چند روز گذشته یکی دیگر از مدیران ارشد شهرداری تهران تغییر کرد تا تیم مدیران قومیتی و مریدان محمد علی افشانی، شهردار هفدهم شهر تهران کاملا تر شود. بر اساس حکم شهردار تهران حسن رباطی از کارکنان و مدیران قدیمی و البته بازنشسته شهرداری تهران که توسط محمد علی نجفی، شهردار شانزدهم شهر تهران به عنوان معاون امور مناطق انتخاب شده بود؛ بعد از گذشت کمتر از یک سال جای خود را به شاپور رسمی داد.

به گزارش تیتر شهر: روند تغییر مدیران شهرداری تهران این روزها تهرانی ها، کارکنان شهرداری و منتقدان مدیریت شهری را نگران کرده است.
انتصابات قومیتی اگر چه به اعتقاد خیلی ها یکی از نقاط ضعف محمد باقر قالیباف، شهردار پانزدهم شهر تهران بود و در آن زمان اعلام می شد که انتصابات اتوبوسی در مجموعه شهرداری تهران باعث به حاشیه رفتن بسیاری از مدیران جوان و توانمند شهرداری تهران شده است، اما این بار همین روش توسط محمد علی افشانی شهردار هفدهم شهر تهران در حال انجام است.
در حال حاضر سیر انتصابات اخیر شهرداری تهران حکایت از آن دارد که مدیرانی جایگزین مدیران بازنشسته می شوند که عموما یا لر هستند و یا در استان فارس زمانی با افشانی همکار بوده اند. یک دسته از مدیران نیز اخیرا وارد شهرداری تهران شده اند که افشانی در طول کمتر از یک سالی که رئیس سازمان شهرداری ها و دهداری های کشور شده بود، از سوی وی به عنوان مدیران سازمان مذکور در استان فارس و یا استان های جنوب شده اند.
انجام انتصابات قومیتی با هدف اجرای قانون!
هر چند جایگزینی مدیران جوان و صاحب ایده به جای مدیران بازنشسته اقدام مناسبی در جوانگرایی و به روز شدن شیوه مدیریت شهرداری تهران است اما سوال اینجاست که اگر قرار بود انتصابات قومیتی در بدنه شهرداری تهران اتفاق بیفتد چه نیازی به انجام آن بود.
به این دلیل که حداقل مدیران بازنشسته ای که هم اکنون در بدنه شهرداری تهران مشغول به فعالیت هستند، به لحاظ تجربه کاری که در طول سال های گذشته به دست آورده بودند، یک قدم جلوتر بودند. هر چند این مدیران توان ارتباط با شهروندان و حل معضلات مویرگی شهر تهران را نداشتند اما حداقل ناآشنا با مشکلات پایتخت نبودند.
شهرداری تهران دانشگاه مدیران میانی استانی
این در حالی است که انتصابات اخیر شهردار تهران در پست های کلیدی مدیریت شهری چند موضوع مهم را متذکر می شود.
نخست آنکه شهرداری تهران به یک دانشگاه مدیریتی برای مدیرانی تبدیل شده است که نهایت تجربه مدیریتی آنها مدیریت امور دولتی و یا شهری در شهرهای کوچکتر و دور از پایتخت بوده اند. در واقع مدیرانی برای پست های حساس شهرداری تهران در حال انتخاب است که هیچ آشنایی ای با نوع مدیریت کلانشهری همچون تهران و یا معضلات پیچیده آن ندارند.

نتیجه این انتصابات این است که این مدیران تا زمانی که به نوع مدیریت در مجموعه شهرداری تهران آشنا شوند، به مدت زمان بیشتری نیاز دارند به همین دلیل تا آشنایی کامل آنها با شهر تهران اجرای طرح ها و پروژه های شهری به مراتب مدت زمان بیشتری را طلب می کند.
دومین مساله این است که شهرداری تهران در حال حاضر به سکوی پرتاب مدیران میانی بدنه دولت در شهرستان های جنوبی تبدیل شده است. پستی که حتی یک روز فعالیت در آن می تواند کارنامه مدیریتی گزینه های انتخابی را برای سال های بعد متحول کند و امتیاز بیشتری را برای این مدیران به ارمغان آورد.
آغاز مهاجرت مدیران استان های جنوبی به تهران
این اتفاق یک پیامد دیگری نیز دارد، اینک آهنگ مهاجرت مدیران استانی و شهرستانی به تهران توسط محمد علی افشانی نواخته شده است و این مساله توازن مدیریتی را در کلانشهری همچون تهران که خود به دلیل وجود مراکز علمی و دانشگاهی و سازمان های مدیریتی پرورش دهنده مدیران جوان و با تجربه است، اتفاق خوبی نیست.