جوان گرایی در معماری، تاکید بر آموزش و توجه به نگاه سنتی در معماری ایران، مباحثی هستند که آرش احمدی، دکترای معماری در این گفت و گو به آن پرداخته است.
هنرآنلاین، سه سالانه معماری میلان از جمله اتفاقاتی است که بسیاری از کارشناسان معتقدند، میتواند دریچهای تازه از سوی ایران و ایدههای هنرمندان جوان این عرصه به جهان باز کند. آرش احمدی، دکترای معماری و معمار ایرانی که در دوره قبل نماینده ایران در میلان بوده است، جوانگرایی را هدف دوره تازه سه سالانه معماری میداند. او که سالها در ایتالیا زندگی کرده، دنیای معماری سنتی ایران را شگفتانگیز میداند و معتقد است که باید به این عرصه و ایدههای خاصی که در آن نهفته است، احترام گذاشت. آنچه میخوانید، گفتوگوی هنرآنلاین با این معمار برجسته است.
جناب احمدی، لطفاً اجازه دهید در شروع گفتوگو کمی به عقبتر برگردیم و از اینجا شروع کنیم که چطور به معماری علاقهمند شدید؟
من فکر میکنم که معماری در DNA من وجود دارد. من در ایتالیا به دنیا آمدهام. مادرم ایتالیایی است و پدرم دکترای معماری هستند. به همین خاطر من همیشه با محیط معماری و ساختمان آشنایی داشتم. بزرگتر که شدم، فهمیدم چقدر محیطی که در آن قرار داریم مهم است و میتواند بر روند فعالیتهای آینده ما تأثیرگذار باشد. به همین خاطر نیز، هر چه جلوتر رفتم، علاقهام به این هنر بیشتر شد تا اینکه برای تحصیلات عالی، دانشگاه معماری رم را انتخاب کردم و دکترای خود را در رشته معماری گرفتم. از سن 25 تا 29 سالگی هم در دانشگاه رم در زمینه معماری داخلی و تکنولوژی معماری مشغول به تدریس بودم. در همان زمان در یک سری مسابقات مختلف ایتالیا و در سطح بینالمللی شرکت کردم و همچنین در سال 2008 نیز برنده مسابقه طراحی ایستگاه مترو شهر رم شدم.
آیا در این مدت که ساکن ایتالیا بودید، به ایران هم سفر میکردید؟
بله. در طول این سالها همیشه به ایران میآمدم و برمیگشتم چون واقعاً ایران یک محیط دوستداشتنی است.
چطور شد از یک جایی برای کار کردن به ایران آمدید و مدتها همینجا ماندگار شدید؟
سال 2010 اولین ورکشاپ معماری بین ایران و ایتالیا برگزار شد که در آن ورکشاپ افراد مختلفی از ایران به ایتالیا میآمدند و بالعکس. در حین همین برنامهها با یکی از دوستان گفتگو کردیم و آشنا شدیم. من بر حسب اتفاق ماه بعد در ایران برنامه داشتم و به ایران آمدم و پیش این دوست رفتم. صحبتهایی با ایشان داشتم که منجر به همکاری و شرکت در مسابقه مهم طراحی معماری داخلی موزه جواهرات بانک مرکزی شد. این اتفاق جدی شد و ما پروژه را پیش بردیم و تحویل دادیم تا اینکه سپتامبر سال 2010 با من تماس گرفتند و گفتند در آن مسابقه برنده شدهاید. من قرار بود چند ماه در ایران باشم و بعد به ایتالیا برگردم ولی اتفاقی که در آن مسابقه افتاد باعث شد من در ایران بمانم. در این مدت بیشتر فعالیتهایم با کشورهای ایران، ایتالیا و عمان بوده است.
کارگروهی نیاز امروز معماری است
در سالهایی که ارتباطتان با ایران نزدیکتر شد، معماری ایرانی چقدر روی کارهایتان تأثیر گذاشت؟ به طور کلی فکر میکنید معماری سنتی ایران چقدر میتواند وارد فضای مدرن و کاربردی شود؟
معماری ایرانی در پروژههایی که ما انجام دادیم و انجام میدهیم حتماً تأثیرگذار بوده و خواهد بود. این دست معمار است که چقدر میخواهد از یک نمونه تاریخی الگو بگیرد و از آن استفاده کند. ما به عنوان معمار، گاهی همان پلان، سیستم و تقسیمبندی کاربردی که سالیان پیش مورد استفاده قرار گرفته بود را به کار میبریم که البته جواب هم میدهد و دلیل آن هم این است که در بعضی مواقع نیازهای امروز ما مانند زمان گذشته است اما در برخی از مواقع فقط یک دکور و فرم را از این بخش دریافت میکنیم. در واقع اگر ما بخواهیم المانهای معماری گذشته را دقیقتر و کاملتر دریافت کنیم، باید بسیاری از مسائل دیگر را هم ببینیم، مواردی چون: تناسبات، مقیاسهای مختلف و غیره.
مسئله اینجاست که ایده گرفتن از فرهنگ غنیای مانند ایران، فرصت خوبی برای یک معمار است و گاهی معمار باید از مسائلی در این راستا دفاع کند. به عنوان مثال امروز بسیاری از کشورهای خاورمیانه سعی دارند، بادگیر را به نام خود ثبت کنند، در حالیکه همه میدانند بادگیر برای معماری ایران است. به همین خاطر فکر میکنم ما معمارها وظیفه داریم از یک سری مسائل و المانها دفاع کنیم و حداقل آنها را در پروژههای خودمان بیشتر به کار بگیریم.
معماری ایران در یک دوره تاریخی، زایش و شکوفایی بینظیری را تجربه کرده است. فکر میکنید چه چیزی باعث شده که ما در یک دوره چنین معماری شگفتانگیزی را شاهد باشیم اما پس از آن به تکرار و تقلید روی آوریم و کمتر شاهد چنین زایش اندیشهای باشیم؟
آیتمهای مختلفی در این امر دخیل هستند و روی معماری تأثیر میگذارند که اقتصاد، نیاز انسانها و نیاز بازار از جمله این آیتمها هستند. مثلاً ده سال پیش تا خانهای را میساختیم، سریعاً به فروش میرفت زیرا همه میخواستند خانه خریداری کنند اما امروز ممکن است آن تعداد خانه دیگر نیاز نباشد. البته این اتفاق در خارج از ایران نیز رخ میدهد؛ بنابراین لازم است که حرفه و هنری مانند معماری دائم خودش را به روز کند.
بدیهی است، روشی که 20 سال پیش در معماری به کار گرفته میشده، حتماً با روش امروز متفاوت است زیرا تکنولوژی، تفکر و فضاهای مختلف و جدیدی در این فضا به وجود آمده است. تکراری بودن پروژههای معماری یقیناً دست خود ما معمارهاست. مسئله اینجاست که ما به عنوان یک معمار نباید صرفاً بر نام خودمان تأکید داشته باشیم. معمارها باید همکاری بیشتری با یکدیگر داشته باشند. متأسفانه امروز در عرصه معماری، کار گروهی چندان مورد توجه قرار نمیگیرد و عموماً افراد به صورت انفرادی مشغول هستند.
در گذشته هم فکر نمیکنم خیلی در زمینه معماری کار گروهی وجود داشته است.
این به فرهنگ هر منطقه مربوط است البته در برخی از نقاط فرهنگ انجام چنین کاری وجود داشته است اما مسئله اینجاست که هر جایی کار تیمی انجام میشود، پیشرفت چشمگیر و قابل درک است.
نظرتان در مورد معماری شهر تهران و انبوهسازیهایی که در شهر اتفاق افتاد چیست و فکر میکنید چقدر میتوان آن را استاندارد دانست؟
طبق یک آمار، در حال حاضر بیش از دو هزار واحد خالی فقط در منطقه یک تهران جود دارد. این جواب خود بازار است. یعنی ممکن است، این دو هزار واحد خالی که ساخته شده، نیاز بازار نبوده است. پس شاید میتوانستیم 200 ساختمان کمتر داشته باشیم و به جای آن 200 باغ بیشتر. شاید درست نباشد که من به عنوان یک معمار چنین حرفی بزنم و ممکن است یک معمار دیگر بگوید یک عده از آن ساختمانها را هم خودت ساختهای. من این کار را انجام دادهام ولی اصولاً چنین مسائلی به سرعتی که اقتصاد به کار داده، مربوط است. به همین خاطر در این میان، عوض شدن قانون شهرسازی و ساختمانسازی روی این عرصه بسیار تأثیرگذار بوده است.
در گذشته مجوز ساخت یک خانه طی یک ماه صادر میشد، اما الان در یک سال صادر میشود. همین باعث شده تعداد خانهسازیها پایین بیاید. من فکر میکنم ما امروز به یک همکاری نیاز داریم بنابراین معمارها، مشاورها و شهرداری نباید برای یک متر جا به جایی با یکدیگر بجنگند. باید برای پیشگیری از این اختلافات استانداردهایی که وجود دارد را وارد کار شهرسازی و ساختمانسازی کنیم. در واقع ما دو مقیاس مختلف داریم، که یکی شهرسازی به عنوان کل شهر و دیگری خود ساختمان است.
بین این دو مسئله سطوح مختلفی وجود دارد بنابراین شما نمیتوانید برای مرکز تهران و منطقه 22 یک معماری مشابه را در نظر بگیرید. هیچ کدام از مناطق تهران از نظر معماری شبیه به هم نیستند. ضمن اینکه امروز دیگر طرح جامع معماری به مفهوم گذشته کاربرد آنچنانی ندارد و برای شهری مثل تهران باید هر منطقه را جداگانه بررسی کرد و بر اساس نیازها و ساختاری که آن منطقه دارد، طرحهای مختلف ارائه کرد.
معماری سبز نیاز امروز در دنیاست
در سالهای اخیر معماری سبز در دنیا مورد توجه قرار گرفته است. فکر میکنید در ایران چقدر پتانسیل پرداختن به معماری سبز وجود دارد و اساساً چه نیازی احساس شده که رویکرد معماری سبز در فضاهای شهری اجرا میشود؟
موضوع معماری سبز، موضوع بسیار بزرگ و عمیقی است که میتواند تأثیر زیادی در معماری داشته باشد، کما اینکه امروز نیز این اتفاق در حال رخ دادن است. به همین خاطر اخیراً در اکسپوهای مختلفی از جمله اکسپوی شانگهای، میلان و دبی، معماری سبز مورد بررسی قرار گرفت. یکی از بحثهای جالبی که در مورد معماری سبز وجود دارد این است که از این شیوه معماری چطور استفاده کنیم؟ اساساً دو مزیت برای معماری سبز تعریف شده است؛ یکی صرفهجویی در مصرف انرژی و دیگری افزودن به فضای سبز در مناطق شهری است. عجیب این است که ما سالها سعی کردیم از فضاهای سبز کم کنیم و بسیاری از فضاهای سبز را از بین بردیم اما حالا سعی داریم که به فضاهای سبز اضافه کنیم.
از این رو در سالهای اخیر ساختمانهای مختلفی را دیدهایم که بر اساس معماری سبز بنا شدهاند که یکی از سمبلهای آن هم جنگل عمودی Bosco Verticale است که در شهر میلان ایتالیا قرار دارد. این یک واقعیت است که آدمها به دنبال فضای سبز هستند و به آن نیاز روحی دارند. حتی یک گل هم میتواند آدمها را خوشحال کند، پس طبیعی است که معماری سبز میتواند اتفاق جالبی برای شهر و روحیه آدمها باشد. معماری سبز به دنبال این است که فضای سبز را بیشتر کند. امروز تکنولوژیهای مختلفی مثل هیدروفوبیک و هیدروپونیک میتواند در معماری تأثیرگذار باشد. منظورم همان روش آبگریزی و کاشت گیاه بدون خاک است. این تکنولوژیها تقریباً از 10-15 سال پیش در دنیا شروع شده است که شما بر اساس آن بسیار راحت میتوانید در بالای یک ساختمان یا داخل اتاق گیاهی را بکارید البته تأثیر این تکنولوژیها در معماری سبز به مرور بیشتر هم خواهد شد.
آیا این تکنولوژیهایی که اشاره کردید، به ایران هم وارد شده است؟
این نوع تکنولوژیها در حال وارد شدن به ایران است. من مقالهای در فایننشال تایمز خواندم که در آن اعلام شده بود، دولت ایران قصد دارد، پروژه بزرگی برای تولید کاهو، سبزیجات مصرفی و... را از طریق همین تکنولوژیها اجرا کند و در حال حاضر فاز اول آن اجرا شده است. یکی از مشکلات اساسی که ما امروز داریم مشکل آب است و همه میدانیم آب، مهمترین انرژی بر روی زمین است. بر اساس تکنولوژیهای هیدروفوبیک و ایروپونیک، مصرف آب چند برابر کمتر از کاشت طبیعی یک محصول است زیرا ما وقتی گیاهی را در خاک میکاریم، مقدار زیادی از آبی که به آن میدهیم را خاک میخورد و آب هدر میرود ولی در مورد این تکنولوژیها چنین اتفاقی رخ نمیدهد. هلند به عنوان بزرگترین تولیدکننده گل در دنیا، 80 درصد گلهایی که تولید میکند از طریق همین تکنولوژیهای هیدروفوبیک و هیدروپونیک است.
فکر میکنید در ایران و به خصوص شهرستانها چه استقبالی از این نوع تکنولوژیها میشود؟
استقبال صد درصد بالا خواهد بود و من شکی در این مورد ندارم. تهرانیها که حتماً استقبال میکنند و به غیر از آن ما شهرهای بزرگ دیگری هم داریم که ساکنانش روی خوشی به این اتفاقات نشان خواهند داد. البته خیلی هم ربطی به این ندارد که شما در کجا زندگی میکنید. همین که شما به سختی به باغ و فضای سبز دسترسی داشته باشید، این نیاز و علاقه را برایتان به وجود میآورد که بخواهید در خانه خودتان کاهو، گوجه فرنگی و سبزیجات را بکارید و رشدشان بدهید و از آنها استفاده کنید. حتماً در آینده توجه آدمهای بیشتری به این اتفاق جلب خواهد شد.
این امکان میتواند به ساختمانهای ساخته شده هم افزوده شود یا اینکه صرفاً باید ساختمان از ابتدا بر این مبنا ساخته شود؟
سؤال بسیار خوبی پرسیدید که من برای آن دو جواب دارم. جواب اولم این است که حتماً میشود این کار را هم برای ساختمانهایی انجام داد که قرار است بازسازی شوند و هم برای ساختمانهای نوساز. بستگی به این دارد که چه طرح و فکری پشت آن قضیه باشد و طرح معمار چگونه اجرا شود. من چند هفته پیش در سنگاپور بودم و در آنجا دیدم که از این تکنولوژیها بسیار استفاده میشود. در سنگاپور، فضای سبز با معماری همکاری میکند. به طور مثال یک پارک در زمینه مصرف انرژی از کل شهر مستقل عمل میکند چون زبالههایی که در آن تولید میشود، در خود آن محیط باقی میماند و از بین میرود. شما فرض کنید هر روز یکی دو کامیونی که همیشه وارد شهر میشد و باعث ایجاد آلودگی است، اینبار وارد شهر نشود.
طبیعی است که این به شهر کمک میکند. به همین خاطر است که میگویم ما باید به صورت منطقهای به شهر فکر کنیم نه کلی. اما جواب دومی که میخواستم به سؤالتان بدهم این است که ما در یک موقعیتی هستیم که نباید فقط به دنبال بازار معماری به عنوان نوسازی باشیم و باید بازار بازسازی هم داشته باشیم. در دهههای 60 و 70 میلادی در اروپا صرفاً خانههای نو ساخته میشد اما امروز بسیاری از آن خانهها در حال بازسازی است زیرا آنها سعی نمیکنند همه چیز را از نو بکوبند و دوباره بسازند. البته در تهران نیز چنین اتفاقهایی رخ میدهد و من بعضی از بازسازیها را دیدهام که کارهای خوبی هم بودهاند.
این تغییر کاربریها که خانههای قدیمی را گاهاً تبدیل به هتل، رستوران و... میکنند هم جالب است.
بله. نتیجهاش را هم داریم میبینیم. شهر تهران را در تعطیلات عید دیدید که چقدر شلوغ بود و مردم حوصلهشان سر نرفت. من طی این مدت از چند باغ قدیمی دیدن کردم و دیدم که در این فضاها رستوران و موزه ایجاد شده به همین خاطر مردم به بهانه رستوران و بازدید از باغ هم که شده سری به موزه میزنند و کارهای هنری میبینند. مخصوصاً نقاطی که باغهای بزرگتری داشتند، طرفدارهای بیشتری هم داشتند چون مردم دنبال فضاهای سبز هستند.
جوانگرایی در سه سالانه میلان
در سال 2016 ایران برای اولین بار در سه سالانه میلان حضور پیدا کرد که شما نماینده ایران بودید. چطور شد که ایران هم توانست یک غرفه در سه سالانه میلان داشته باشد؟
سه سالانه میلان قدیمیترین نمایشگاه دیزاین دنیاست. این نمایشگاه سال 1924 برای اولین بار در شهر مونزا ایتالیا برگزار شد تا نشان بدهند که چه متریال و تکنولوژی جدیدی را دنبال میکنند. دوره اول سه سالانه در آنجا برگزار شد و بعد به دلیل کوچک بودن از فضای مونزا به میلان رفت. سناتوری که در میلان بود از دولت بودجهای گرفت و ساختمانی به اسم تریناله برای این نمایشگاه بنا کرد. آن ساختمان هنوز هم وجود دارد و فقط بازسازی شده است. ایران برای اولین بار در سال 2016 در سه سالانه میلان شرکت کرد. ما هیچ پیش زمینهای نداشتیم و همه اتفاقات هم با عجله افتاد. من به خاطر ارتباطهایی که بین معماران ایرانی و ایتالیایی وجود داشت، دعوت شدم که پیشنهاداتی برای سه سالانه قبل بدهم و بعد از طریق مدیر کل سه سالانه از من درخواست شد که معمار غرفه ایران باشم. صحبتهایی هم با داخل کشور شد و نهایتاً جناب آقای ملانوروزی قبول کردند ایران در این سه سالانه شرکت کند.
فرصت کمی که برای حضور در این رویداد داشتید به کارتان لطمه نزد؟
بعضی وقتها کمبود زمان به یک فرصت تبدیل میشود.در موزه هنرهای معاصر تهران، کانونی به اسم کانون دیزاین وجود دارد که چند طراح جوان در آن حضور دارند. ما جلساتی با هم داشتیم و میخواستیم فضا را بیشتر برای معرفی جوانها بگذاریم. کانسپت آن دوره از سه سالانه، "قرن بیست و یکم؛ دیزاین پس از دیزاین" بود چون اولین باری بود که سه سالانه در قرن 21 برگزار میشد. 20 سال بود که سه سالانه برگزار نشده بود. موضوع طراحی کاملاً باز بود به این دلیل که طراحی صرفاً محدود به طراحی ساختمان نمیشود و همه چیز از یک فنجان گرفته تا یک خودکار هم طراحی دارد.
من موضوع غرفه ایران را بازار گذاشتم و از بازار الهام گرفتم چون میخواستم یک شخصیت ایرانی به غرفه بدهم و بازار هم سمبلی از شهرهای ایرانی است. دیزاین هم از بازار ایده میگیرد. آدمهایی که در شهر زندگی میکنند، به بازار میروند چون به آیتم خرید نیاز دارند و بازار هم سعی میکند اقلامی که مردم به آن نیاز دارند را برایشان فراهم کند. ضمن اینکه بازار فقط یک موضوع خاص نیست و شما در بازار میتوانید آیتمهای مختلف را پیدا کند. اینطور بود که من برای غرفه ایران در سه سالانه میلان از بازار الهام گرفتم.
چه بازخوردی از سوی مخاطبان دریافت کردید؟
بسیار جالب بود. ما زندهترین غرفه میلان را داشتیم. بازار همواره فضایی است که شما در آن یک محل فروش و یک کارگاه را دارید. به همین خاطر ما آن کارگاه را هم در غرفه خودمان به وجود آورده بودیم. برای این بخش من یک پرینتر سه بعدی را در غرفه گذاشتم که توسط یک تکنیسین مدیریت میشد. ما هر روز با کمک کانون طراحی موزه هنرهای معاصر، فایلی از طریق ایمیل به میلان میفرستادیم که تکنسین، آن را دانلود میکرد و به دستگاه میداد تا ساخته شود. البته ما اشیاء کمی در آن نمایشگاه ساختیم. از 70 شیای که در آن نمایشگاه ساخته شد، 7 عدد به صورت موجود از ایران برده شد و مابقی اشیا به صورت سه بعدی در خود غرفه ساخته شد. یعنی برای فرستادن اشیاء به میلان یک قطره هم از سوخت هواپیما استفاده نکردیم و همه کارمان را با ایمیل انجام دادیم. مواردی هم که برای چاپ استفاده شده بود، از موادگیاهی بود نه پتروشیمی. با این کار در واقع هر روز محیط غرفه را عوض میکردیم. روی میز ما تعداد زیادی چاپ A3 وجود داشت که پروژههای آینده را نشان میداد. روز افتتاحیه از غرفه ایران بازدید شد و این برای بازدیدکنندگان جالب بود که تنها یک شیء در غرفه ما وجود دارد. نمایشگاه سه سالانه 6 ماه برپا بود و در این مدت کسانی که در میلان زندگی میکردند، حداقل هر ماه برای دیدن تغییرات غرفه در نمایشگاه حضور پیدا میکردند.
قرار است در دوره بعد این سه سالانه هم حضور داشته باشید. چه برنامههایی برای دوره بعد دارید؟
در دوره بعد سه سالانه میلان که سال 2019 برگزار میشود، طبیعت و محیط زیست، موضوع اصلی است که دیزاین را به عنوان یک فرصت برای آینده نشان میدهد. معماری سبز که در موردش بحث کردیم هم بخشی از این موضوع است. دوره قبل سه سالانه در ده مکان مختلف شهر میلان برگزار شد ولی این بار در خود ساختمان سه سالانه برگزار میشود که بسیار منطقیتر و منسجمتر است. در دوره قبل بر اساس تاریخچه فرهنگی و اهمیت هر کشور غرفههایی با متراژ متفاوت به کشورها تعلق گرفت که به به خاطر فرهنگ و پیشینهای غرفه ایران 200 مترمربع بود، در واقع ایران یکی از کشورهایی بود که بسیار برای آنها اهمیت داشت. ما این بار هم قصد داریم که به جوانها فرصت بدهیم و انشاءالله برای همین موضوع ظرف دو ماه آینده یک فراخوان منتشر خواهیم کرد. ما میخواهیم یک ایده جدید داشته باشیم زیرا سه سالانه از ما ایده میخواهد و بعد از بررسی این ایدهها از طرف هر کشور حتی ممکن است ایده یک کمپانی به دلایل مختلف پذیرفته نشود. دوره قبل سه سالانه در فضاهای بزرگ برگزار شد ولی اینبار قصد بر این است که روی کیفیت غرفهها کار کنند.
ممکن است پروژه ایران در این دوره پذیرفته نشود؟
من بعید میدانم این اتفاق بیفتد. من مطمئنم که ما میتوانیم یک فضای زیبا و کارا داشته باشیم البته ما در ایران از فنّاوریهای سنتی استفاده میکنیم. هر چقدر که نیروی انسانی، متریال، زمان تولید و کنترل کیفیت به سمت صنعتی شدن پیش برود، کیفیت کار ما بیشتر و هزینه کار کمتر میشود. در سه سالانه بعدی، اکثر کشورها به ویژه کشورهای صنعتی فضای معماری سبز را دنبال میکنند. استفان بوئری، رئیس کل سه سالانه میلان که همان معمار جنگل عمودی میلان است، بسیار به دنبال فضای سبز است و این میتواند برای پروژه ما هم خوب باشد.
چند کشور در سه سالانه میلان شرکت میکنند؟
در دوره قبل بیش از 40 کشور شرکت کرده بودند اما هنوز تعداد دقیق شرکتکنندگان در این دوره مشخص نیست.
جای خالی به روز رسانی در آموزش معماری
دوباره به ایران برگردیم و اینبار در مورد وضعیت تدریس معماری در ایران صحبت کنیم. فکر میکنید دروسی که در رشته معماری تدریس میشود، چند درصد میتواند فضای معماری را تحت تأثیر قرار بدهد؟
ساختمان کوچکی در نیویورک به نام برج "هرست" وجود دارد که سه سال پیاپی توانسته برنده جایزه بهترین برج نیویورک شود زیرا سازندگان آن به جای مقیاس، به دنبال کیفیت آن رفتند. ما در تهران ساختمانهای بلندتری هم داریم که کیفیتی به خوبی آن برج ندارند. من در مورد دروس دانشگاهی هم همینطور فکر میکنم. طبق آماری که من دارم، هر سال حدود 50 هزار معمار از دانشگاههای ایران فارغالتحصیل میشود که این واقعاً نگرانکننده است چون به هر حال باید برای این دانشجوها به تعداد کافی استاد خوب وجود داشته باشد که من فکر نمیکنم اینطور باشد. به نظرم ما باید به جای این همه دانشگاه، یک آکادمی راه بیندازیم که اساتید آن مدام خودشان را بهروز کنند. ما باید با دنیا در ارتباط باشیم. دنیا هم لزوماً غرب نیست و شرق هم دنیای خودش را دارد. ما میتوانیم به چین و کشورهای دیگر برویم و در آنجا خودمان را بهروز کنیم. بنابراین من فکر میکنم که باید در وهله اول به کیفیت فکر کنیم و صرفاً به دنبال این نباشیم که تعداد دانشجوها را بالا ببریم. باید روی انتخاب ورودیها سختگیری بیشتری داشته باشیم و ورودیهایمان را به حدی انتخاب کنیم که استاد خوب برای آموزش به آنها وجود داشته باشد وگرنه نتیجهاش این میشود که بسیاری از دانشجوهای معماری ما حتی دکترای معماری هم گرفتند اما مشغول کار دیگری هستند. در حالیکه اگر همه چیز درست پیش میرفت، یک دکترای معماری باید در همین حرفه کار میکرد و یک معمار موفق میبود.
وقتی وارد یک بنای تاریخی میشوید، احساستان نسبت به آن بنا و نگاهتان به آینده این معماری که تقریباً دارد به فراموشی سپرده میشود چیست؟
من معمولاً به همه چیز مثبت نگاه میکنم و نیمه پر لیوان را میبینم. از روز چهارم تعطیلات نوروز در تهران بودم و از چند موزه و باغ تهران دیدن کردم و بسیار انرژی گرفتم. یکی از نقاط مثبت این بود که اغلب مکانهایی که دیدم، مملو از آدم بود و همه عکس و فیلم میگرفتند. سؤال اصلی اینجاست که چرا همین اتفاق در مرکز خریدها نمیافتد؟ زیرا آن محیطها، تکراری است اما آدم وقتی وارد بافتهای قدیمی میشود، انرژی را درک میکنند. شانس بزرگی که ما در ایران داریم این است که در تمام شهرهای ایران و در نزدیکی آنها یک بافت تاریخی وجود دارد. بسیار مهم است که ما بچههایمان را به این نقاط ببریم تا با آن محیطها آشنا شوند و به آن احترام بگذارند. من وقتی از جایی دیدن میکنم، به عنوان یک معمار دقت میکنم تا ببینم آنجا را چطور ساختهاند. بعضی وقتها که به این ساختمانها نگاه میکنم از خستگیام کم میشود. ما باید سعی کنیم به معماری قدیمی و با اصالت خودمان احترام بگذاریم و هر جا که لازم بود هم بازسازی انجام بدهیم تا اجازه ندهیم بناهای قدیمی از بین بروند. در هر منطقه تهران یک بافت و مستند تاریخی وجود دارد که میشود از آن ایده گرفت و استفاده کرد ولی خود آن بافت هم با همان شکل و شمایل قابل احترام و مهم هستند.