نشست «روستا در معماری معاصر» برگزار شد: گردشگری به فرهنگ روستا آسیب میزند/ جمعیت روستاییان در نظام حکومتی دیده نمیشود
یک استاد دانشگاه گفت: در چهار دههای که از انقلاب گذشته، مواجهه عاطفی از بالا به پایین و با سیاق محرومیتزدایی به روستا داشتهایم؛ انگار این جمعیتی که امروز حدود یکسوم جمعیت کل کشور هستند؛ جایگاهی در مجموعه نظام حکومتی ندارند!
به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از روابط عمومی مرکز معماری اسلامی، دومین نشست از سلسله نشستهای هماندیشی «پیمون» با موضوع روستا در معماری معاصر و با حضور اساتید دانشگاه اکبر حاج ابراهیم زرگر، جواد دیواندری، مریم حسینی، علی فروزانفر مدیریت مرکز معماری اسلامی و کارشناسان این مجموعه و جمعی از علاقهمندان برگزار شد.
مواجهه با روستا، مواجهه عاطفی و نگاهی از بالا به پایین است
اکبر حاج ابراهیم زرگر، استاد دانشگاه با پرداختن به تعریف معماری روستایی بیان کرد: سادهترین تعریف معماری روستایی، سکونت گاهی است که جمعیت روستایی کشور در آن زندگی میکنند و نوع معماری که در این سکونت گاهها میشود معماری روستایی است؛ در مورد طبقه بندی انواع معماری روستایی یکی از رایجترین طبقه بندها بر مبنای پهنههای اقلیمی است؛ چیزی که بسیار شایع است.
زرگر افزود: معمولاً بر این اساس وقتی گونههای مختلف طبقه بندی میشوند امکان مقایسه و بررسی تفاوتها و شباهتهایشان کار سادهای میشود، اما بنظر من این تنها نوع طبقه بندی نیست بلکه معماری مناطق مختلف را بجز شرایط اقلیمی یا پهنه بندی اقلیمی به گونههای دیگری هم میشود طبقه بندی کرد؛ اگر ما یک پهنه بندی فرهنگی داشته باشیم معماری این پهنههای مختلف با هم قابل مقایسه خواهد بود. یکی از نمونهها و مصادیق پهنه بندی فرهنگی را میتوان معماری روستایی کوچ نشین یا کسانی که سابقه عشایری داشته و یا هنوز دارند، نامید؛ این به وضوح با معماری روستایی مناطق یکجا نشین در همه زمینهها تفاوت دارد.
زرگر با بیان اینکه پرداختن به معماری روستا، بستگی به این موضوع دارد که چشمانداز آینده روستا را ببینیم، تصریح کرد: پرداختن به معماری روستا، وضعیت فعلی، گذشته و چشم انداز آتی آن مستقیماً با این مسئله مرتبط است که ما چشم انداز آینده روستا را در کشورمان چطور میبینیم، در برنامههای توسعهای چطور با آن برخورد کردهایم، در حال حاضر چه اتفاقاتی در مورد مسئله روستا در جریان است و گذشتهاش چگونه بوده و ... نمیشود بدون توجه به اتفاقات اقتصادی و اجتماعی و سیاسی، تحلیلی از وضع موجود معماری روستاها داشته باشیم و آیندهاش را ترسیم کنیم.
این استاد دانشگاه افزود: واقعیت این است که ما در چهار دههای که از انقلاب گذشته همانند قبل آن، جامعه روستایی و روستا نشینان را یک بخش دست دوم از جمعیت کشور تلقی کردیم. مواجهه با روستا یک مواجهه عاطفی از بالا به پایین و با سیاق محرومیتزدایی بوده است؛ انگار این جمعیتی که امروز حدود یک سوم جمعیت کل کشور هستند؛ جایگاهی در مجموعه نظام حکومتی ندارند. آنها از حقوق خود محرومند و دستگاه برنامه ریزی کشور ما تلقی درستی از ظرفیتهای جامعه روستایی و حقوق آنان ندارد و هیچگاه اینطور فکر نکرده که بخشی از موتور مولد جامعه، روستانشینانی هستند که به لحاظ فرهنگی هم صاحبان فرهنگند و هم فرهنگ ساز.
زرگر در ادامه گفت: نمیتوانیم بدون توجه به اتفاقات اقتصادی، اجتماعی و حتی سیاسی، یک تحلیل از وضع موجود روستاها داشته باشیم و یا آیندهای را برایش ترسیم کنیم.
زرگر با تاکید بر اینکه نباید تصور کنیم روستاییان تنها باید محرومیتزدایی شوند، افزود: مهمترین رویکرد شعاری که امروز در کشور برای معماری روستایی وجود دارد، مقاومسازی است که معتقدم شعار سخیفی است. متاسفانه همه چیز را برای مبحث زلزله فدا کردهایم و منظر و سیما و ساختار روستا از هم متلاشی شده و مسئولان ما تنها به فکر مقاومسازی روستاها هستند.
در صورتیکه اگر نگرانی برای زلزله وجود دارد؛ در مورد شهر تهران با جمعیت ۷ ـ ۸ میلیون نفر، حدود یک میلیون جنازه، دو میلیون مجروح و حدود ۵ ـ ۶ میلیون بی خانمان خواهیم داشت که این تلفات به مراتب از جمعیت کل روستاهای کشور که در یکصد سال آینده ممکن است زلزلهای در آنها اتفاق بیفتد، بیشتر خواهد بنابراین اولویت با مقاوم سازی شهرهای بزرگی مثل تهران، تبریز و ... است.
وی خاطر نشان کرد: بحث تغییر و تحول امری اجتناب ناپذیر است؛ مشکل این است که وقتی ما در مصدر قدرت مینشینیم و منابع و حکم حکومتی را در اختیار داریم برای امر کردن به روستاییها؛ هیچ وقت مجال ندادهایم خودشان برای بهتر شدن بیندیشند و مسیر خودشان را طی کنند که در این صورت چیزی که اتفاق خواهد افتاد بسیار سازگارتر و بهتر از اتفاقی خواهد بود که ما در حال الان انجام آن هستیم.
تغییر زیستبوم، اصالت روستایی را از بین میبرد
جواد دیواندری، استاد دانشگاه، با بیان اینکه معماری روستایی به معنای معماری مبتنی بر بستر روستا است، اظهار کرد: وقتی می گوییم معماری روستایی یعنی معماری مبتنی بر بستر روستا و وقتی میشود بستر روستا، یعنی مبتنی بر بوم و مبتنی بر ساختارهایی که با زندگی شهری کمی متفاوت است که در این صورت از اصولی برخوردار میشود.
دیواندری افزود: «بوم» یکی از واژههایی است که مباحث فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و از همه مهمتر مبحث مکانی و بعد مکان و زمان را هم در برمیگیرد. تهدیدها و فرصتهایی که ما در زندگیهای شهری دچار آن هستیم این است که وابستگی به زیستبوم دست خوش تغییر قرار میگیرد.
وی ادامه داد: هر تغییری در سبک زندگی، تغییر در رفتارها را هم به وجود میآورد. روستاهای ما نیز امروزه به دو شکل بومی و غیربومی تبدیل شده است و اینگونه تغییرات زیست بومی، بر رفتارها هم تأثیر میگذارد و به مرور، اصالت روستایی را از بین میبرد و نوع نگاه به روستا هم دستخوش تغییر میشود.
دیواندری خاطرنشان کرد: یکی دیگر از فرصتهایی که باید به آن توجه کرد این است که معماری بومی ما مبتنی بر شرایط بوده است. حال که تغییر در سبک زندگی در روستاها رخ داده است، باید ساختارهایی هم برای آن فراهم کرد.
وی ادامه داد: ما برای ساختمانها در معماری سه مرتبه داریم؛ مرتبه اول، معماری با مفهوم «سرپناه» یعنی پایینترین مرحله از یک بنا که فقط نیازهای اولیه و ضروری را تأمین میکند؛ مرتبه دوم «فناوری و ساختمان » که جدیدترین فن آوریها و دانش و محاسبات را در آن وارد میکنیم و مرحله سوم «معماری» که در آن مؤلفههایی را میبینیم که در واژه کمیتها نمیگنجد و در آن کیفیتها نقش بازی میکنند.
وقتی میخواهیم در معماری روستایی، به رفع نیازها و مؤلفههای روستا توجه کنیم؛ باید به این مؤلفه نیز توجه کنیم که ما در مرتبه معماری وارد میشویم و در این مرتبه باید دقتهای بیشتری داشته باشیم که در این صورت نوشتن یک قانون برای تمام مناطق کشور، کار درستی نیست چرا که هر کدام مؤلفهها و شاخصههای خود را دارند.
این استاد دانشگاه در ادامه گفت: شاید مهمترین بخشی که در روستاها اتفاق می افتد این است که ما از بیرون به درون روستا وارد میشویم و دخالتهایی در محیط روستایی انجام میدهیم و در قالب قوانین و ضوابط اعمام نظرهایی میکنیم که به نظر خودمان مطلوب است؛ در صورتی که نه تنها اینطور نیست بلکه داریم معضلات جدیدی برای آن ایجاد میکنیم.
وی افزود: مردمان روستایی هوشمندند، اگر بعضی قوانین را از دوش آنان برداریم و در عوض همه چیز را به خودشان واگذار کنیم و اجازه دهیم خودشان بر خودشان حاکمیت کنند و به عبارتی مشارکت درون زا داشته باشند و بجای نگاه از بالا به پایین، نگاه پایین به بالا وجود داشته باشد، بسیاری از چالشها درون سیستم، خود به خود حل خواهد شد که در این صورت توسعه درون زا بسیار پایدارتر از توسعه ایست که از بیرون به روستا وارد میشود؛ اما واقعیت این است که ما دائماً میخواهیم در کار روستاییان دخالت کنیم و آنقدر برایشان ضوابط و قانون میگذاریم که هویتشان را هم از دست میدهند.
گردشگری میتواند به فرهنگ روستا آسیب بزند
مریم حسینی، دانشجوی دکتری معماری و استاد دانشگاه نیز در این نشست با اشاره به تجربههایش در پژوهشهای میدانی که در روستاهای کشور انجام داده است، اظهار کرد: ما همیشه با یک چالش بزرگ در انتخاب روستاهایی که مورد پژوهش قرار گرفتنه اند، مواجه هستیم. برای انتخاب این روستاها فاکتورها و عواملی را در نظر میگرفتیم به این صورت بود که زندگی روستایی در آنها جریان داشته باشد و کالبد روستا تا حد زیادی قابل خوانش باشد؛ اما در این سالها هر چقدر که میگذرد از تعداد این روستاها کاسته شده؛ به دلیل تغییر و تحولات دهههای اخیر که میزان کوچ زیاد از روستاها به شهرها رخ داده و تعداد روستاهای اندکی باقی ماندهاند.
وی ادامه داد: با برنامه ریزیهایی که در سطح کلان انجام میشود؛ روستاها هدف گردشگری قرار گرفتهاند که این مسئله به نظر عاملی برای تداوم حیات هست اما کمی در باطن آسیب زا ست.
حسینی تصریح کرد: به وجود آمدن جاذبههای گردشگری در یک روستا، میتواند به لحاظ فرهنگی برای آن محیط آسیبزا باشد. به نحوی که زندگی روستایی در چنین شرایطی رنگ میبازد و روستاییان تنها از راه ارائه خدمات به گردشگران، امور خود را میگذرانند و تبدیل به سیستم خدمات دهنده به گردشگران میشوند.
وی افزود: از سویی باید مانع تخلیه روستاها شویم، اما از سوی دیگر اهداف گردشگری میتوانند آسیب زننده باشد.
انتهای پیام/