اندرونی و بیرونی
نی
نمونه تاریخی آن را میتوانیم در عمارت «سرهنگ ایرج» در محله پامنار شاهد باشیم. هشتی، هشتضلعیای بود که یک خروجی بهسمت کوچه و شارع عام داشت و بهگونهای تعبیه و ساخته میشد که روبهروی در اصلی خروجی خانه نباشد و چهبسا از دیگر اضلاعش به دیگر قسمتهای خانه، اعم از بیرونی، حیاط و یا «سرطویله» توان دستیابی وجود داشت و چنانچه ورودی خانه دارای هشتی نبود،
در اصلی خانه، با فرورفتگی بیش از یک متر و دارابودن طاقی، به کوچه وصل میشد و آمد و شد کالسکه و درشکه و دواب و چهارپا که وسیله نقلیه و انتقال اهالی خانه را عهدهدار بودند، از در دیگری صورت میگرفت. بهترین نمونه آن، عمارت عبدالوهابخان پدر آصفالدوله، در کوچه شهید مدرس و در نزدیکی محله قدیمی «باغ پسته بک» در کوچه میرزا محمود وزیر، است و شاهکار نهفته در این ساختمان، حمام میان عمارت است که با یک هشتی کاملا پوشیده شده،
از عمارت اصلی جدا شده و تماما از دید اهالی خانه به دور بوده و در عمارت سرهنگ ایرج- که فیلم مهمان مامان، نوشته هوشنگ مرادیکرمانی در آن فیلمبرداری شده است- با دالانهای مسقف و طولانی، به هشتی روبه کوچه، وصل میشوند، تا به هیچ وجه امکان نگاه انداختن از کوچه و محل رفتوآمد عامه به داخل خانه میسر نباشد. در نمونه دیگری از معماری درونگرای ما، که در روزگار احمدشاه باب شد،
ساختن بیرونی بردرگاه ورودی خانهها بود و در این محل «مردخانه» با مهمانان خود نشست و برخاست داشت و اغلب با یک دررو به حیاط، امکان تردد به اندرونی وجود داشت و از مهمانان پذیرایی میشد و اهالی خانه، میوه، شیرینی و دیگر وسایل پذیرایی را به بیرونی منتقل میکردند، بدون آنکه واردین به بیرونی، آنها را مشاهده کنند و 2حالت کاملا مستور دیگر نیز وجود داشت: اول اتاق گوشواره و دوم، عمارتی شبیه عمارت اصلی، در ابعادی کوچکتر،
با در ورودی جدا و مستقل. بهترین نمونه اتاقهای گوشواره را میتوانیم در عمارت تاریخی محله هفتتن مشاهده کنیم که در کنار تالار طنبی [کلمهای آذری، بهمعنای پرکار، مشتمل بر آیینهکاری، منبتکاری، کاشیکاری و...] دو اتاق زاویهدار وجود دارد و «نحل درگاه» به بلندی 30 سانتیمتر، اجازه ورود مستخدمین را نمیداد تا پا در طنبی گذارده و چشم در چشم مهمانان بیندازند و در این قسمت نیز معماری، به رغم برونگرا بودن، دارای حجب و حیاست و اهالی خانه بهراحتی در داخل حیاط، آمدوشد داشتند و از آنجا که خانه همجوار، اشرافی برآن نداشت، زندگی در آن راحت بود.