وب سایت جهان صنعت - محمد میلانی: گسترش مترو یکی از مطلوبترین پروژههای عمرانی بوده و هست که شهر تهران به خود دیده است بهطوریکه امروز با همه شلوغی و ازدحامش و هر گونه ایراد و اشکال دائم و موقتی که هرازگاهی سر از تخم بیرون میآورد، نماد تسهیل در رفتوآمد کلانشهر تهران است. به همان اندازه که این سامانه حمل و نقل تهرانیها را درخود جای میدهد طبیعی است که از محیطهای در اختیارش نیز استفاده بهینه کند. اما این استفاده بهینه صرفا توسط کسانی صورت میگیرد که بهطور قانونی و رسمی اقدام به اجاره فروشگاهها و محلهایی میکنند که در اختیار مدیریت مترو تهران در ایستگاههای متعدد است.
بخش قابل توجهی از هر آنچه در مترو شهر تهران به فروش میرسد توسط دستفروشها صورت میگیرد؛ دستفروشهایی که به اصطلاح یکجا بند نیستند و مدام در میان ایستگاهها در تردد هستند. از لواشک بستهبندیشده و البته فله گرفته تا جوراب و پوشش خصوصی (زنانه و مردانه)، از مونوپد و هدفون گرفته تا چاقو و لیف حمام در مجموع کالاهایی هستند که میتوانید تنها در یک سفر زیرزمینی تهران هم ببینید و هم بخرید. فروشندگان یا همان دستفروشان مترو تهران افرادی هستند در سنین مختلف که همه آنها از سر نیاز به این کار روی آوردهاند.
فروشندگان مترو بلااستثنا از دید مردم شهر کسانی هستند که در شرایط اقتصادی نامناسب گیر افتادهاند و از این رو در نگاه دوم همیشه میتوانند تصویری از آینده ما باشند.
در جامعهای که امنیت شغلی وجود ندارد یا کار در بازار آزادش با نوسانهای وحشتناکی دست و پنجه نرم میکند طبیعی است که هرکدام از ما مسافران مترو بالفعل دستکم یک بار به این موضوع نیندیشیده باشیم که احتمالا یکی از این فروشندهها میتوانیم خود ما باشیم. اما دستفروشی در مترو فارغ از همه موارد و مسایلی که در پس خود دارد، یکی از اشکال پیچیده اقتصادی است که شاید کمتر به آن توجه میشود. چرا این اجناس برای فروش عرصه میشوند؟ چرا قیمت آنها این مقدار است؟ چرا تنوع فروش کاملا کنترل شده و محدود است؟
در کنار جماعت فراموش شده
خیلی از همین آدمهایی را که میبینی هر روز از کنارت رد میشوند، شاید نهتنها شغل درست و حسابی نداشته باشند، بلکه اگر دهان به گفتن بگشایند، خداوند را هزاربار شاکرباشی که شغل شرافتمندی داری. همه مشکلات خاص خودشان را دارند بیش از هر چیزی که فکر کنی. اعتبار شغل و کار من هم که اکنون با تو صحبت میکنم، دیگر مثل گذشتهها نیست. حالا چرا؟ بماند! الان میدانی من چه میخواهم؟ با لبخند گفت دنبال هرچه باشید من از آن خبر دارم. حتی خواستید، به بازار تهیه اجناس فروشندگان مترو هم میرویم.
در خوابهایم هم فروشنده مترو هستم
مرتضی 29 ساله یکی دیگر از فروشندگان مترو است. فوقدیپلم زبان و ادبیات عرب دارد و بعد از اتمام دوره خدمتش به مدت هشت ماه با تمام توان به دنبال کار گشته اما دست آخر قسمت او حضور هر روزهاش در مترو از ساعت 7 بامداد شده است. بعدازظهرها چند ساعت به دنبال کارهایش یا استراحت میرود و از ساعت 5 غروب تا 10 شب دوباره در مترو سر کار است.
میگوید در این مدت انواع و اقسام بحرانها و مشکلات را از سر گذرانده است؛ از ضبط اموال و تعقیب توسط ماموران مترو گرفته تا کسانی که شبانگاه پس از اتمام کارش برسر او ریختهاند و اموالش را به سرقت بردهاند. او از درآمدی پرنوسان میگوید و بیشتر از شرایطش مینالد. از روزی 20 هزار تومان تا روزهایی در حدود 180 هزارتومان درآمد خالص میگوید. اما دیگر احساس میکند خودش نیست. بعضی وقتها در خواب هم فروشندگی میکند و اعضای خانواده او را بیدار میکنند که مشغول فروش اجناسش است. اما از این موارد که بگذریم در خصوص نحوه دسترسی به اجناسی که او و دیگران در مترو میفروشند میگوید: تهیه اجناس مورد نظرمان برای فروش همیشه باید دارای خصوصیات خاص خودش باشد.
سبک بودن، مورد نیاز همگانی، دارای رنگ و جاذبه و از همه مهمتر قابلیت جذب آنی نگاه مشتریان و البته نیاز آنها مهمترین خصوصیات اجناسی است که ما در مترو میفروشیم. لواشک مثلا خواهانش آنی است. لحظهای که از مشتری دور شوی او دیگر هوس خوردن لواشک را ندارد اما شما باید چنان فروشندهای باشی که همان لحظه جنس را به مشتری بفروشی. وسایلی که من میفروشم همگی چینی هستند؛ اجناسی باکیفیت عالی نه. عمدتا درجه دو و سه. به هیچ عنوان کارایی وسیله اصلی یا فابریک را ندارند، ولی دیگر امروز مورد نیاز و خواست همه هستند. مردم شارژر میخواهند اما نه نوع اصلی و فابریک آنها که از 50 تا 70 هزارتومان باید خریداری شوند. مردم علاوه بر شارژرهای یکسوم یا یکچهارم قیمت اصلی، رمریدر و انواع سیمهای رابط را طلب میکنند، طبیعی است که در همان لحظه که در اوج نیازشان هستند وقتی جلوی آنها حاضر شوی بدون هیچ تردیدی خریدار هستند.
جوراببافان افتخار میکنند که فروشنده دائمی مترو دارند
مرتضی با اشاره به این موضوع که در حال حاضر همه اجناسی که در مترو فروش میرود مستقیم از یکجا خریداری نمیشوند در ادامه میافزاید: در راسته جوراببافهای بازار که بروید وضعیت بازارشان آنقدر کساد است که وقتی یک فروشنده مترو برای خرید جوراب سری به آنها بزند، سر و دست میشکنند. خیلی از آنها حالا افتخارشان این شده که فروشنده ثابت در مترو دارند. افزایش قیمت مواد اولیه و لوازم دستگاههای تولید جوراب به نوبه خود اجازه نفس کشیدن به این صنف را نمیدهد.
اغلب کارهای دیگر هم میکنند. برخی از آنها به تریکوبافی روی آوردهاند اما تریکو به علت گران بودن فروش زیادی در مترو ندارد. خانمهایی را میشناسم که التماس این افراد را میکنند تا احیاناً تریکوهای برگشتی یا لباسهای پشمی که به دلیل داشتن مشکل از فروش در بازار برگشتهاند را به آنها به صورت امانی بدهند تا بتوانند به قیمت خوبی در مترو بفروشند اما این اتفاق علنا همیشه رخ نمیدهد. در بسیاری از موارد به علت حجم آنها و نیز فقدان تسلط بر اجناسشان متاسفانه با سرقت آنها یا توقیف اموالشان توسط ماموران نیز مواجه میشوند. بارها زنهایی را دیدهام که به این صورت سرمایههای ناچیزی را که ظرف مدت چندماه جمع کردهاند در مدت دو یا سه روز از دست دادهاند.
لواشک و خوراکیفروشها چطور؟ آنها هم فرآیندی اینگونه دارند؟
مرتضی پاسخ میدهد: بخش اعظمی از بازار فروش مترو را همین فروشندهها در دست دارند. از آدامسهای جورواجور و اغلب بدون کیفیت و تقلبی تا بیسکوییتهای تاریخ مصرف گذشته یا دیرتر از زمان اتمام تاریخ مصرف پرفراژ خورده، توانسته یکی از فروشهای غالب در متروهای تهران باشد. از قضا تهیه این محصولات به نوعی در بازار تهران میسر نمیشود.
بنکدارانی چند در مناطق جنوبی تهران از جمله محله خزانه هستند که محصولات خوراکی را در اختیار فروشندهها قرار میدهند. بسته به نوع محصول و کیفیت آنها هرکسی نمیتواند از آنها جنس برای فروش بخرد. باید جزو افراد شناخته شده باشی تا بتوانی به صورت منظم برای فروش مترو جنس خریداری کنی. مواردی هم بوده که بارها خودم دیدهام افرادی که به هر دلیلی از مراکز دیگر برای فروش مترو جنس تهیه کردهاند اما مجموعه فروشندههای مرتبط اجازه فروش یا حتی حضور به آنها را ندادهاند. همین مساله سوال بعدیام از مرتضی را شکل داد.
از مرتضی پرسیدم ،پیشتر از چند فروشنده مترو شنیده بودم که برای کار کردن دستکم باید چند دوست در میان فروشندگان مترو داشته باشی. اما این مساله کلی و غالب نیست. به همان اندازه که جذب در فضای مترو تهران به قصد کار میتواند آسان باشد به همان اندازه نیز میتواند دردسرساز باشد. حتی به قیمت درگیری و احتمالا تخریب اجناسی که قصد فروش آنها را داری.
مرتضی میگوید آنطور که میبینم بازنشستهها و افراد کهنسال حتی در میان زنان خیلی راحتتر جذب میشوند تا جوانترها. بین زنان برای فروش در واگنهای مخصوص به آنها همیشه رقابتی خاص درجریان است. بارها دیدهام که همین روال در میان جوانان بیشتر به چشم میخورد. برخی از کسانی که تمایلی به انجام کار از سوی سایر فروشندهها نداشتند، سعی میکردند فضایی را ایجاد کنند تا توسط ماموران مترو اجناس آنها ضبط شود و امیدی برای ادامه کار در مترو را نداشته باشند.
۹۷/۰۳/۰۱