عامل پایداری ایران، اندیشه ایرانشهری است
نخستین نشست از سلسله نشستهای استانی اندیشه و تمدن ایرانشهری از سوی وزارت راه و شهرسازی، توسط شرکت عمران و بهسازی شهری ایران و دبیرخانه طرح اندیشه و تمدن ایرانشهری با همکاری موسسه آموزش عالی اقبال لاهوری و ادارهکل راه و شهرسازی استان خراسان رضوی برگزار شد.
به گزارش پایگاه خبری وزارت راه و شهرسازی نخستین نشست از سلسله نشستهای استانی اندیشه و تمدن ایرانشهری از سوی وزارت راه و شهرسازی، توسط شرکت عمران و بهسازی شهری ایران و دبیرخانه طرح اندیشه و تمدن ایرانشهری با همکاری موسسه آموزش عالی اقبال لاهوری و ادارهکل راه و شهرسازی استان خراسان رضوی، روز چهارشنبه مورخ ۲۱ تیرماه در محل موسسه اقبال، با شرکت جمعی از مدیران شهری، استادان، دانشجویان و علاقه مندان موضوع، برگزار شد.
نشستهای استانی اندیشه و تمدن ایرانشهری با هدف تسری جریان دوباره اندیشیدن و بازخوانی اندیشه ایرانشهری در کشور، توجه جدی به تمدن و فرهنگ ایران و فراگیر کردن آن در میان جمع گستردهای از مخاطبان این جریان اعم از نهادهای غیردولتی، جامعه متخصصان و دانشگاهیان، مدیران و مسئولان، حرفهمندان و عموم مردم؛ پس از تهران، قزوین، اصفهان، یزد، تبریز، و گرگان، این بار در مشهد با موضوع" پرسش و آموختن از خرد ایرانشهری" و با سخنرانی آقای دکتر سید جواد طباطبایی به عنوان نشست اول شروع به کار کرد.
در آغاز نشست امیرمحمد معززی مسئول دبیرخانه طرح اندیشه و تمدن ایران شهری وزارت راه و شهرسازی به شرح این جریان فکری پرداخته و خاستگاه اصلی این جریان را سخنرانی مقام عالی وزارت راه و شهرسازی در تاریخ ۴ اردیبهشت سال ۱۳۹۴به مناسبت روز معمار، در خانه گفتمان شهر و معماری تهران عنوان داشت.
وی با اشاره به سه چالش اساسی شامل: چالش قابلیت زندگی، چالش حرکت و مساله جا به جایی درون شهری و برون شهری بویژه در کلانشهرها و همچنین چالش مهم کالایی شدن که امروزه این نگاه انسان را تا حد کالا تقلیل داده است؛ آنها را مسائل و چالشهای اساسی برشمرد که در سخنرانی جناب وزیر مورد تاکید قرار گرفته است.
مدیر اجرایی دبیرخانه طرح توسعه اندیشه ایران شهر بیان داشت که مقام عالی وزارت با باور بر این نکته که راه حل پاسخ به این چالشها و رفع آنها، چارهجوییهای موقتی و کوتاه مدت نیست، بازخوانی اندیشه ایرانشهری را مشتمل بر سه بخش بازخوانی هویتی، بازتعریف فرایندی و بازتعریف ساختاری، به عنوان یک جریان فکری کمکرسان برای پاسخگویی به این چالشها پیشنهاد کرد.
وی همچنین برگزاری نشستهای استانی ایران شهری را به دلیل لزوم بهرهمندی از کلیه عقاید، نظرات و نقدها به منظور تفهیم و تعمیق و توسعه این اندیشه مغتنم و ضروری برشمرد و تمامی صاحبنظران و دانشگاهیان را به مشارکت جدی در این گفتمان دعوت کرد.
در ادامه این جلسه دکتر سید جواد طباطبایی نیز در خصوص این حوزه اعلام کرد: از حدود ۳۰ سال پیش بنده متوجه شدم که "ایران" یک مسئله است و بحرانهایی در آن درحال تعمیق یافتن؛ لذا ضروری بود که این بحرانها شناسایی شوند. برای آنکه این بحرانها شناسایی شوند باید دانست که این بحرانها در "کجا" است. یعنی باید در ابتدا "ایران" را شناخت.
به گفته وی تا حدود ۳۰ سال پیش کلمه ایران (ایران زمین) چندان به صورت پرکاربرد مورد استفاده قرار نمیگرفت چون خطر اطلاق صفت ملیگرایی به افراد وجود داشت. اما رفته رفته لازم دانستم که به تبیین بیشتر ایران بپردازم؛ لذا مقالهای را که درمورد خواجه نظامالملک در سال ۶۴ نوشته بودم که بعداً نیز به صورت کتاب درآمد؛ مجدداً دنبال کردم و توسعه دادم. در آن مقاله ذکر کرده بودم که رساله خواجه نظامالملک، خلاصهای از اندیشه ایرانشهری است.
طباطبایی در ادامه با تأکید براینکه ایران به خلاف سایر کشورهایی که به جهان اسلام پیوستند؛ نظام اندیشهای خود را از ورای اسلام حفظ کرد و به دوره بعد از اسلام انتقال داد گفت: این تداوم اندیشه ایران پیش از اسلام (اندیشه سیاسی ایران) در دوره اسلامی را من، " اندیشه ایرانشهری " نامیدم،
البته لازم به ذکر است تا پیش از آن ایرانشناسان مختلفی علت این موضوع و پایداری و تداوم ایران را "زبان" ایرانیان معرفی کرده بودند که به عقیده من اینکه زبان باعث تداوم و پایداری ایران شده است، یک مسئله است اما باید این را درنظر داشت که اگر زبان تنها زبان میبود و با خودش چیز اساسیتری را حمل نمیکرد نمیتوانست موفقیتی به دست آورد و ممکن بود حتی همان زبان هم حفظ نشود. برهمین اساس به نظر من زبان حامل" فکر ایرانی و اندیشه ایرانشهری " بوده است و در واقع این اندیشه ایرانشهری بوده است که باعث تداوم و پایداری ایران شده و البته زبان این اندیشه فارسی است.
وی همچنین اضافه کرد: اگرچه بعدها من نتیجهگیری دیگری نیز بیان کردم و آن اینکه اندیشه ایرانشهری به سایر زبانهای غیرعلمی و غیر ملی دیگر نیز وارد شده و به آنها موضوعیت و اصالت بخشیده و آنها را تبدیل به زبان کرده است. در واقع آنها نیز بخشی از میراث بزرگ ایرانشهری هستند که البته درحال حاضر به ایران سیاسی کنونی تعلق ندارد بلکه به ایران بزرگ فرهنگی تعلق دارد. لذا ایران فرهنگی بزرگ تنها به ایران کنونی با مرزهای سیاسی امروزی محدود نمیباشد.
طباطبایی ادامه داد: در نتیجه بحث " اندیشه ایرانشهری " این است که فرهنگ باستانی ایران در دوره اسلامی نیز تداوم یافته است و اگرچه اسلام در دوره اسلامی به ایران وارد شده است و مردمان این سرزمین نیز مسلمان شدهاند اما "ایرانی" باقی ماندهاند؛ به این معنا که هم زبانشان را و هم فرهنگی کاملاً متفاوت با آنچه امروزه تحت عنوان جهان اسلام مینامند؛ را حفظ کردهاند.»
طباطبایی در ادامه سخنرانی با بیان این مطلب که کشورهای مختلف "دانشگاههای ملی" دارند و دانشآموختههای ما که در کشورهای دیگر تحصیل میکنند به این نکته توجه نمیکنند که دانش بویژه در رشتههای علوم انسانی جهانی نیست بلکه بسترهای فلسفی و تاریخی هر کشوری در آموزههای دانشگاهی آن کشور تأثیر میگذارد گفت: در واقع تمدن و فرهنگ خاص آن کشور را انتقال میدهد. در نتیجه انتقال عین به عین آن و استفاده صرف آن آموزهها در ایران به تنهایی کافی نخواهد بود.
وی با این مقدمه بر فقدان دانشگاه ملی در ایران اشاره کرده و گفت: به دلیل آنکه موضوع دانشگاههای ما در ایران اساساً ملت ایران و کشور ایران نیست، ما فاقد دانشگاه ملی در ایران هستیم.
طباطبایی ضرورت ایجاد دانشگاه ملی یعنی دانشگاهی که موضوع اصلیاش کشور و ملت ایران باشد را شناخت درستی از ایران برشمرد و اذعان داشت که البته ما آگاهی درستی از ایران نداریم.
ایشان در ادامه به تمایزات و مشخصههای ایران با سایر کشورها، تبیین دولت-ملت ایران ، قدمت این مفاهیم در ایران پرداختند و سه مشخصه ملت، دولت و زبان را به عنوان مشخصههایی از ایران برشمردند که از گذشته تاکنون وجود داشته است.
وی همچنین در خصوص شیوه تکوین و تداوم اندیشه و خرد ایرانشهری و همچنین لوازم و ضمانت های تداوم آن برای بقا و استمرار ملت ایران همچون مفهوم یگانهای با عناصر و مفردات متکثر، سخن گفت و بر این نکته تاکید کرد که آنچه موجب شده است که ملت ایران و نام ایران همچون یک سرزمین فرهنگی ورای حوادث تاریخی و دگرگونیهای باورها و عقاید باقی بماند، نصوصی است که از اندیشه ایرانشهری برجاست.