تعطیلی به جـرم پاتوق بودن !
روزنامه قانون - مریم آقایی: پیاده خیابان ولیعصر را در ظهر داغ تابستان در حالی گز میکردم که در سر فکر دقیقهای نشستن مقابل دروازه بهشت را میپروراندم. مدتها بود میخواستم سری به رواق هنر بزنم ولی وقت نمیشد. آن روز اما عزمم جزم بود که از پیادهرو مستقیم وارد رواق شوم. اما به در بسته خوردم. در بسته که نه، شیشههای به هم چسبیده و زمخت که نگاه کردن به آنها نیز، نفس آدم را بند میآورد. اتفاق ناگهانی افتاده بود. بدون اینکه حتی لحظهای از پس ذهنمان حصار شیشهای رواق گذشته باشد، حالا با آن روبهرو شده بودیم.
«رواق هنر» ساختمان مرکزی فرهنگستان هنر ایران ، واقع در خیابان ولیعصر، در اردیبهشت سال 1388 افتتاح شد. در ساخت رواق هنر، سعی شده معماری و هنر تمام دورهها و زمانها، یادآوری شود؛ بهگونهای که ستونهای این محوطه ،یادآور ستونهای تخت جمشید هستند. در زیر سر ستونهایی که یادآور دوره ساسانی هستند نیز، از اشعار شاهنامه و گلشن راز شبستری بهره بردهاند.
ورودیای نیز در این محوطه در نظر گرفته شده که به دروازه بهشت معروف و یادآور دروازه سبز رنگ نوفل لوشاتو که امام خمینی (س) از آن عبور میکردند، است. حالا پس از گذشت هشت سال، رواق هنر با دیوارهای شیشهای محصور شده است. حصاری که انگار وصله ناجوری است بر تن خیابان زخمی ولیعصر. خیابانی که هنوز کاملا مشخص نیست چه قسمتی از آن ثبت ملی شده و چه قسمتی از آن نه، حالا یکی از معدود پاتوقهایش را از دست داده است. محلی که تبدیل شده بود برای دمی نشستن و وقت گذراندن جوانان در کنار یکدیگر و همینگونه محلی جذاب برای توریستها. اما اکنون در رواق هنر به روی مردم، جوانان، هنردوستان و حتی توریستها نیز بسته است.
مسئولان، بیاطلاع از تعطیلی رواق هنر
پس از محصور شدن رواق هنر، حرفها و شایعات بالا گرفت. از مردمی که گاهی از مقابل فرهنگستان رد میشدند تا کسانی که هفتهای چند بار از دروازه بهشت میگذشتند و زیر سایه ستونهای رواق مینشستند، همگی سوال مشابهی در ذهن داشتند؛ چرا؟ این موضوع در فضای مجازی، سر و صدا به راه میاندازد و مردم معترض میشوند. هر ارگانی تقصیر را به گردن دیگری میاندازد. نکته جالب اما در میان همهمهها، این است که همگی از این ماجرا بیاطلاع هستند. حال مساله اینجاست؛ در بین این همه مسئول بیاطلاع، پس چه کسی رواق هنر را با شیشه محصور کرده است؟ کدام ارگان؟ کدام متولی؟ به دستور کدام نهاد؟
دقیقا کجای ولیعصر ثبت ملی شده است ؟
برای روشن شدن ماجرا با سجاد عسگری، فعال میراث فرهنگی صحبت کردم. او در جواب اینکه آیا جداره خیابان ولیعصر ثبت ملی شده است یا نه گفت:«پروژه ثبت ملی خیابان ولیعصر توسط شهرداری تهران انجام شده است. ثبت این خیابان بهطور مشخص توسط سازمان زیباسازی شهر تهران در دی سال 90 و در چهارمین همایش ثبت آثار که در قشم برگزار شد، ارائه شد.
قرار بر این بود که جداره و یک پلاک داخلی ثبت شود ولی بعد اعلام کردند که ثبت پلاک ممکن است باعث مناقشاتی شود و به همین دلیل تنها جداره ثبت میشود. البته بعدها به ما خبر رسید که در دولت آقای احمدینژاد که قرار بود فقط جداره ثبت شود نیز، این اتفاق نیفتاده است و ما متوجه شدیم که فقط درختان، جوی آب، مبلمان شهری و آسفالت این خیابان ثبت ملی شدهاند. در واقع همین الان نیز نمیدانیم چه بخشی در ولیعصر ثبت شده! و نمیدانیم آیا واقعا جداره ثبت شده است یا نه؟».
رواق هنر نیز جزو ولیعصر است
با فرض ثبت جداره، یعنی از میدان راهآهن تا میدان تجریش، رواق نیز جزو همین جداره محسوب میشود. عسگری در اینباره بیان کرد:« میراث فرهنگی با بناهای قدیمی سر و کار دارد و رواق هنر، یک بنای جدید است. اما میتواند از این زاویه به ماجرا ی محصور شدن رواق ورود کند که اینجا مکانی است برای هویت جمعی میدان ولیعصر و در حقیقت رواق هنر، یکی از پاتوقهای فرهنگی-هنری در راسته خیابان ولیعصر است. اما سازمان میراث فرهنگی با این استدلال که این بنا قدیمی نیست، صد درصد ورود پیدا نمیکند. همچنین مسالهای دیگر درباره رواق هنر، این است که یک پلاک عقب فرهنگستان هنر، خانه بسیار تاریخی و ارزشمند است که متعلق به خاندان دیبا بوده است».
حصار را چه کسی کشید؟
عسگری در مورد اینکه متولی حصارکشی مقابل رواق چه کسی است، گفت: «مدیریت شهرداری تهران، مسئول این کار است. اینجا فضای شهری است و جزو اموال عمومی محسوب میشود. اگر قرار بود مکان خصوصی باشد، باید از همان ابتدا دیوار میکشیدند. هنگامیکه مکانی عمومی است، متولی آن شهرداری تهران است. بنابراین دوستان فرهنگستانهنر نمیتوانند به این بهانه که جوانها به رواق میرفتند، آنجا را حصار بکشند. جوانها مکانهای بسیار دیگری نیز میروند؛ آیا آن مکانها نیز باید بسته شوند. بهعنوان مثال جوانهای بسیاری به مجموعه تئاتر شهر میروند و آنجا یکی از پاتوقهای اصلی جوانان پایتخت است؛ حال میتوان بهدلیل استقبال جوانان از این مکان، آنجا را تعطیل کرد.
شهرداری تهران بهگونهای با رواق هنر برخورد کرده است که گویا فلسفه پاتوقهای شهری، مساله دیگری است؛ اگر جوانانها به این پاتوقها نیایند، آیا مکان دیگری برای آنها درنظر گرفته شده است؟ فرهنگ کتابخوانی دوباره جان گرفته است. رواق هنر نیز، پاتوقی در میان شهر برای مردم فرهنگدوست شده بود که از آنجا بازدید میکردند. بهنظر من مدیریت شهری و شورای شهر باید به این موضوع ورود پیدا کنند».
واگذاری رواق هنر ممنوع
شنیدهها حاکی از آن است که شهرداری تهران، قصد واگذاری رواق هنر بهبخش خصوصی دارد. عسگری در پاسخ به حدس و گمانهای احتمال فروش این محل و تبدیل آن به کافه گفت:« با توجه به اینکه رواق هنر اموال عمومی محسوب میشود، فروش آن امکان ندارد و خلاف قانون است. چون فرهنگستان هنر، نهاد دولتی است و رییسجمهور، مدیر فرهنگستان را منصوب میکند. در نتیجه فروش ملک دولتی، امکانپذیر نیست. اما اینکه بخواهند فضا را اجاره دهند مثلا خیابان 30تیر و رواق را به کافه تبدیل کنند، به شرط درست اجرا شدن، بد نیست اما پرسش این است چرا درحال حاضر رواق را با شیشه محصور کردهاند؟ آیا قصد دارند کل مجموعه را واگذار کنند؟ نکته قابل توجه اینجاست که مدیریت مجموعه اعلام کرده جوانها به این پاتوق میآمدند و ما با همکاری ناجا و شهرداری این پاتوق را بستهایم. این درحالی است که مسئولان شهرداری تهران بیان کردهاند که مخالف تعطیلی رواق هنر هستند و باید حصار برداشته شود. البته از این دست تصمیمات غیرکارشناسی در فرهنگستان بسیار رخ داده است. رییس فرهنگستان با کج سلیقگی اقداماتی را انجام داده است که امروز دیگر از آن فرهنگستان پویا و فعال خبری نیست و بیشتر به متروکهای شبیه است».
طولانیترین خیابان خاورمیانه در فقر پاتوق
ولیعصر، بهعنوان طولانیترین خیابان خاورمیانه شناخته میشود. پتانسیل و ظرفیتهای گردشگری بسیاری در مسیر این خیابان وجود دارد که این مساله موجب گردشگرپذیر بودن آن شده است. وجود مکانعمومی، یکی از ضرورتهای اساسی خیابان ولیعصر است که پاتوقهای عمومی نیز جزو آن محسوب میشوند. تعطیلی پاتوق رواق هنر، پیامدهای منفی بر گردشگری این خیابان میگذارد. عسگری در توضیح اینکه این حصارکشی چه تاثیری بر صنعت گردشگری دارد، گفت: « درحالی که خیابان ولیعصر بافقر شدید در بخش پاتوقهای شهری مواجه است، مدیران شهری همین انگشتشمار پاتوقهای خیابان را از بین میبرند. تهران در بحث زیرساختهای گردشگری، بهشدت ضعیف است و باید آنها را توسعه داد. اما در عمل میبینیم که مدیران شهری بهجان پاتوقهای شهری افتادهاند. یک روز پاتوق میدان ولیعصر را تخریب میکنند و روز دیگر پاتوقهای میدان تجریش و بلوار کشاورز نابود میشوند. حال نیز نوبت به پاتوق رواق هنر رسیده است. مدیران شهری از یک طرف شعار گردشگری میدهند و از طرف دیگر جاذبههای گردشگری را تخریب میکنند».
با جاذبههای مدرن تهران نیز مخالفند!
ولیعصر، میراثی از سربلندی ایران در تاریخ است که به امانت به نسل ما سپرده شده است. نسلی که با تبر بهجان چنارهای کهنسالش میافتد و تکتک نمادهای خیابان را نابود میکند. پس از این شاهکار، حالا چشممان به جمال بسته شدن رواق هنر روشن شده است؛ مکانی که متولی آن شهرداری است. شهرداری که کل ماجرا را رد میکند و میگوید خودش نیز مخالف است و حصارها باید برداشته شوند. نگهبان میگوید حصارها را حراست کشیده است تا جوانان و دانشجوها و مردم آنجا جمع نشوند. اینکه حراست یک مجموعه، برای یک ملک عمومی تصمیم میگیرد، به جز خودسری نشانه چیست؟ صنعت توریسم چه میشود؟ تکلیف گردشگرانی که از شهرها و کشورهای مختلف به پایتخت ایران میآیند و با این حصارهای شیشهای در مرکز شهر مواجه میشوند، چیست؟ انگار نه انگار که همین دو ماه پیش برای رییسجمهور شدن، سنگ بیکاری را به سینه میزدند و رییسجمهور را متهم به دروغگویی میکردند که چرا چهار میلیون شغل ایجاد نکرده است! چهار میلیون شغل از کجا باید ایجاد شود وقتی حتی به جاذبههای مدرن شهر تهران نیز برای جذب توریست رحم نمیشود.