به گزارش تیتر شهر: امروز، روز تهران است. تهرانی که در زمانی که پایتخت ایران به صورت رسمی معرفی شد، حد و حدود شهری آن به دروازه هایش ختم می شد و به دو دوره حصار ناصری و صفوی تقسیم می شد. هنوز هم می توان بناهای تاریخی و میراث فرهنگی به جای مانده از قرن ها زندگی در این شهر بزرگ را از هزار توهای تاریخ آن بیرون کشید.
در دو دهه اخیر تب توسعه پایتخت در میان مدیران شهری بالا گرفت و به همراه این سرعت که گاهی از چارچوب و قاعده برنامه های بالادستی خارج شد؛ تهران به یک ابر شهر تبدیل شد. شهری که جاذبه های تاریخی و طبیعی خود را برای ایجاد فضایی برای سکونت مردمان بیشتر بلعید و آنچه باقی مانده از تاریخ قدیمی این شهر در حد یک معجزه باور نکردنی است که از قتل عام هویت شهر جان به در برده است.
اما هنوز تهران جاذبه های دیدنی زیادی دارد. درست در پس روزمرگی های آلوده به دود و صدای ممتد بوق خودروها. دیدن این زیبایی ها هر چند نیاز به چشم مسلح ندارد، اما مردمانی که در گرفتاری های شهری گیر کرده اند، شاید نتوانند که به خوبی این زیبایی را جایگزین زشتی های این کلانشهر کنند.
اما در این میان حداقل در طول 15 سال اخیر راویان جاذبه های تهران عکاسانی بودند که از زاویه لنز دوربین های خود سعی کردند تا از این شهر پر هیاهو چهره دیگری را به پایتخت نشینان و مردم کشور نشان دهند و حتی پا فراتر گذاشتند و با انتشار تصاویری از لطافت های تهران؛ طن نازی های این شهر را به دنیا نشان دادند.
اما به نظر می رسد که هنوز این نگاه کافی نیست و نیاز دارد تا متولیان امر با دید بازتری نسبت به روایت تاریخ مصور شهر تهران ورود کنند. موضوعی که یکی از عکاسان برجسته تهران نیز به آن اشاره می کند.
امیر گلی پور درباره انتخاب حوزه عکاسی از تهران به عنوان یک ژانر تخصصی می گوید: زمانی به کار عکاسی علاقمند شدم که یک کتاب مصور از جاذبه های شهرهای مختلف کشور از استاد بزرگ افشین بختیار به دستم رسید. تمام دوران نوجوانی و جوانی به این فکر بودم که چگونه می توان زیبایی های کشور و البته تهران به عنوان شهری که در آن متولد شده ام را نشان دهم. همیشه این سوال را در ذهنم داشتم که چرا به غیر از آقای بختیار عکاسان دیگر توجهی به این بخش از ژانر عکاسی نداشتند. تا اینکه تصمیم گرفتم در دانشگاه رشته عکاسی را انتخاب کنم تا جواب تمامی این سوالاتم را بعد از یادگرفتن این علم و هنر بیابم و خودم وارد این وادی شوم.
عکاسی از زیبایی های شهر تهران تبدیل شد به یکی از دغدغه های این عکاس جوان که هنوز در کوچه پس کوچه های این شهر به دنبال به تصویر کشیدن زیبایی های زادگاه خود است: همیشه دوست داشتم به عنوان یک ایرانی و فردی که در شهر تهران به دنیا آمده است یک نگاه متفاوت تری نسبت به استاد بختیار نسبت به شهر تهران داشته باشم. دوست دارم که چهره ای از شهر تهران را به تصویر بکشم که مخاطبان عکس هایم حتما برای یک بار هم که شده تهران را به عنوان مقصد یکی از سفرهای خود برای دیدن این جاذبه ها انتخاب کنند.
انتقال روایتگری تاریخ تهران از قلم به لنز دوربین
اگر در گذشته تاریخ نویسان و خبرنگاران روایتگر تاریخ دوره های مختلف این شهر در قالب متون نوشتاری بودند، اما در دو دهه اخیر عکاسان جای خود را با نویسندگان عوض کرده اند و اکنون تاریخ معاصر تهران از دریچه دوربین آنها به شهروندان روایت می شود. آنها حتی در لابه لای تهران معاصر به دنبال آثار به جای مانده از تهران قدیم نیز هستند.
امیر گلی پور در این باره اعتقاد دارد: وقتی به کتبی که درباره تاریخ شهر تهران در طول یکصد سال اخیر منتشر شده، نگاه کنید، می بینید که روایت سرگذشت این شهر تنها برعهده مورخان بود. اما این متون نوشتاری به طور دقیق نمی توانست تا قدرت تصویرسازی سرگذشت تهران را در ذهن مخاطبان ایجاد کند تا اینکه عکاسی به کمک مورخان آمد.
همانطور که می دانید نخستین تصاویر از این شهر نیز توسط توریست های خارجی که به این شهر در سالیان دور آمده بودند، تهیه و منتشر شد تا اینکه دوربین عکاسی بعد از یکی از سفرهای ناصرالدین شاه وارد پایتخت شد.
در حال حاضر با توجه به گسترش فضاهای مجازی، باید گفت که حوزه ارتباطات از حالت قلم خارج شده و دنیای وسیع تری را به خود اختصاص داده است که در این میان عکاسی در دنیای کنونی ارتباطات، نقش محوری تری را ایفا می کند.
به عنوان اکنون مردم با موبایل های خود و از طریق شبکه های مجازی راحت تر می توانند با مخاطبان دیگر این وادی در ارتباط باشد در نتیجه نوشتن و نویسندگی در این دنیای ارتباطات کمتر از عکس می تواند نظر مردم را به یک واقعه جلب کنند.
وقتی یک عکس ثبت می شود، این امکان را فراهم می کند تا مخاطبینی که هیچ پیش زمینه ای درباره محلی که از آن عکسی تهیه شده، ندارند، با ویژگی های آن بیشتر آشنا می شوند. در واقع قدرتی که عکس در معرفی جاذبه ها و فضاهای شهری دارد قلم و نوشتن نمی تواند داشته باشد. البته متن و عکس کامل کننده یکدیگر هستند. چرا که در زیر همان عکس نیز باید نام محل و موقعیت آن در حد جملات کوتاه معرفی شود.
مثال دیگری در این رابطه می زنم. در تاریخ گذشته تهران از بلوار کشاورز به عنوان بلوار آب کرج نام برده می شده است. هر چند مورخان و نویسندگان زیادی موقعیت این خیابان را توصیف کرده اند، اما تصویر سازی مخاطبان زمانی از گذشته این خیابان تاریخی کامل می شود که عکس های قدیمی آب کرج یا همان بلوار کشاورز منتشر شد.
گلی پور اعتقاد دارد؛ در عکاسی باید بتوانیم با قابی که می بندید ضربه تاثیر آنی را به مخاطب وارد کنید. نگاه یک عکاس باید به گونه ای باشد که عکسی که از جاذبه های تهران تهیه می کند قدرت تاثیرگذاری بالایی را در جذب مردم را به عنوان مخاطبان اصلی داشته باشد. به عنوان مثال زمانی که من از برج میلاد تهران عکس می گیرم باید به گونه ای باشد که اگر 50 سال بعد مردم به این عکس نگاه کردند، موقعیت این نماد ملی را بهتر درک کنند.
این عکاس برجسته حوزه شهری به هیچ وجه نمی خواهد تا زحمات نویسندگان و خبرنگاران را به زیر سوال ببرد اما در عین حال تاکید دارد که در سال 2018 میلادی قدرت تصویر و عکس کمی بیشتر از متن های بلند و خسته کننده شده است. اما درعین حال به این موضوع تاکید دارد که متن و عکس مکمل یکدیگر هستند. اگر در گذشته قلم نویسنده ها در فضاسازی موقعیت مکان های مختلف در ذهن مخاطبان تاثیر داشته است، اما اکنون تصویر و عکس جای خود را با متن های نوشتاری تغییر داده است.
به گفته وی؛ در حال حاضر نیز بسیاری از شهروندان وقتی در کیوسک های روزنامه فروشی به سراغ مطبوعات می روند، شاید عکسی که در صفحه نخست روزنامه ها منتشر شده است به همراه تیترهای تاثیرگذار باعث می شود تا آن روزنامه خریداری شود.
معرفی جاذبه های تهران به دنیا مغفول مانده است
با توجه به توسعه عکاسی شهری در تهران اما باید قبول کرد که همچنان معرفی جاذبه های تهران از دریچه عکاسان از سوی متولیان امر مغفول مانده است. موضوعی که امیر گلی پور نیز به آن اشاره می کند و می گوید: با وجود گسترش عکاسی شهری در دهه های اخیر اما هنوز نمی توان ادعا کرد که در این حوزه عکاس مولف داریم چرا که عکاسان هنوز از دریچه نگاه مدیران شهری به تهران و امکانات آن نگاه می کنند. بیشتر عکاسان شهری به دنبال نشان دادن آسیب های این شهر بزرگ هستند. اما من عقیده دارم که در کنار زشتی های این شهر زیبایی های منحصر به فردی نیز وجود دارد که فارغ از اینکه اداره ای نشهر به دست کدام فرد و یا جانح است باید به آن نگاه شود.
در سال های گذشته یک بار فرماندار بانکوک مهمان تهران بود و بازدید وی از شهر از برج میلاد شروع شد و بعد به پل طبیعت و بوستان آب و آتش و اراضی عباس آباد رسید.بعد از آن وی را برای دیدن دریاچه شهدای خلیج فارس بردند. هنوز عملیات عمرانی این پروژه تمام نشده بود. اما فرماندار بانکوک از دیدن این همه امکانات در تهران شوکه شده بود. می گفت تهران در زمان تحریم ها چگونه توانسته این همه توسعه پیدا کند؟
با دیدن تعجب شهرداران شهرهای مطرح دنیا بود که تصمیم گرفتم تا چهره دیگری از تهران را به دنیا نشان دهم. اگر می گوییم که تهران جزو 8 شهر در حال توسعه دنیاست، این گونه نبوده که شهردار تهران در مجامع بین المللی شرکت کند و در نهایت به وی لوح تقدیری داده شود. بلکه تمام اتفاقاتی که در تهران در طول دهه های اخیر از نظر پیشرفت و توسعه روی داده است وقتی توسط عکاسان ثبت شده است به همراه توضیحات کارشناسی و فنی آن باعث شد تا در رتبه بندی جهانی پیشرفت های تهران بهتر و بیشتر دیده شد. دوست دارم چهره دیگری از نگاه های سیاسی ای که دنیا به تهران دارد را نشان دهم.
جای خالی عکس های تهران در جشنواره های مطرح عکاسی دنیا
این عکاس برجسته حوزه شهری نسبت به این موضوع که هنوز عکس های برتر عکاسان تهران نتوانسته به سایت های معتبر عکاسان جهانی راه پیدا کند و یا در جشنواره های بین المللی حضور داشته باشد، گلایه مند است و در این باره می گوید: هنوز دنیا تهران را یک شهر سیاسی می دانند که پیشرفتی نداشته است و جاذبه ای دردل خود ندارد. به این دلیل است که هنوز عکس های برتر عکاسان شهری به سایت های مطرح بین المللی و یا جشنواره های بزرگ عکاسی دنیا راه پیدا نکرده اند.
شاید به این دلیل است که نگاه برخی از عکاسان به مسائل شهری یک نگاه کاسب کارانه باشد. به عنوا نمثال برخی از عکاسان تنها تمایل دارند تا زشتی های این شهر را به تصویر بکشند و برای عکاسی از زیبایی های این شهر طلب دریافت هزینه هایی را دارند. البته این موضوع به یک بعد رقابتی بین مناطق شهرداری تهران تبدیل شده است. البته با این صحبت ها نمی خواهم عملکرد عکاسان را به زیر سوال ببرم. اما به نظرم زمانی می توان عکاس مولف بود که بدون در نظر داشتن چشم داشت مالی به دل شهر رفت و جاذبه های این کلانشهر را به تصویر کشید.
در حال حاضر در فرودگاه مهرآباد تصاویر زیبایی از شهر تهران در قاب های بزرگ نمایش داده می شود. این عکس ها، تصاویری است که من در سال های گذشته از تهران گرفته ام. ای ناتفاق خوشایندی است که وقتی یک گردشگر وارد تهران می شود با دیدن این عکس ها حس خوبی به تهران داشته باشد.
در طول سال های اخیر عکس هایی در ژانر جنگ و یا ورزشی توانسته اند به سایت های معتبر بین المللی و یا جشنواره های عکس جهانی راه پیدا کنند. اما من عقیده دارم که باید عکس های شهری که حس خوبی را در نگاه مخاطبان در سرایر دنیا ایجاد می کند، به این جشنواره ها راه پیدا کند تا چهره تهران در نگاه مردم دنیا تغییر کند.
این اتفاق مستلزم همراهی سازمان های متولی از مدیریت شهری گرفته تا سازمان میراق فرهنگی و گردشگری و وزارت ارشاد با عکاسان حوزه شهری است.
هر چند در سال های گذشته شهرداری تهران با راه اندازی جشنواره ای تحت عنوان نمایشگاهی به وسعت شهر در نظر داشت تا امکانی را برای آشنایی مردم با هنر از نقاشی گرفته تا عکاسی ایجاد کند اما باید این برنامه ها ادامه دار باشد و در میان استرس ها و نگرانی هایی که مردم در رابطه با زندگی در این کلانشهر با آن روبه رو هستند جاذبه های تهران را در اندازه بیلبوردهای شهری به شهروندان نشان دهند.
جای خالی عکس های شهری در گردشگری مجازی
گردشگری مجازی یکی از جنبه های جذب توریست به شهرهای بزرگ و کوچک در دنیاست. امکانی که کشورهای همسایه به خوبی از آن استفاده کرده اند، اما به نظر می رسد که هنوز عکس های تهران نتوانسته در این میدان رقابت تاثیرگذاری قابل توجهی را داشته باشد.
امیر گلی پور در این باره تاکید دارد: متاسفانه ما حتی در حوز هگردشگری مجازی نتوانسته ایم به اندازه امکاناتی که داریم توریست به داخل ایران و شهر تهران جذب کنیم. به این دلیل که این حوزه از گردشگریدر میان متولیان امر مغفول مانده است. باید امکانی فراهم شود تا حتی مردم در کنار عکاسان روایتگر جاذبه های شهر تهران شوند. این اتفاق نیز مستلزم حمایت سازمان هایی مانند میراث فرهنگی و گردشگری، شهرداری و وزارت ارشاد است. حتی این امکان وجود دارد تا از عکس های مطرح شهری که خوب روایتگر تاریخ معاصر این کلانشهر است کتاب های زیادی برای مخاطبان داخلی و خارجی تهیه شود اما اکنون بیشتر ناشران ترجیح می دهند که سرمایه خود را در زمینه انتشار کتب دانشگاهی هزینه کنند.