شهر نیوز - به نقل از همشهری : میدان امامحسین(ع)، چهارراه ولیعصر(عج)، میدان رشدیه، حسنآباد، میدان ونک و... چندسالی است که با تصمیم مدیران شهری، دستخوش تغییراتی شدهاند و دیگر خبری از شکل و شمایل قدیمی آنها نیست. میدان ولیعصر(عج) که قرار بود به پلاژ تبدیل شود این روزها مانند چهارراه ولیعصر(عج)، فقط حجم عظیمی از عابران و رهگذرانی که خواهان رسیدن به مترو یا عبور از عرض خیابان و میدان هستند را با همهمه و سر و صدای زیاد میبلعد. میدان امام حسین هم تنها در روزگار محرم کارایی پیدا میکند و در باقی روزهای سال همچون پیرمردی تنها، نظارهگر عابرانی است که با سرعت بر سنگفرشها پا میگذارند. تغییر میدانها و چهارراههای شهری و نکات موردتوجه در این تغییرات دغدغهای بود که برای پاسخ به آن سراغ مصطفی بهزادفر، دکتری شهرسازی و عضو هیأتعلمی دانشگاه علم و صنعت رفتیم.
آقای بهزادفر! در سالهای اخیر شهرهای بزرگ ازجمله تهران با تغییرات سریعی همراه شدهاند؛ از اتوبانهای شهری گرفته تا تغییر در میدانها و چهارراههای اصلی شهر. میدان ولیعصر(عج) نمونهای از این تغییرات است که با گذشت چند سال هنوز هم با هدف اولیه تغییرات ایجاد شده، فاصله دارد. بهنظر شما این تغییرات تا چه حد به نفع مردم و فضای شهری است؟ و اینکه در این تغییرات تنها به بحث ترافیک شهری توجه میشود یا مباحث دیگر شهرسازی و مردم هم در اولویت هستند؟
اگر من بخواهم بهطور کلی به این سؤال جواب بدهم باید بگویم که در تمام پروژههای تغییر میدانها و چهارراههای شهرهای بزرگی مانند تهران، به بحث ترافیک شهری توجه داشتهاند و نیازهای مردم چندان در اولویت قرار نگرفته است.
با توجه به تخصص شما در موضوع شهرسازی، چه مواردی باید در این موضوع در اولویت قرار بگیرد؟
از زمانی که در ایران شهرداری شکل گرفت، هر زمان به موضوع شهرسازی پرداخته شد، تنها بعد ترافیکی را پیگیری کردهاند که آن هم ناقص بوده است، درحالیکه باید 9نکته در تمام فعالیتهای شهرسازی مورد توجه قرار گیرد.
این بعد شامل چه مواردی هستند؟
وقتی یک پروژه طراحی میشود باید 9بعد را که خود شامل اجزای مختلفی میشود رعایت کرد. منظر، کالبد، کارکرد، زمان، طبیعت، اجتماع، ادراک، فضا و مدیریت 9بعدی هستند که در پروژههای شهرسازی و تغییر میدانها و چهارراهها باید پیگیری شوند.
هر کدام از این ابعاد شامل چه تعریفی هستند؟
«منظر» یعنی آنچه حین حرکت دیده میشود. منظور از «کالبد» هم ریخت و فرم ساختمان است. «کارکرد» هم جزئیاتی دارد که ترافیک یکی از زیرشاخههای آن است و در بیشتر پروژهها تنها به موضوع ترافیک شهری توجه میشود. وقتی از «زمان» صحبت میکنیم به این اشاره داریم که این ساختمان در گذشته چگونه بوده و آیندهاش چگونه خواهد شد. هیچکدام از این نکات را نباید بهصورت انفرادی دید؛ مثلا در مورد میدان امام حسین(ع) تنها به بعد زمان توجه کردهاند و آن هم مراسم سوگواری امام حسین(ع) بود، ولی چون سایر روزها را در این پروژه ندیدهاند، موجب شده تا شاهد شکست پروژه تغییر میدان امامحسین(ع) باشیم.
نکته دیگر «طبیعت و زیست بوم» است. اینکه بدون توجه به طبیعت هر شهری دست به ساخت و سازهای مشابه میزنند کار درستی نیست. در طراحی میدان یا مجموعهای باید به تغییرات آب و هوایی و پوشش گیاهی آن شهر توجه شود؛ بهعنوان مثال در مورد میدان ولیعصر(عج) این سؤال مطرح بود که آیا میتوان در تمام فصول از آن استفاده کرد؟ «اجتماع» بعدی مهم در شهرسازی است که باید به نکاتی همچون تعامل مردم، محل نشستن و حتی تعبیه جایی برای انداختن زباله توجه شود.در بعد «ادراک» هم تصور ذهنی فردی و اجتماعی از شهر و حاکمیت شهر مورد بررسی قرار میگیرد.
شما اگر به زیرگذر چهارراه ولیعصر(عج) بروید، متوجه میشوید که بعد «فضا» در این پروژه مغفول مانده است و مردم وقتی بعد از تغییرات چهارراه ولیعصر(عج) به آنجا رفتند، آنقدر فضا بسته بود که بیشتر حس گیجی به آنها دست داد. بعد آخر هم بعد «مدیریت» است که در این بعد این سؤال مطرح میشود که چه مدیری و با چه الگویی دست به اجرای پروژه میزند؟
با توجه به صحبتهای شما باید گفت که تغییرات شهری مانند تغییر میدان و چهارراههای تهران بیشتر متکی بر بعد کارکرد با زیرشاخه ترافیک است؟
بله، هیچیک از ابعاد کیفیت محیطی که برایتان نام بردم در پروژههای شهرسازی اصل نیستند و تنها به موضوع ترافیک شهری توجه میشود.
خب این تغییر میادین و چهارراهها که در سالهای اخیر هم اوج گرفت، برای شهر مفید و لازم بود؟
اول باید بگویم که این حداقل تغییراتی را که در 50سال اخیر در شهرهای بزرگ رخ داده است باید به فال نیک بگیریم. (خنده)چون معمولا ما هیچ کاری نمیکنیم. همین که میادین را سازماندهی کردهاند، باید نگاه خوشبینانه داشت. بله حتما فایده داشتهاست اما مسئله این است که این تغییرات همیشه با حداقل دانش در مرحله اجرا همراه میشوند. اینکه مدیر شهری میپذیرد، تغییری را اعمال کند، یعنی بهدنبال رساندن فایده به شهر است، اما خب در تمام این تغییرات تنها به بحث ترافیک توجه میشود و تغییرات در زمینه مطالعه و اجرا، حداقلی هستند. مدیران شهری باید برنامههایی را اجرا کنند که با پشتوانه مطالعات درست و عمقی باشد. ما از عصر سطحینگری گذشتهایم. در دنیا امروز عصر حداقلیها نیست و اگر میخواهند سنگفرش خیابان را اجرا کنند، تلاش میشود تا از بهترین سنگ، سیمان و... استفاده کنند.
این بحث سنگفرش کردن خیابانها که در سالهای اخیر باب شد، چقدر مفید واقع شد؟ مثلا سنگفرش خیابانهای تهران با آنچه در خیابانهای کشورهای اروپایی میبینیم، متفاوت است، چون در ایران از حداقلها برای اجرا بهرهمیبرند.
بله دقیقا بحث همین اجرای حداقلی است. بسیاری از کارهایی که در ایران انجام میشود، با الگوبرداری از ادبیات شهری دیگر کشورها انجام شده است؛ بهعنوان مثال کشورهای مختلف در دهههای اخیر تلاش کردهاند تا تنوعی در کف خیابانها ایجاد کنند که موجب تعدیل سرعت هم بشود؛ استفاده از سنگفرش یکی از این راهحلها بود. در تهران به این تغییر خیابان اقبال نشان دادند اما در بحث اجرا و محل سنگفرش کردن، دقت کافی نشد.