سمیه باقری: آثار مهرداد ایروانیان از جمله نمونههای برجسته معماری در دهههای اخیر ایران است که میتوان جریان فکری متفاوتی را در آن جستجو کرد.
سرویس معماری هنرآنلاین، مهرداد ایروانیان، معمار برجستهای است که تحصیلات خود را در دانشگاه USL لویزیانا در آمریکا به پایان رسانده است. او از سال ۱۳۷۰ تاکنون دست اندرکار طرح و اجرای پروژههای مختلف معماری و طراحی شهری در شیراز و شهرستانهای مجاور آن بوده است. ایروانیان کار خود را با برگزاری تعدادی نمایشگاه معماری شروع کرد تا بدین وسیله بتواند فارغ از مسائل مربوط به عملکردهای پیچیده ساختمان، به جستجوی زبان معماری خود بپردازد. وی به سال ۱۳۸۱ در جشنواره ماریل ایتالیا با اثر دروازه قرآن شیراز شرکت کرد و برنده جایزه اول مسابقه معماری با سنگ، در بخش طراحی شهری شد. مهرداد ایروانیان هنرمندی است که خلاقیت را با اندیشههای فلسفی خود پیوند زده است. کارهای او نگاهی کاملاً استعاری را دنبال میکند و عموماً روایتگر هستند. به جرات میتوان گفت که آثار و پروژههای ایروانیان در مرز نامشخصی بین هنر معماری و آثار تجسمی به سر میبرند تا جایی که گاهی میتوان پروژههای او را با مجسمهها و آثار حجمی قیاس کرد. جسارت این هنرمند برجسته در نوع نگاهی که به مفاهیم و روابط حجمی دارد از جمله مباحثی است که کارهای او را برجسته میکند. متریالهای مختلف در آثار ایروانیان تعریفی متفاوت از مبانی متداول معماری را ارائه میدهند و حتی میتوان گفت برخی از آثار او حالتی فیگوراتیو دارند. آنچه میخوانید گفتوگوی هنرآنلاین با این هنرمند شاخص عرصه معماری است.
جناب ایروانیان، معماری که در این سالها به آن پرداختهاید با بسیاری از نمونههای متداول متفاوت است. چه عواملی سبب شد شما این فرم و شکل از معماری را مد نظر قرار دهید که تا این اندازه ابعاد هنری آن پررنگ باشد؟
مجموعه ای از فرآیندهای مختلف در کنار یکدیگر قرار میگیرند تا شما بتوانید محصولی در حوزه معماری خلق کنید. این خاستگاه، گاهی برآمده از دیدگاه فرد و گاه محیط و امکانات موجود است که در نهایت تصمیمگیری برای ایجاد یک اثر یا ساختمان بر مبنای آنها شکل میگیرد و برنامهریزی که معمار انجام میدهد برآیند این چند فاکتور است. بنابراین اگر بنا به شرایط، اجباری در نوع ارائه اثر داشته باشید، یک یا چند مولفه دیگر برای تاثیرگذاری باقی میماند که بتواند اجبار را کم اثر کند.
شما در آمریکا تحصیل کردهاید. چقدر این موضوع بر روی افزایش جسارت شما در زمینه ارائه ایدههای خاص اثر گذاشت تا بتوانید برخلاف دیدگاه معماری حاکم بر جامعه ایران حرکت کنید؟
تحصیلات بیش از آنکه در مقام انبان دانش باشد متدولوژی "Methodology" است که این متدولوژی شیوه برخورد و نحوه تجزیه و تحلیل را به شما آموزش میدهد. مسئله اصلی مفهوم متدولوژی که به شما یاد داده میشود و اینکه چگونه به موضوع نگاه کنید شاید در آن فضای آموزشی بهتر بیان میشود. شاید در ایران این متدولوژی دچار نقایصی باشد. در واقع تفاوت دانشگاه با دانشگاه دیگر، روش برخورد در همین موضوع است. البته در حال حاضر شیوهها تغییر یافته، اما به هر روی نحوه برخورد در پس این آموزش مهم است. چنین موضوعی به وضوح در نظام آموزش متوسطه ابتدایی غرب و ایران قابل مقایسه است. در اروپا و امریکا طی این دوران سعی در انبان معلومات در سر دانش آموزان نیست بلکه ارتقاء ذهنی مدنظر است هرچند پایه تفکر و متدولوژی در دریافت عناصر برای ترکیب و تعمیم است اما فقط و فقط دریافت اطلاعات نیست بلکه پروسه کردن، اهمیت بسزایی دارد.
به عنوان هنرمندی که تا امروز پروژههای متفاوتی داشته، ایدههای خود را از کجا به دست میآورید و مفاهیم و فرمها تا چه اندازه به شما در مسیر ایدهپردازی کمک میکنند؟
این مبحث یک جریان شبیه به سوارم پرندگان است. به این معنا که در آن مفهوم، نحوه عملکرد و اقتصاد پروژه، همه با یکدیگر ترکیب میشوند و کار به جلو پیش میرود. حال اگر اولویتی وجود داشته باشد مثلاً کانسپت در پروژهای اولویت باشد باز هم معالوصف شما باید مفهوم را در توازنی با باقی فاکتورها قرار دهید و نمیتوانید با در نظر گرفتن یک اولویت مواردی دیگر همچون فرم و عملکرد و ... را فراموش کنید. در ضمن منابع تاثیر بر شکلگیری معماری متعدد هستند اعم از حافظه فرد، شرایط محیط و غیره .....
از روی آثار شما به نظر میرسد به حوزه تجسمی هم علاقه دارید. همینطور است؟ چون بسیاری از آثار احساسی شبیه مجسمه و سازه به فرد میدهد که گویی نشأت گرفته از فضای تجسمی بوده است.
بعضی وقتها در روند ساخت برخی ساختمانها ممکن است آنقدر شاخصه فرم پررنگ شود که وجه تجسمی و مجسمهوار بودن کار بیشتر شود. بعضی وقتها پروگرام ساختمان آنقدر برای شکل ارزش قائل است که عملکرد را در اولویت بعدی قرار میدهد. بحث درباره این موضوع کمی دشوار است مگر درباره نمونه و پروژه خاصی بخواهیم صحبت کنیم.
به طور مثال پروژه "هفتخوان"...
بله. مثلاً فرض کنید ما دلمان میخواست پروژه "هفت خان" مبین ویژگیهای بومی ساختمانی گونه، یک غذاخوری باشد رفرنس برای این موضوع هرگز در ایران وجود نداشته است. برای عمق بخشیدن به ساختمان با این موضوع تلاش کردیم از مفهوم غذا و لایههای پنهان آن استفاده کنیم. در نتیجه کلیت ساختمان را به عنوان یک ماشین غذا در نظر گرفتیم که دارای یک پیشینه شامل نخستین لایههای تولید غذا یعنی تولید مواد غذائی پیدا شده از زمین تا نهایت کارکردن بر روی مواد و پختن آن است. این تبدیل به یک کانسپ شد که بر روی شکل، چیدمان پنجرهها، نقوش روی دیوار، نورگیرهای سقف و بسیاری از بخشهای دیگر کار اثر گذاشته است؛ مثلا کل ساختمان در طبقه همکف یک کوره غذاپزی است. اما فرض کنید میخواستید مسجد بسازید. بدون شک تعداد زیادی رفرنس در دست دارید. از هزار و اندی سال پیش به لحاظ تقسیمات فضایی و امثال آن، اما برای غذاخوری چنین رفرنسی نداریم پس در نتیجه خود موضوع غذا تبدیل به یک رفرنس میشود.