نقدی بر بیانیه سالانه انجمن علمی معماری منظر ایران !
پایگاه خبری- تحلیلی ایربان- یک استاد دانشگاه نسبت به بیانیه انجمن علمی معماری منظر ایران نقدهایی در قالب چهار حوزه علمی، پژوهشی، حرفه ای و حقوقی ارایه نمودهاند.
گردهمایی این انجمن در دهم اسفند 1396 برگزار و در نهایت بیانیهای منتشر شد. آقای علیرضا میکاییلی تبریزی، دکتر در معماری منظر و دانشیار دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان نسبت به این بیانیه نقدی داشتند که عینا به شرح زیر تقدیم میشود. ایربان آمادگی پذیرش و انتشار نقطه نظرات سایر اساتید و حرفهمندان و انجمن نامبرده در متن میباشد.
با سلام خدمت یکایک دانشجویان و فارغ التحصیلان دورههای کارشناسی و کارشناسی ارشد مهندسی فضای سبز، کارشناسی ارشد مهندسی طراحی محیط زیست و کارشناسی ارشد معماری منظر در ایران و تمامی کسانی که دارای مدرک دانشگاهی معماری منظر از اقصی نقاط جهان هستند و در این سرزمین به پاسداشت "منظر" ایران همت گماردهاند.
این نوشتار شامل نقطه نظرات بنده بر اساس تجارب علمی داخلی و بین المللی در حیطههای آموزشی، پژوهشی و اجرایی در 35 سال اخیر نگاشته شده است و ادعا و پافشاری خاصی بر این نوشتار نیست و بحث و نقد آن توسط همکاران و هممسلکان، موجب امتنان خواهد بود.
مطالبی در بیانیه مذکور آورده شده است که به نظر میرسدجای نقد و بحث دارد. نقد نه صرفا بر مبنای رد آن و بلکه از نقطه نظر روشن نمودن برخی مواردی است که باید بیشتر مورد تأکید و توجه قرار گیرد.
بدون پرداختن به سابقه روشن علمی و آکادمیک حرفه معماری منظر در جهان و این که معماری منظر چیست؟ و معمار منظر کیست؟ مطالعه بیانیه دارای نکات بسیار مهمی مشتمل بر جنبه های مثبت و منفی است.
بدون حاشیه با اشاره به عناوین چهار گانه بیانیه به نظر می رسد که نقاط مثبت که بیشتر در مورد تأکید بر نقطه ضعفهای انجمن یاد شده و جایگاه آن در ایران است. و چه بسا در عدم هماهنگی با نرمهای جهانشمول علمی، رهنمودها و راهبردهای فدراسیون جهانی معماری منظر (IFLA) به عنوان مرجع علمی و حرفهایی نهفته است.
در حوزه آموزشی، همان گونه که در سیستم آموزشی- آکادمیک علمی و جهانشمول مطرح است، مقطع کارشناسی(لیسانس) به عنوان پایه و اساس سیستم آموزشی- دانشگاهی از جایگاه ویژه و منحصر بفردی برخوردار است. این موضوع در بیانیه هم ظاهرا از قلم افتاده است و هیچ اشاره ای بدان نشده است. آیا بدون پایه و اساس علمی، صحبت از آموزش علمی، آن هم از طرف یک انجمن علمی می توان نمود؟
آیا تأکید بر برگزاری دورهها و کارگاههای تکمیلی کوتاه مدت، خود نمایانگر کاستیها و ضعفها نیست؟ آیا این دورهها میتوانند جایگزین یک سیستم آموزشی آکادمیک با درجه و مدرک دانشگاهی مشخص یعنی درجه کارشناسی شوند؟ بنظر میرسد تأکید بر برگزاری دورههای کوتاه مدت خود تأکیدی بر این ضعف اساسی است.
احراز نقش متولی و خصوصا تأییدکنندگی انجمن مذکور باید ملاک علمی جهانشمول داشته باشد که ظاهرا دیده نمیشود. در نتیجه برای مرجع سیاست گذاری کلان یعنی وزارت ع.ت.ف نیز می تواند جنبه گمراه کننده داشته باشد.
مدرک لیسانس، پایه و اساس آموزش آکادمیک است و دورههای تحصیلات تکمیلی آکادمیک با گرایشهای گوناگونِ مطرح در یک رشته علمی مرتبط است. اگر چنین است؛ چگونه بدون وجود این اصل آکادمیک جهانشمول میتوان موضوع تصدیق سطح علمی- آموزشی را متولی بود؟
مصداق بارز این مطلب نرمهای جهانیِ آکادمیک است. در چند کشور و دانشگاه معتبر و با چه سابقه علمی، دورههایی در سطح دکتری در رشته معماری منظر موجود است؟ آیا واقعا با مصوبه وزارت ع.ت.ف.، مقطع تحصیلی دکتری معماری منظر و دانشجوی دکتری معماری منظر داریم؟ و با توجه به تأکید بیانیه در خصوص کمبود اساتید مجرب، جسارتا با کدام سابقه و عقبه علمی و اساتید مجرب و دارای درجات آکادمیک عالیه در معماری منظر؟ شاید، بنده بی اطلاع هستم!
آیا این دورههای کوتاه مدت و... و حتی دورههای آموزشی مصوب موجودشان با "منشور آموزش معماری منظر" ایفلا- یونسکو و اسناد ECLAS اروپا و تجربیات جهانی همسویی و هماهنگی علمی- عملی دارد؟
در حوزه پژوهش، همان گونه که از محتوای بیانیه نیز مشهود است؛ انجمن مذکور منحصرا محدود به رویکرد طراحی منظر و خصوصا در محیطهای انسانی و صرفا برای انسان است. البته طراحی در منظر خود شامل گستره وسیعی از دانشهای مربوط به علم معماری منظر همچون اکولوژی منظر، جامعه شناسی منظر و... است که مجال بحث آن در این مختصر نمیگنجد.
ضمن تأیید و تأکید بر "فعال نمودن پژوهشگران جوان" که الزاما مجرب نمیتوانند باشند؛ ارتقای کیفی خود نیازمند عقبه و سابقه مجرب و... این دانش وسیع و گسترده (که بیشتر چند رشتهایی است تا میان رشتهایی) است که خودِ بیانیه تأکید بر ضعف آن دارد.
تشکیل گروههای تخصصی یا به اصطلاح "اتاق فکر" انجمن مذکور، در حداقل باید با افرادی باشد که مدارک و مدارج آکادمیک با سابقه علمی در حیطه معماری منظر با نرمهای جهانی داشته باشند. آیا هست؟
امید که در تشکیل این گونه جایگاهها حتما به موارد مطروحه توجه جدی صورت پذیرد.
در حوزه حرفه، مهم ترین و شاخص ترین موضوع، همانا "نظام مهندسی منظر" است که هیچ اشاره مشخص و مستقیمی بدان نشده است. شاید چرایی این عدم اشاره، نبود و حتی عدم توانایی در تأسیس دوره کارشناسی رشته مستقل و علمی- آکادمیک معماری منظر از طرف نگارندگان محترم بیانیه است. به راستی چرا نگارندگان بیانیه به راهاندازی دوره کارشناسی رشته مستقل و علمی- آکادمیک معماری منظر در بخشهای چهارگانه بیانیه هیچگونه اشاره مستقیم، صریح و روشنی نکردهاند؟ و دلیلش هم مشخص نیست. (البته اینجانب در ادامه نظر خود را اعلام خواهم کرد.)
در حوزه حقوقی، در این زمینه شایان ذکر است که رشته کارشناسی مهندسی فضای سبز به عنوان رشته پایه دانشگاهی برای رفع این کمبود و خلاء علمی- حرفهایی در سال 1373 برای اولین بار در دانشگاه تبریز راهاندازی شده است. ولی این امر مورد حمایت جدی و علمی- عملی مدعیان دیروز و امروز معماری منظر واقع نشده است و در این بیانیه نیز بدان اشاره نشده است. البته رشته مهندسی فضای سبز که در حال حاضر دوره های تحصیلات تکمیلی آن نیز راهاندازی شده و با تلاشهای بیدریغ اساتید جدید مربوطه هم تقویت جدی شده است؛ از سال 2008 میلادی به طور رسمی و علیرغم رفتار غیر منصفانه و غیر علمی برخی هممسلکان دانشگاهی به عنوان پایه و اساس علمی رشته کارشناسی معماری منظر در ایران از سوی فدراسیون بین المللی معماران منظر (IFLA) به رسمیت شناخته شده است.
پرسش اینجاست که چرا در این زمینه، هیچ اشاره به این سوابق مطروحه نشده و از قلم افتاده است؟! براستی چرا؟
در این حوزه همانطور که در حوزه حرفه هم اشاره شده است عدم بیان صریح لزوم ایجاد "نظام مهندسی منظر" بدون هیچ گونه توجیهی ذکر نشده است. این امر در صورتی است که تمامی موارد ذکر شده در بخش حقوقی بیانیه الزاما وابسته به تاسیس نظام مهندسی است و باید باشد.
نکته مهم اینجاست که تاسیس نظام مهندسی در خصوص درجه دانشگاهی لیسانس مصداق پیدا می کند و این تشکیک به ذهن متبادر می شود که چرا در بیانیه بدان پرداخته نشده است. شاید این عدم اشاره دلایل دیگری از جمله عدم ورود به حوزه رقابتی با معماران و انحصار حق امضاء در دست آنان باشد.
بنده معتقدم منافع واقعی حرفهمندان معماری منظر فقط و فقط در ساختار نظام مهندسی منظر واقع می شود و این پرسش مطرح میشود که آیا بدنبال احقاق منافع واقعی حرفهمندان هستیم؟
در واقع سئوال در مورد بخش حرفهایی و حقوقی این است: جایگاه حرفهمندان دارای مدارک سهگانه (مهندسی فضای سبز، مهندسی طراحی محیط زیست و معماری منظر) در مقابل انحصار معماران بر انجام و حق امضای طراحی و پروژههای منظر، دارای چه پاسخ و توضیح و توجیهی از طرف انجمن مذکور است؟
کلام آخر
در انجمن علمی معماری منظر، طبق اساسنامه فقط افراد دارای لیسانس معماری و ارشد معماری منظری که صرفا دارای مدرک کارشناسی معماری باشند امکان عضویت دارند. لذا مرجع نامیده شدن و خصوصا فراگیر شدن این انجمن با در نظر گرفتن وجود مدارک رسمی دانشگاهی همسو همانند کارشناسی و کارشناسی ارشد مهندسی فضای سبز و مهندسی طراحی محیط زیست فاقد وجاهت علمی بوده و از این نظر عملکرد و رویکرد انجمن فوق بشدت زیر سوال می رود که این امر مغایر با اصول آموزش استاندارد بر طبق عرف جهانشمول خواهد بود.
در این بین عدم توجه و اشاره به مراجع علمی جهانی محل تشکیک فراوان دارد.
آیا نگارندگان و اساتید محترم امضا کننده بیانیه (که اکثرا از رشته معماری و غیره هستند)، از منابعی مانند "منشور آموزش معماری منظر" مصوبه و ابلاغیه رسمی ایفلا- یونسکو (مورد تأیید و پذیرش قریب به اتفاق رشتههای معماری منظر در جهان) و اسناد ECLAS اروپا و سایر تجربیات و استانداردهای بینالمللی آموزشی آن مطلع و بهرهمند هستند؟ آیا تعهد علمی و مسئولیت وجدانی در قبال آنها را الزامی میشمارند؟
پرسش این است که چرا سخنی از کارشناسی معماری منظر به عنوان راهبرد در اساسنامه و بیانیه انجمن مذکور دیده نمیشود؟ آیا انکار و یا بی توجهی به پایه یک سیستم آموزشی کارشناسی در مغایرت با اصول ابتدایی علمی جهانشمول نیست؟
آیا با این رویکرد می توان از فراگیر بودن یک انجمن بخصوص علمی صحبت نمود؟
البته در این میان باید متذکر شد که رشته کارشناسی مهندسی فضای سبز در ایران با در نظر گرفتن دروس و سرفصلهای آن به عنوان مرجع علمی و همسو با رهنمودها و راهبردهای آموزشی- پژوهشی و اجرایی ایفلا بوده و مورد تأیید این مرجع جهانی واقع شده است. لذا مکررا، چگونه میتوان از فراگیر بودن انجمن مذکور صحبت نمود؟
صحبت از کمبود اساتید مجرب بدون اشاره به تخصص بر اساس مدرک دانشگاهی مربوطه و به طور مشخص با عنوان معماری منظر، خود شاهدی بر این ضعف نیست؟ همچنان که اساتید محترم موجود در انجمن مذکور نیز اکثرا دارای مدرک علمی با عنوان مشخص معمار منظر نیستند و این ضعف با دورههای کوتاه مدت تکمیلی و... تا چه حد قابل جبران است؟
بنظر می رسد انجمن مذکور بدون توجه به سیستم آکادمیک کارشناسان و کارشناسان ارشد مهندسی فضای سبز و مهندسی طراحی محیط زیست، در خصوص مسائل و مشکلات آموزشی، پژوهشی، حرفه ای و حقوقی در حیطه منظر بطور جامع و به عنوان معمار منظر بطور خاص، قادر به ارایه راهبرد نخواهد بود. آیا این انکار به منزله انکار جهت گیری علمی- آکادمیک نیست؟
خوشبختانه در چند سال اخیر اساتید جوان با درجه دکتری معماری منظر از کشورهای مختلف فارغ التحصیل شده و در رشته مهندسی فضای سبز دانشگاه های مختلف در ایران فعال شدهاند. ولی آیا انجمن مذکور ارتباطی با این اساتید دارد و یا برقرار نموده است؟
باتوجه به موارد فوق پیشنهاد می شود؛
- رویکرد و منش علمی فراگیر جهانشمول جایگزین انحصارگرایی و مطلق گرایی شود.
- حرکت در راستای "نظام مهندسی منظر" بطور جامع و نه صرفا بر مبنای طراحی منظر در فضاهای انسانی، مورد توجه قرار گیرد.
- معماری منظر عنوان جامعی است و از محدود نمودن آن به زمینههای طراحی صرف فضاهای انسانی بشدت پرهیز شود.
- قبول این واقعیت که پذیرش جایگاه علمی رشتههای مصوب مهندسی فضای سبز (که به نظر بنده و مصوبات ایفلا، همان رشته کارشناسی معماری منظر است) و نیز مهندسی طراحی محیط زیست، امری اجتناب ناپذیر است. لذا هماهنگیهای لازم بین این سه رشته مصوب با تأکید بر دوره آموزشی کارشناسی مهندسی فضای سبز بطور جد صورت پذیرد.
- تقویت و ارتقای همکاری و هماهنگی بین سه رشته مصوب موجود.
درخاتمه یادآور میشود که این متن نظرات شخصی بنده بوده و سایر هممسلکان میتوانند در قالب بحث علمی و حرفهای نسبت به نقد آن مبادرت ورزند.
امید که راهکارهای علمی توسعه یابند.