وبلاگ معمار شهر

اخبار و مطالب معماری و شهرسازی ایران و جهان

وبلاگ معمار شهر

اخبار و مطالب معماری و شهرسازی ایران و جهان

مطالب و مباحث تخصصی معماری و شهرسازی و دیگر علوم وابسته را با ما مطالعه نمایید...




در اين وب
در كل اينترنت
  • قالب وبلاگ
  • تبلیغات

    طبقه بندی موضوعی
    آیا مکتب اصفهان در معماری و شهرسازی به مباحث اقتصادی شهر نیز می‌پردازد؟

    نیما آتش

     

    اصفهان در عهد صفوی برای تبدیل شدن به آرمان شهر ایرانی خیز برداشت و با ترکیبی هوشمندانه میان فلسفه شیعه و اقتدار صفوی، هویت مستقل یافت و نمود پیدا کرد. جهان‌بینی مبتنی بر مفاهیم عرفانی، با تکیه بر اصولی همچون تعادل و توازن که نه در فضا، بلکه در اجزا خود را نشان می‌دهند، موجب می‌شود وحدت در عین کثرت و کثرت در اوج وحدت ساختار فضایی و کالبدی پیدا کند و چنان با روح و فلسفه وجودی انسان - که در اینجا شهروند به حساب می‌آید - عجین شود که پا را از اصفهان فراتر گذاشته و تا هند پیش برود. در اینکه مکتب اصفهان به خوبی به مباحث شهرسازی، معماری، فرهنگی و حتی جامعه شناسی پرداخته است شکی نیست اما این سوال همواره وجود دارد که آیا این مکتب به «اقتصاد شهری» نیز می‌پردازد یا مکتبی که توانسته مرزهای بلندی را پشت سر بگذارد اقتصاد را به منزله نخستین عامل شکل‌گیری شهر از یاد برده است؟

     

     چندی است که استاد رحیم دلالی اصفهانی خبر از پایه‌گذاری مکتب اقتصادی اصفهان می‌دهد. وی عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان است و سال‌ها است که مبانی فکری مکتب اقتصادی اصفهان را از دید خود تدوین می‌کند. آنچه به نظر می‌رسد این است که پایه‌ها و پیام‌های اصلی مکتب اقتصادی اصفهان از دید دلالی اصفهانی، بر مبنای دفاع از رشد جمعیت به دلیل فواید متعدد آن است. وی همچنین به تنظیم مناسبات اقتصادی بر مبنای تحولات جمعیت، نفی ربا، رهایی حیات اقتصادی از بدهی، تنظیم حاکمیت پول بر  اقتصاد متعارف، استفاده از پس‌اندازهای اجتماعی، توزیع مناسب ثروت و رفع تناقض‌های میان اقتصاد موجود و اقتصاد اسلامی اشاره می‌کند. بنابراین آنچه از این تعاریف بر می‌آید این است که آنچه به مثابه مکتب اقتصادی اصفهان عنوان شده است اساسا ارتباطی به اصفهان ندارد، چه بسا   حتی با اقتصاد شهری نیز قدری غریبه است.

    شاید بهتر  بود نامی دیگر  برای این مبانی برگزیده می‌شد، چرا که مبانی فکری مطرح شده به شهر اصفهان وابستگی معنا داری نداشته و در هر گوشه از یک جامعه اسلامی می‌تواند پیاده سازی شود. از طرفی به نظر می‌رسد استفاده از کلیدواژه «مکتب اصفهان» که خود هویت و تعریفی روشن و ژرف دارد، نوعی دودستگی و سر در گمی در ذهن پژوهشگران مکتب اصفهان ایجاد کرده و از این رو موضوعیتی نداشته باشد. بنابراین آنچه  در این گزارش یا  دیگر گزارش‌های صفحه اقتصاد شهری روزنامه اصفهان زیبا مبنی بر «مکتب اقتصادی اصفهان» یا «اقتصاد در مکتب اصفهان» خواهید خواند نه به مکتب عنوان شده از سوی اقتصاد دانان معاصر، بلکه به روشنی اشاره به مکتب غنی اصفهان دارد که در عهد صفوی ظهور پیدا کرده است.

    طبیعتا از آنجایی که جمله‌واره «مکتب اقتصادی اصفهان» به روشنی در ادبیات علمی تکرار نشده است، اختلاف نظری عمیق میان صاحب‌نظران در مورد بود یا نبود این مفهوم وجود دارد. دکتر عبدالحسین ساسان در رابطه با مکتب اقتصادی اصفهان معتقد است از اساس چنین مفهومی وجود خارجی ندارد. وی در مصاحبه‌ای که با یکی از رسانه‌ها کرده، گفته که بعید می‌دانم مکتب اندیشگی اقتصاد اصفهان وجود داشته باشد. ساسان در همان مصاحبه از نظام تدوین اهداف سخن گفته و تاکید کرده است که مکتب اقتصادی باید شاخص‌هایی از جمله پارادایم، راهکارهای جهان شمول نیل به اهداف، گفتمان، جذابیت، سازماندهی و مرز پذیری داشته باشد که اتمسفر اقتصادی حاکم بر اصفهان فاقد این شاخص‌هاست.

    ساسان همچنین در بخش دیگری از اظهارات خود، مکتب اصفهان را در معماری، فلسفه و صنایع دستی جست‌وجو کرده و معتقد است این مکتب در این سه مقوله تعریف می‌شود.البته باید خاطر نشان کرد مکتب اصفهان بی شک در فلسفه متولد شده و به آرامی به کمک معماری در کالبد و مورفولوژی شهر بروز و ظهور پیدا کرده است. بنابراین دکتر ساسان مکتب اصفهان در شهرسازی را از قلم انداخته‌ است. مکتبی که بر فرم، فضا و فعالیت‌های آرمان‌شهر صفوی سایه افکنده و آنها را جهت داده است. وقتی سخن از شهر به میان می‌آید، خواه ناخواه اقتصاد را نیز شامل می‌شود. اصولا آیا ممکن است یک شهر در برهه‌ای تاریخی به اوج رسیده، به پایتختی برگزیده شود، به بستری برای شکوفایی معماری، شهرسازی، هنر، منطق، علم، فلسفه، صنعت و جامعه تبدیل شود اما اقتصاد  آن شکوفا و زنده نباشد؟ بی تردید خیر. بنابراین باید بپذیریم گرچه مکتب اقتصادی اصفهان ممکن است وجود نداشته باشد اما بی‌شک اقتصاد در مکتب شهرسازی اصفهان قابل تامل و کنکاش است.

    حتی شاید حلقه مفقوده توسعه اصفهان که موجب شده است مکتب اصفهان از دل شهر دور شده و در میان کتاب‌ها و مقالات گم شود، اقتصاد و تاثیر شاخص‌های اقتصادی آن در شکلگیری و توسعه شهر باشد که لازم است متخصصان با بازخوانی مکتب اصفهان  به خصوص در شهرسازی، سرنخ‌های اقتصادی مکتب اصفهان را درک و از نو بشناسند.تشکیل دولت صفوی در قرن دهم هجری موجب شد حیات عقلی شیعه به منزله نمونه‌ای ایرانیزه شده از اسلام بر مبنای بنیان‌های فلسفی فارسی به اوج برسد. چگونه ممکن است حکمت برخواسته از اصفهان که در عهد صفوی تا سراسر هند، عراق و سوریه پیش رفته است اقتصاد را از یاد برده و اقتصاد را در خلق مکتبی که اصفهان را از ریشه تکان داد نادیده گرفته باشد.

    شاید بتوان گفت میدان نقش جهان در اصفهان، جوهره وجودی و عصاره‌ای از مکتب اصفهان است. حال اینکه این عنصر در ذات، عنصری اقتصادی (بازار) است. در واقع این بازار، نماد اقتصاد است که شاکله و چارچوب میدان نقش جهان را شکل داده و دیگر عناصر بر آن سوار می‌شوند.از سوی دیگر مکتب اصفهان  - ما ز بالاییم و بالا می‌رویم - را از فلسفه اسلامی عاریه گرفته که  بی شک بر مفاهیم اسلامی شیعی استوار است. شیخ بهایی، میرداماد، میرابوالقاسم میرفندرسکی، ملاحسن فیض کاشی و ملاصدرا از جمله کسانی هستند که در شکلگیری مکتب اصفهان نقش روشنی ایفا کرده‌اند.

    جالب اینکه در مطالعه اندیشه‌های این نظریه پردازان مکتب اصفهان، خواهیم دید همه آنها به بعد مادی زندگی اعتقاد داشته و جهان را مزرعه آخرت می‌دانند. از همین رو اقتصاد شهر اصفهان را در دوران اوج بر مبنای عدالت و انسانیت بنا می‌نهند که اگر اقتصاد را در مکتب اصفهان پیدا کنیم قطعا دور از عدالت و انصاف و برابری نخواهد بود.مکتب اصفهان در شهرسازی به وحدت اجتماعی کار، حضور مستقیم و همه جانبه آحاد مختلف جامعه، حضور مستقیم دولت مقتدر مرکزی در مراودات اجتماعی و تاثیر متقابل شهر بر محیط پیرامونی اشاره دارد. جالب است که در مکتب اصفهان شاهد هستیم بسیاری از سرمایه گذاری‌های اقتصادی شکل گرفته در شهر که به منظور ارائه خدمات عمومی شهری انجام شده اند، ناشی از سرمایه‌های اجتماعی هستند و به صورت خودجوش و مردمی اتفاق افتاده‌اند اما همچنان نقش حکومت مرکزی در آنها روشن است.

    به همین خاطر است که در شهر اصفهان مسجد شیره‌پزها و مسجد خیاط‌ها از یک سو توسط اقشاری خاص احداث شده و از سوی دیگر حمام علی‌قلی آقا یا مسجد حکیم را می‌بینیم که به کمک یا ناشی از سرمایه اجتماعی اشخاص شکل گرفته است. بنابراین می‌بینیم که اقتصاد در مکتب اصفهان مردم‌مبنا و متکی بر آن چیزی است که آن را امروز بخش خصوصی یا مشارکت عمومی می‌نامیم. در عین حال حکومت مرکزی نقش تسهیلگری خود را از یاد نبرده و همه این اتفاقات زیر نظارت و کمک‌های او انجام می‌شود. مشارکت محوری در مکتب اصفهان تنها یکی از شاخ‌های اقتصادی قابل کشف در این مکتب است. مکتبی که باید از نو شناخت. 

    نظرات  (۰)

    هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی