تاثیر اجزای اصلی خانه بر طراحی داخلی
۲۷ مهر ۱۳۹۷
نقشهکشی و طراحی داخلی فضاهای ساخته شده توسط انسان، بخشی از طراحی محیطی است که به طور کلی به معماری مربوط میشود.
به گزارش سازه نیوز، اگرچه اشتیاق ساخت محیطی خوشایند خود به اندازه تمدن انسانی قدمت دارد، با این حال طراحی داخلی حوزهای نسبتا جدید در نظر گرفته میشود. از اواسط قرن بیستم، به دفعات مکرر از اصطلاح "طراح داخلی" استفاده شده است، اما این اصطلاح به حوزه وسیعتری از فعالیت دلالت میکند و در عین حال، خود را به عنوان یک حرفه مستقل معرفی میکند. در برخی از کشورهای اروپایی، به خصوص در شهرهایی که این حرفه به خوبی شکل گرفته است، از آن به عنوان معماری داخلی هم نام برده میشود.
اجزای فیزیکی طراحی داخلی
چنانچه طراحی داخلی را از منظر زیباییشناسی مورد بررسی قرار دهیم، اثرات کل در مقایسه با اجزا یا عناصر خاص که مورد استفاده قرار گرفتهاند، بسیار مهمتر هستند. همین امر در اجزای معماری هم صدق میکند، از این رو در مطالعه موارد زیر باید آن را در نظر داشت. در این مطلب اجزای اصلی در طراحی خانه (نظیر: سقف، کف، دیوار، در و پنجره) مورد بررسی قرار گرفته و سعی شده است تا از نگاهی تخصصیتر به طراحی داخلی پرداخته شود.
اگرچه سقفها بزرگترین سطح یکدست در بیشتر مکانها هستند، اما اغلب توسط طراحان مبتدی و گاهی اوقات حتی توسط طراحان حرفهای هم نادیده گرفته میشوند، که این امر اغلب منتج به حجمی از دستگاههای روشنایی غیر مرتبط، خروجیهای تهویه مطبوع و مسائلی از این دست به خصوص در دفاتر و ادارات میشود. در عصر باروک و سنتهای قرن هجدهم، طراحیهای زیبای داخلی، سقفهای تزئین شده زیادی به همراه سطوح رنگ شده یا با جزئیات گچبریها و پنجرههای پر نقش و نگار بسیار مورد تاکید بود.
تعداد کمی از طراحان امروزی از مزایای طراحی سقف بهره میبرند. یکی از ظرفیتهایی زیبایی شناسی ایجاد طرح های متفاوت نظیر طرح و نقش چوب در سقف ها است. البته که باید به سقف ساده گچی که در یک محیط داخلی طراحی شده احترام گذاشت؛ اما اغلب سقف گچی سفید نیاز دارد تا نور و آرامش منسجم را به فضا منعکس کند. از آنجایی که اکثر سقفهای مدرن کوتاه هستند، نقشهای پیچیده یا رنگهای قوی میتواند احساس افسردگی را ایجاد کند، همین امر باعث محبوبیتهای سقفهای ساده سفید میشود.
در ساختمانهای عمومی اغلب یک سقف "معلق" در زیر بتن های ساختمانی وجود دارد. فضای پشت سقف "معلق" برای تجهیزات مکانیکی و همچنین برای مخفی کردن سیستمهای روشنایی کاربرد دارد.
در مورد تغییرات ارتفاع و اندازه فضا داخلی بحثهایی صورت گرفته است. حفظ ارتفاع متغیر سقف مرتبط با نقشه اتاق، نکتهای حائز اهمیت است. برای مثال سقف کوتاه در سالن نشیمن میتواند خوشایند باشد و احساس صمیمیت را القا کند، اما سقف کوتاهی که تنها بخشی از فضا را بپوشاند بیشتر میتواند آزار دهنده باشد.
به طور کلی، دو نوع کفپوش در فضای داخلی داریم؛ آنهایی که بخشی از ساختار خانه هستند و آن دسته که بعدا بر روی کف اجرا میشوند. طراحان داخلی که با معماران کار میکنند این موقعیت را دارند تا به طور خاص بر روی کف واحدها کار کنند، اجراهایی مانند سنگ لوح، موزاییک، سنگ، آجر، بتن و یا چوب، اما در بسیاری از موارد کف واحدها در مراحل پایانی طراحی میشوند. اجرای سنگ در کف یک ساختمان تمام شده و یا یک ساختمان در حین بازسازی میتواند گزینه مناسب و زیبایی باشد، اما این متریال زیبا برای اجرا در کف، گران هستند.
پوششهای مصنوعی و ترکیبی معمولا به عنوان متریال ارتجاعی در کف طبقه بندی میشوند. قدیمیترین نوع این کفپوش، لینولئوم (نوعی کفپوش با الیاف پلاستیکی) است. مواد کفپوش ارتجاعی در اواخر قرن بیستم عرضه شد شامل (آسفالت، آزبست وینیل، لینولئوم کف اتاق، چوب پنبه، وینیل) است. کف چوب پنبهای ترکیبی است زیبا، اما نگهداری آن دشوار است و دوام ندارد. امروزه کاشیهای ، مواد کفپوش عالی از نظر اقتصادی و نگهداری هستند. آنها میتوانند تقریبا به هر شکلی ظاهر شوند؛ این مزیت برای سازندگان وسوسهانگیز است.
کاشیهای ساده، در رنگها یا طرحهای مختلف بسیار جذاب و مناسب هستند، اما اغلب آنها به طرح سنگ، آجر، موزاییک یا سایر مواد طبیعی یا مصنوعی ساخته میشوند که به طور کلی رضایت کمتری را در مصرف کنندگان به وجود می آورند. وینیلهای خالص گران ترین کفپوش های ارتجاعی هستند و از نظر "طراحی" بیشترین تغییر شکل را داشتهاند. "وینیل"ها نرمترین و مقاومترین کاشیها هستند و نگهداری آنها نیز بسیار آسان است. "کاشی های آسفالتی" کمترین قیمت را دارند و اگرچه کاملا شکننده و سخت در زیر پا هستند، اما به طور گسترده به عنوان کفپوش ارتجاعی مورد استفاده قرار میگیرد. "آزبست وینیل" در زیر پا نرمتر است و از لحاظ مقاومت در برابر چربی، نسبت به آسفالت بهتر است، اما هزینه آن به طور کلی بالاتر است. "لینولئوم" که از نظر هزینه بین آسفالت و کفپوشهای وینیل قرار دارد، برای استفاده های سنگین، مناسب است.
سرامیک و کاشیهای معدنی تنها برای فضاهایی مانند حمام ساخته نشده اند و تقریبا برای تمام سطوح مناسب هستند. نصب آنها معمولا به بستر سیمان در زیر نیاز دارد که باعث ایجاد مشکل برای اجرا در کف واحدهای چند ساله میشود. کاشیهای معدنی مانند سایر متریال طبیعی، دارای زیبایی طبیعی هستند و فواید اضافی و شرایط نگهداری آسان دارند.
کفپوشهای چوبی همچنان بیشترین درصد استفاده را میان تمام کفپوشها به خصوص در خانههای مسکونی به خود اختصاص میدهند. علاوه بر آن کفپوشهایی که دارای رگههای چوب بلوط هستند برای بسیاری از آپارتمانها و خانهها نرمال است. پارکت پیشساخته طرحهای بسیار زیبایی متنوعی از چوب در اشکال و اندازههای مختلف دارند. کاشیهای طرح چوب به مانند کاشیهای کف ارتجاعی بر روی کفپوشهای موجود، میتوانند نصب شوند. کفپوشهای چوبی دارای زیبایی زیادی هستند اما به نسبت کاشیهای مصنوعی و یا کاشیهای معدنی به مراقبت بیشتری نیاز دارند.
هر دیواری به خودی خود یک متریال است و اگر از آن به گونه مناسبی استفاده نشود؛ نمیتواند ایدهال باشد و در این صورت به پوشش نیاز دارد. ساختمانهای بسیاری از سال 1960 ساخته شده اند که از طرح بتن طبیعی به منظور زیباسازی استفاده شده است. در طول قرن نوزدهم، تظاهر در طراحی بسیار رایج بود، امروزه بخشی از نگرانیها بابت بیان درست متریال نوعی قیام علیه سنتهای گذشته است. برای مثال در قرن بیستم، دیوارهای آجری داخلی بسیار زیبا و پرطرفدار بودند، با این حال هنوز هم بیشتر خانههای قدیمی دارای لایههای گچی، نقاشی و یا کاغذ دیواری هستند تا آجرکاریهای جذاب.
این یک امر طبیعی است که یک مد، بعد از مدتی از بین برود و ناپدید شود. دیوارهای پوششی برای صدها سال است که پرطرفدار هستند و در واقع طرح چوب طبیعی، زیبایی و ظرافت را به آن اضافه میکند. تنها راهی که صنعتگران دورههای قبلی را قادر به اعمال پانلهای چوبی میکرد، چارچوب درها یا تخته جهت پوشش دیوار بود. از آن جایی که پانلهای چوب از چوب جامد ساخته شدهاند، برای جلوگیری از تاب برداشتن و جمع شدن، باید به ابعاد باریک بریده می شدند. هنر مشابه آن بعدها در گچبری توسعه یافت. بدیهی است که هزینهها و روشهای ساخت و ساز ساختمان در قرن بیستم، به ندرت اجازه کیفیت واقعی پانلهای با جزئیات بالا و یا اجرای گچکاریهای بسیار پر زرق و برق را میداد و همچنین این نوع طراحیها برای یک ساختمان مدرن مناسب نیست. امروزه پانلهای چوبی و کفپوشها در بسیاری از روکشهای زیبا به راحتی در دسترس هستند که طیف گستردهای از پوششهای زیبا را برای سطوح دیواری ارائه میدهند. از سوی دیگر در بسیاری از خانههای ایالات متحده آمریکا، تختههای چند لایه ارزان قیمت پیش ساخته، اغلب به عنوان متریال تکمیلی در زیرزمینها و یا اتاقهای ابزار و سرگرمی مورد استفاده قرار میگیرند.
فضاهای داخلی نباید فضایی ساده و بدون دیوارهای طبیعی باشد. برای مدت زمان طولانی است که کاغذهای دیواری تزئینی در طرحهای پررنگ و لعاب و هیجان انگیز در دسترس است. در طراحیهای قرن بیستم به جای این که کل فضای به وسیله طرحهای غالب احاطه شوند، اغلب یک کاغذ دیواری، تنها بر روی یک دیوار کار میشد. بسیاری از کاغذهای دیواری به مانند کاغذهای چرم مصنوعی و ابریشم دارای بافت طبیعی هستند. تعدادی از کاغذ دیواریها به گونهای توسعه یافتهاند که کاملا قابل شستشو و بهداشتی هستند و برای استفاده در فضاهای عمومی و هر نوع فضایی که به نگهداری آسان و پاکیزگی نیاز دارد، مناسب است. اکثر این کاغذ دیواریها با پلاستیک وینیل پوشش داده میشوند که برخی از آنها بسیار مقاوم و با دوام هستند و به خصوص برای راهروهای فضاهای شلوغ مانند بیمارستانها و هتلها مناسب هستند و از آنجا که این پارچههای دیواری دارای پوشش با وینیل، اغلب توسط طراحان و معماران تعیین میشوند؛ سطح طراحی آنها بسیار بالاتر از سطح طراحی خانهها است.
موارد زیادی از متریال سطوح دیوار وجود دارند که از پوششهای پارچهای استفاده میکنند. این پوششها زیبایی و همچنین خواص صوتی را ارائه میدهند. به طور کلی پارچهها به عنوان پوششهای دیواری از گذشته مورد استفاده قرار گرفتهاند و همچنان هم پرطرفدار هستند.
تصویر سازی که طراح در ذهن خود انجام میدهد همراه با بودجه مشتری، تنها محدودیتهای موجود در پوششهای دیواری است. بعضی از پوششها، مانند کاشیهای سرامیکی یا موزاییک بسیار کاربردی هستند؛ برخی دیگر مانند چوب پنبه، دارای ویژگیهای صوتی عالی هستند. بنا به کارکرد یا به دلایل زیبایی شناسی، طراح ممکن است تصمیم به استفاده از موادی مانند چرم، فلزات، ورقههای پلاستیکی یا شیشه بگیرد. هیچ دیواری نباید به تنهایی و بدون ارتباط با طرح کلی، طراحی یا انتخاب شود.
پنجرهها و درها در طراحی معاصر به عنوان عناصر تزئینی یا به عنوان بخشی از ترکیبات متقارن قرار نمیگیرند، بلکه عمدتا به عنوان عناصر کاربردی شناخته می شوند. اگر پنجره ها به دقت طراحی شده باشند و برای نور، تهویه، هوا و چشمانداز مناسب طراحی شده باشند، اقدام به تزئین آن اغلب غیر ضروری است، چرا که استفاده از یک وسیله ساده مانند پرده یا کرکره برای کنترل نور و حفظ حریم خصوصی کافی است. با این حال، اکثر ساختمانها نیازمند بهسازی پنجرهها هستند، زیرا سازندگان توجه خاصی به پنجرهسازی نمیکنند.
وسیلههایی که اغلب استفاده می شوند، پرده ها و پارچهها هستند. گرچه از نظر معنایی، تمایزی بین این دو وجود ندارد، اما پارچههای تزئینی، به جزئیات بیشتری (مانند آستر(پوشش)، سرپوشیده، نیمپرده و روسری) دلالت میکند. از سوی دیگر پرده؛ سبکتر، صافتر و کارآمدتر است. اکثر متریال نوری برای حفظ حریم خصوصی یا کنترل نور با حداقل تأکید انتخاب میشوند. با این حال، پردهها تنها متریال کنترل کننده نور و تابش خورشید هستند که در عین حال حریم خصوصی را نیز حفظ میکنند؛ کنترل کامل نور یا حریم خصوصی اغلب مستلزم پرده یا کرکره میباشد. پردههای پنجره که دارای تزیینات بیش از حد نیستند، وسیلهای کاملا مناسب جهت کنترل نور هستند که عملکردی قابل قبول نیز دارند.
از دهه 1960 طراحان تلاش کردهاند تا ساز و کار پنجرهها را سادهتر کنند و اگر پردهها یا کرکرهها برای دلایل عملکردی یا زیبایی شناختی مناسب نباشند، وسیلههای تزئینی که روی پنجرهها نصب میشوند، بسیار موثر هستند.
اقدامات ضروری روی پنجرهها باید براساس نیازهای عملکردی و هدف کلی زیبایی شناختی باشد. اگر یک فضا مطابق با اصول معماری طراحی شده باشد که تصویری منسجم را ارائه میدهد، به ندرت احساس ویژگی پنجره یا در را میدهد. پردههای ساده اغلب کل قاب پنجرههای ساختمانهای اداری و یا خانههای آپارتمانی که دارای طرحی ضعیفتر هستند را میپوشانند. پوشش دیوار به دیوار یا کف تا سقف یک پنجره اغلب تنها راه نمایش طراحها وجزئیات ناخوشایند پنجره است.
درها مطابق با موقعیت مکانی و محور حرکتشان باید به دقت برنامه ریزی شوند و مواردی مانند ارتفاع، رنگ، متریال یا بافت سطوح دیوار مجاور و عناصر طراحی در فضا باید در نظر گرفته شوند. درهای "یک تیکه" (که دارای سطوح یکدست از جنس چوب یا فلز هستند) بیشتر مورد استفاده قرار میگیرند، حتی در جاهایی که شیشه مورد استفاده قرار میگیرد، با قابها و قالبها تلاش میشود تا بیشترین سطح شیشهای یکدست را داشته باشند. گاهی اوقات درهای ورودی فضاهای مهم به عنوان نقاط کانونی طراحی میشوند، اما معمولا تاکید بیشتر بر روی جزئیات و خود در است تا طرحهای تزئینی که در سطوح به کار میرود.
جزئیات مربوط به دستگیرههای در، یکی از مهم ترین عوامل طراحی داخلی است. هر بخش از معماری باید دارای جزئیات دقیق باشد. جزئیات ضعیف برای طراحیهای ضعیف است. معنای جزئیات در طراحی بیشتر از توضیحات گرافیکی اجزای خاص در یک نقاشی است؛ معنای جزئیات به روشی که متریال به هم متصل میشوند، روشی که یکی از قسمتها به دیگری متصل میشود، روشی که قطعات و متریالها بیان و شفاف می شوند، دلالت میکند.
پلهها یا رمپها، از سازههای معماری هستند که چه در فروشگاهها یا در ساختمانهای عمومی و چه در خانهها دارای اهمیت بالایی هستند. از آنجایی که این ویژگیهای ساختاری، فرمهای عمودی بزرگ در فضا را نشان می دهند، اغلب به ویژگیهای طراحی غالب در فضای داخلی تبدیل میشوند. به عنوان مثال، پلهها در حیاط هتلها معمولا در مکان های بسیار برجسته قرار دارند، با این حال، طراحی پلهها به طرز شگفت انگیزی محدود و تنظیم شده است. ارتفاع سطح عمودی پله و رابطه آن با سطح افقی پله ثابت است و تغییرات گردش عمودی نرمال، بسیار محدود است. مسائل جزئی از قبیل این که آیا پله باز است یا محصور، یا این که آیا پله صادقانه متریال خود را نشان میدهد (چه چوب ، فولاد یا سنگ مرمر) و یا در زیر فرش پنهان شده است، از جزئیاتی است که مورد توجه است. بسیاری از امکاناتی که جزئیات با خود به همراه دارند، چالشی واقعی را به طراحان ارائه میکند و بر خلاف پنجره های تولید انبوه، کلیدهای چراغ و یا اتصالات لوله کشی، طراحان را قادر به طراحی کاملا شخصی یا خلاقانه میکنند.
اجزایی مانند واحدهای گرمایشی، خروجیهای الکتریکی، کلید و پریزها و اتصالات تلفنی هیچ انتخابی به جز محدودیت انتخاب در میان محصولات انبوه تولید شده و انتخاب بهترین مکان در محیط را ارائه نمیدهند. طرحهایی که برای دیوار و یا هر سطح دیگری مانند سقف، به وسیله قرار دادن جزئیات به وجود میآید، مهم است. یک دیوار مخصوص ممکن است درها، پنجرهها، شاخههای برق، کلید پریزها، تهویه مطبوع و واحدهای گرمایش (رادیاتور) را داشته باشد. این وظیفه طراح است تا با تمام این اجزاها به وسیله طراحی، سازماندهی یا با قرار دادن یا از بین بردن و یا با پرداختن به جزئیات با آن کنار بیاید. اغلب، اجزای بزرگتر مانند رادیاتورها را می توان در ساختمان با قرار دادن در دیوارهای موجود از بین برد.
در فضاهای بزرگ و غیر مسکونی، اجزای مکانیکی معمولا عظیم هستند. به عنوان مثال، نصب و راه اندازی تلفن مورد نیاز در یک دفتر برای چند صد نفر نیاز به یک فضای بسیار بزرگ و نصب سیمکشی پیچیده و عناصر دیگر دارد که بر طراحی داخلی تاثیر میگذارد. تهویه هوا یا واحد گرمایشی برای یک فروشگاه ساده ممکن است بسیار بزرگ باشد که دوباره طراح با مواردی مانند تخصیص فضا و همینطور عملکرد مکانیکی تجهیزات سر و کار دارد. تمام تجهیزات مکانیکی برای ساختمانها توسط متخصصین مشخص مهندسی شدهاند، اما ضروری است که یک طراح داخلی دانش و فهم اولیه داشته باشد تا قادر به هماهنگ کردن تخصصهای مختلف باشد. بسیاری از لولهها، دودکشها و دریچههایی که در سیستم لوله کشی قرار میگیرند، اگرچه به عنوان یک اصل در معرض نمایش قرار داده نمیشوند، اما برای طراحان نگرانی واقعی بوجود میآورند. این که آیا اجزای معماری قابل تفسیر و تبیین هستند یا خیر و اینکه آیا در طراحی پنهان شده باشند یا خیر، به هر حال با طراحی در ارتباط هستند و بر آن تاثیر میگذارند./منبع: عصر ساختمان
۹۷/۰۷/۲۷