عضو هیات علمی گروه شهرسازی دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه هنر گفت: زنان از حضور در فضاهایی که احساس امنیت نمیکنند گریزانند؛ به این معنی که اصلا حضور پیدا نمیکنند چه برسد به اینکه با کسی تعامل برقرار کنند.
حسین خسروی در گفتوگو با ایسنا، درباره عوامل موثر در تعاملات اجتماعی زنان در فضای شهری، افزود: البته باید توجه داشت که حیات اجتماعی (عنوان نشست ما) صرفا به تعاملات و یا روابط اجتماعی خلاصه و محدود نمیشود، بلکه حیات اجتماعی را باید به تمامی انحاء تبلور، بروز و حضور تک تک افراد جامعه در فضاهای عمومی معنی کرد. به این معنی که حتی ممکن است فردی در جامعه حضور پیدا کند بدون اینکه با کسی حرفی بزند و یا حتی تعمدا از نگاه کردن به دیگران خودداری کند، این خودش گونه خاصی از حیات اجتماعی است؛ حیاتی انزواگونه که ممکن است فرد به دلیل بیرغبتی، نارضایتی و یا حتی اندکی بیزاری نسبت به جامعه و شهر خود تمایلی به برقراری ارتباط با دیگران نداشته باشد.
وی در ادامه بیان کرد: برخی از نظریهپردازها، خود این امتناع از برقراری ارتباط را گونهای از تعامل اجتماعی نمادین میدانند. به عنوان مثال میلان کوندرا در یکی از رمانهای خود به الگوی رفتاری غالب در دورهای خاص از تاریخ اروپا اشاره میکند که در آن زنان بدون کوچکترین انعطاف و حتی به گونهای خشن در پیادهروهای شهر گام برداشته و از تنه زدن به عابرین مقابل امتناعی نداشتند، این نیز گونهای از تعامل اجتماعی است.
عضو هیات علمی گروه شهرسازی دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه هنر درباره اینکه چه عواملی در تعاملات اجتماعی مستقیم، سالم و رغبتگونه زنان تاثیرگذار است، افزود: باید به شاخصهای زیادی از جمله امنیت، میزان آلودگی صوتی فضا، سطح آسایش اقلیمی (مثل سایهاندازی و آفتابگیر بودن)، فارغ بودن از رفت و آمد خودرو و امثال این، اشاره کرد. اینها عوامل عمومی بوده و تقریبا در هر جامعه و در هر نقطه جغرافیایی جهان بر روابط اجتماعی زنان تاثیر گذارند.
خسروی گفت: تحقیقات زیادی نشان میدهد که زنان اساسا از حضور در فضاهایی که احساس امنیت نمیکنند گریزانند؛ به این معنی که اصلا حضور پیدا نمیکنند، چه برسد به اینکه با کسی تعامل برقرار کنند. معمولا فضاهای تکمحصولی و مردانه (مثل تعمیرگاهها یا کارواشها)، فضاهایی که بر آنها نظارتی وجود ندارد (مثل مسیرهایی که با ساختمانهای مسکونی محاط نشده باشند و یا حتی پارکها وقتی کسی از آنها استفاده نمیکند)، مسیرهایی که اصطلاحا راه دررو نداشته باشند (مثل پلهای هوایی)، فضاهایی که به لحاظ ادراکی مالکی ندارند (مثل زیرپلها) و فضاهایی که از آنها خوب نگهداری نمیشود (همچون کوچههایی با خانههای متروک و شیشههای شکسته و یا خیابانهای کثیف و آلوده) به لحاظ ادراکی از پایینترین سطح امنیت برخوردارند.
او در ادامه افزود: برعکس فضاهایی که طبقه اول آنها از کاربریهای فعال پوشیده شده و در طبقات فوقانی ساختمانهای مسکونی با نظارت اجتماعی وجود دارد، فضاهای امنتری را شکل میدهد. این موضوع در مورد سر و صدا، آسایش و حضور خودرو هم صادق است. یعنی افراد حضور در فضاهای پراغتشاش، خیلی سرد و یا خیلی گرم و یا جایی که مملو از خودرو است را ترجیح نمیدهند. ولی باید توجه داشت که این موارد صرفا شرط لازم (و نه کافی) برای تعامل اجتماعی زنان هستند. به عبارتی تنها بهعنوان پیششرط تعاملات اجتماعی، اینکه چه میزان زنان در فضاهای شهری حضور داشته باشند را تعیین میکنند، ولی اینکه در چنین فضاهایی تمایل به برقراری تعامل سالم وجود داشته باشد و یا خیر، به بسیاری از دیگر عوامل مرتبط است.