرده؛ مرهم که نه، دیگر نیاز به جراحی دارند؛ تا جانی دوباره گیرند و مأمنی باشند برای ساکنانشان.
دهه 40 بود که مدیران شهری به منظور سروساماندادن به شهرها با الگوبرداری منسوخ از کشورهای اروپایی، طرح جامع تفصیلی را برای اداره شهر تجویز کردند. چند دهه بعد، کمکم آسیبها و تبعات آن مدل برنامهریزی یقه شهرهایمان را گرفت و هر سال راه را برای نفسشان تنگتر کرد. حالا ما ماندهایم و شهرهای نیمهجان. قرار بود چنین طرحهایی میان جمعیت، خدمات، فعالیت و سکونت تعادل ایجاد کند؛ یعنی اساسا مأموریت طرحهای مدیران شهری همین است اما متأسفانه در عمل نه تنها تعادلی در شهرها اتفاق نیفتاد، بلکه شلختگی، آزردگی و کلافگی از تمامی اجزای شهرها فریاد زده میشود.
«شهرسازی بر روی آب» نام نشستی بود که در اول ماه جاری به همین منظور و در آستانه کلیدخوردن نوشتن طرح جامع چهارم برگزار شد. استادان و مدیران حوزه شهرسازی دور هم جمع شده و درخصوص آسیبشناسی طرحهای شهرسازی در این چند دهه اخیر صحبت کردند. سهراب مشهودی، کارشناس معماری و شهرسازی معتقد است چند اشتباه اصولی در طراحی و اجرای طرحهای جامع اتفاق افتاده که بهترین توصیف آن میشود: شهرسازی روی آب؛ اما این اشتباهات چه بوده که تا به این حد شهرسازی ما را بیاصل و بنیان کرده است؟
فضای شهری که هر کدام از ما در آن زیست میکنیم، بازتابی است از سیاستهای شهرسازی که در طرح جامع مشخص میشود. کارکرد طرح جامع تعیین سه خط قرمز مهم برای شهر است: سقف تراکم ساختمانی، کاربری معین، حد جمعیتی مناطق. همچنین این طرح محدوده قانونی شهر و نحوه استفاده از اراضی را معین میکند. با تعیین این محدوده، ارائه خدمات شهری و ایجاد زیرساخت برای اراضی خارجی ممنوع میشود.
برای بررسی و آسیبشناسی سیاستهای شهرسازی حال حاضر، باید سیر تحولات طرح جامع را در نظر داشت. با نگاه به طرحهای جامع شهری و بازخوانی آنها میتوان سه دوره را برای آن در نظر گرفت: