با فراموشی معماری بومی به فرهنگ غرب خوش آمد گفتیم!
وضعیت نمای ساختمانها تا پیش از دوران قاجار و واردشدن سبکهای غربی معماری، پیوستگی و زیبایی معماری ایرانی را داشت که متناسب با اقلیم و طبیعت کشورمان بود. امروز اما غلبه انواع نماهای نامتناسب با فرهنگ کشورمان چهره زیبای شهرهای ایرانی را به هم ریخته و کار به جایی رسیده که معماری انقضا یافته دورهای از تاریخ غرب، امروز به عنوان نمای محبوب در بخشی از ساخت و سازها استفاده میشود.
امروز در مسیر گذر از معماری سنتی به معماری مدرنیته،هیچ قسمتی از شهر از این ناهماهنگی بی بهره نمانده است. حتی در کوچه پس کوچه های تنگ و خیابان های فرعی بناهای قدیمی تخریب شده و می شود و به جای آن ساختمان هایی چند طبقه با نماهایی جدید برپا شده است.
روند رو به افزایش و رشد قارچ گونه این نوع نما که در مجامع علمی با نمای کلاسیک یا نئوکلاسیک شناخته می شوند و اغلب با سبک های کاخ سازی دوران هلنیسم برابری می کند، نشان از مقبولیت آن برای قشر سرمایه گذار چه در مرحله طراحی و ساخت و چه به عنوان بهره بردار و مصرف کننده نهایی را دارد.
استفاده افراطی از سطوح و احجام بیرونی به سبک کلاسیک، که عامدا در تناقض آشکار با همجواری های اطراف و شبیه به کاربری هایی که در دنیا «غیر مسکونی» تعریف می شود، طراحی شده اند، نشان از تمایل آگاهانه به نمایش تمایز، تفاوت و حتی تمول صاحب خانه دارد.
بروز گونه های خاص نماهای غربی بدون استفاده از سنگ، با مصالحی نازل مثل سیمان و گچ و رابیتس نشانه ای تامل برانگیز از شیوع عارضه ای حاد، در سطح تظاهرات فرهنگی و اجتماعی است.
شبیه سازی معابد، کاخ ها و کلیساها به وضوح ما را به این واقعیت می رساند که سبک های معمول«خانه سازی» دیگر جوابگوی مشتریان این نوع سبک نیست و همیشه این بیم یا نگرانی در ذهن بیننده وجود دارد که در رقابتی که میان سازندگان و مشتریان این نوع سبک های انگشت نما در گرفته، شهرها در آینده ای نه چندان دور، به صحنه نبرد سبک هایی پرابهت تر همچون باروک و روکوکو تبدیل شود و نسل امروز ایران شاهد مرور دوباره سیر تحول تاریخ معماری غرب باشد.
مسأله نما و منظر شهرها در این سالها حتی از زبان مقام معظم رهبری هم مورد تأکید قرار گرفته است وی در باب اهمیت این مهم می فرمایند: "زیبایی یکی از لوازم زندگی انسان است، زندگی را آسان و شیرین می کند، محیط را قابل تحمل می کند.این که انسان وارد خیابانی شود و همه بناها با انحناها و شکل های مناسب و ترکیب های زیبا و چشم نواز و دلنواز در مقابل او جلوه کند، این کجا؛ و این که انسان وارد خیابانی شود و ساختمانهای ناهماهنگ، ناجور و تحمیل برزمین و بر محیط طبیعی جلوی چشم او جلوه کنند، کجا؟ رعایت شاخص های بومی و بخصوص شاخص های اسلامی در شهرسازی و خانه سازی بسیار مهم است.”
در سالهای اخیر استفاده از نماهای نامتناسب با فرهنگ و اقلیم، بسیار در کشور رواج یافته است و نماهای شیشهای، فلزی و رومی از جمله نماهایی هستند که نه تنها کاربردشان از نظر فرهنگی توجیه ندارد بلکه از نظر ویژگیهای فنی و معمارانه هم برای کشور ما مناسب نیستند.
معماری علاوه بر منظر شهری، روی فرهنگ و رفتار اجتماعی هم مؤثر است و در حقیقت ارتباط دوسویهای با این مسئله دارد. به عبارت دقیقتر معماری همیشه از سبک زندگی تبعیت میکند و به گفته کارشناسان ارتباط معماری و سبک زندگی مانند ارتباط بدن و لباس است. کارشناسان معماری را حتی لباس دوم انسان می دانند.
معماری ایرانی اسلامی با هیچ آییننامه، دستورالعمل و هیچ همکاری بین دستگاهی به دست نمیآید و هیچوقت قابلیت دیکته شدن ندارد، مردم مهمترین بخش برای تغییر سبک معماری هستند لذا اگر مردم بخواهند تغییر ممکن است، آنهم وقتی ارزشها و سبک زندگی آنها به این سبک برگردد.
تنها راه رسیدن به معماری ایرانی اسلامی را نه تبلیغ آن، بله اجرای عملی آن در سطوح مختلف جامعه است زیرا معماری از فرهنگ میآید و راه اصلاح معماری هم فرهنگ است.
شاخصههای معماری بومی ما برگرفته از اقلیم و رفتارهای اجتماعی منطقه بوده و ارتباط مستقیمی با اعتقادات ما داشته این روزها دستخوش تغییرات فراوانی شده که همین امر احیای آن را دشوار کرده است. بااینحال کارشناسان معتقدند برای احیای این معماری تنها نباید به آئیننامه و قانون اکتفا کرد زیرا تا اراده و خواست مردم پشت این موضوع نباشد، دستیابی به آن غیرممکن است.