پیوند معماری مدرن با معناگرایی / روایت برادران فتورهچیانی از پروژه "خانه کبوتر" برنده ساختمان سال
سمیه باقری: خانه کبوتر پروژهای است که با فرمی ساده و در عین حال معناگرا نگاهی تازه به هنر و معماری را به تصویر میکشد به نحوی که ارتباط عناصر در آن تداعیگر یک سناریوی مفهومی است.
هنرآنلاین، "خانه کبوتر"، عنوان پروژهای است که برادران فتورهچیانی آن را به اجرا رساندهاند. ارتباط عمیق این ساختمان زیبا با هنر و معماری مدرن از جمله دلایلی است که این اثر توانست حائز رتبه نخست مسابقه معماری سال شود. یقینا ایدهآلگراییهای برادران فتورهچیانی در کنار دانش مناسبی که از علم طراحی و لزوم ارتباط عناصر با یکدیگر دارند، سبب شده که این پروژه بتواند درخششی قابل توجه را در نگاه بینندگان ایجاد کند. آنچه میخوانید گفت وگوی هنرآنلاین با این دو هنرمند است.
فضای بیادعای "خانه کبوتر"
اجازه دهید، از اینجا شروع کنیم که چرا جذب معماری شدید و اساسا چطور به سمت دنیای شگفتانگیز معماری جذب شدید؟
مجید فتورهچیانی: من تحصیلات دانشگاهی خود را سال 71 با مهندسی عمران شروع کردم منتها به دلیل علاقهای که به معماری و کار طراحی داشتم مجدداً در سال 78 به همراه برادرم وارد دانشکده هنر و معماری شدیم و در رشته طراحی صنعتی تحصیل کردیم. پس از آن سال 79 در همین رشته شروع به فعالیت کردیم و یک دفتر رسمی طراحی راهاندازی کردیم. از آن موقع تا به امروز مشغول فعالیت هستیم و پروژههای زیادی را انجام دادهایم.
حمید فتورهچیانی: یقینا علاقهای که در ابتدای امر طراحی ما را به سمت خود جذب کرد، نه معماری. در واقع ما طراحی را در همه ابعادی که داشت از طراحی محصول گرفته تا طراحی داخلی، طراحی مبلمان و... دوست داشتیم.
طراحی دنیای گستردهای است، آیا با وجود تعبیری که از این عرصه دارید، در حال حاضر تنها به معماری و طراحی ساختمان میپردازید؟
حمید فتورهچیانی: ما طراحی را یک پکیج میبینیم که معماری و طراحی ساختمان جزئی از آن است. به عنوان مثال در آخرین پروژهای که انجام دادیم، تمام جزئیات، شامل: المانها، مبلمان، مجسمهها و کارهای هنری هم توسط تیم خود ما انجام شد.
مجید فتورهچیانی: با توجه به نگاهی که به مساله طراحی داریم، در تمام کارها و پروژههایی که انجام میدهیم، طراحی محصول نیز داریم. به عنوان مثال در پروژه "خانه کبوتر" یک سری گزینههای هنری و صنعتی داریم که هر دوی اینها توسط خود ما طراحی و یا ساخته شدند که البته این به خاطر همان پیشینه ما در رشته طراحی صنعتی است.
در واقع شما طراحی را وارد حوزه معماری کردهاید و این دو را به یکدیگر پیوند دادهاید.
حمید فتورهچیانی: بله.
"خانه کبوتر" نامی است که احساسی هنری را در دل خود دارد. در واقع نام این پروژه نیز همخوانی عجیبی با ارکان درونی آن یافته است. این اسم از کجا شکل گرفت و چگونه انتخاب شد؟
حمید فتورهچیانی: شروع پروژه خانه کبوتر از آنجا بود که کارفرمای ما، سرکار خانم آراسته یک ویلای مسکونی در خارج از شهر میخواستند. ایشان خیریهای دارند که در آن از نوجوانان و جوانان نخبهای که هزینه ادامه تحصیل و زندگی ندارند، حمایت میکنند. ما با این خیریه آشنا بودیم و بالطبع میدانستیم نیازها به چه صورت است. خانم آراسته از ما خواستند فضایی را طراحی کنیم که علاوه بر داشتن شکل خانه، امکان برگزاری اتفاقات، رویدادها و مراسمهای خیریه را نیز داشته باشد. از آنجایی که ما با خصوصیات رفتاری و علاقه ایشان به شعر و موسیقی آشنایی داشتیم، تصمیم به تولید فضا گرفتیم به این معنا که ساختمان و کار معماری جزئی از فضاسازی ما باشد. با همین نگاه هنری و بر اساس علاقه کارفرما ما از شعر و موسیقی و کلمه عشق که برای ایشان اهمیت داشت، استفاده کردیم که منجر به تولید یک سری المانهای تصویری شد. از آنجایی که کبوتر پیامرسان عشق است، ما از آن به عنوان سمبل بهره بردیم و تمام نقاط خانه را به لحاظ مفهومی با استفاده از کبوتر به یکدیگر متصل کردیم.
مجید فتورهچیانی: در واقع ما میخواستیم در این ساختمان قابی درست کنیم که اتفاقها را نشان دهد. بنابراین به سمتی رفتیم که یک ساختمان و فضای بیادعا ایجاد کنیم. فضایی که نقطه به نقطه آن حرف برای گفتن بسیار دارد و همواره سعی میکند که با مخاطب ارتباط برقرار کند. این در حالی است که شکل ساختمان در فرم ساده و شبیه به قابی است که میتواند اتفاقات را نشان دهد. در بدو امر این ویژگیها طی صحبتهایی که داشتیم و طراحیهایی که انجام دادیم کلید راه ما بود.
پس عنوان "خانه کبوتر" کاملاً به طور نمادین توسط خود شما انتخاب شد؟
حمید فتورهچیانی: بله. منتها این نام با توجه به خواستهها، برنامهها و پیشزمینهای که در ابتدای کار داشتیم انتخاب شد.
مجید فتورهچیانی: "خانه کبوتر" ترجمان خصوصیات و رفتار خانم آراسته و خیریه ایشان به صورت یک فرم قابل باور است لذا کاملا باورپذیر دیده میشود. به عنوان مثال ما در مجسمههای ابتدای خانه و راهرو یا در خط نقاشیها المانهایی داریم که دائم در حال چرخیدن درون خانه هستند. یعنی وقتی مخاطب وارد خانه میشود، از زمان ورود تا لحظهای که در خانه سکون مییابد، درگیر مفاهیم است. عنصر کبوتر در این خانه سعی در ایجاد ارتباط بین پیامهای معنوی خانه دارد. به همین خاطر ما در خانه شاهدی این هستیم که کبوتر روی پلاک، روی مجسمهها، چراغها و لایتینگهای داخل لابی و جاهای دیگر خانه وجود دارد زیرا ما دوست داشتیم یکدست بودن و یکنواختی حس و پیام خیریه را به مخاطب برسانیم.
ساخت چنین آثار هنری قابل توجه است. آیا قبلاً کار هنری هم داشتهاید؟ مثلاً ساخت مجسمه یا کارهای دیگر؟
حمید فتورهچیانی: سابقه ما در این ماجرا بسیار طولانی است. ما شرکتی داشتیم که در آن کارهای مارکتینگ و تبلیغات انجام میدادیم. در این شرکت ما ابتدا از طراحی اتومبیل کار را آغاز کردیم. در واقع وقتی از دانشگاه فارغالتحصیل شدیم به سمت طراحی محصول و طراحی اتومبیل رفتیم و چند نمایشگاه هم در این زمینه برگزار کردیم. بعدها، زمانی که دیدیم زمینه این طراحیها در بستر صنعت ما ضعیف است و این موارد چندان قابلیت صنعتی شدن و درآمدزایی ندارند، ترجیح دادیم، کاری انجام دهیم که دیده شود. به همین خاطر نیز ما به سمت معماری رفتیم که البته طراحی مبلمان و طراحی محصول هم جزئی از آن است. در این پروسه ما سعی کردیم که اگر در پروژهها نیاز به مجسمه، عنصر بصری یا جزئیات دیگری داریم، کاملا فکر شده عمل کنیم به همین خاطر نیز اجرای آنان نیز توسط خود ما آغاز شد. در واقع میخواهم بگویم که اجرای قطعات جانبی پروژه در بدو امر یک علاقه و پیشزمینه هنری در وجود ما داشت.
ایده پروژه "خانه کبوتر" چطور شکل گرفت؟
مجید فتورهچیانی: ایده شکلگیری این پروژه به خواستههای کارفرما و نوع تفکری که ما در طراحی داریم مربوط است. ما در این پروژه طراحی را به سمت مینیمال سوق دادیم به این معنا که سعی کردیم از یک سبک مدرن به وسیله طراحی احجام بسیار ساده استفاده کنیم. بنابراین ایده طراحی را به سمتی بردیم که خواستههای کارفرما را، هم به لحاظ فضای مسکونی و هم به لحاظ فضاهای عمومی تأمین کند. با توجه به آزادی عملی که کارفرما برای ما تامین کرد، ما تصمیم گرفتیم فضاها را به صورت یکدست، یکپارچه و مینیمال نگاه کنیم و از متریالهایی استفاده کنیم که حس تجمل را ندارد اما حس امنیت و آرامش را به بیننده القا میکند.
حمید فتورهچیانی: چالش بزرگ پروژه "خانه کبوتر" این بود که قسمت مسکونی و قسمت عمومی همنشینی راحتی کنار یکدیگر داشته باشند و در عین حال یکدستی فضا و حریم هر کدام هم حفظ شود. در واقع ما سعی کردیم فضا را طوری طراحی کنیم که وقتی مخاطب وارد آن میشود، احساس نکند که با یک فضای چندگانه طرف است.
پیوند معنایی در اجزای ساختمان
به نظر میرسد رنگ هم نقش بسیار جدی و مهمی در این پروژه داشته است. اینطور نیست؟
حمید فتورهچیانی: بله. ما سعی کردیم، فضای مینیمالیستی کار را در رنگبندی هم لحاظ کنیم. به عنوان مثال ما در فضاسازیهایمان از رنگ سفید استفاده کردیم که هم دارای سادگی است و هم توجه کمتری نسبت به ساختمان را به ما میدهد. یا مثلاً برای حوضمان رنگ سبز را انتخاب کردیم که از زیادهگویی حوض به عنوان یک عنصر جدا جلوگیری میکند. در واقع ما خواستیم حوض با رنگ چمنها همدست شود زیرا بیشتر صدا و شفافیت آب مدنظرمان بود.
آیا در این روند نگاهی هم به معماری گذشته داشتید؟ منظورم استفاده از عناصر اصطلاحا معماری سنتی است؟
حمید فتورهچیانی: درست است که ما به سمت یک فرم کاملاً مینیمال و مدرن رفتیم اما میخواستیم از عنصرهای هنر ایرانی مانند کاشی لعابی و دستی ایرانی یا خط نقاشیها استفاده کنیم تا نشانگر یک فرهنگ آشنا باشد.
مجید فتورهچیانی: در این پروژه اصلاً قرار نبود که متریال خودش را به بیننده غالب کند. به همین خاطر در نماها، طراحی داخلی و طراحی مبلمان از متریال حجیم و رنگارنگ استفاده نشده است تا متریالها خودش را به بیننده غالب نکند. متریالها طوری طراحی شده که خود آنها بیننده را جذب نکنند اما حجم کلی فاخر بودن کار را برساند.
یقینا معماری برای بروز و ظهور به پشتیبانی و اصطلاحا یک تهیهکننده نیاز دارد. در پروسه ساخت خانه کبوتر، چقدر کارفرما مؤثر بود؟
مجید فتورهچیانی: با توجه به اینکه ما قبلاً هم با کارفرمای این پروژه کار کرده بودیم، روند آسانتری داشتیم زیرا ایشان به کار ما اطمینان داشتند، تقریباً میتوانیم بگویم که در انتخاب متریال، نوع فرم، حجمها، طراحیها و رنگها دست ما کاملا باز بود.
طراحی و اجرای پروژه چقدر طول کشید؟
مجید فتورهچیانی: طراحی پروژه سال 92 شروع شد و از سال 93 تا 96 هم کارهای اجرایی آن طول کشید.
شما در پروژه "خانه کبوتر" سعی کردهاید نمادها، سمبلها و هنر را مد نظر قرار بدهید. فکر میکنید عنصر هنر، چقدر در معماری امروز ما وجود دارد و آیا اصلاً ضروری است که هنر در معماری وجود داشته باشد؟
حمید فتورهچیانی: واقعیت این است که معماران ما، در یک دوره تاریخی با مجسمهسازها، فلزکارها، شیشهگرها و مجموعاً هنرمندان مرتبط با این صنعت آشنا بودند به همین خاطر عرصه معماری نوعی مجموعه کاری بود اما در یک برهه تاریخی و به دلیل اتفاقاتی نظیر انقلاب، جنگ و ... رسیدگی به جزئیات در معماری و ایجاد ارتباط با هنرمندها کم شد و بحث نیاز به وجود آمد. در چنین شرایطی، تفکرها به سمتی رفت که تنها بر لزوم ساخت سریعتر ساختمانها و رفع نیاز فوری مسکن تاکید داشت و این مساله یقینا عنصر هنر را در معماری به سمت فراموشی و کمرنگ شدن برد. ما در پروژه "خانه کبوتر" به موضوع هنری بودن کار توجه کردیم زیرا این عنصر برای ما مهم بود. با همین دیدگاه ما اقدام به خرید آثار هنری درون پروژه نکردیم زیرا خرید مجسمههای زیبا و فاخر نیاز این پروژه را تامین نمیکرد. در مورد لایتینگها هم همین اتفاق افتاد و ما مجبور شدیم لایتینگها را خودمان بسازیم. ما در پروژه "خانه کبوتر" هیچ بداههای نداشتیم. همه چیز از ابتدا مانند یک سناریو نوشته شد و بعد کارگردانی شد. پروژه معماری یک کار تیمی است اما متأسفانه هزینههای بالای کار باعث میشود که معمارها کار طراحی را انجام بدهند و بقیه کارها را به عهده دیگران بگذارند. بدیهی است وقتی کار تیمی صورت نمیگیرد، شما یک از هم گسستگی را در پروژه میبینید.
مجید فتورهچیانی: از همان ابتدا که ساختمان هنوز در مرحله طراحی بود، روی درختها، پلاک، نحوه نور و... کار کردیم و همانها را هم اجرا کردیم. یعنی طراحی ما در پروسه ساخت دچار هیچ تغییری نشد و ساختمان کاملاً بر اساس همان طراحیهای جزء به جزء اولیه ساخته شد. تقریباً همه پروژههایمان را با همین ترکیب کار میکنیم.
حمید فتورهچیانی: متاسفانه امروز جوی در معماری ما به وجود آمده که فرم را بسیار جلوتر از محتوا و عملکرد میبیند. در واقع میتوان گفت که امروز شاهد یک جور هیجانزدگی در معماری هستیم. به نظر میرسد معماری ما سالها در خواب بوده و حالا که در حال بیدار شدن است، نیاز به سر و صدا، هیجان و ذوقزدگی دارد. این باعث شده که معمارهای معاصر ما از عملکرد، مخاطب و اتفاقی که در ساخت رخ میدهد غافل شوند. بسیاری از وقتها معماران ما تنها در فضای معماری هستند و با ساخت بیگانهاند. به همین خاطر پل ارتباطی که سبب ایجاد یک محصول خوب میشود، وجود ندارد. در واقع معماران ما گاهی اوقات به حدی درگیر فرم میشوند و میخواهند خودشان را بیان کنند و دیده شوند که هویت و عملکرد کار نادیده گرفته میشود. من و برادرم در پروژه "خانه کبوتر" از خودمان گذشتیم تا به کار و عملکرد فرصتی برای دیده شدن دهیم. این مساله از سوی معماران به یک از خودگذشتگی نیاز دارد که هنوز به آن نرسیدهاند. نقاشهای ما در دوران صفویه از اسمهای "بنده کمترین" یا "حقیر" استفاده میکردند تا پیامی که داشتند را برسانند. این نوع نگاه به معنای فدا کردن خود به نفع هنر و عملکرد است. متأسفانه امروز جو معماری ما به سمتی رفته که معمارها صرفا میخواهند دیده شوند و این دیده شدن اثرگذار باشد. البته این یک پدیده زودگذر است زیرا معماری ما احتیاج به تفکر، صبر و از خودگذشتگی دارد.
مجید فتورهچیانی: نگاه کلی ما این بود که ابتدا باید عملکرد درست باشد. در واقع ابتدا باید جای استخوانبندی، پا، دست و دیگر اعضای بدن درست باشد تا بدن عملکردی مناسب ارائه کند. به همین خاطر زیبایی در مرحله بعدی قرار دارد. این نوع نگاه باید در معماری نیز وجود داشته باشد. ما امروز یک سری ساختمانهای زیبا در تهران داریم که اتفاقا معمارهای بهنامی هم آنها را طراحی کردهاند اما معمولاً عملکرد درستی ندارند و بیشتر به فرم و زیبایی آنها توجه شده است. در حالیکه عملکرد به عنون اصل موضوع دیده نشده و توجهی به آسایش و امنیت فضا صورت نگرفته است. بنابراین ما ابتدا سعی میکنیم به عملکرد توجه کنیم و بعد فرم و زیبایی را به تناسب عملکرد لحاظ کنیم.
اشاره کردید که یک سری جوایز دیگر هم برنده شدهاید. آن جوایز چه جوایزی بودهاند؟
مجید فتورهچیانی: جایزه معماری ساختمان و جایزه معمار را بردهایم. 8 سال پیش در جایزه هنر و معماری هم شرکت کردیم که طرح ما برنده آن جایزه شد.
حمید فتورهچیانی: ما 7-8 سال است که سعی داریم خیلی وارد این مسابقات نشویم. در یکی از این جوایزی که برگزار شد، کار طراحی نمای ما برنده شد که بعد یکی از داورها رأی خود را پس گرفت و کار ما را کنار گذاشتند و یک سری نقدهای عجیب و غریب هم ایراد کردند. بعد از آن ما تصمیم گرفتیم دیگر در این جوایز شرکت نکنیم و همین هم شد. حدود 8 سال چراغ خاموش پیش رفتیم تا اینکه به اصرار بچههای دفتر در جایزه ساختمان سال شرکت کردیم. به این واسطه بود که دوباره به جوایز معماری برگشتیم. ما دوست داریم در این جوایز نقد صورت بگیرد نه اینکه داورها طی یک ساعت چندین پروژه را ببینند و نظر بدهند. اتفاقی که در جایزه ساختمان سال افتاد این بود که معمارها و اساتید آمدند و سه ساعت بازدید حضوری داشتند و این پروسه داوری نزدیک چند ماه طول کشید. اینکه داورها بیایند با واقعیت پروژهها روبرو شوند و پروژهها را حس کنند، با اینکه در یک روز چندین و چند پروژه را ببینند و برنده را انتخاب کنند، بسیار متفاوت است.
همانطور که می دانید در حال حاضر تعداد معماران فارغالتحصیل بسیار زیاد است و ما هر سال تعداد زیادی از فارغالتحصیلان معماری را میبینیم که وارد بازار کار میشوند اما عملاً بسیاری از آنها نمیتوانند در این حوزه موفق شوند. فکر میکنید چه اتفاقی میتواند معماران خلاق را از سایرین جدا کند؟
مجید فتورهچیانی: یکی از مشکلاتی که ما داریم این است که بچهها نمیتوانند به صورت واقعی وارد عمل شوند و پروژههای عملی را خودشان جلو ببرند و با نحوه اجرای طرحهایشان آشنا شوند. مشکل دوم این است که ما کلاً صنف یا همایشهای خوبی هم راجع به معمارها نداریم تا آثار در فضای نقد درستی قرار گیرند. اینکه چند مجله کار را پیگیری میکنند بسیار خوب است اما ما باید بیاییم به شکل گستردهتری کارهای خوبمان را پیدا کنیم و به فارغالتحصیلان نشان بدهیم تا آنها بتوانند کارها را ببینند و خلاقیت را درک کنند. متأسفانه الان کار عموم معمارهای ما تقلید است و شاید خودشان چندان نگاه پایهای ندارند و با تردید جلو میروند. گروهی دیگر از معمارها نیز بیشتر کار با نرمافزار را بلد هستند و به صرف همین میگویند معمار هستیم، در حالیکه اگر آن ابزار را از آنها بگیریم شاید از خودشان چیزی نداشته باشند. بسیاری از طرحهایی که میبینیم هم اصلاً امکان اجرایی ندارد و فقط در حد یک نقاشی بسیار ضعیف هستند. این عوامل دست به دست هم میدهد تا تعداد معمارهای خلاق ما زیاد نباشد.
حمید فتورهچیانی: در دنیا یکی از بزرگترین آمار بیکاریها، مربوط به صنف معمارها است. میخواهم بگویم که فکر نکنید فقط در ایران به این صورت است. کار کردن در حوزه معماری بسیار سخت است. زیرا بسیار حوصله میخواهد تا یک معمار به پختگی برسد. به همین خاطر بیشتر معمارهایی که ما میشناسیم و قبولشان داریم، سن و سالی بیش از 40 سال دارند و در این حوزه استخوان خرد کردهاند. این حوزه یک مقدار زمانبر و حوصلهبر است ضمن اینکه یک مقدار هم علاقهها زیادتر از تقاضاهاست و به همین دلیل یک سردرگمی به وجود آمده است. من فکر میکنم فرهنگ کار ما هم بسیار ضعیف است. یعنی جوانها بیشتر از اینکه تلاش کنند تا بتوانند از اساتید و با تجربههای این حرفه یاد بگیرند، منتظرند اتفاقی برایشان ایجاد شود. مسابقه معماری اتفاق بسیار خوبی است تا به واسطه آن جوانها خودشان را مطرح کنند اما متاسفانه اکثر مسابقات معماری در ایران با اتفاقات بد تمام میشوند. در برخی موارد طرحهایی که برنده میشوند، ساخته نمیشوند یا جایزه اهدا نمیشود. به نظر من کسانی که حس و نیاز مشتریها را درک میکنند، میتوانند در بازار کار جلوه کنند.
در صحبتهایتان اشاره کردید که در پروژه "خانه کبوتر" سعی کردهاید یک سری نوستالژیها و المانهای ایرانی را داشته باشید. همانطور که خودتان گفتید معماری گذشته ایرانی ویژگیهای خاص و بارزی داشته که هنوز هم جذاب است. چقدر توانستهاید بین آن نگاه با معماری امروز ارتباط ایجاد کردید؟
مجید فتورهچیانی: معماری مدرن تعریفی دارد اما وقتی در جایی قرار میگیرد، امکان پیوند آن با معماری بومی وجود دارد البته هیچ تضمینی هم وجود ندارد که چقدر بتواند در آن کار موفق شود. برخی افراد این نوع نگاه را بسیار هنرمندانه انجام میدهند اما بعضیها هم پروژه را خراب میکنند و هم هویت خودشان را از بین میبرند. ما سعی کردهایم که مخاطبانمان هم معماری مدرن و هم معماری بومی را خیلی آهسته و ملموس درک کنند. این اتفاق در معماری ایران خیلی کم انجام شده است. یعنی اگر معمارها به معماری مدرن پرداختهاند، دیگر هویت و المانهای سنتی را کنار گذاشتهاند. معماری سنتی ایرانی چیزی است که بارها انجام و تکرار شده است و ما خوب و بد آن را دیدهایم و خیلی برایمان آشناست اما معماری مدرن چیزی است که ما به آن نپرداختهایم. مخصوصاً معماری مدرنی که تلفیقی از هویت ایرانی هم بخواهد در آن به کار رفته باشد. من فکر میکنم هنر ما این است که بتوانیم این کار را خوب انجام بدهیم.
حمید فتورهچیانی: در دهه 40 حرکتی در زمینه تلفیق معماری مدرن با معماری گذشته ایران شروع شد که سردمداران آن بسیاری از معماران قدیم چون: مهندس سیحون، دیبا و ... بودند اما آن حرکت به دلیل اتفاقات فرهنگی که رخ داد، به نوعی عقیم شد و به شکوفایی نرسید تا ما امروز بتوانیم ثمره آن را ببینیم. ما هنوز از دستاوردهای همان موقع استفاده میکنیم. مثلاً مهندس کامران دیبا در موزه هنرهای معاصر بتون اکسپوز را با فرم بادگیر سنتی که در ایران کار میشد، تلفیق کردند. یا مهندس سردار افخمی که تئاتر شهر را طراحی کردند، از کاشیهای سنتی با فرمهای خیلی مدرن و ساده استفاده کردند. بنابراین این حرکت یک حرکت نوین نیست. این حرکت قبلاً شروع شد اما نتوانست که به پختگی برسد. مهندس سیحون در جایی گفتهاند که یک کپی آگاهانه بهتر از یک کار خلاقانه غیرآگاهانه است. این بدان معناست که اشکالی ندارد اگر ما به کار آدمهای پیشرو نگاه کنیم و یک اثر آگاهانه ارائه کنیم که المانهای ایرانی هم دارد. منظورم المانهایی است که امروز هم کاربرد داشته باشند و بتوانند به زیباییشناسی ساختمانها کمک کنند. مثلاً ما در پروژه "خانه کبوتر" از کاشی دستساز ایرانی استفاده کردهایم. یا از حوض استفاده کردهایم که یک المان ایرانی است. قرار هم نیست به طور مستقیم به المانهای ایرانی بپردازیم و همه ساختمان را پر از این المانها کنیم اما شاید انتخاب متریال، تغییر فرم و بروزرسانی آن بتواند حس ایرانی بودن را ایجاد کند.
آیا برای این کار پژوهش هم داشتهاید؟
حمید فتورهچیانی: هر پروژهای به دلیل سفارش کارفرما، پژوهشهای خاص خودش را دارد.
مجید فتورهچیانی: ما هر پروژهای را کاملاً مستقل از پروژه قبل میبینیم و راجع به آن پژوهش میکنیم. به همین خاطر اگر به کارهای قبلی ما نگاه کنید، تقریباً کار شبیه یکدیگر نمیبینید زیرا به دنبال تکرار نیستیم. البته به لحاظ اقتصادی این ویژگی اصلاً برای ما چیز خوبی نیست زیرا همواره سریسازی درآمدزاست.
لزوم گذر از هیجانات معماری
اشاره کردید که پیش از انقلاب یک روندی برای تلفیق معماری مدرن با معماری سنتی ایران شکل گرفت که این روند ادامه پیدا نکرد و به پختگی نرسید. به نظرتان پس از انقلاب دیگر هرگز سعی نشد این روند ادامه پیدا کند؟
حمید فتورهچیانی: اخیراً رگههایی پیدا شده که این اتفاق را دنبال میکند اما این بخش بسیار کمرنگ و کم حس و حال است زیرا این کار عطش معماری ما را برآورده نمیکند. ما هنوز در دوران هیجانزدگی معماری هستیم. اروپاییها خیلی وقت است که این مرحله را گذراندهاند و دیگر برایشان ساختمانی که فرم عجیب داشته باشد، مهم نیست. برای آنها ساختمانی مهم است که پایدار و با محیط زیست همراه باشد. تعریف آنها از ساختمان خوب با ما متفاوت است چون هیجانات دوران نوجوانی معماری را گذراندهاند و به یک بلوغ رسیدهاند. بنابراین تعریف آنها از معماری خوب این است که یک ساختمان بتواند یک حس خوب و احساس امنیت به کاربر بدهد.
مجید فتورهچیانی: در حال حاضر اوضاع نسبت به سالهای قبل بهتر شده است. در ده سال اخیر ساختمانهای خوبی طراحی شده و به چیزهایی توجه میشود که یک زمانی کلاً نادیده گرفته میشد. همین که "خانه کبوتر" توسط داورهایی که همه از چهرههای شاخص معماری هستند مورد توجه قرار گرفته است و مردم هم به این پروژه توجه نشان میدهند، حاکی از این است که این سبکها مورد توجه قرار گرفتهاند و این توجهها نشان میدهد که انشاءالله روز به روز شرایط بهتر خواهد شد.
یکی از مشکلات اساسی معماری ما همین سریساختها و آپارتمانهای یک شکل و کاملاً کپی شده است. اگر پروژه یک شهرک مسکونی را به شما بدهند و بگویند در آن آپارتمان بسازید، فکر میکنید آیا این امکان وجود دارد که در سریساختها و کارهای یک شکل هم یک نگاه تازهای به وجود آورید؟
مجید فتورهچیانی: بله صد درصد. لزوماً باید این اتفاق رخ دهد. ما باید سعی کنیم طراحیهایمان را از حالت سریسازیهای تکراری در بیاوریم و در هر کدام ویژگیهای محیطی، اقلیمی و آب و هوایی را در نظر بگیریم و نوآوری ایجاد کنیم. من چندی پیش در نزدیکیهای بابلسر پاساژی را دیدم که توسط یک سری از معمارهای تهران ساخته میشود. این پاساژ بسیار مجلل است و وقتی شما از آنجا رد میشوید، فکر میکنید دقیقاً در فرشته یا الهیه تهران هستید. مشکل اینجاست که برای چنین ساختمانی، اصلاً در نظر گرفته نشده که این پروژه در شمال ساخته میشود و باید با ویژگیهای فرهنگی، محیطی و جغرافیایی همخوانی داشته باشد. ما باید حتماً از تکرار دست برداریم.
حمید فتورهچیانی: مهندس کامران دیبا یکبار نظیر پروژهای که شما میگویید را در شوشتر نو انجام دادند و جایزه معماری آقاخان را هم به خاطر آن گرفتند. ایشان در آمریکا در رشته جامعهشناسی تحصیل کردند و همین رویکرد بود که کار ایشان را متمایز میکرد. پس این دید جامعهشناسی و روانشناسی نسبت به نیازها و فرهنگ است که باعث به وجود آمدن آثار ماندگار معماری میشود وگرنه معماری که کار تکراری انجام میدهد، صرفا یک بنای خوب است. معمار باید از فرهنگ، مسائل هنری، روانشناختی و جامعهشناسی سر در بیاورد تا بتواند نیازها را جواب بدهد.
و صحبتهای پایانی؟
مجید فتورهچیانی: امیدوارم مسابقات شفافی نظیر ساختمان سال ادامه پیدا کند تا معمارها فضای حرف زدن و صحبت کردن داشته باشند. البته امیدوارم تعداد حوزهها بیشتر شود و حوزههای مسکونی، تجاری، اداری و... به صورت تفکیک شده داوری شوند. بدیهی است که این مسابقه یک مقدار جوان است و شاید در ادامه موفقتر از امروز باشد.
حمید فتورهچیانی: امیدوارم این صحبتها باعث اتفاق خوبی شود زیرا ما سمینارها و دورهمیهای معماری زیادی داریم که معمولاً نتیجه نمیدهد. امیدوارم روزی معماری کمک کند که حال آدمها و کیفیت زندگیشان بهتر شود.