جنگ آب در خاورمیانه
۱۰ شهریور ۱۳۹۶
مجله همشهری دیپلماتیک - ترجمه ناهید کیانی: عده زیادی از تحلیل گران خاورمیانه را اول قربانی تغییرات آب و هوایی می دانند. این منطقه که با بدبختی نفتی به واسطه کشاندن پای قدرت های فرامنطقه ای از دیرباز صحنه کشمکش است و با ناکارآمدی ساختاری و نهادی، فقر، سوءمدیریت تهدید می کند. سوال این است که توافق ها و ترتیبات منطقه ای محدودی که نشانه های آن در اشتراک گذاری منابع مشترک چند کشور دیده شده، چه میزان می تواند امیدبخش و چاره ساز فرار از دام کمیابی آب و زمین قابل کشاورزی در این منطقه باشد.
اثرات تغییرات آب و هوایی بر منابع آب شیرین که در حال حاضر کمیاب هستند، در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا خطری در حال ظهور است که احتمال وقوع درگیری را بالا می برد. از گذشته، بیش از هر منطقه ای دیگر، خاورمیانه و شمال آفریقا از بی ثباتی و درگیری رنج برده است. مناقشه ها به طور سنتی به علت مسائل سیاسی، نظامی، قومی و مذهبی ایجاد شده اند اما در دنیای پیچیده امروز علل احتمالی ناامنی به طور قابل ملاحظه ای گسترده و متنوع شده اند. اگرچه منابع سنتی مناقشه همچنان نقش مهمی ایفا می کنند، با این حال، مسائل اقتصادی – اجتماعی در ترکیب با عوامل زیست محیطی به شکلی فزاینده به تحریک و تقویت ناامنی منجر می شوند.
اثرات تغییرات آب و هوایی بر منابع آب شیرین که در حال حاضر کمیاب هستند، در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا خطری در حال ظهور است که احتمال وقوع درگیری را بالا می برد. از گذشته، بیش از هر منطقه ای دیگر، خاورمیانه و شمال آفریقا از بی ثباتی و درگیری رنج برده است. مناقشه ها به طور سنتی به علت مسائل سیاسی، نظامی، قومی و مذهبی ایجاد شده اند اما در دنیای پیچیده امروز علل احتمالی ناامنی به طور قابل ملاحظه ای گسترده و متنوع شده اند. اگرچه منابع سنتی مناقشه همچنان نقش مهمی ایفا می کنند، با این حال، مسائل اقتصادی – اجتماعی در ترکیب با عوامل زیست محیطی به شکلی فزاینده به تحریک و تقویت ناامنی منجر می شوند.
گرمایش جهانی همراه با رشد بالای جمعیت منجر به افزایش فشار دسترسی به منابع، بیش از همیشه شده و این بین، هیچ منبعی مهم تر از آب نیست. تغییرات اقلیمی تاثیر قابل توجهی بر دسترسی به آب شیرین داشته و منجر به بحران آب شیرین جهانی شده که اثرات آن در مناطق خشک و نیمه خشک مانند خاورمیانه و شمال آفریقا شدیدتر بوده است. در منطقه ای چنین ناپایدار، دسترسی به منابع آب مشترک به طور روز افزون به یک منبع جدید تنش تبدیل می شود. این که آیا همکاری یا منازعه مشخص کننده چگونگی مواجهه منطقه با این مسئله است، احتمالا وابسته به شدت تغییرات اقلیمی خواهد بود.
بحران آب
در حالی که 70 درصد از سیاره ما با آب پوشیده شده، تنها 3.5 درصد آن را آب شیرین تشکیل می دهد و از این مقدار تنها یک درصد به راحتی قابل دسترسی است. زیرا حجم قابل توجهی از آب شیرین جهان در یخچال ها و کلاهک های یخی به دام افتاده است. حال در نظر بگیریم که این منابع کمیاب، بسیار ناهمگن هم توزیع شده اند. در حالی که برخی مناطق را عرضه فراوان برخوردار هستند، مناطق دیگری مانند خاورمیانه آن را به حد کافی ندارند.
در واقع این منطقه بیشترین کمبود آب در جهان را داراست و با حدود پنج درصد از جمعیت جهان، تنها یک درصد از منابع آب تجدیدپذیر جهان را در اختیار دارد. این کمبود ناشی از ترکیبی از عوامل است. در مرحله نخست، منطقه شرایط و تجربه خشکسالی، بارش اندک باران و سطوح بالای تبخیر را دارد که منجر به محدود بودن منابع آب طبیعی می شود. در وهله دوم منطقه خاورمیانه از استفاده ناکارآمد و سوءمدیریت، استفاده از شبکه های آب قدیمی، رشد جمعیت، آلودگی، مسائل فرهنگی و اجتماعی و چهارچوب قانونی، سیاسی و اقتصادی نامناسب رنج می برد. ترکیب این عوامل به این معناست که نه تنها این منطقه از خشکسالی، خشکی و خشک شدن تدریجی رنج می برد، بلکه در برابر اثرات تغییرات آب و هوایی بسیار آسیب پذیر است.
پیش بینی تاثیر تغییرات اقلیمی در منطقه بسیار هولناک است. برای نمونه، پیش بینی افزایش دما و کمبود بارش در سوریه می تواند منجر به بیابان زایی و خشک شدن 60 درصد از این کشور شود. در مصر، امواج گرما می تواند بر جریان نیل به کشور تاثیر بگذارد که بر اساس برآوردهای اخیر، تا سال 2100 تا 75 درصد کاهش می یابد. پیش بینی ها برای دیگر کشورهای منطقه به همان اندازه ناامید کننده است.
این امر با آبیاری ناکارآمد تشدید هم شده که در حال حاضر 85 درصد از آب منطقه را مصرف می کند. در عربستان سعودی، این موضوع از دهه 1980 به تخلیه کامل دو سوم از ذخیره های آب زیرزمینی منجر شد. استفاده ناکارآمد از آب، میزان آن در امارات متحده عربی را هم به اندازه یک متر در سال کاهش داده است؛ میزانی که طی حدود 50 سال به تخلیه ذخایر آب شیرین آن خواهد انجامید.
بدون پیش گرفتن یک رویکرد پیشگیرانه که روندهای موجود را متوقف کند، بعید به نظر می رسد کشورهای خاورمیانه به پایداری آب دست یابند. با توجه به این که جمعیت جهان در سال 2050 به بیش از 9 میلیارد نفر می رسد، افزایش تنش آبی اجتناب ناپذیر خواهد بود و آن گونه که پیداست، خاورمیانه سخت ترین ضربه را خواهد خورد.
سیاست و منازعه
افزایش کمبود و پیش بینی های هولناک، موجب می شود دولت ها آب را به عنوان اولویت امنیت ملی و همین طور به عنوان یک اهرم سیاسی و اقتصادی در نظر بگیرند. در این منطقه، آب مانند نفت، نمی تواند از سیاست جدا باشد.
به عنوان مثال، ترکیه، یک کشور بالادست حوضه دجله و فرات، از موقعیت استراتژیک آن به عنوان یک اهرم برای پیشبرد منافع ملی یا منطقه ای خود استفاده کرده است. از سوی دیگر، مصر یک دولت پایین دست و به این معنی است که عرضه آب آن آسیب پذیرتر است. مصر تهدید نکرده برای حفاظت از حقوق اکتسابی خود در آب های نیل به جنگ خواهد پرداخت.
استراتژی کشوری برای مقابله با کمبود آب نه تنها به شرایط محلی، بلکه همچنین به منابع مالی، ظرفیت نهادی وقتی موجود و توافق هایی که برای دسترسی امن به این منابع صورت می گیرد، بستگی دارد. به عنوان نمونه، منابع در کرانه باختری، رود اردن را شامل می شود که در سراسر مرز شرقی کرانه باختری و کوه آبریز واقع در کرانه باختری و اسرائیل قرار دارد. هر دو آنها مرزی هستند و به این معنی است که تحت قوانین بین المللی اسرائیل و فلسطین باید به گونه ای عادلانه و منطقی منابع را به اشتراک بگذارند. با این حال از زمانی که اسرائیل در سال 1967بر غرب کرانه باختری مسلط شد، کنترل کامل منابع آب در این منطقه را هم به دست گرفته است.
توافق اولیه اسلو 2 در سال 1995 ترتیب به اشتراک گذاری آب بین فلسطین و اسرائیل را مشخص می کرد تا کنترل اسرائیل را که از سال 1967 به اجرا در آمده بود تثبیت کند: دسترسی اسرائیل به بیش از 71 درصد از سفره آبی بود، اما فلسطینی ها تنها به 17 درصد آن مجاز بودند. در حالی که پیش بینی شده بود که این موافقتنامه تنها پنج سال به طول بینجامد، 30 سال بعد، همچنان هم بر جای خود باقی است.
جدا از استفاده به عنوان یک ابزار سیاسی، آب هم می تواند یکی از عوامل محرک درگیری خشونت بار باشد. به عنوان نمونه، یک عامل مهم آغاز جنگ شش روزه در سال 1967 مسئله آب بود و اختلافات بر سر آب در سال 1953 آغاز شد، زمانی که اسرائیل تلاش کرد بالادست رود اردن را برای حامل آب ملی، یعنی خط لوله ای که آب را از دریای جلیل به صحرای نگب حمل می کرد، منحرف سازد. همین موضوع به عنوان آغازگر رقابت آب بین اسرائیل و کشورهای عربی شناخته شده است.
در رابطه با درگیری در دارفور، برنامه محیط زیست سازمان ملل متحد در سال 2009 اعلام کرد که تغییرات اقلیمی منطقه، کمبود آب و از دست رفتن زمین های حاصلخیز، عوامل اصلی کشمکش بوده اند. کمبود آب منجر به بیابان زایی بیشتر شد که رقابت شدیدی را بر سر زمین های قابل کشت باقیمانده دامن زد. این مسئله همراه با تنش های قومی و مذهبی، سبب ساز جنگ در این منطقه شد.
از سوی دیگر، کنترل بر منابع آب در خط مقدم استراتژی داعش برای ایجاد خلافت در عراق و سوریه قرار داشته است. سدهای اصلی حوضه دجله و فرات نه تنها به عنوان اهداف استراتژیک بلکه به عنوان سلاح های قدرتمند جنگی هم دیده شدند. آب به همان اندازه زمین در این منطقه مهم تلقی می شود و به همین دلیل تلاش داعش برای کنترل هیدرولوژیکی در شمال سوریه با تسخیر سد قدیمی شوروی سابق در سال 2014، که منبع اصلی برق و آب کشور بود، آغاز شد. آن زمان داعش همچنین ماموریت های فراوانی را برای تسخیر سدهای موصل و حدیثه عراق، که دو مورد از بزرگ ترین سدها در این کشور هستند، پایه ریزی کرد.
با توجه به این که بیش از 95 درصد از آب عراق از دجله و فرات می آید، هر که هر دو سد را کنترل کند، می تواند ضربه مهلکی به عرضه آب و برق وارد کند و تاثیرات فلج کننده ای بر تولید غذا و فعالیت اقتصادی در مرکز و جنوب عراق بر جا بگذارد.
همکاری یا مناقشه؟
اگرچه کمبود آب ممکن است عامل اصلی برای تعارض نباشد، اما می تواند با سایر عواملی که باعث ایجاد روابط پر تنش می شود، ترکیب شود. به عنوان نمونه اتحادیه اروپا در دستورالعمل «تغییرات آب و هوایی و امنیت بین المللی» از تغییرات اقلیمی به عنوان «ضریب تهدیدی که تنش و بی ثباتی موجود را تشدید می کند» نام برد. بسیاری معتقدند که با در نظر گرفتن تاریخ تنش های دو جانبه و روابط چند جانبه و بی اعتمادی سیاسی میان کشورهای خاورمیانه، منازعه ها احتمالا بیشتر روی خواهد داد.
اما با تحولات جاری در منطقه، به نظر می رسد که همکاری محتملا نتیجه بخش باشد. آب برای تمامی دولت ها یک منبع حیاتی است و یک نبرد مداوم بر سر منابع کمیاب فراتر از حوزه های قدرت نظامی همه این دولت ها خواهد رفت. برخی از نشانه های امیدبخش مانند مصر، سودان و اتیوپی هم وجود دارند که در حال مذاکره در مورد پروژه سد بزرگ رنسانس اتیوپی هستند که بر منابع آب دریای نیل تاثیر می گذارد. توافقنامه های به اشتراک گذاری آب بر حسب منابع مشترکی مانند نیل راه پیش رو برای منطقه خاورمیانه در جهت جلوگیری از فقر هیدرولوژیکی و عواقب اقتصادی و انسانی شدید آن است، به ویژه به این دلیل که شکاف میان عرضه و تقاضا در آینده گسترش می یابد.
فارین پالیسی؛ لیدسی اسپینوزا پدرازا و مارکوس هنریش