سمیه باقری: حمید ناصرخاکی تبدیل شدن تهران به جسدی خالی از کالبد و روح را حاصل انفعال مدیریت شهری در طی سالها از یک سو و نبود نظام معماری از سوی دیگر میداند که تا امروز روند مبتذل را به دلایل اقتصادی حمایت کرده است.
هنرآنلاین: حمید ناصرخاکی، معمار باسابقهای است که سالهای طولانی از عمر خود را در این راه صرف کرده است. "خانه بیسنگ" یکی از نمونههای موفق این معمار برجسته است. توجه به زمینه و صد البته نیازهای مخاطب از جمله برجستهترین نکاتی است که میتوان در آثار و پروژههای اجرا شده حمید ناصرخاکی جستجو کرد. ناصر خاکی با جدیت مبانی و اصول اخلاقی خود را در حوزه معماری دنبال میکند. به همین خاطر، معتقد است که حتی در صورت از دست دادن پروژهها نیز نباید به فضای حاکم در این مسیر تن داد. او که سالها در دانشگاههای کشور به تدریس پرداخته، فضای حاکم بر معماری، آشفتگی تهران و رشد معماری مبتذل را حاصل بیتوجهی به معماری و سودجویی صرف میداند. آنچه میخوانید گفتوگوی هنرآنلاین با این معمار پرانرژی است که با ژرفنگری خاصی مباحث و حواشی معماری را به چالش میکشد.
اجازه بدهید، گفتوگو را از نحوه ورود شما به عرصه معماری آغاز کنیم. اساساً چطور شد که شما جذب این رشته شدید؟
من دارای مدرک دکترای معماری از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران هستم و حدود 24 سال است که به شکل حرفهای در زمینه طراحی مبلمان، طراحی داخلی، طراحی ساختمان، طراحی شهری و برنامهریزی شهری فعالیت دارم. ضمن اینکه حدود 17 سال است که به تدریس در دانشگاه مشغول هستم. در واقع پایگاه اصلی من دانشگاه هنر تهران است اما همکاریهای متعددی با دیگر دانشگاهها نیز داشتهام. البته من عضو هیئت مؤسس، موسسه تهران- مطالعات کلانشهر، عضو شورای اعتلای معماری ایران (به عنوان یکی از بازوهای شورای عالی معماری و شهرسازی ایران) و دارای تجربه فعالیت رسانهای در زمینه معماری نیز هستم. همچنین مقالات متعددی هم در حوزههای مختلف هنر مانند سینما، مجسمهسازی و سینما علاوه بر معماری داشتهام.
با توجه به اینکه فرمودید در رشتههای مختلفی چون سینما، مجسمه و... فعال بودید، چطور شد که از میان رشتههای مختلف هنری، تمرکز و توجه شما بیش از همه معطوف به عرصه معماری شد؟
من در ابتدا شناخت چندانی درباره معماری نداشتم و بیشتر تمرکزم بر روی حوزه سینما بود. به یاد دارم اواسط دهه 60 سینمای تجربی بسیار مورد توجه جوانان بود. من نیز در زمینه نویسندگی و ساخت فیلم کوتاه تجربیاتی به دست آوردم اما به توصیه یکی از سینماگران مشهور، معماری را بدون داشتن هیچ شناختی انتخاب کردم. زمانی که سال 1371 در سال دوم دانشگاه مشغول تحصیل بودم به این مهم پی بردم که باید دیگر حوزهها را کنار گذاشته و تمام توجه خود را معطوف به معماری کنم.
اشراف به سایر حوزههای هنری و به ویژه سینما به واسطه آن نگرش خاصی که دارد تا چه اندازه شما را در زمینه معماری کمک کرد؟
بسیار زیاد. البته نه فقط سینما که فعالیت در زمینه ادبیات که هنوز نیز در این حوزه فعالیت دارم، کمک بسزایی به من کرد. من از سالها پیش شعر، داستان کوتاه و نمایشنامه مینوشتم و سپس وارد سینما شدم. تأثیر این هنرها بر معماری بسیار زیاد است. خدا رحمت کند آقای محمد ابراهیم جعفری را که من در نزد ایشان مبانی نقاشی میآموختم، ایشان یکی از افرادی بودند که اصرار داشتند من در زمینه معماری تحصیل کنم. ایشان به من گفتند نگاه شما میتواند در زمینه معماری رشد و توسعه پیدا کند. آن زمان به کرات در مجله فیلم رفت و آمد داشتم و به یاد دارم یکی از نقدهایی که برای فیلم "هنرپیشه " نوشتم به عنوان نقد برگزیده سال انتخاب شد.
نظام مهندسی به بنگاهی اقتصادی تبدیل شده است