بررسی یکی از بنیادی ترین چالش های معماری شهری؛
نصر: کودکان نیازمند تقویتِ فردیتی هستند و مشارکت و خلاقیت نباید تزئینات زندگی آنها باشد اما نبودِ جایگاه ویژه برای این قشر حساس و در حال رشد در شهر سبب شده است کودکان با فضا شهر غریبی کنند و این مسئله حلقه مفقوده عنوان "شهر دوستدار کودک" به حساب می آید.
به گزارش نصر، این روزها، تکنولوژی متهم ردیف اول دلایل متعدد دورشدن کودکان از بازی های فیزیکی در فضای باز شناخته می شود اما اگر به قضیه منصفانه بنگریم خواهیم دید که کم کم با رواج آپارتمان نشینی امکان داشتن حیاط از بین رفت و به این ترتیب، فضای خانهها برای گذراندن زمان کافی نبود. با پیشروی این روند خیابان ها و اماکن شهر به محل هایی برای گذران اوقات فراغت خانوادهها به ویژه کودکان تبدیل شد اما با وجود افزایش نیاز به فضاهای باز و تفریحی شهری، معماران و شهرسازان، توسعه شهر به صورت فیزیکی را مهمتر از توجه به نیاز انسان هایی که در آن زندگی میکنند،دانستند.
یکی از عوامل مهم که کمتر مورد نقد و بررسی قرار می گیرد، مشکلات مرتبط با طراحی شهری، به ویژه طراحی "شهر دوستدار کودک" است. "شهر دوستدار کودک" اصطلاحی است که در سالهای اخیر از زبان طراحان و برنامهریزان شهری، مهندسان شهرساز، کارشناسان مسائل کودکان و فعالان مدنی زیاد شنیده میشود اما شاید کمتر کسی از مسئولان اجرایی شهر به این موضوع اهمیت دهند، ایجاد فضاهای شهری که دارای امکاناتی نظیر پارکها، المان و مبلمان شهری مناسب و اماکنی برای بازی کودکان با وسایلی بازی متناسب مراحل رشد کودکان باشد.
کودکان بازتاب رفتار ما در جامعهاند و ایجاد محیط های یکنواخت، خشن، ملال آور برای کودک به اندازه ایجاد فضاهای باز،در کنار طبیعت، میل به یک زندگی اجتماعی سالم، همراه با قصه پردازی و شعر و موسیقی و هیاهو بر او تأثیر می گذارد بنابراین فضای شهر می بایستی در مناسبسازی مبلمان شهری به روح کودکان توجه کند.
محیط انسانی نیز به مثابه باغبانی می ماند که در رویش و نحوه رشد او مهمترین نقش را بازی می کند و اگر باغبان در پرورش یک نهال یا بوته تلاش نکند، گیاه آفت زده و یا به حالتی خودرو خواهد رویید. منظور از پرورش آن است که کودک را با روش های صحیح برای زندگی در جامعه آینده آماده ساخت. این قشر آسیب پذیر و حساس از فضاهای شهری درس ها و آموخته هایی یاد می گیرند که چه بسا ممکن است آنان را از نظر رفتاری بیش از آموزه های خانه و مدرسه متأثر سازد، بنابراین، لازمه رشد سالم کودک، ایجاد این زمینه ها در جهت ارتباط بخشیدن بین کودک و محیط طبیعی محسوب می شود.
این گزارش حاکی است،"انریکه پنالوسا" مىگوید: " اگر ما بتوانیم شهر موفقى براى کودکان طراحى کنیم، شهر موفقى براى همه خواهیم داشت."چراکه کودک نیازمند تقویتِ فردیتی است مشارکت و خلاقیت نباید تزئینات زندگی او باشد، بلکه این موارد از الزامات انسانیتر بزرگ شدن کودکان جهان است بنابراین باید برای کودکان فضایی فراهم شود تا بتوانند با مسائل دنیای پیرامون خود آشنا شوند زیرا نبودِ جایگاهی برای مشارکت کودکان یکی از اصلیترین حلقههای مفقوده برنامههای مربوط به شهردوستدار کودک است.
متاسفانه امروزه خیابانها مکانی کمارزش و صرفاً جهت جابجایی تلقی میشوند این در حالی است که در بسیاری از شهرهای فعلی 20 تا 30 درصد سطوح شهرها را به خود اختصاص میدهند و محل عمومی است که مردم در آنها گردهم میآیند ،از این رو این دارایی عمومی ارزشمند میبایست جایگاه والاتری در برنامهریزی و طراحی شهری داشته باشند.
در کشورهای جهان سومی، کودکان با فضاهای شهر غریبه هستند و این مسئله به یکی از بنیادی ترین چالش های معماری و مباحث شهری تبدیل شده است که چگونه با استفاده از تکنولوژی و تفکرات نوین برای ترکیب المان های شهری و ذهن شهروندان به صورت خلاقانه و نوآورانه به حل مشکلات نسل های فردا بپردازند .
البته، علاوه بر نقشی که تکنولوژی و دانش روز می تواند در توسعه شهر دوست دار کودک نیاز به باز بینی دوباره مفهوم عدالت اجتماعی و اقتصادی در عرصهی شهری است زیرا تا زمانی که خدمات شهری بر اساس جایگاه و طبقه اجتماعی تقسیم میشود و کودکان بسیاری در این چرخه از نیازهای اولیهی خود محروم میمانند، اطلاق “شهر دوستدار کودک” واژهی بی معنا در مدیریت شهری محسوب میشود.
شهر یک واقعیت زنده و پویا است که نباید خود را بر کودک تحمیل کند و برنامه «شهر دوستدار کودک» بر این اصل پای میفشارد که کودکان بخش جداییناپذیر ازبرنامهریزی شهری هستند و روند دریافتِ نظرات آنها و لحاظ کردنش در برنامه توسعه شهر، باید مورد توجه قرار گیرد.
بررسی ها نشان می دهد، تحقیق در حوزه شهرهای دوستدار کودک، به ویژه در اروپا، از سال های 1980 به بعد مورد توجه قرار گرفت و عمده این تحقیقات در راستای تخصیص حق شهروندی به بچه ها و رسیدگی به خواسته ها و نیازهای آنها بود، این برنامه به پروژه ای هدف عمده آن ایجاد فرصتی برای افزایش توانایی کودکان در راستای شکل دادن و یا تغییر محیط پیرامون شان تبدیل شد.
این گزارش می افزاید، شهر دوستدار کودک، شهری بازی پذیر نیز خوانده می شود برای مثال پروژه "با سایه ات بازی کن" برای اولین بار در بریستول که خود برترین شهر جهان از لحاظ بازی پذیری است کلید خورد، در این پروژه با گیمفای کردن و استفاده از چراغ های هوشمند تعبیری اندیشیدند تا سایه فرد پس از گذر از مکان های عمومی مشخص شده در شهر در حافظه چراغ ها باقی بماند. به این ترتیب شما میتوانید با سایه رهگذر قبلی و یا حتی سایه خودتان چند دقیقه قبل تر شروع به بازی و رقص نمایید، در ادامه این پروژه در شهرهای چون لندن، توکیو، سئول، بیرمنگهام و… نیز اجرا شده است.
اگر موشکافانه به بحث توسعه شهر بر پایه دوستدار کودک نگاهی بیاندازیم خواهیم دید که این امر نیازمند تکنولوژی های پیچیده با سرمایه های کلان ندارد و با طراحی ساده می توان فضاهایی مناسب در جهت اموزش مهارت های اجتماعی و تفریح های ساده برای کودکان در شهر ایجاد کرد، برای مثال پیاده رو های دارای جلوه های کودکانه، محوطه های دارای آب نما، علائم خیابانی جذاب ، سرگرمی ها و جشنواره ها خیابانی، بازارها و فضاهای باز و سبز که منشأ علاقه و جذابیت دائمی برای کودکان می باشد، فرهنگ سرای مخصوص کودکان که می تواند علاقه به مطالعه را بویژه در کودکان پیش دبستانی بر انگیزد.
تبریز در این روزها به سمت برگزاری برنامه هایی ویژه کودکان از جمله مسابقات نقاشی، ایجاد تایم مخصوص کودکان سینما با فیلم های مخصوص کودکان و... رفته است اما در نگاه کلی نه تنها خیابان های این شهر و المان های شهری آن کودکان مورد خطاب قرار نشده اند، بلکه پارک های این شهر دارای طراحی مناسب، وسایل بازی و المان های کودکانه، نیستند و در ماه های اخیر برخی از این وسایل ها به صورت رایگان در اختیار کودکان قرار نمی گیرد.
این گزارش حاکی است، در هر حال کودکان، نیازمند محیط هایی هستند که آنان را مخاطب قرار دهد، به چالش وادارد و جلب توجه کند تا آنها مشاهده کنند و بیاندیشند و خلاقیت خود را پرورش دهند. به نظر می رسد که شهرداری به عنوان یکی از اصلی ترین نهادهای شهر در همکاری با نهادهای مرتبط، نقش مؤثری در بهبود شرایط کودکان در شهر دارد و وظیفه آن بسیار گسترده تر از آن اقداماتی است که امروزه به آن می پردازند. شهرداری ها به عنوان نماینده مردم شهر در نیکبختی یا خوشبختی و رفاه و سلامت آنان، باید نقش مؤثرتری ایفا کنند و به زندگی شهری کالبد ببخشند زیرا شهر خسته، جامعه و فرهنگ خسته را به دنبال خواهد داشت.
--------------------------
گزارش از گلناز پورنامی