به گزارش ذاکرنیوز، متن زیر جلسه چهلو یکم از سلسله دروس خارج فقه «نظام عمران و شهرسازی اسلامی» آیت الله اراکی است که در ادامه می خوانید؛
مقدمه
نظام عمران شهری از یک جوهر، و یک قالب و صورتی برخوردار است و این مسئله به نظام عمران شهری در شهرهای اسلامی هم اختصاص ندارد و همه جا همین قاعده جاری است. جان و روح نظام عمران شهری را آن ساختار فکری و ارزشیای تشکیل داده است که نظام عمران شهری را جهت میدهد. آنچه در این سلسله دروس به آن خواهیم پرداخت همان ساختار به اصطلاح ایدئولوژیک نظام عمران شهری است که به وسیلۀ فقه اسلام تبیین شده و میشود و کار فقها است.
ضرورت بهرهبرداری از دامها در زندگی اجتماعی شهری
مطلب هفدهم از مطالب مربوط به فقه عمران شهری را بحث میکنیم. مطلب هفدهم عبارت است از: «ضرورت بهرهبرداری از دامها در زندگی اجتماعی شهری».
از متون شرع؛ چه از قرآن کریم یا از روایات استفاده میکنیم که بهرهبرداری از دامهای اهلی، جزء مقوِّمات زندگی شهری است؛ یعنی خداوند متعال زندگی بشر را طوری ترتیب داده است که باید از این حیوانات اهلی، مخصوصاً اَنعام ثلاثة، «خِیل و بِغال و حَمیر» بهرهبرداری شود. به اعتقاد ما یکی از مشکلات زندگی شهری معاصر -که میگویند شهرهای مادی از لحاظ هوای تنفسی، آلودگی دارند- این مشکل آلودگی، یک مشکل عامی است که نهتنها در شهرهای بسیار بزرگ و کلان وجود دارد بلکه در در همه شهرهای نسبتاً بزرگ هم به وجود آمده است. البته در شهرهای کلان که این مسئله یک فاجعه شده است.
معضلات شهری نتیجه عدم استفاده صحیح از دام
مسئله آلودگی، مسئله افسردگی، مسئله ترافیک و همه مسائل دیگر که رویهم حساب شود بهگونهای هستند که زندگی شهری را برای مردم، تلخ کردهاند. به نظر ما همه این مشکلاتی که الآن در زندگی شهری وجود دارد، از ترافیک، آلودگی هوا، فشار روانی و تا آلودگی صوتی و خیلی از این چیزها در نتیجه عدم عمل به این اصل مهمی است که در شرع بر آن تأکید شده است.
ما از ادله شرعی استفاده میکنیم که بهرهبرداری از دامهای اهلی جزء مقومات زندگی بشر است. حتی بسیاری از بیماریهایی که امروزه بشر به آن مبتلا است مانند بیماریهای قند و سرطان و کلسترول و غیره در نتیجه تخلف از این بحث است.
ابتدا آیات قرآنی را بحث میکنیم و بعد به روایات هم اشاره خواهیم کرد. قال الله تعالی: «وَ الْأَنْعامَ خَلَقَها لَکُمْ فیها دِفْءٌ وَ مَنافِعُ وَ مِنْها تَأْکُلُونَ * وَ لَکُمْ فیها جَمالٌ حینَ تُریحُونَ وَ حینَ تَسْرَحُونَ * وَ تَحْمِلُ أَثْقالَکُمْ إِلی بَلَدٍ لَمْ تَکُونُوا بالِغیهِ إِلاَّ بِشِقِّ الْأَنْفُسِ إِنَّ رَبَّکُمْ لَرَؤُفٌ رَحیمٌ * وَ الْخَیْلَ وَ الْبِغالَ وَ الْحَمیرَ لِتَرْکَبُوها وَ زینَةً وَ یَخْلُقُ ما لا تَعْلَمُونَ» (سوره نحل، آیات ۵ تا ۸).
اولاً خداوند متعال در این آیات قرآن کریم متعرض به دو دسته از دامها شده است؛ دسته اوّل، شتر و گاو و گوسفند و است که فرموده است: «الأنعام». معمولاً در لغت گفته میشود که مراد از «الانعام» این سه دسته از حیوانات است: «گاو، شتر، گوسفند». در مفردات در ماده «نعم» آمده است: «و الأنعام تقال للإبل و البقرة و الغنم». این دسته از دامها که به آنها انعام گفته میشود، دامهای اهلیاند که سه نوع منفعت برای آنها ذکر شده است؛ ۱- پوشش که از پشم و پوست آنها استفاده میشود، ۲- غذا که از گوشت و شیر آنها بهرهبرداری میشود و ۳- سواری و حمل بار توسط آنهاست.
اما برای دسته دوم که «خیل، بغال و حمیر» است دو نوع بهرهبرداری ذکر شده است؛ یکی زینت و دیگری سوار شدن و استفاده از آنها برای جابجایی؛ «وَ الْخَیلَ وَ الْبِغالَ وَ الْحَمیرَ لِتَرْکبُوها وَ زینَةً». ما از این «لترکبوها» میفهمیم که اینطور نیست که این فقط یک منفعتی باشد و بر اینها بار شود، خیر! میفرماید: «خلقها لکم لترکبوها» معلوم میشود عنایتی بر رکوب این انعام ثلاثة وجود دارد و اصل این رکوب در شرع، موضوعیت دارد. از این مطلب استفاده میشود که این «خیل و بغال و حمیر» برای استفاده بشر در رکوب آفریده شدهاند و باید در زندگی شهری از اینها استفاده شود. حال اگر واقعاً شهرها را طوری تنظیم میکردیم که بشر بتواند در نقلوانتقال از آنها استفاده کند، چه دلیلی داریم که فقط ماشینسوار شویم؟!
من حساب کردم که مثلاً در تهران ما اگر با اسب از یک نقطه به نقطه دیگر میرفتیم یا زودتر میرسیدیم یا دیرتر از ماشین نمیرسیدیم. همین الآن در شهرهای بزرگ اینگونه است. در سفری که به اندونزی داشتیم، چارهای نداشتیم که سوار ماشین شویم، میگفتند حتماً باید سوار ماشین شوید. یک مسافتی که اگر پای پیاده میرفتیم پنج دقیقه بیشتر نمیشد. سه ربع ساعت معطل شدیم تا این ماشین ما را به مقصد برساند. خب دلیلش چیست که بشر را دچار اینچنین مشکلی میکنید؟!
استفاده از تکنولوژی به قدر ضرورت
به نظر ما زندگی شهری، زندگیای است که در آن باید به اقل استفاده از وسایل نقلیه مکانیکی و سوختزا اکتفا شود. برای استفادههای ضروری مثل اینکه بخواهند بیماری را ببرند یا کسی نیاز دارد با یک سرعت خاص از نقطهای به نقطه دیگر منتقل شود، اشکالی ندارد اما اگر شهر، شهری باشد که ما تعریف کردیم، بیشتر از نیم ساعت نباید طی مسافت از انسان وقت بگیرد و این انتقال از یک نقطهبهنقطه دیگر، کاملاً با دامها عملی خواهد بود.
ما به شهرهای بزرگ خارجی سفر کردهایم؛ مثلاً لندن که ما بودیم، یک راههایی مخصوص اسبسواری درست کرده بودند. اما این اسبسواری مخصوص سرمایهداران بود. خب وقتی چیزی میشود مخصوص سرمایهداران، یعنی چیز خوبی است که باعث کیف و لذّت انسان میشود. وسط شهر یک راههای مخصوصی ساختهاند و در آن راهها شن هم گذاشتهاند. همان اطراف "هایتپرک" و آنطرفها بود، سرمایهداران سوار اسبهایشان از آنجا گذر میکردند.
اگر برای آنها باشد، هیچ اشکالی ندارد و مخالف با تمدن نیست اما حالا اگر ما بگوییم در زندگی شهری بگذارید مردم از الاغ هم استفاده کنند، بگذارید کسی که میتواند از اسب استفاده کند این کار را انجا دهد؛ میگویند شما میخواهید ما را به عصر حجر برگردانید! میخواهید ما را به عصر الاغسواری برگردانید. اگر آنها الاغسواری کنند میشوند متمدن و الاغسواریشان متمدنانه است اما اگر ما بخواهیم الاغسواری کنیم میشود الاغسواری عصر حجری! فلذا ما گفتیم که تمدن غرب، تمدنِ نفی دیگری است؛ یعنی میخواهد دیگری را نابود کنند. بحث این نیست که بخواهد نفعی به بشر برساند بلکه بحث این است که چون این تمدن مبتنی بر مصالح سرمایهداران است پس زندگی شهری هم در جهت تأمین مصالح سرمایهداران تنظیم میکنند. اینکه حتماً باید مردم، ماشینسوار شوند به نفع مردم نیست بلکه این به نفع سرمایهداری است که میخواهد ماشین تولید کنند و از این تولید خود سود ببرد. در این کار نفع مردم مدنظر قرار نگرفته است زیرا اگر منافع مردم مدنظر بود، میگفتند ماشین بهقدر نیاز، تولید شود.
یکی از خطاهای بزرگی که اخیرا انجام گرفت، این بود که مطرح کردند که ما ۱۱۰ هزار وام ۲۵ میلیونی برای خرید ماشین میدهیم. این کار برای چه بود؟ برای تحریک ماشین خریدن! این چه مبنایی دارد؟ چرا مردم را تحریک تقاضا کردند؟ تحریک تقاضا یعنی ایجاد تقاضای کاذب؛ یک ولولهای در جان مردم مستضعف افتاده بود که حتماً ماشین بخرند. کسی که یک ماشین داشت هم یک ماشین دیگر هم بخرد، کسی که سه تا داشت، چهارتایش کند. کسی که نداشت، قرض کند و حتماً یک ماشین بخرد. به چه دلیلی؟ هر وقت کسی احساس نیاز کرد، خودش برود و ماشین بخرد.
پس این زندگی شهری را مبتنی بر کاری کردند که ربطی به مردم هم ندارد. به آنچه ربط دارد عبارت است از جیب سرمایهداران! اگر زندگی بخواهد زندگی سالم شهری شود باید همانطور که برای ماشینها پارکینگ درست میکنند، برای استقرار حیوانات هم درست کنند. اصلاً بیایند و حیوانات را اجاره و کرایه دهند. کسی از یک جایی بخواهد به جای دیگر منتقل شود، سوار اسب و قاطر و حتی الاغ شود.
تاثیر سیستم حمل و نقل بر سلامتی جسمی جامعه
اگر چنین چیزی را رعایت کنیم که در شهرها به اندازه اقل ضرورت از وسایل نقلیه سوختزا استفاده شود و از همین وسایل نقلیه طبیعی الهی استفاده شود، آنوقت معلوم میشود ما چقدر بیماری کلسترول و قند و سرطان و بیماریهای عجیبوغریب دیگر داریم. در حال حاضر کلاً زندگی را بر بشر، حرام کردهاند؛ در شهرهای بزرگ نه جسم سالمی و آرامشی برای افراد مانده است. خودشان میگویند نود درصد مردم مریض هستند؛ این چگونه زندگیای است؟! در حال حاضر مردم یا مریضی دارند، یا اضافهوزن دارند یا چربی یا قند یا سرطان و یا سِل دارند. حتی وقتی میخواهند نفس بکشند نمیتوانند. تهران همه افراد جلوی بینی خود را گرفتهاند. آیا این زندگی است که برای مردم درست کردهاند؟ نفس کشیدن و زندگی را برای مردم حرام کردهاند؛ چه اشکالی دارد که استفاده متعارف ما از وسایل خدادادی باشد، «و الخیل و البغال و الحمیر لترکبوها» آیه این را میگوید. البته یک آیه و دو آیه نیست بلکه در این رابطه آیات زیاد دیگری هم وارد شده است.
بعد میفرماید: «وَ لَکُمْ فیها جَمالٌ حینَ تُریحُونَ وَ حینَ تَسْرَحُون» این زینت اشاره به آن آرامش و صفای معنوی است که استفاده از این دامها آن را به وجود میآورد؛ یعنی تنها سلامتی جسمانی نیست بلکه هم سلامتی جسمانی و هم سلامتی روان را تضمین میکند.
در آیهای دیگر داریم: «اللَّهُ الَّذی جَعَلَ لَکمُ الْأَنْعامَ لِتَرْکبُوا مِنْها وَ مِنْها تَأْکلُون * وَ لَکمْ فیها مَنافِعُ وَ لِتَبْلُغُوا عَلَیها حاجَةً فی صُدُورِکمْ وَ عَلَیها وَ عَلَی الْفُلْک تُحْمَلُون» یا مثلاً در آیه ۱۲ و ۱۳ سوره زخرف میفرماید: «وَ الَّذی خَلَقَ الْأَزْواجَ کلَّها وَ جَعَلَ لَکمْ مِنَ الْفُلْک وَ الْأَنْعامِ ما تَرْکبُون * لِتَسْتَوُوا عَلی ظُهُورِهِ ثُمَّ تَذْکرُوا نِعْمَةَ رَبِّکمْ إِذَا اسْتَوَیتُمْ عَلَیهِ وَ تَقُولُوا سُبْحانَ الَّذی سَخَّرَ لَنا هذا وَ ما کنَّا لَهُ مُقْرِنین».
آیه دیگری که آن میپردازد: «أَ وَ لَمْ یرَوْا أَنَّا خَلَقْنا لَهُمْ مِمَّا عَمِلَتْ أَیدینا أَنْعاماً فَهُمْ لَها مالِکون، وَ ذَلَّلْناها لَهُمْ فَمِنْها رَکوبُهُمْ وَ مِنْها یأْکلُون». این مسئله تذلیل هم بسیار مهم است؛ یعنی ما دو نوع حیوانات داریم؛ اهلی و وحشی. اینکه اهلیاند به این شکل نیست که آنها را بشر اهلی کند البته حیوانات وحشی را که اهلی میکنند بحث دیگری است ولی یک عده از حیوانات هستند که طبیعتاً اهلی هستند. یعنی خداوند آنها را طوری آفریده است که با بشر، زندگی کنند. اصلاً باید با بشر زندگی کنند، زندگی بشر باید آمیخته به اینها باشد و اگر اینها را جدای از زندگی بشر کنید، زندگی بشر مختل میشود. این «فَمنها رکوبهم» یعنی چه؟ از این آیات استفاده میکنیم که مسئله بهرهبرداری از حیوانات اهلی در زندگی شهری، یک فریضه اجمالی است؛ یعنی یک فرض است، نه این است که بگوییم بشر میخواهد از یک جایی به مکانی دیگر منتقل شود، حال این وسیله هر چه میخواهد باشد. نه! فرض است یعنی جزء لا ینفکّ زندگی سالم شهری است؛ فلذا باید در ساختوساز و معماری شهرها این بهرهبرداری مورد نظر قرار گیرد، باید در راهها و پارکینگها، محلهایی برای استقرار حیوانات در نظر گرفته شود.
در روایت وارد شده است: «عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ عُبَیْدِ اللَّهِ الدِّهْقَانِ عَنْ مُوسَی بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ علیه السلام قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ بَیْعِ الْکَلَإِ وَ الْمَرَاعِی فَقَالَ لَا بَأْسَ بِهِ قَدْ حَمَی رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم النَّقِیعَ لِخَیْلِ الْمُسْلِمِینَ.» یعنی رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در مدینه پارکینگ خیل ایجاد کرد. یعنی منطقه «نقیع» را قُرُق کردند و گفتند کسی حق ندارد استفاده دیگری از این منطقه کند و اینجا باید پارکینگ خیل مسلمین باشد. پس در زندگی شهری باید این مطلب در نظر گرفته شود؛ شهری که میخواهیم بسازیم از اول باید به شکلی باشد که جایی در این شهر برای استفاده از چهارپایان وجود داشته باشند. همچنین باید مردم را تشویق کنیم که از آنها استفاده کنند. قبلاً هم مطرح شد که در طراحی شهرها باید کاری کنند که مردم، حداکثر استفاده از پیادهروی در رسیدن به مقاصد را کنند. همچنین بیان شد که مکانهای ضروری برای استفاده مردم باید به شکلی طراحی شوند که آنقدر دور نباشد که هر کسی که بخواهد برای قضای حاجتش به آنجا برسد باید حتماً سوار وسیله شود. اینها بحثهای دیگری است که ما در جای خودش آوردیم. حتی باید برای اینکه اگر کسی میخواهد در خانهاش از حیواناتی چون مرغ را نگهداری کند که هم نیازش را برآورده کند و هم مزایای دیگری داشته باشد، تشویقاتی صورت بگیرد.
اقتصاد خانگی و نظام اقتصادی اسلامی
این بحث را احتمالاً در مباحث اقتصادی بیان کردیم؛ مفصل بحث کردیم که نباید اقتصاد خانه را نفی کرد. این هم مسئله سرمایهداری است. یک بحث مهمی را که ما آنجا داریم این است که سیستم اقتصادی حاکم بر جوامع امروز، سیستمی است که میخواهد اقتصادهای خرد را به هر شکل شده است نابود کند و اقتصاد کلان را در اختیار سرمایهداران قرار دهد. متأسفانه بنده مشاهده کردم که یکی از مسئولین بانکها مصاحبه میکرد و میگفت باید کاری کنیم که بانکها بتواند فقط وامهای کلان بدهد؛ این یعنی همان چیزی که نباید بشود. مشکل بانکهای ما همین است که در حال حاضر پشتیبان نظام سرمایهداری شدهاند، یعنی فقط به سرمایهداران وام میدهند. جمعآوری پولهای خرد و در اختیار گذاشتن این پولهای خرد به نفع سرمایهداران. آنوقت بهره این پولها را که میبرد؟ مردم؟ نه! سرمایهداران. مردم همیشه فقیر بمانند و سرمایهداران گردنشان کلفتتر میشود. این خصوصیت این سیستم است؛ و لذا سیستم صحیح اقتصادی، تقویت اقتصادهای خرد و اقتصادهای خانگی است. عربها میگویند: «اقتصادیات البیت» یعنی باید کاری کنیم که مردم حتیالمقدور بتوانند در خانه تولید کنند، چه تولید دامی و چه تولید زرع. مثلاً مردم یک باغچهای داشته باشند.
سابقاً مردم خیلی از نیازهای خود را در خانههایشان تأمین میکردند. تخممرغشان را در خانه تهیه میکردند. آیا همه باید از بیرون خانه، تخممرغ تهیه کنند؟ این مگر چه خرجی دارد؟ چقدر کار مشکلی است که هر کسی سه تا چهارتا مرغ و خروس داشته باشد که روزی چند تا تخممرغ برای مصرف روزانهاش تولید کند. این به چه کسی ضرر میزند؟ اینها خوب است. شما اگر این کار را کنید، همیشه غذای سالم خواهید داشت و در دنبال آن جامعه سالم هم دارید. میگویند نباید این کار صورت بگیرد بلکه ما باید کارخانههای بزرگ داشته باشیم، ما باید تولیدهای کلان داشته باشیم. چرا؟ این به نفع چه کسی است؟ اینکه به نفع مردم نیست و فقط به نفع سرمایهداران است.
این یک مطلب بسیار مهمی است که در آن راستا بحث خواهیم کرد که باید در تقویت اقتصاد خانه طوری حرکت کرد که دولت به مردم کمک کند. ادارههای بهداشت عمومی بیایند، بهداشت دامهای خانگی، بهداشت مرغ خانگی را تأمین کنند تا بشود در خانه، مرغ تربیت کرد. هر کسی اگر خانه دویست متری هم داشته باشد بتواند یک جایی از آن را به مرغ و خروس اختصاص دهد. البته حالا پرندگان دیگری هم هست؛ هر کسی باید بتواند باغچهای داشته باشد که در باغچهاش چیزی را کشت کند. اینها چیزهایی است که جزء مقومات زندگی است و چیزی نیست که بگوییم بشود یا نشود. در حال حاضر هم به دلیل اینکه چنین نیست امروزه با این مشکلات هم در اقتصاد و هم در زندگی شهری مواجه هستیم.