به گزارش جهان نیوز، مهاجرنیا در ابتدا فهرستی از وظایف حوزه علمیه را برشمرد و آنها را توضیح داد. او به وظیفه تبیین و تفسیر دین اشاره کرد و دفاع در مقابل شبهات، تبلیغ و ترویج دین و حراست از آموزههای دینی در بین توده مردم را جزو وظایف ذاتی حوزه برشمرد.
در دهه اول انقلاب خوب عمل کردیم
برپایه گزارش صبح نو، او با اشاره به وظیفه دیگری که در شرایط تاریخی پس از انقلاب متوجه حوزه شده است، گفت: حوزه برای نخستینبار، یک نظام تمامعیار سیاسی را هم باید حمایت و پشتیبانی کند. این نظام برخاسته از تفکر دینی است، بهتبع مسوولیت نظریهپردازی، تئوریپردازی و پشتیبانی تئوریک از آن بر عهده حوزههای علمیه است.
همان طوری که امام راحل، بنیانگذار این تفکر و این اندیشه بود قاعدتاً حوزه باید این مسوولیت را به دوش بگیرد و به لحاظ تئوری از این نظام اسلامی پشتیبانی کند. دین باید در عرصه عمل تبدیل به نظریه شود. تبدیل به مدل شود که بر اساس آن بشود حرکت کرد.
مهاجرنیا تولید علم، اسلامیسازی معرفتهای بشری و تحول و تولید سبک زندگی جدید را هم از وظایف حوزه و البته دانشگاه دانست و گفت: ما در مقابل یک تهاجم فکری، اندیشهای و فرهنگی هستیم. کار حوزه کار نرمافزاری، فکری و اندیشگی است. وقتی مورد تهاجم فرهنگی واقع میشوید، نخستین نهادی که باید در مقابل این تهاجم خودش را نشان دهد و خط مقدم دفاع از دستاوردهای انقلاب اسلامی، از اندیشه دینی و تفکر انقلاب اسلامی باشد قاعدتاً حوزه است.
انقلاب اسلامی از روزی که به وجود آمد خودش یک تهاجم علیه کلیت نظام حاکم بر دوقطبی آن روز و در مقابل دو قطب، هجومی به بنیادهای فکری شرق و غرب، انقلاب اسلامی ایجاد کرد. در یک برههای از تاریخ انقلاب تهاجم خیلی زیبا پیش رفت و هم حوزههای فکری و علمیه ما خیلی خوب توانستند مواجهه پیدا کنند. امروزه ما باید به این سمت برویم که پاسخگوی وضعیت موجود باشیم و مخصوصاً آن ژست تهاجمی فکری را بگیریم.
فقه، در کشور کارهای نیست
رهدار در ادامه سخنانی از بزرگان حوزه علمیه نقل کرد. از جمله اینکه امام خمینی؟ره؟ میگوید: اسلام از روز اول اینگونه نبوده است که ما به غلط آن را در کتابها خلاصه کردیم و فقط قرار است کتاب بخوانیم. پیغمبر خاتم به خاطر اسلام، دندان مبارکشان شکسته است. بزرگان دین به خاطر اسلام تبعید شدند.
امام؟ره؟ میفرمایند، بزرگواران (که ظاهراً خطاب به آقایان مراجع است که در کتاب «ولایتفقیه» خود میفرمایند) درکی مناسب از اقتضائات حکومت دینی ندارد.
او به پروژهای اشاره کرد که در مؤسسه تحت مدیریت خودش درباره میزان ورود فقه در بدنه اجرایی و مدیریتی کشور انجام داده است که نتیجهاش را اینگونه توضیح داد: ما با یک فقه بسیار حداقلی در بدنه اجرایی کشور روبهرو هستیم.
ما در بعضی از ساختارهای نهادی کشور در آن پژوهش متوجه شدیم که اسناد بالادستی آن نهاد، فقهی تنظیم شده یا لااقل تا اندازهای فقهی تنظیم شده است اما مکانیزم اجرا، اصلاً گذاشته نشده. ضمانت اجرا بر آن اسناد بالادستی گذاشته نشده است.
بهعنوانمثال اسناد بالادستی نهاد شهرداری تقریباً فقهی تنظیم شده است اما همچنان مسائل شهرداری ما را کارشناسانی که کاملاً عرفی شهرداری دارند، تنظیم میکنند. اساساً چیزی بهنام شورای فقهی تعلیم و تربیت نداریم. ما در بانک مرکزی شورای عالی فقهی داریم در قانون این شورا آمده رییس این شورا رییس بانک مرکزی است. معاون این شورا، معاون بانک مرکزی است. مصداقاً الآن در شورای عالی فقهی بانک مرکزی 12نفر عضو هستند که چهار نفر روحانی هستند.
از این چهار نفر، 2 نفر فقیه هستند 2 نفر دیگر طلبههایی هستند که در دانشگاه اقتصاد خواندند. در وزارت نفت الآن به ما گفته میشود شورای فقهی داریم، وقتی رفتیم تحقیق کردیم دیدیم یک نفر طلبه پایه هفت هست! اسم آن را شورای فقهی گذاشتند.
حوزه منزوی خواهد شد
رهدار گفت: تعارف را برداریم، مردم دیر وقتی است که ایمانشان را به کارآمدی حوزه از دست دادند. اینکه فلان مرجع بزرگوار تقلید میفرمایند. مردم نزدیک است و حق دارند که وضع اگر اینطوری جلو برود بیایند و روحانیت را در دریا بریزند، اینها شواهد است؛ که حضرت آقا میفرمایند اگر با روند جلو بروید یا منزوی یا حذف میشوید. اگر حوزه به همین روندی که جلو میرود، جلو برود در آینده نه چندان دور، امکان دیالوگ و صحبت خود را با لایه متدین جامعه از دست میدهد نه با لایه خاکستری. به این علت که نتوانستیم کارآمدی دین را ثابت کنیم.