ارزش داوری منفی درباره «سوال»
۱۵ شهریور ۱۳۹۶
هفته نامه امید جوان - مصطفی ملکیان: آیا در باب سوال ارزش داوری می شود کرد. فرض کنید الان فقط داریم راجع به سوالات منطقی حرف می زنیم.
[ویژگی های سوال منطقی:
1. از مقوله فعل تحریکی باشد.
2. غرض از سوال، دانستن ندانسته باشد
3. سائل مخاطب را قادر به جواب بداند
اگر سوالی این ویژگی ها را نداشته باشد دستوریست]
آیا در سوالات منطقی هم می توان ارزش داروی کرد، می توان گفت سوال خوبی کردی یا سوال بدی کردی. سوال دارای ارزش مثبتی کردی یا سوال دارای ارزش منفی گفتی. سخنان evaluative گفتن در باب سوال امکان پذیر است یا نه؟ جواب مثبت است درباره سوالات منطقی می شود ارزش داوری کرد.
مورد اول: پیش فرض داشتن سوال
اولین ارزش داوری که می شود کرد این است که اگر سوال آمیخته باشد دارای ارزش داوری منفی است. ما به یک سلسله سوالات می گوییم سوالات آمیخته یا سوالات مرکب یا mixed questions یا سوالات مشوب یعنی به شاعبه یعنی سوال مرکب سوالی است که سوال است اما در آن یکی، دو تا، سه تا اخبار هم پیش فرض گرفته نشده، مثال مشهورش این است که اگر قاضی به شوهر بگوید باز هم زنت را زدی؟ معنایش این است که لااقل یک بار قبل زنت را زده بودی.
این یک اخبار یا پیش فرض است و پیش فرض قاضی این است که او لااقل یک بار زنش را زده است و این یک پیش فرض اخباری دارد اما اگر قاضی بگوید زنت را زدی؟ این سوال simple باشد دارای ارزش داوری مثبت است و اگر آمیخته باشد دارای ارزش داوری منفی است انگار پیش فرض این تفکیک این است که انگار سوال بدون پیشداوری هم امکان پذیر است. چون گفتم اگر سوالی پیش داوری داشته باشد Mixed است و اگر پیش داوری نداشته باشد ساده است.
مورد دوم: خروج از محل بحث
مورد دوم: خروج از محل بحث
یک نوع ارزش داوری دیگر در باب سوالات می شود و آن این است که اگر سوالی خروج از محل بحث باشد این سوال دارای ارزش داوری منفی است. فرض کنید من دارم در باب جنایات هیتلر سخنرانی می کنم و می خواهم اثبات کنم هیتلر یک جنایت کار بوده و بعد می گویم خوب چه طور جنایت کار تلقی نکنیم کسی را که مثلا شش میلیون یهودی را کشته است، فقط به این جهت که یهودی بودند.
اگر شما وسط سوال پرسیدی شش میلیون را کشت یا شش میلیون و سه نفر را؟ یعنی خروج از محل بحث. یعنی فرقی در نتیجه بحث ندارد. چه شش میلیون را کشته باشد، چه شش میلیون و سه نفر. گرچه سوال منطقی است و از جهلی بر می خیزد. شما به اینکه دقیقا تعداد کشته شدگان چه قدر بودند نادانید.
سوال منطقی است اما دارای ارزش داوری منفی است؟ یعنی ما به این سوال ارزش منفی می دهیم و خروج از محل بحث است چون محل بحث جنایت کار بودن هیتلر است و جنایت کار بودن او به اینکه سه نفر را بیشتر کشته باشد یا کمتر فرقی نمی کند.
یا مثل اینکه من بچه هایم را نصیحت می کنم و می گویم مثل پرویز- پسر همسایه- نباشید که دیروز سه تا از شیشه همسایه ها را شکست. و اگر آن وقت بچه من پرسید سه تا شیشه را شکست یا دو تا؟ این سوال در بابشِ ارزش داوری منفی می شود، چون در بحث من ربطی ندارد که سه تا شکسته باشد تا دو تا شکسته باشد. بله، اگر می خواستیم برای همسایه مان شیشه بخریم باید دقیقا می دانستم که پرویز سه تا شیشه را شکسته یا دو تا شیشه را؟
سوالاتی که ناشی از این هستند که محل بحث را مورد توجه قرار دادیم محل بحث دو تا یا سه تا شیشه را شکستن نیست، محل بحث بی ادبی بچه همسایه است.
مورد سوم: طرح نکردن مقدمات سوال
یک مورد سوم که برای سوالات ارزش منفی قائل می شوم سوالاتی است که سوال کننده مقدمات سوال را برای طرح سوال طی نکرده و سوال می کند که این معنایش این است که آن چه را به عهده خودش بوده انجام نداده و می خواهد دیگری این کار را برای او انجام بدهد معلم ها با این سوالات خیلی مواجه می شوند که طرف به این خاطر که درس جلسه قبل را نخوانده سوال دارد.
خوب تو باید مقدمات لازم را طی می کردی تا در باب سوالت ارزش داوری مثبت نشود بشود وقتی تو آن چه را در پنج جلسه گذشته گفته شده را نخواندی یا مرور نکردی و باید نسبت به مطالب طرح شده در این چند جلسه عالم می شدی سوالت به لحاظ ارزش داوری، دارای ارزش داوری منفی است و معنایش این است که سوال ناشی از جهل است ولی جهلی که مقدمات لازم را برای طرح سوال منطقی طی کرده باشد.
مورد چهارم: عدم توانایی پاسخگویی بالفعل توسط مورد سوال قرار گیرنده
مورد چهارم: عدم توانایی پاسخگویی بالفعل توسط مورد سوال قرار گیرنده
ارزش داوری چهارمی که مطرح می شود وقتی است که سوال کاملا سوال است و معنایش این است که مخاطبتان بالقوه و نوعا قدرت پاسخ گویی دارد ولی بالفعل و به لحاظ اوضاع و احوال قدرت جواب گویی ندارد. اگر بالقوه و نوعا هم امکان جواب گویی نداشت سوال، سوال منطقی نبود و فقط سوال دستوری نبود.
اینجا بالقوه و نوعا قدرت پاسخ گویی دارد اما در وضعیتی نیست که قادر به پاسخ گویی باشد. مثل وقتی که شما در مورد چیزی سوال می کنید که الان اسناد و مدارکش پیش من حاضر نیست. اگر اسناد و مدارک روی میزم بود که درست ولی الان اسناد و و مدارک پیش من حاضر نیست، در این وضع و حال و situation اگر کسی سوال کرد سوالش ارزش داوری منفی دارد. اگرچه من نوعا و بالقوه قدرت پاسخ گویی به این سوال را دارم و بالفعل و در این وضع و حالی که قرار گرفته ام نمی توانم به سوال جواب بدهم.
مورد پنجم: به کارگیری عبارات غامض و مبهم
دیگر سوالاتی که در آن ها عبارت غامض یا عبارات دارای ابهام یا ابهام به کار می رود، این هم در عقلانیت گفتاری ارزش داوری منفی به این سوال تعلق می گیرد، که نباید در سوال این گونه عبارات به کار برود. البته تا جایی که می شود این چنین سخن نگفت. ممکن است دیگر آسانتر از حدی نتوان سخن گفت.
به قول انیشتین مطالب تان را ساده کنید اما نه ساده تر. یعنی اگر از یک حدی ساده ترش کردید دیگر مطلب از دست رفته. مثلا یک نفر حرکت جوهری ملاصدرا را هرچه توضیح می دهد قابل فهم نمی شود، آن وقت آنقدر ساده اش می کند تا این حد می گوید ملاصدرا می گفت همه چیز حرکت می کند و اگر او چنین گفت، این صلا سخن ملاصدرا نیست و خیلی ساده اش کردید اما سادگی اش اصالت سخن را از بین برده و سخن را از حدی نمی شود ساده تر کرد چون آن وقت دیگر این سخن تبدیل به سخن دیگری می شود. ولی تا آن جا که می شود سوال نباید غامض باشد، یا دارای ابهام و ایهام باشد.
مورد ششم: ارزش داوری به حسب ذوقی و سلیقه ای بودن
ارزش داوری منفی بعدی این است که سوال نباید درباره امور ذوقی و سلیقه ای باشد، این چیزی است که به آن می گوییم matters of stay نباید باشد، نباید از این ها سوال کرد. به دلیل اینکه سوال از این ها چیزی را برای تو مکشوف نمی کند و باید اموری که به ذوق و سلیقه تو مرتبطند طرح نشوند چون سوال شونده چیزی را برای سوال کننده مکشوف نخواهدکرد.
مورد هفتم: اعتراض کردن پس از سوال
سوالات منفی دیگر سوالاتی اندک ارزش داوری منفی درباره آن ها به خاطر اعتراضی است که پس از طرح سوال انجام می گیرد، مثلا اگر شما از من بپرسید زندگی پس از مرگ وجود دارد؟
و من بگویم خیر. تا این جا مشکلی وجود ندارد و اگر حالا بگویید که تو به چه حقی می گویی زندگی پس از مرگ وجود ندارد، که اگر چنین کنید در باب سوالتان ارزش داوری منفی کرده آید. چرا؟ به این دلیل که وقتی شما سوال می کنید زندگی پس از مرگ وجود دارد یا ندارد درواقع رای مرا می پرسید و وقتی اعتراض می کنید درواقع انگاری دارید می گویید چرا رای تو مثل رای من نیست و گویا معنایش این است که شما رایی داشتید در این باب و اگر رای داشتید این منافات دارد با اینکه سوال باید با جهل آغاز بشود و در محیط فعلی ما خیلی چنین چیزی وجود دارد. قرار بود سوال با جهل آغاز بشود نه با علم یا ظن.
وقتی شما از من می پرسید زندگی پس از مرگ وجود دارد یا نه، مفروضشان این است که نمی دانید زندگی پس از مرگ وجود دارد یا نه رای من را در این باب می پرسید. و اگر من گفتم نه و شما اعتراض کردید یعنی گویی زندگی پس از مرگ وجود دارد و تو می گویید وجود ندارد. خوب اگر تو می دانی وجود پس چرا سوال کردی؟ این را من گاهی به دو صورت گفتم.
۹۶/۰۶/۱۵