باغ ایرانی؛ حریمی برای معماری
ششمین نشست از سلسله نشستهای باغ ایرانی با محوریت «باغ ایرانی از منظر معماری ایران» در حمام علی قلی آقا برگزار شد. در این جلسه، به شناخت عبارت باغ ایرانی و تاثیرات آن بر باغهای ایران و همچنین به اثرگذاری باغ ایرانی در معماری ایران پرداخته شد. این تاثیر گذاری سوالی را برای ما به وجود میآورد که در هنگام خزان باغ، معماری چگونه تکامل دهنده باغ خشک از نظر زیبایی شناختی میشود. محمدرضا حائری مازندرانی سخنران این جلسه بود که خود تخصص معماری و شهرسازی دارد. او در پایان جلسه نیز به لزوم تداومبخشی، احیا و حفظ باغ ایرانی در زمان حال پرداخت.
حائری با مطرح کردن پرسشی مبنی بر اینکه با شنیدن دو عبارت باغ ایرانی و باغهای ایران چند تصویر در ذهن شما شکل میگیرد، سخنان خود را آغاز کرد. این معمار گفت : « معماری ایران با آگاهی بر سرزمین شروع میشود. سرزمین، عامل اصلی طراحی معماری است که سرمایههای اجتماعی و تمدن، آن را میسازند. آگاهی بر سرزمین به نوعی آگاهی بر مناظر و چشماندازها، حوضه آبریز و جهت وزش باد و ... است. لازمه ارتباط با معماری این است که در محضر آن باشید تا فضا بر شما حاکم شود و به درک کاملی از آن برسید.»
وی ادامه داد: « ما باید دانش بومی خود را نسبت به گذشته کامل کنیم. دانش بومی چیزی نیست که در کتابها انباشته شده باشد و در حافظه جمعی وجود دارد. دانش بومی که یکی از زیر شاخههای معماری باغ ایرانی است، برای منفعت جامعه بوده و سرزمین، شیوه زندگی و آداب و رسوم بخشی از آن بودهاند. اما دانش بومی که امروزه میشناسیم، به نوعی تبدیل مکان به لامکان، منفعت شخصی و... است.»
حائری با تاکید براینکه باغ بخشی از شیوه زندگی است، افزود: « باغ یکی از سر فصلهای معماری ایرانی و بخشی از شیوه زندگی محسوب میشود. باغها برای ساماندهی فضا و ایجاد چشم اندازی متمایز به جنگل ساخته شدهاند. در باغ سازی درخت محترم و در طراحی متاثر بوده است.»این شهرساز ادامه داد: « اگر به تاریخ معماری کشورمان از ایلخانی تا کنون نگاه کنیم، یک تدوام تاریخی در فضایی که مردم در آن زندگی میکردند، وجود داشته است. وجه مشترک تمام آنها سه فضای باز، پوشیده و بسته بوده که البته در زمان حال این تدوام تغییر کرده است.»محمدرضا حائری افزود: «برای طراحی باید به کشاورزی، عمران، فرهنگ و دستاورد تمدنی و بومی نیز توجه کنیم. برای شناخت دانش بومی یک کتاب خوب و جامع نداریم.
اما باید مواظب باشیم در مطالعه کتابهای غربی در مورد ایران نیز باورهای درست خود را فراموش نکنیم.»وی با تاکید بر اینکه عمده باغسازیهای ما در تشخیص نوع باد و جهت باد بوده است، ادامه داد: «باغ و فضای باز به نوعی حریم برای معماری بوده است و حریم در معمــاری به نوعی انعکاس حرمـــت است. در گذشته پیوند درخت جزو اطلاعات یک معمار بوده، اما امروزه اکثر معماران ما شناختی از گیاهان و درختان ندارند. در طراحیهای قدیــم ما مفهـــومی به اسم پلان نداشتیم و طراحی را به صورت حجم میدیدیم. مثلا در طراحی حیاط خانه به چشمانداز و نوردهی تمام فضاهای خانه توجه میشده است. همچنین در فرم معماری، توجه به ظاهرِ حیاط که در فصول مختلف به چه رنگ و نقشی در میآید، باعث میشده تا معمار به زیباییشناختی رنگ نیز در طرحش پی ببرد.
این عامل سبب میشده تا وقتی درختان در زمستان بی برگ میشدند، نمای معماری مکمل حیاط شود و نقوش سرو و کنده کاریها بر روی دیوارهای حیاط نقش ببندند. در باغ داری ایران باید به گیاه شناسی توجه کنیم، به عنوان نمونه ما بوتههایی داشتیم که شبیه به چمن بودند و نیازی به چمن امروزی نداشتیم.»حائری در پایان افزود :« تصویر باغ ایرانی جدید با گذشته خویش تفاوت دارد؛ این بی سوادی ماست که باعث شده تا فضاهای جدید، روحی از باغهای ایرانی نداشته و گیاهان جدید با آب و خاک و هوای ما همسازی و همخوانی نداشته باشند. همه ما باید در تداوم بخشی و حفظ باغهای ایرانی تلاش کنیم.»