بلندمرتبه سازی امنیت اخلاقی را مختل می کند
به گزارش خبرنگار مهر، متن زیر جلسه سی و پنجم از سلسله دروس خارج فقه «نظام عمران و شهرسازی اسلامی» آیت الله اراکی است که در ادامه می خوانید؛
مقدمه
نظام عمران شهری از یک جوهر، و یک قالب و صورتی برخوردار است و این مسئله به نظام عمران شهری در شهرهای اسلامی هم اختصاص ندارد و همه جا همین قاعده جاری است. جان و روح نظام عمران شهری را آن ساختار فکری و ارزشیای تشکیل داده است که نظام عمران شهری را جهت میدهد. آنچه در این سلسله دروس به آن خواهیم پرداخت همان ساختار به اصطلاح ایدئولوژیک نظام عمران شهری است که به وسیلۀ فقه اسلام تبیین شده و میشود و کار فقها است.
امنیت اخلاقی فضای خانه
مساکن و محلهای سکونت باید به شکلی ساخته شوند که اشراف بر یکدیگر نداشته باشند؛ به تعبیر ما، بحث درباره امنیت اخلاقیِ فضای خانه است. فضای خانه باید امنیت اخلاقی داشته باشد؛ امنیت اخلاقی یعنی کسانی که در خانه زندگی میکنند نباید حوزه اخلاق آنها مورد تجاوز قرار گیرد. فضایِ اخلاقی خانه و کسانی که در خانه زندگی میکنند، باید دارای امنیت باشد.
معمولاً در ساخت خانه امنیتِ وسایل و امنیت جان صاحبان خانه را در ساخت خانه ملاحظه میشود. بههرحال هر خانهای که ساخت میشود، یک در برای آن نصب میکنند و دیوارهای آن را طوری تنظیم میکنند که یک امنیت نسبی برای ساکنان خانه تأمین کند تا دزد نتواند به مال آنها دستدرازی کند یا اگر کسی به جان آنها قصد سوئی دارد نتواند جان آنها در معرض خطر قرار دهد. مخصوصاً در کشورهای اروپایی که رابطه با مسئله امنیت درون خانه خیلی ترتیبات و تشکیلات مفصلی دارند. حتی نوع مصالح ساختمانی، نوع درب و نوع پنجره و نوع دیوار و مصالحی که در ساختن دیوار به کار گرفته میشود، در تمام این ارکان و اجزای خانه، امنیت ساکنان خانه از لحاظ جانی و مالی رعایت میشود تا مال و جانشان در امان باشد و اگر کسی قصد سوئی به جان و مال آنها داشته باشد نتواند به آنها آسیبی بزند.
البته یک نوع امنیت هم وجود دارد که در فرهنگ غرب رعایت نمیشود و فضا، فضای ناامن است. در نظام عمران شهری هم این نوع امنیت در نظر گرفته نشده است؛ آن امنیت، امنیت روانی و امنیت اخلاقی است. خانه، خانه زن و محل استراحت اوست و او میخواهد در خانه راحت زندگی کند و کار کند. گفتیم که خانه باید از لحاظ محیط سعه داشته باشد بنابراین باید آسایشِ اخلاقی داشته باشد و کسی به ناموس صاحبخانه تجاوز نکند.
این اشتباه است که کسی تجاوز به ناموس را فقط زنا بداند. البته یکی از مصادیق بارز تجاوز به ناموس است و یکی از بدترین مصادیق سلب امنیت اخلاقی است اما سلب امنیت اخلاقی تنها این نیست. برای مثال با چشم نگاه کردن هم باعث سلب امنیت اخلاقی میشود. در تأکید بر حجاب کمتر به این مسئله تعرض شده است که رعایت حجاب در کوچه و بازار به معنی حفظ امنیت اخلاقیِ جامعه است. این کمتر از ترور یک شخص نیست که یک کسی در خیابان خودش را به یک شکلی در میآورد که امنیت اخلاقی جامعه را در معرض خطر قرار دهد و فضای امن جامعه را از لحاظ اخلاقی آلوده کند. اینکه کسی امنیت نداشته باشد و جانش از لحاظ معنوی و روانش از لحاظ اخلاقی امنیت نداشته باشد؛ خود یک نوع سلب امنیت بسیار خطرناک است. بسیاری از مشکلات جامعه از ناحیه عدم رعایت همین نوع از امنیت اخلاقی سرچشمه میگیرد. خب امنیت اخلاقیِ ساکنان خانه باید رعایت شود.
روایات مربوط به مساله امنیت اخلاقی خانه
روایت متعددی در رابطه با عدم جواز اشراف بر خانه مردم وارد شده است؛ یعنی نباید کسی تطلع بر خانه مردم داشته باشد. تطلع یعنی سر کشیدن یا اشراف بر خانه دیگری. مرحوم شیخ صدوق در حدیث مناهی -حدیث مناهی، حدیث مشهوری است درباره مجموعه آنچه رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم از آن نهی فرموده است- به سندش روایت میکند: «عَنْ شُعَیْبِ بْنِ وَاقِدٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ زَیْدٍ عَنِ الصَّادِقِ عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله فِی حَدِیثِ الْمَنَاهِی أَنَّهُ نَهَی أَنْ یَطَّلِعَ الرَّجُلُ فِی بَیْتِ جَارِهِ وَ قَالَ مَنْ نَظَرَ إِلَی عَوْرَةِ أَخِیهِ الْمُسْلِمِ أَوْ عَوْرَةِ غَیْرِ أَهْلِهِ مُتَعَمِّداً أَدْخَلَهُ اللَّهُ مَعَ الْمُنَافِقِینَ الَّذِینَ کَانُوا یَبْحَثُونَ عَنْ عَوْرَاتِ النَّاسِ وَ لَمْ یَخْرُجْ مِنَ الدُّنْیَا حَتَّی یَفْضَحَهُ اللَّهُ إِلَّا أَنْ یَتُوبَ».
پیامبر اکرم (ص) نهی کرده است که کسی به خانه همسایهاش سرکشی یا شراف پیدا کند و در خانه همسایهاش چشمچرانی کند. این نهی، نهی از اطلاع بر در خانه است. روایت نمیفرماید که اگر زنِ همسایه را دید جایز نیست به او نگاه کند، اینکه جای خود دارد. مطلبی که ما میگوییم از احکام مساکن است و غیر از عدم جواز نظر به نامحرم است؛ این بحث جای خود را دارد و حرمت نظر به نامحرم در همهجا وجود دارد. آنچه در اینجا مطرح است مسئله اطلاع علی دار الجار است، اشراف بر خانه همسایه داشتن مورد نهی قرار گرفته است. این روایات در کتاب وسائل، ابواب احکام المساکن، باب ۲۲، جلد ۳، صفحه ۵۸۵ آمده است.
اینکه میگوییم بسیاری از مسائل فقهی در ابوابی پیدا میشود که این ابواب شاید با یک نگاه اول ارتباطی به این مطلب نداشته باشند یکی از این مسائل همین مسئله اطلاع بر خانه دیگری است. اکثر روایات مربوط به این موضوع را صاحب وسائل در ابواب دفن به مناسبت احکام مربوط به دفن آورده است. در ابواب الدفن، جلد دوم، صفحه ۸۸۵. روایات این باب را ایشان بیشتر در باب ۶۳ از ابواب الدفن وسائل آوردهاند.
روایت اول، روایتی است که شیخ صدوق نقل میکند در وصیة النبی لعلیٍ صلوات الله علیهما و آلهما که روایت مفصلی است. در روایات مربوط به وصایا هم وصیة النبی لعلی داریم، هم وصیة النبی لأبیذر غفاری، هم وصیة النبی لسلمان، هم وصیة النبی لعمار و هم وصیة النبی لمقداد اما ولی مفصلترین احادیث این وصایا، وصیة النبی لعلی (علیهما السلام) است. در بخشی از وصایای نبی مکرم صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام آمده است: «مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عَمْرٍو وَ أَنَسِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ آبَائِهِ فِی وَصِیَّةِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله و سلم لِعَلِیٍّ علیه السلام قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی کَرِهَ لِأُمَّتِی الضَّحِکَ بَیْنَ الْقُبُورِ وَ التَّطَلُّعَ فِی الدُّورِ.»؛ خدای متعال برای اُمتم دو چیز را نپسندیده است؛ یکی در گورستان در بین قبرها و گورها خندیدن –زیرا گورستان جای تذکر و یاد موت و آخرت است و جای محاسبه نفس است، انسان خودش را محاسبه کند و ببیند در گذشته چگونه بوده است و آیندهاش چه خواهد شد و جای قهقهه و امثال این چیزها نیست.- و دیگری اینکه کسی به خانه مردم سرکشی کند و نگاه بیندازد و چشماندازی کند.
روایت دیگر را نیز مرحوم شیخ صدوق نقل میکند. مرحوم صدوق مرسلاً روایت میکند ولی در مجالس برای این روایت سند ذکر شده است که سند آنهم صحیح است، یعنی روایت صحیحة السند است. «فِی الْخِصَالِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُوسَی الْخَشَّابِ عَنْ غِیَاثِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم إِنَّ اللَّهَ کَرِهَ لِی سِتَ خِصَالٍ وَ کَرِهَهُنَّ لِلْأَوْصِیَاءِ مِنْ وُلْدِی وَ أَتْبَاعِهِمْ مِنْ بَعْدِی الْعَبَثَ فِی الصَّلَاةِ وَ الرَّفَثَ فِی الصَّوْمِ وَ الْمَنَّ بَعْدَ الصَّدَقَةِ وَ إِتْیَانَ الْمَسَاجِدِ جُنُباً وَ التَّطَلُّعَ فِی الدُّورِ وَ الضَّحِکَ بَیْنَ الْقُبُورِ.» خدای متعال شش خصلت را ناپسند دانسته است، هم برای من هم برای اوصیاء بعد از من و هم برای پیروان ما؛ «الْعَبَثَ فِی الصَّلَاةِ» بازی کردن در نماز؛ مانند بازی با تسبیح. عبث یعنی بازی کردن با دست. در حال نماز انسان باید حال خضوع و خشوع و حال توجه داشته باشد، «الرَّفَثُ فِی الصَّومِ»؛ انجام عمل جنسی در روزه ماه رمضان و در هنگام روزهداری، «و المَنَّ فی الصَّدَقَةِ»؛ صدقه با منت دادن، «وإتیانَ المَساجِدِ جُنُبا»؛ با حال جُنب به مسجد رفتن، «وَ التَّطَلُّعَ فِی الدُّورِ»؛ سرکشی در خانهها مردم کردن و «وَ الضَّحِک بَینَ الْقُبُورِ»؛ خندیدن در بین قبرها.
روایت چهارم را هم مرحوم شیخ صدوق روایت میکند که روایت دیگری از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است. در این روایت از ۲۴ خصلت نهی شده است که در بین این ۲۴ خصلت تطلع فی الدور وجود دارد. حدیث سوم از احادیث باب ۶۳ از ابواب الدفن است؛ [وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُوسَی بْنِ الْمُتَوَکِّلِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَن إِبْرَاهِیمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ الْحَسَنِ الْقُرَشِیِّ عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ جَعْفَرٍ الْبَصْرِیِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ زَیْدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنِ الصَّادِقِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم إِنَّ اللَّهَ کَرِهَ لَکُمْ أَیَّتُهَا الْأُمَّةُ أَرْبَعاً وَ عِشْرِینَ خَصْلَةً وَ نَهَاکُمْ عَنْهَا إِلَی أَنْ قَالَ وَ الضَّحِکَ بَیْنَ الْقُبُورِ وَ التَّطَلُّعَ فِی الدُّورِ.]
روایت دیگر را نیز مرحوم شیخ صدوق در خصال روایت میکند که سند آن روایت هم صحیح است و عبارت آن نظیر روایت سِتَّ خصال قبلی است که باز هم التطلع فی الدور در بین آنها آمده است.
روایت بعدی را مرحوم برقی در کتاب المحاسن به سندش روایت کرده است؛ «أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْبَرْقِیُّ فِی الْمَحَاسِنِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَیْمَانَ الدَّیْلَمِیِّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم سِتَّةٌ کَرِهَهَا اللَّهُ لِی فَکَرِهْتُهَا لِلْأَئِمَّةِ مِنْ ذُرِّیَّتِی وَ لْتَکْرَهْهَا الْأَئِمَّةُ لِأَتْبَاعِهِمْ مِنْهَا الضَّحِکُ بَیْنَ الْقُبُورِ وَ التَّطَلُّعُ فِی الدُّورِ». این مجموعهای از روایاتی بود که در بین آنها روایات صحیح السند و محکمی هم هست که از تطلع در دور نهی میکند.
دلالت روایات بر حرمت اطلاع بر خانهها
البته ممکن است گفته شود چون در سیاقِ روایاتِ نهی، در بین آنچه از آن نهی شده است اشیائی وجود دارد که قطعاً قرینه خارجی داریم بر اینکه نهی از آنها نهی تنزیهی و کراهتی است و نهی تحریمی نیست پس این سیاق دلالت خواهد کرد یا قرینه سیاق مانع از آن میشود که ما این نهیها را حمل بر نهیِ تحریمی کنیم. این یک شُبهه است.
اما جواب این شُبهه این است که ظهورِ روایات در نهی است؛ اگر فرمود کراهت و اگر فرمود نهی؛ ظهور در منع و تحریم دارد و هرجا قرینه خاصی آمد بر اینکه نهی، نهی تنزیهی است؛ دست از این ظهور برمیداریم. لذا آنچه در حدیث مناهی آمده است، آنچه در این روایات آمده است که کره الله لأمتی و این مضامین؛ عبارت کَره و نهی دلالت بر تحریم و منع دارد. مگر آنجا که دلیل داشته باشیم بر اینکه این نهی، نهیِ تنزیهی است. خب در اینجا دست از ظهور برمیداریم اما اگر دلیل نداشته باشیم ظهور به حال خود باقی است. لذا در حدیث مناهی یا سایر احادیثی که چند چیز پشت سرهم آمده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از آنها نهی میکرد و کراهت داشت و ما میدانیم در بعضی از این مسائل کراهت و منع، منعِ تنزیهی و کراهتی است و منع تحریمی نیست؛ خب در آنجایی که قرینه قائم میشود بر اینکه منع، منع تحریمی نیست دست از دلالت بر تحریم برمیداریم اما در آنجایی که قرینه قائم نیست چرا دست برداریم؟ ظهور نهی در تحریم است و لذا تطلع فی الدور حرام است.
بیان هم کردیم که تطلع فی الدور، غیر از نگاه به نامحرم است؛ یک وقت کسی به نامحرم نگاه میکند که این حرام است اما یک وقت کسی نمیداند کسی در خانه هست یا نیست، نامحرمی هست یا نامحرمی نیست؛ خودِ نگاه کردن در خانه مردم فینفسه حرام است؛ به دلیل اینکه خانه یک حریم خصوصی است و نگاه کردن، تجاوز به این حریم است و این از دقیقترین احکام اسلام است. حالا اگر تمدن الحادی غربی این مطالب را متوجه نمیشود ما که نباید از آنها پیروی کنیم. آنها اختلاط یا تجاوزِ چشم را تجاوز نمیدانند، اما ما میدانیم که تجاوز است. فرض کنید یک خانم نامحرمی در کوچه راه میرود؛ اگر شخص با دستش این خانم را لمس کرد این تجاوز است یا خیر؟ حالا اگر با نگاه هم انجام بدهد این تجاوز است و خرد کردن حریم امنیت فردی است. خود انسان هم باید این حریم امنیت را نگه دارد و بر او واجب است. لذاست که بر خود صاحبخانه واجب است خانهاش را طوری بسازد که این خانه محل اشراف دیگران نباشد و بر همسایه هم واجب است که خانهاش را طوری بسازد که خانهاش محل اشراف بر همسایه نباشد؛ یعنی باید راه را بر تطلع فی الدور را بست. لذاست که در سیستم خانهسازی و مهندسیِ خانهسازی باید طوری خانهسازی انجام گیرد که حیاط و حریم زندگی همسایه در معرض چشماندازی و در معرض تطلع همسایگان نباشد. این امور باید در مهندسیِ خانهسازیِ شهرها رعایت شود.