۵ هشدار در طرح پیشنهادی بافت فرسوده ...
مهندس سهراب مشهودی کارشناس مسکن و شهرسازی نسخه جدید نوسازی و بازآفرینی بافت فرسوده با تاکید بر الگوی «تولید مسکن در مقیاس بزرگ» پس از چندین ماه بحث و بررسی میان دولت و شهرداری با موافقت رئیسجمهوری رونمایی شد. محتویات ارائه شده در این طرح که با همکاری دولت، شهرداری و نهاد توسعهگر قرار است طی ماههای آتی با تدوین یک طرح اقدام (برنامه اجرایی) کلید بخورد؛ نشان میدهد: یک بسته پیشنهادی حاوی سه سطح ساخت وساز است که بنا شده در فاز اول، در محدوده شهر تهران اجرایی و سپس به بافت فرسوده سایر نقاط شهری کشور تعمیم داده است
از اول اجرایی این طرح برای شهر تهران که تحت عنوان «طرح پیشگام» نامگذاری شده است در یک افق پنج ساله، ساخت ۵۵ هزار واحد مسکونی در محدوده بافت ناکارآمد شهری پایتخت را پیشبینی کرده است. بررسی جزئیات این طرح نشان میدهد ساختوساز در قالب طرح پیشگام در قالب سه روش شامل محلیسازی، محلهسازی مرحلهای و همچنین محلهسازی جایگزین میتواند انجام شود. به این معنی که تعیین محدوده جغرافیایی معیار انتخاب یکی از این سه روش خواهد بود، اگرچه تکیه اولیه بر دو روش نخستین در نوسازی بافت فرسوده تهران است و پیشبینی شده تا حدود ۸۰ درصد از ساختوسازها به دو روش نخست انجام شود اما امکان استفاده از هر یک روشها به تنهایی یا به صورت ترکیبی در روند بازآفرینی محلها وجود دارد.
طراحان بسته جدید نوسازی عنوان میکنند الگوی جدید دو وجه تمایز با سایر الگوهای نوسازی اجرا شده در بافت فرسوده دارد. نخست آنکه پس از سالها دولت و شهرداری به صورت همراستا برای نوسازی بافت فرسوده در کنار یکدیگر حضور دارند و دوم آنکه در قالب اجرای این الگو ساکنان بافت فرسوده مجبور به کوچ اجباری از درون محلات نوسازی شده به سایر نقاط شهری نخواهند شد.جدا از محتویات این طرح، از دیدگاه بنده الگوی یادشده یک هدف اقتصادی در سطح ملی دارد و آنهم بهرهوری از «پتانسیل ساختمانسازی» با بیشاز یکصد رشته تولیدی وابسته است. با بهرهوری از سرمایه بخش خصوصی و اراضی شهروندان، برای راهانداختن اقتصاد وامانده ایران و ایجاد اشتغال در جهت رفع بیکاری خانمانبرانداز فعلی کشور.
خود هدف ارزشمند و قابل تقدیری است، ولی آیا چقدر موثر است و چه تالی فاسدهایی در اقتصاد کشور دارد (چون از حیطه تخصصی من خارج است، به آن نمیپردازم) من فقط از بُعد شهرسازی و سکونت به این برنامه نگاه میکنم و خطراتش را بهطور خلاصه ذکر میکنم:
۱- در این طرح فرض بر این است که ساکنان بافتهای فرسوده، غالبا مالک املاک خود هستند، درحالیکه اینطور نیست و بخش اعظم آنها مستأجران هستند، که با اجرای این طرح (که منجربه گرانتر شدن واحدهای مسکونی مطلوبتری است که ساخته میشود) قادر به برگشت به آن نمیشوند و اجبارا به حاشیهنشینی میپردازند.
۲- این طرحها که فقط با افزایش تراکم (حداقل به دو تا سه برابر) میتواند سودده باشد،به افزایش تراکم خارج از برنامه این بافتها و شهر منجر شده و اثرات مخرب دیگری را بهوجود میآورند.
۳- در این بافتها اگر واقعا بخواهند بهسازی و بازسازی شوند، باید در سطح وسیعی اراضی را آزاد کرده و به خدمات، تأسیسات، تجهیزات و معابر اختصاص دهند، که اگر در سطح استانداردها انجام شود، هزینه فوقالعادهای خواهد داشت و چون دولت و شهرداریها چنین پولی ندارند، به محلات پرتراکم بسیار بدتری تبدیل میشوند، که فقط ساختمانهای نوتری دارند.
۴- تعریض معابر از دو متر و کمتر به ۶ تا ۸ متری نهتنها مفید نیست، بلکه با امکان ورود اتومبیل به بافتها اثرات مخرب بیشتری بر آنها میگذارد.
۵- با وضعیت موجود ساختوساز کشور و پیشیگرفتن عرضه به تقاضا، پیشبینی میکنم: اصولا احتمال اقبال سرمایهگذاران به این طرح (با تمام غلطهایی که برشمردم) زیاد نباشد.