عطیه پژم: مریم طبایی طراح طلا، جواهر و زیورآلات میگوید مسائل امنیتی موجب شده است بسیاری از گالریداران از نمایش آثار هنری در این زمینه سر باز زنند.
هنرآنلاین: مریم طبایی طراح طلا، جواهر و زیورآلات است که هرچند با مدرک کارشناسی ارشد طراحی صنعتی از دانشگاه فارغالتحصیل شد، اما به واسطه گذراندن دورههای آموزشی ساخت مجسمه و زیورآلات نزد استاد پرویز تناولی توانسته است طی سالهای اخیر به خلق آثاری بدیع در این عرصه دست زند.
او که در رشته طراحی صنعتی تحصیل کرده و مدرس معماری داخلی در دانشگاه است معتقد است درک شکاف میان این دو حوزه در پرداختن به طراحی زیورآلات و حتی بسیاری دیگر از مقولات هنری باید از دوران مدرسه در دانشآموزان ایجاد شود.
گفتوگوی هنرآنلاین با این هنرمند عرصه طراحی و ساخت زیورآلات را در ادامه بخوانید:
در آغاز گفتگو، از نحوه ورودتان به عرصه طراحی و ساخت زیورآلات بگوئید؟
پس از فارغالتحصیلی با مدرک کارشناسی ارشد طراحی صنعتی از دانشگاه، در حوزه دکوراسیون داخلی مشغول بکار شدم اما از آنجا که به شدت علاقه داشتم یک حیطه هنری را هم به شکل حرفهای دنبال کنم، دورههای طراحی و ساخت طلا و جواهر را از پایه گذراندم و به این هنر علاقه مند شدم. نزد اساتیدی همچون آقای تناوری دورههای جواهرسازی و مجسمه سازی را گذراندم. کمکم از عرصه دکوراسیون داخلی فاصله گرفتم و تمام تمرکزم را بر روی طرحی و ساخت زیورآلات و جواهر سازی گذاشتم. مهمترین وجه تمایز این هنر در قیاس با دیگر عرصههای هنری برایم این بوده است که به نظر من زیورآلات به عنوان یک اثر هنری از بهترین استند و فضای نمایشی برخوردار بوده و آن بدن انسان است. همین امر جذابیت کار را را برایم دوچندان کرده است.
کم نیستند تعداد فارغ التحصیلان رشته طراحی صنعتی که به سمت جواهرسازی و مجسمهسازی گرایش پیدا کردهاند. آیا این امر دلیل خاصی دارد؟
رشته طراحی صنعتی به شدت با خلق مفاهیم جدید در حوزههای مختلف زندگی روزمره انسانها سروکار دارد. آنچه به شکل تئوری در دانشگاه و این گرایش تدریس میشود، خلاقیت و ایدهپردازی را در دانشجویان شکوفا میکند و از اینرو آنها مدام به دنبال راهی برای بروز این خلاقیت هستند و در این میان هنر بهترین گزینه است. البته من انسان فردگرایی هستم و از آنجا که حوزه طراحی صنعتی و دکوراسیون داخلی کار گروهی و جمعی است آنگونه که باید نمیتوانستم نظراتم را اعمال کنم. از سوی دیگر طراحی صنعتی گرایشهای بسیاری دارد.
مثل طراحی خودرو، طراحی جواهر، طراحی لوازم الکترونیکی و غیره اما از آنجا که متأسفانه طراحی در بین صاحبان صنایع در کشور چندان جدی گرفته نمیشوند، بسیاری از فارغالتحصیلان به دلیل نبود بازار کارخوب سرخورده می شوند. البته برخی هم جذب بازارهای خارجی میشوند. مثلاً نمونههایی وجود داشته که توانایی طراحی بالا در زمینه خودروسازی را داشتهاند اما هیچیک از کارخانههای داخلی از هنر آنها بهره نگرفته در حالیکه به عنوان نمونه اعتماد "لامبورگینی" به دانشجوی ایرانی بیشتر از صاحبان برندهای وطنی است و از طرحهای آنها به خوبی بهره میگیرد. از سویی دیگر کارفرمایان خطر نکرده و ایدههای نو را به کارشان وارد نمیکنند. آنها ترجیح میدهند کپی کنند اما به دنبال نوآوری در فلان صنعت نباشند. در حالیکه هنر مرز ندارد و هنرمند میتواند در یک بازه زمانی به نحوی شایسته خلاقیتش را بروز دهد و هر آنگونه که دوست دارد محصول نهایی را به مخاطب عرضه کند.
با توجه به تجربه ای که در زمینه معماری داخلی دارید، تا چه اندازه مقوله دکوراسیون داخلی در منازل ما ایرانیان برایتان جذابیت دارد؟ این حجم از تلفیق سنت و مدرنیته در دکوراسیون داخلی منازل که شاید تا حدودی به سایر هنرها از جمله جواهرسازی هم سرایت کرده به نظرتان منطقی است؟
ذوق و سلیقه یکی از وجوه مهم در زمینه طراحی دکوراسیون داخلی است. یک سری طرحها وارد میشوند و مردم ما از آنها استفاده میکنند و چیدمان را به سمت الگوهای مدرن پیش میبرند. از سوی دیگر وجوه سنتی خانوادههای ایرانی به شدت پر رنگ است و در اغلب خانهها نمونه های متنوعی از صنایع دستی و وسایل سنتی به چشم میخورد. بدون شک داشتن دانش معماری داخلی و طراحی دکوراسیون داخلی به افراد کمک میکند که تلفیق درستی از این موارد را ارائه دهند، اما متأسفانه از آنجا که این دانش در میان بسیاری از افراد دیده نمیشود و فرهنگ همکاری با دانشجویان این حوزه هم وجود ندارد، این میشود که در بسیاری از خانهها نمونههای نامناسبی از چیدمان و تلفیق الگوها دیده میشود.
البته نکته دیگری هم وجود دارد و آن این است که وقتی یک نمونه از یک وسیله منزل حتی در پایین ترین سطح فرض کنید یک قاشق و چنگال وارد کشور میشود، آنقدر از این نمونه کپیبرداری میشود که به یکباره در اغلب خانهها یک شکل از یک وسیله را شاهد هستیم.
من چند سال در دانشگاه علمی کاربردی، رشته معماری داخلی را تدریس میکردم و بیش از هر نکته دیگری این مهم را به دانشجویان تأکید داشتم که تا میتوانید به پیرامونتان نگاه کنید. بخشی از خلاقیت ذاتی است و بخش مهمی از آن اکتسابی. بخش اکتسابی با نگاه کردن پدیدار میشود. مطالعه کتاب و تورق مجلات ایران و جهان هم کمک قابل توجهی به رشد خلاقیت افراد میکند. شیوههای ایدهپردازی بسیار متنوعی وجود دارد که یکی از مهمترین آنها "نقشه ذهنی" است که برای تولید، سازماندهی و ساختار دهی ایدهها و افکار به کار بسته میشود.
فرمودید محضر استاد تناولی، دورههای طراحی و ساخت مجسمه و زیورآلات را گذراندهاید. کمی برایمان از آنچه ایشان به شما آموختند بگوئید.
به نظرم یکی از ثروتهایی که موجب شده هنر ایران به سمت پیشرفت در حرکت باشد وجود اساتیدی همچون پرویز تناولی است. ایشان چهرهای مشهور و معروف در سراسر جهان هستند و بسیاری از مجموعهداران تلاش میکنند که آثار او را در کالکشنهای خود داشته باشند. اشرافی که ایشان به طیف وسیعی از هنرهای تجسمی و صنایع دستی دارند موجب میشوند که هر زمان برای هر شاگرد حرفی برای گفتن داشته باشند. مجموعه مجسمههای "هیچ" استاد تناولی بارها و بارها توسط هنرمندان مختلف مورد اقتباس قرار گرفته و اتفاقاً حوزه زیورآلات هم از این امر مستثنی نبوده است. حتی استاد تناولی و بسیاری دیگر از همنسلان ایشان با تکیه بر تجربیات خود توانستهاند به عنوان واسط فضای ایجاد ارتباط میان ما و هنرمندان خارجی را فراهم کنند. نام استاد تناولی در تاریخ هنر ایران ثبت شده و به عنوان یک شانس بزرگ برای من و همنسلانم محسوب میشوند. کار بزرگی که ایشان امروز انجام می دهند تربیت نسل نویی از هنرمندان است که انگار بزرگترین هدفشان بوده و نکته بارز این مسئله حمایت ایشان از هنرجویان در راستای برپایی نمایشگاه و رونمایی از کالکشنهاست.
نسل ما شاید کمتر از نعمت مشاوران بهره میگرفتند و به همین دلیل خیلیها راه خود را گم کردند و به اشتباه از عرصه هنر فاصله گرفتند. شما چه زمانی متوجه شدید که میتوانید خود را به عنوان هنرمند به جامعه معرفی کنید؟
من معتقدم هنر راه خودش را پیدا میکند. هیچ یک از اعضای خانواده ما هنری نبودند و من در در دوره دبیرستان وارد رشته ریاضی و فیزیک شدم. حتی در دانشگاه هم ابتدا در رشته ریاضیات محض پذیرش شدم و یک ترم هم پشت سر گذاشتم اما آنقدر سرخورده بودم که دیگر نتوانستم برای ترم دو این مسیر را ادامه دهم. یک روز تصمیم گرفتم که راهم را تغییر دهم. کلی کتاب مقدماتی و پیشرفته آموزش هنر خریداری کردم و به سمت عشق واقعیام یعنی هنر حرکتم را آغاز کردم.
کمی برایمان از نمایشگاههایی که طی این سالها در حوزه زیورآلات برپا کردهاید بگوئید.
بیشتر تجربیاتم نمایشگاههای گروهی بوده است. در نگارخانههای "آتبین"، "سیحون"، "ماه مهر"، "آبان مشهد"، "فرهنگسرای نیاوران" و دارالفنون کویت نمایشگاههایی داشتهام و امسال برای شرکت در فستوال آرت تاشکند با توجه به پذیرش اولیه آثارم دعوت شدم که آن هم تجربه خوبی بود. برای فراخوان "میلان دیزاین ویک" میز ایرانی با تکیه بر فرهنگ و متریال ایرانی طراحی کردم و آنجا هم رتبه گرفتم.
به نظر شما گالریهای ما شرایط نمایش مناسب آثار هنری در زمینه طلا، جواهر و زیورآلات را دارند؟
البته در مورد طلا و جواهر که باید بگویم گالری داران به هیچ عنوان نمیپذیرند که این این دست آثار را به نمایش بگذراند چرا که به لحاظ امنیتی مسئولیت بسیار زیادی دارد پس فرصتی برای آثار هنری در این بخش فراهم نیست. از سوی دیگر متأسفانه اغلب نگارخانههای ما استند مناسب برای نمایش زیورآلات را در اختیار ندارند. در حالیکه استند بخشی از زیور در زمان ارائه و نمایش است. تاکنون هم بیشتر فرصت هایی که برای ما در زمینه برپایی نمایشگاه فراهم شده به واسطه معرفی از سوی استاد تناولی بوده است.
تا چه اندازه انتخاب زیورآلات توسط مردم بر اساس مد روز است؟
بسیار زیاد. متأسفانه مردم ما کمتر به وجوه هنری و مفهومی زیور توجه دارند. زیورآلات میتوانند به سادهترین لباس رنگ و بویی متفاوت بخشند و به نظرم همان اندازه که پوشش نیازمند حساسیتهای فردی و اجتماعی است این بخش هم باید چنین باشد. البته در سالهای اخیر اوضاع کمی بهتر شده است. اما وقتی میبینیم حجم وسیعی از زیورآلات با طرحهای کپی و متریالهای نامرغوب توسط دستفروشان در شهر فروش خوبی دارند در مییابیم که هنوز هم ذائقه مردم به همین سطح از زیور قانع است. اما خداراشکر شبکههای اجتماعی و به ویژه اینستاگرام به ما طراحان کمک کرده که مخاطب خود را پیدا کنیم و با انگیزه برای آنها کالکشن ارائه دهیم.
زمان طراحی بیشتر از چه نمادهایی الهام میگیرید؟
من شیفته معماری سنتی ایران هستم و از طرفی براین باورم که رسالت هنرمند اشاعه فرهنگ کشورش در اثر هنری است. به عنوان مثال برقع به عنوان یک پوشش در میان زنان خطه جنوب ایران همواره برایم الهام بخش بوده است. این نوع پوشش تنوع بسیار دارد و بارها و بارها بااقتباس از این عنصر پوشیدنی برای خلق یک قطعه زیور اقتباس کردهام. علاقه دارم که همچون یک زن جنوبی برقعساز، من هم برقعهای خودم را بسازم که البته کاربری آن تغییر کرده و در آن خطوط، رنگ آمیزی و متریال مورد علاقه خودم را وارد میکنم. بارها از معماری ایرانی ایده گرفتهام فارق از اینکه آیا مد روز جامعه به این سمت سوق داشته یا خیر. متأسفانه نظارتی هم در بحث کپی برداری از طرح های زیورآلات نیست. تولید انبوه این آثار بسیار ساده است چون هم با هر متریالی ممکن بوده و هم در ابعاد و اندازه های کوچک هستند پس در نتیجه به راحتی هر طرح پر فروش قالبیت بارها و بارها تکرار شدن را دارد. قانونی هم برای حمایت از طراحان زیورلات وجود ندارد پس به سادگی ارج و جایگاه ایدهپردازی و خلاقیت افراد نزول پیدا میکند.
بیشتر از چه متریالی استفاده میکنید؟
فلز برنج. طرحهای من به شدت ساده، مینیمال و سرد هستند که باید آن سردی را با گرمای متریال جبران کنم. فلز برنج این گرمی را به آثارم میدهد. مثلاً اگر بخواهم از نقره استفاده کنم سردی آثارم دو چندان میشود و من این را نمی خواهم. فلزی همچون مس هم که به دلیل تغییر رنگ و اکسید شدن در معرض هوا گز ینه مناسبی نیست، طلا هم که مقرون به صرفه نبوده پس بهترین گزینه فلز برنج است که چکشخوری خوبی هم دارد. برای سپردن آثار به دست گالری ها هم فلز برنج به دلیل قیمت پایین گزینه خوبی است.
بخش زیورآلات جشنواره بینالمللی مد و لباس فجر به شکل موضوعی با عنوان "خلیج فارس" برگزار شد و آثار بسیار ارزندهای هم با یکدیگر به رقابت پرداختند. تا چه اندازه با این نحوه از برگزاری بخش زیورآلات موافقید؟ آیا محدود کردن شرکتکنندگان به موضوعی خاص برای شما ایدهآل است؟
خیر. به نظرم هنرمندان عرصه طراحی و ساخت زیورآلات علاوه بر دغدغههای هنری دغدغههای اجتماعی هم دارند و هر یک به نوبه خود میتوانند اثری درخور توجه را با تکیه بر آنچه برایشان حائز اهمیت است ارائه دهند. همین امر موجب میشود تنوع آثار به لحاظ موضوعی و مفهومی بالا رود. این شکل از برگزاری با موضوع آزاد هم سطح سلیقه هنرمندان را نشان میدهد و هم میتواند زمینه را برای یافتن مخاطب علاقه مند به نوع آثاری خاص فراهم آورد. همواره اصالت هر اثر هنری به ایدهای بوده که در آن نهفته است و ارائه موضوع آزاد برای یک جشنواره، احترام به همین ایدهها و نظرات هنرمندان است.
شما علاوه بر طراحی زیورآلات در زمینه طراحی دکوراسیون و معماری داخلی هم فعالیت داشتهاید و دورهای هم مدرس این حوزه بودهاید. به نظرتان برای بهبود شرایط چیدمان در فروشگاههای مرتبط با عرصه مد و لباس رعایت چه نکاتی لازم است؟
نخستین گزینه سپردن این بخش از کار به افراد کاربلد و تحصیل کرده در زمینه معماری داخلی است. متأسفانه طراحی فضاهای مسکونی ما با کلی نقص مواجه است چه برسد به دیگر مقولات. برندها اگر به این درک برسند که هر یک بخشی از وجود و احساس مخاطبشان هستند برای جلب رضایت آنها ارزش و احترام قائلند. معماری داخلی و طراحی دکوراسیون یا چیدمان ویترین یک فروشگاه با مخاطبان درباره ویژگیهای یک فضا صحبت میکند پس اگر قرار است ارائه موفقی از کالای خود داشته باشیم نباید به نحوی چیدمان کنیم که مخاطب دچار سردرگمی شود. متأسفانه طیف وسیعی از فارغ التحصیلان گرایش دکوراسیون داخلی شغل مناسبی در این حوزه ندارند چون هیچ یک از کارفرمایان ضرورتی برای توجه به این بخش نمیبینند. مردم ما بر این باورند که با یک سرچ ساده در گوگل میتوانند یک فروشگاه را چیدمان کنند، اما به این نکته توجه ندارند که هر چیدمان برآمده از مفهومی است که قرار بوده به مخاطب منتقل کند. این شاخصه است که یک برند را برند میکند. البته در اینجا میتوان نقدی را به هم دانشگاه ها وارد کرد که به دلیل نبود منابع آموزشی کافی و فقدان واحدهای عملی کاربردی، داشنجویان پس از پایان دوره تحصیل آنگونه که باید توان لازم برای توجیه نظرات و طرحدهی را ندارند. ایدهپردازی یک بخش از هنر هنرمند است و باقی مسیر با تکیه بر کسب دانش تجربی به منصه ظهور خواهد رسید.
به نظر شما طراحی و ساخت زیورآلات در حیطه صنایع دستی قرار دارد یا طراحی صنعتی؟
در طراحی صنعتی شما به این فکر میکنید که فلان طرح چگونه به سادهترین شکل ممکن به منصه ظهور میرسد اما صنایع دستی تلاش میکند تا با تکیه بر هنر دست هر چند در زمان طولانی، خلق شده و در اختیار مخاطبان قرار گیرد. نمیتوان به شکل مطلق به این پرسش پاسخ داد و به نظرم همه اینها بستگی به رویکرد و هدف هنرمند دارد. درک شکاف میان این دو حوزه در پرداختن به طراحی زیورآلات و حتی بسیاری دیگر از مقولات هنری باید از دوران مدرسه در دانشآموزان ایجاد شود. این در حالی است که حداقل برای نسل ما کلاس هنر با دروس دیگر پر میشد. در چنین شرایطی دانشجوی هنر باید آنقدر آزمون و خطا کند تا بتواند راهش را برای هر چه بهتر نشان دادن درک خود از هنر نشان دهد.
و به عنوان پرسش پایانی، اگر یک فستیوال جهانی با موضوع آزاد، رقابتی را میان شما طراحان زیورآلات برگزار کند، موضوع و دغدغه شما چه خواهد بود؟
بدون شک محیط زیست. معضلات این حوزه به سراسر جهان مربوط میشود. انواع و اقسام مشکلات در حوزه محیط زیست منابع طبیعی را رو به نابودی برده است و به عقیده من رسالت هنرمندان این است که با هر ابزاری فکر مردم را برای سمت و سوی رفع مسائل موجود درگیر کنند. هنر به مثابه یک رسانه قلمداد میشود و رسانه مهمترین وظیفهاش ایجاد آگاهی در میان مردم است.