اقتصاد ایران، شگفت انگیزترین اقتصاد جهان !
۱۱ شهریور ۱۳۹۶
هفته نامه کرگدن - بیژن کیامنش: اقتصاد ایران شگفت انگیزترین اقتصاد جهان است. یگانه اقتصادی است که فقر تولید می کند. البته شاید کلمه شگفت انگیز و تولید فقر تا حدودی اغراق آمیز تلقی شود. واکاوی جامعه ای که روزگاری موتور محرکه تمدن اسلامی بوده است، اینک پژوهشگران را با نتایجی درگیر می کند که خشنودکننده نیست؛ کشوری با هشتاد میلیون نفر جمعیت که در بهترین شرایط جوی، تنها نیمی از مواد غذایی مردمانش را از زمین برداشت می کند. اما پیش بینی ها تلخ ترند.
گفته می شود در سال های آینده، نیمی از جمعیت ایران به اجبار رویداد بی آبی، سرزمین خویش را ترک می کنند و به سوی دامنه زاگرس، رشته کوه های البرز حرکت می کنند و حتی به سرزمین های مجاور، یعنی بیرون از مرزهای کنونی اقلیم ایران مهاجرت می کنند. آیا چیزی از این تصویر سیاه که اینک کارشناسان آب و خاک پیش روی مدیران قرار می دهند، در برنامه های بلند مدت و کوتاه مدت انعکاس یافته است؟ یا می توان رد پای احتمالی این رویداد را در کلام خطیبان و سخنوران برجسته و زبردست میهنی دید؟
دکتر روحانی که کانون اجتماع مردم ایران به شمار می رود، درون گرایی اقتصادی و صنعتی ایران را، پیوسته بزرگ ترین حادثه تخریب کننده رویاهای یک ملت می خواند. وی در چهار سال گذشته بی وقفه کوشیده است ایران را به کانون های فعال اقتصاد جهانی پیوند بزند؛ زیرا همان گونه که دو ضربدر دو می شود چهار، انزوای جهانی نیز به معنی فقر و شکل گیری فرایندهای پویای تولید فقر است. رتبه ایران از حیث نسبت واردات به تولید ناخالص داخلی میان 140 کشور دنیا (گزارش مجمع جهانی اقتصاد 2016- 2015 میلادی) 137 است، یعنی در زمره بسته ترین اقتصادهای دنیا.
رتبه ایران در شاخص تجارت فرامرزی (گزارش بانک جهانی 2017) در میان 190کشور دنیاست و بدترین رتبه ایران در میان شاخص های ده گانه گزارش مزبور به شمار می رود؛ یعنی ایران از پرمحدودیت ترین کشورهای دنیا در زمینه تجارت خارجی است... ایران در زمره منزوی ترین اقتصادهای دنیاست؛ بزرگ ترین اقتصادی است که هنوز به عضویت سازمان جهانی تجارت درنیامده است، در هیچ موافقت نامه تجارت آزاد یا ترجیحی چند جانبه ای که اجرایی شده باشد، عضو نیست و تعداد موافقت نامه های معتبر دوجانبه تجارت آزاد و ترجیحی اش با سایر کشورها به تعداد انگشتان یک دست نیستند.
پیامد این اتفاقات چیست؟ ترساندن مردم ایران از همکاری های بین المللی چه دستاوردی برای این سرزمین به همراه داشته است؟ فقط یک کلمه: فقر، فقر زاینده... فقری که پیش پای توست. نفس به نفس تو در پیاده روها... فقری که جوراب می فروشد، با وسعت سرمایه اش که فقط پنج هزار تومان است. لیف حمام می فروشد پیرزن هفتاد و شش ساله ای که سال هاست توان ایستادن را از دست داده...
افغانستان، در سال گذشته به عضویت کامل سازمان جهانی تجارت درآمد؛ به همین دلیل دیوار تعرفه ای افغانستان برای کالاهای ایرانی بالا رفت و کشورهایی مانند ترکیه، پاکستان، هند و چین در حال گرفتن سهم ایران از تجارت با این کشورند. عراق هم به عنوان دومین شریک تجاری ما، در فرایند الحاق به این سازمان از ما جلوتر است و بعید نیست ظرف یک تا دو سال آینده عضو سازمان شود و مسیر تجاری خود را از ما سوا کند.
علاوه بر این به دلایل سیاسی و اقتصادی، بعید است ما بتوانیم زودتر از هفت، هشت سال آینده به عضویت این سازمان درآییم.
ما حتی در موافقت نامه چندجانبه تجارت ترجیحی اکو (موسم به اکوتا) بدل به مانع اصلی اجرایی شدن این موافقت نامه شده ایم و اقتصاد خود را از ظرفیت تجارت بیشتر با همسایگانمان محروم کرده ایم. خود را محروم کرده ایم و به همسایگان روا می داریم... در سال 1384 که نقطه ای عطف در تاریخ اقتصادی ایران است، دولت وقت در جست و جوی آرمان هایش، همسایگان را آن چنان دید که آنان اینک به ما نظر می کنند و در این میان قطر را با چاه های مشترک گازی با ایران، سخاوتمندانه تنها گذاشت.
با همان منطق که تجارت جهانی را واگذار کردیم، با این اندوخته ملی، یعنی گاز، نیز چنین کردم. دولت پیش از سال 84 که توتال، شل و بی پی و بسیاری از بزرگ ترین صاحبان سرمایه و فناوری های روز جهان را برای دسترسی ایران به گاز، به پارس جنوبی آورده بود، با اشارت انگشت دولت وقت در سال 85 و 86 بیرون راند. حال آن که ما سرمایه و دانش و فناوری دسترسی به گاز را نداشتیم؛ اما چه ها بر ما رفت و چه ها اهالی قطر دیدند؟
به گواهی آمارهای منتشره درآمد قطر در سال میلادی 2008 برابر با هشت میلیارد و سیصد میلیون دلار بوده است. رقمی بسیار بالا برای جمعیتی زیر دو میلیون نفر. دیپلماسی ما که به تاراندن شرکت های بزرگ نفتی و گازی جهان منجر شده بود، در قطر معکوس عمل کرد و به دیپلماسی فعال همسو با منافع ملی و پیوستن فعال به تجارت جهانی رو آورد. نتیجه آن که این کشور کوچک به درآمدی افسانه ای دست یافت. رقمی معادل 214 میلیارد دلار در سال.
مهم تر آن که ما در ایران، بیشترین ذخایر گازی جهان را داریم و با تصمیم خود، از رقابت با روسیه، برای صدور گاز به اروپا، چشم پوشیده ایم. بی تردید یخش وسیعی از درآمد 214 میلیارد دلاری قطر از آن ملت ایران است که اگر به اروپا نیز گاز صادر می کردیم، دینامیسم پویای تولید فقر به سامانه ای قدرتمند برای ایجاد ثروت و رفاه تبدیل می شد.
راهی که ما تاکنون دنبال کرده ایم تولید فقر و تضعیف صنعت داخلی بوده و بیشتر به قاچاق دامن زده است و قاچاق کالا را به یک رویه معمول تجاری در کشورمان تبدیل کرده است. اما از آن سو دیوارهای تعرفه ای پیرامون ما باعث شده است مزیت های رقابتی اقتصاد ایران کم شمارتر به نظر برسند و در رقابت نابرابر با اعضای سازمان جهانی تجارت و بلوک های اقتصادی، از رمق بیفتند.
حاصل این شده است که سهم ما در نقشه تجارت جهانی بیشتر صادرات مواد خام اولیه است. به سخن دیگر ما آگاهانه به نفت خام وابسته ایم... همه این تصمیمات در سال های گذشته به فقر و کثرت روزافزون فقر و بیکاری انجامیده است. حتی نگاه ما به امنیت مرزهایمان نیز کاملا متفاوت است. ما هنوز به این باور نرسیده ایم که تجارت آزاد با همسایگان، بهترین و کم هزینه ترین روش ایجاد امنیت و ثبات است و درمان کننده آسیب های کهنه اجتماعی. هرچند دکتر روحانی به میدان سیاست ایران آمده است.
او به راستی سودای برکشیدن ایران را دارد. بازگرداندن ایران به همکاری های تجارت جهانی با وجود همه مخالفت ها... اما مردم قصد و نیت خیرخواهانه دکتر روحانی را به فراست دریافته اند. و رای کثیر مردم به او در 29 اردیبهشت گویای فهم و همدلی مردم با روحانی و برنامه های اوست. بدین ترتیب روحانی تنها نیست. همان گونه که مردم ایران تنها نیستند. ان شاءالله.
۹۶/۰۶/۱۱