* یکی از علل زمینه های جوزدگی در جامعه، ضعیف بودن خود جامعه است. جامعه ضعیف یعنی جامعه ای که قدش کوتاه و نحیف است و توسعه پیدا نکرده و نهادهای اجتماعی و ساختارهایش به بلوغ نرسیده است. یکی از دلایل آن می تواند بزرگ شدن قد دولت باشد که جلوی رشد و توسعه جامعه را گرفته و مجال را برای آن تنگ کرده است که این جریان هم ریشه های تاریخی دارد. جامعه ضعیف جامعه ای ایست که مولد نیست. جامعه هر چه کمتر مولد باشد، مسائلی چون لمپنیسم و جوزدگی در آن بیشتر دیده می شود. جامعه مولد جامعه ای است که به واسطه داشتن تولید و خلاقیت، قدرت عقلانیت بیشتری دارد.
* جامعه ایران جامعه ای نسبتا نامنظم است؛ یعنی تغییرات منظم و پایداری ندارد. فقدان پایداری کافی و ضعف بنیه های مدنی، اقتصادی، اجتماعی، محلی و بنیه های مستقل از قدرت و دولت، مهم ترین عامل بروز انفعال است. جوزدگی نمونه ای از انفعال اجتماعی است در مقابل جامعه فعال.
* جامعه ای که طبقه متوسط آن ضعیف باشد بیشتر مستعد انفعال و جوزدگی است. متاسفانه طبقه متوسط در ایران ضعیف بود و در سال های اخیر ضعیف تر هم شده است.
* ضعیفی به ضعف در قدرت تحرک، خلاقیت، استقلال و ابتکار عمل است که در طبقه متوسط یک جامعه نمود پیدا می کند. طبقه متوسط (mdidle class) در جامعه ایرانی نسبت به گذشته ضعیف تر هم شده است. طبقه متوسط به طبقه ای از جامعه می گویند که پایگاه اجتماعی بالا، درآمد نسبتا خوب، تحصیلات کافی، دسترسی به رسانه و ارتباطات گسترده و سبک زندگی خلاق تری دارد.
این طبقه زمانی قوی است که قدرت تحرک بالا داشته باشد. از یک طبقه متوسط قوی و چالاک است که انتظار می رود روی پای خودش بایستد و کمتر جوگیر شود و از قضایا تحلیل خودش را ارائه بدهد؛ مثلا وقتی من به شما می گویم فلان امر اتفاق افتاده، شما طبق سرشت طبقاتی، ویژگی های سبک زندگی و تحصیلات خودتان، ابتدا شنیده تان را تحلیل می کنید و ویژگی های فکری، اطلاعات و آگاهی های تان به شما اجازه نمی دهند همین جوری چیزی را قبول کنید. متاسفانه طبقه متوسط در ایران معاصر بیشتر «دولت ساخته» و وابسته به دولت نفتی، ارتش و آموزش و پرورش دولتی بود؛ در نتیجه، ویژگی های طبقه متوسط کلاسیکی که در دنیا وجود دارد در ایران چندان کافی دیده نمی شود و در نتیجه ضعیف تر است و خودساخته و روی پاهای خودش نیست.