.
به گزارش ذاکرنیوز، متن زیر جلسه چهل و دوم از سلسله دروس خارج فقه «نظام عمران و شهرسازی اسلامی» آیت الله اراکی است که در ادامه می خوانید؛
مقدمه
نظام عمران شهری از یک جوهر، و یک قالب و صورتی برخوردار است و این مسئله به نظام عمران شهری در شهرهای اسلامی هم اختصاص ندارد و همه جا همین قاعده جاری است. جان و روح نظام عمران شهری را آن ساختار فکری و ارزشیای تشکیل داده است که نظام عمران شهری را جهت میدهد. آنچه در این سلسله دروس به آن خواهیم پرداخت همان ساختار به اصطلاح ایدئولوژیک نظام عمران شهری است که به وسیلۀ فقه اسلام تبیین شده و میشود و کار فقها است.
استفاده از دام در حمل و نقل شهری
از مجموع آیات و روایات استفاده میکنیم، اینکه بشر برای نقلوانتقال درونشهری بتواند از این وسایل نقلیه استفاده کند جزء مقوّم زندگی او است؛ فلذا اگر چنین نکند در زندگیاش خلل ایجاد خواهد شد. باید زندگی بشر را طوری تنظیم کنیم که مردم بتوانند در انتقالات شهری از چهارپایان استفاده کنند. نباید این استفاده از چهارپایان تبدیل به مسخره کردن شود. گاهی عرض کردهام و تأکید هم میکنیم که تمدّن غرب، تمدّن سرمایهداری است نه تمدن عقلانی؛ تمدن مبتنی بر منافع سرمایهداران است، نه تمدن مبتنی بر تأمین مصالح بشر با دید و نگاه عقلانی. لذا هر چیزی که مخالف با پول جمعکردن سرمایهداران باشد آن را مسخره و استهزاء میکنند. اگر بگوییم که زندگی شهری را طوری تنظیم کنید که مردم بتوانند با استفاده از چهارپا مسافتشان را طی کنند [آیا ایرادی دارد؟]. حالا یک نفری میخواهد یک کیلومتر راه برود، خب یا راه برود و یا از چهارپا استفاده کند.
وقتیکه مسئله کاربریها پیش آمد در آنجا خواهیم گفت که باید مهندسین کاربری عمران شهری، طوری تنظیم شود که مردم برای برآوردن نیازهای معمولیشان ناچار باشند مقداری راه بروند. نه خیلی که نتوانند بلکه باید محلهها، خود شهر و مراکز خدماتی عمومی شهر طوری تنظیم شود تا کسی که میخواهد به این مراکز خدماتی سر بزند و نیازش را انجام دهد، ناچار به استفاده از وسایل نقلیه نشود. در اوایل بحث فقه عمران شهری گفتیم اصلاً توسعه شهری بهطوریکه امروزه متعارف است از پدیدههای نظام سرمایهداری است نه از پدیدههای مربوط به عمران شهری از نگاه اسلام؛ [زیرا در فقه نظام شهری از نگاه اسلامی] هر شهری حد و حدودی دارد و وقتی شهری به یک حد خاص رسید باید سراغ شهر دیگری برویم و باید آن شهر دیگر هم با مقومات شهری تنظیم شود. لذا اگر اینگونه شد، کسی که در شهری زندگی میکند، کمتر نیاز به وسایل نقلیه پیدا میکند و اگر کسی هم وسایل نقلیه خواست میتوان اسبهای کرایهای در اختیارش قرار داد. وقتی میخواهد دو کیلومتر، چهار کیلومتر راه برود، سوار اسب بشود، برود و بیاید.
آثار سوء حمل و نقل مدرن در کشور
بنده خیلی روی این مسئله حساب کردم؛ اگر در تهران سوار اسب میشدیم از جنوب تهران تا شمال آن بهتر بود. ما گاهی که از عوارضی قم تا عوارضی تهران یک ساعت، در راه هستیم اما از عوارضی تا مقصد حدود دو ساعت طول میکشد. یا یک بار از پاکستان پرواز کرده و دو ساعته به تهران رسیدیم، بعد از فرودگاه تا مقصد دو ساعت یا دو ساعت و نیم طول کشید. این چیست؟ آیا این کار عقلانی است یا غیر عقلانی؟ حتی اگر از دین و شرع هم که بگذریم، کاملاً معلوم است که غیر عقلانی است.
حال چه ایرادی دارد که در مسافتهای این شکلی از حیوانات استفاده کنیم؟ دو ساعت نشستن برای کسانی که مشکلات جسمانی؛ همچون قند و چربی خون و درد مفاصل دارند، مخصوصاً نشستن در ماشین مشکل است و در این سبک زندگی مشکلات تشدید میشود. چرا با دست خودمان یک جامعه بیمار درست کنیم؟! یک کسی در تهران بررسی کند که چند نفر آدم سالم در آنجا زندگی میکند؟ آدم سالم، نمیگویم پنجاهسالۀ سالم، نه؛ از بیستوپنج سال به بالا را حساب کند و واقعاً ببیند از بیستوپنج سال به بالا، چند نفر سالم در این جمعیت پیدا میشود؟ ما میگوییم این نتیجه بیعملی به این نکته است که «وَ الْخَیْلَ وَ الْبِغالَ وَ الْحَمیرَ لِتَرْکَبُوها وَ زینَةً وَ یَخْلُقُ ما لا تَعْلَمُون» این «لترکبوها» نکته دارد؛ خداوند میگوید اینها را آفریدهایم که سوارشان شوید. اما آنقدر این حیوانات را رها کردهاند که در حال حاضر خوف انقراض این حیوانات وجود دارد.
ما نمیگوییم که وسایل نقلیه دیگر به کلی جمع شود بلکه حرف ما این است که در کنار وسایل نقلیه دیگر از این وسایل نقلیه خدادادی هم استفاده شود. بههرحال استفاده از وسایل نقلیه حیوانی در شهر ضرورت دارد، ما میگوییم در هر شهری باید زمینه استفاده از این وسایل نقلیه طبیعی، فراهم شود و نمیگوییم که آن دیگری نفی شود.
استفاده از دام در اروپا
در حال حاضر در شهرهای بزرگ دنیا چنین چیزی وجود دارد؛ مثلاً وقتی در لندن زندگی میکردیم از نظر سرمایهداران این کار خیلی عقلایی و خوب این بود که یک راههای شهری برای اسبدارها درست کردهاند که همه از خانوادههای سرمایهدار و سرمایهداران کلان و آن ارستوکراتهای دسته بالا بودند. آنها سوار اسبهایشان میشدند و در جادههایی که مخصوص اسبها بود حرکت میکردند. اما اگر آنها اگر سوار اسب شوند و یک جادهای برایشان درست کنند که مخصوص خودشان باشد و در آن با این اسبها حرکت کنند هیچ مخالفتی با تمدن ندارد، اما اگر بخواهیم برای مستضعفین چنین راهی را درست کنیم خلاف تمدن است؟! حرف ما این است که قطعاً باید راه این کار باز شود؛ یعنی آنچه این مشکل ترافیک و دود و غیره را حل میکند این راه است.
این مشکلات مخصوص تهران هم نیست، بنده به پایتختهای بزرگ دنیا رفتهام؛ همه گرفتارند! شرقش را رفتهام، غربش را هم رفتهام، همه گرفتار گرفتارند. در لندن که ما حضور داشتیم، در روز بیشتر از روزی یک کار، را نمیتوانستیم انجام دهیم؛ اگر کاری داشتیم و میخواستیم به آن مقصد برسییم گاهی دو ساعت طول میکشید، وقتی هم از مقصد برمیگشتیم، دو ساعت در راه میکشید، یک ساعت هم اگر در مقصد کارت طول میکشید که جمعاً پنج ساعت، شش ساعت میشد. بعد دیگر نمیشد کار دیگری را انجام داد. بعد هم خسته میشدیم، آن هم خستگی مفرط.
میشود اسبها و قاطرهای ویژهای را تربیت کرد، میتوان درشکههای قشنگی به اینها بست. مگر عیب درشکه چه بود؟ در همین قم سوار درشکه میشدیم، هم زیبا و قشنگ و راحت بود؛ عیبش چه بود که جمعش کردند؟ ماشین هم باشد، درشکه هم باشد. اما در حال حاضر خودمان میآییم به مردم پول میدهیم که خواهش میکنیم بیایید ماشین بخرید. صد هزارتا بیستوپنج میلیون تومان به مردم پول میدهیم که حتماً با این پول ماشین بخرید. اگر کمتر از این مبلغ، ده میلیون تومان، به هر کسی میدادید یک وسیله نقلیه غیر ماشین میخرید، خیلی برای مردم، بهتر بود.
مساله نظافت شهر
مطلب هجدهم از مطالبی که مربوط به عمران شهری است، مطلوبیت، بلکه لزوم رعایت نظافت در عمران شهری است. ما گاهی در بحث فقه نظام مطلبی را گفتهایم که گاهی یک عملی در فقه خُرد مستحب فردی است اما وقتی در فقه کلان میآید تبدیل به واجب میشود. یکی از مثالهای آن همین حفظ نظافت است. شاید برای نظافت فرد استفاده کنیم که منظور از «النظافة من الایمان» این است که مستحب است انسان پاک و نظیف باشد، «إِنَ اللَّهَ یُبْغِضُ الْعَبْدَ الْقَاذُورَة» این را قبلاً به مناسبت بحث اقتصاد مطرح کردهایم که خداوند از بنده کثیف بدش میآید. معمولاً این مطلب را در فقه خُرد بر استحباب و استحباب مؤکّد حمل میکنند اما وقتی در فقه کلان میآید [تبدیل به واجب میشود]. مدیرت شهری موظف است که نظافت شهری را رعایت کند؛ یعنی باید تدبیری بیاندیشد که شهر، شهری پاکیزه باشد به دلیل اینکه تدبیر مصالح عامه مردم، مصالح الزامی -یعنی مصالحی که ترک آنها موجب ضرر اساسی به زندگی مردم میزند- در مدیریت شهری کلان، واجب میشود، او باید کاری کند که مردم در فضایی تمیز و زیبا زندگی کنند. البته زیبایی مطلب جدایی است اما آن هم همین حکم را دارد.
روایاتی پیرامون اهمیت نظافت شهری
روایاتی را در این زمینه وارد شده است که قبلاً آن را به مناسبت مطالب اقتصادی هم مطرح کردیم؛ از امام صادق علیه السلام نقل است: «الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدٍ الطُّوسِیُّ فِی الْأَمَالِی عَنْ أَبِیهِ عَنِ الْفَحَّامِ عَنِ الْمَنْصُورِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْهَادِی علیهما السلام عَنْ آبَائِهِ عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام قَالَ: إِنَ اللَّهَ یُحِبُ الْجَمَالَ وَ التَّجَمُّلَ وَ یَکْرَهُ الْبُؤْسَ وَ التَّبَاؤُسَ فَإِنَّ اللَّهَ إِذَا أَنْعَمَ عَلَی عَبْدٍ نِعْمَةً أَحَبَّ أَنْ یَرَی عَلَیْهِ أَثَرَهَا قِیلَ کَیْفَ ذَلِکَ قَالَ یُنَظِّفُ ثَوْبَهُ وَ یُطَیِّبُ رِیحَهُ وَ یُجَصِّصُ دَارَهُ وَ یَکْنُسُ أَفْنِیَتَهُ حَتَّی إِنَّ السِّرَاجَ قَبْلَ مَغِیبِ الشَّمْسِ یَنْفِی الْفَقْرَ وَ یَزِیدُ فِی الرِّزْقِ.» در شرع تأکید شده است که پیراهن تمیز و خوشبو باشد و کسانی که میتوانند به خودشان عطر بزنند. خانهها گلی نباشد، با گچ، ظاهر خانه را تمیز کنند. اطراف خانه را جارو بزنند.
همانطور که بیان شد این فقه فردی است اما وقتی وارد فقه کلان میشود، تبدیل به واجب میشود؛ یعنی مدیریت شهری وظیفه دارد چنین کاری کند و باید تدابیر لازم برای این کار را فراهم کند. جالب این است که در روایت وارد شده است که جمعآوری نخالهها و فضولات خانهها باید قبل از غروب شمس و تاریکی انجام بگیرد و روایات زیادی در این زمینه وارد شده است.
مرحوم شیخ صدوق رحمةالله علیه از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم روایت میکند: «... وَ قَالَ لَا تُبَیتُوا الْقُمَامَةَ فِی بُیوتِکمْ وَ أَخْرِجُوهَا نَهَاراً فَإِنَّهَا مَقْعَدُ الشَّیطَان...» عرب به فضولات و آشغالهای خانه «قُمامَة» میگوید. یعنی آشغالها را شب در خانههایتان نگه ندارید و قبل از اینکه شب شود خانه را تمیز کنید و آشغال خانه را قبل از شب از خانه خارج کنید؛ چراکه جایگاه نشستن شیطان است.
هرچند که شیطان در روایات به معنای موجود زشت و آسیبرسان به انسان است و مصداق بارز آن همان ابلیس است اما شیطان آن موجودی است که هم آسیب جسمی و هم آسیب روحی میرساند. روایاتی با این مضمون وجود دارد که عدم رعایت نظافت، محیط شهر را محیطی غیر معنوی میکند؛ یعنی حتی برای حفظ معنویت باید این نظافت را رعایت نمود. مثلاً اگر میخواهیم مساجد پُر شود، این مطلب در مساجد تأکّد پیدا میکند. حفظ نظافت مساجد، حفظ بوی خوب در مساجد اینها غیر از مسئله بهداشت جسمانی، تأثیر معنوی هم دارد.
تاثیر معنوی نظافت بر افراد جامعه
در این باب روایات زیادی وجود دارد که به چند نمونه از آنها اشاره میشود. از رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم روایت است: «الْجَعْفَرِیَّاتُ، أَخْبَرَنَا مُحَمَّدٌ حَدَّثَنِی مُوسَی حَدَّثَنِی مُوسَی حَدَّثَنَا أَبِی عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیٍّ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم أَتَانِی جَبْرَئِیلُ علیه السلام فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ کَیْفَ نَنْزِلُ عَلَیْکُمْ وَ أَنْتُمْ لَا تَسْتَاکُونَ وَ لَا تَسْتَنْجُونَ بِالْمَاءِ وَ لَا تَغْسِلُونَ بَرَاجِمَکُم» جبرئیل علیه السلام بر من نازل شد و گفت چگونه بر شما نازل شویم درحالیکه مسواک نمیزنید و وقتی به دستشویی میروید خودتان را با آب نمیشویید؟! و غذا که میخورید انگشتانتان را نمیشویید؟! برخی هستند چون دستمالکاغذی هم زیاد شده است، دستشان را با آن پاک میکنند و تمام. میگوید نه! حالا با دستمالکاغذی خشک میکنید خوب است، بد نیست اما باید از آب استفاده کنید.
یعنی مسواک زدن آنقدر توصیه شده است که اگر مسواک نزنید مانع نزول فرشتگان بر شما خواهد شد. حال ما میگوییم باید محیط شهری، محیط نزول فرشتگان باشد؛ در روایت آمده است «... لَوْ تَدُومُونَ عَلَی الْحَالَةِ الَّتِی وَصَفْتُمْ أَنْفُسَکمْ بِهَا لَصَافَحَتْکمُ الْمَلَائِکة...» اگر آنچنانکه نزد من هستید، وقتی هم که از من دور میشوید، همانطور باشید، ملائکه با شما مصافحه میکنند؛ یعنی شأن بشر این است که با ملائکه زندگی کنند. اینکه در روایت وارد شده است که ائمه اطهار علیهم السلام میفرمایند: «إِنَّ الْمَلَائِکةَ تَطَأُ فُرُشَنَا» ملائکه میآیند و روی فرشهای ما و روی محل نشستن ما پا میگذارند؛ نه اغراق است، نه مبالغه! نهتنها تطأ فُرُش ائمه اطهار علیهم السلام که حتّی «تطأ فُرُش المؤمنین؛ إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُون». یکی از چیزهایی که باید در زندگی شهری رعایت شود، همین مطلب است؛ یعنی ما باید زندگی شهری را بهگونهای بسازیم که محل رفتوآمد فرشتگان باشد. این شعر و مجاز نیست و حقیقتاً اینطوری است. یکی از چیزهایی که فضای شهر را برای نزول ملائکه فراهم میکند نظافت شهری و نظافت خود انسان است، «کَیْفَ نَنْزِلُ عَلَیْکُمْ وَ أَنْتُمْ لَا تَسْتَاکُونَ».
یعنی اینقدر تنظیف فردی بر نزول ملائکه بر فرد تأثیر دارد و تنظیم اجتماعی هم به همین شکل است. در شهر و محیطی که انسان زندگی میکند، چقدر بر نظافت مساجد و بر تطیّب و خوشبو شدن تأکید شده است که از این استفاده میشود که حتی خوشبو کردن محیط شهری با کاشتن گلهای خوشبو، تأثیر معنوی دارد؛ یعنی نهتنها تأثیر جسمانی در فضای شهر دارد بلکه تأثیر معنوی هم دارد. لذا شهردارها و مدیران شهری باید توجه داشته باشند و مثلاً اگر گل میکارند، گل خوشبو بکارند. گل خوشبو کاشتن که فضای شهر را خوشبو کند، محبوبیت شرعی هم دارد و از روایات استفاده میکنیم که این کار فضای شهر را معنوی میکند.