نشست تخصصی بررسی پنجاه سال طرح نوسازی اطراف حرم حضرت رضا (ع) با حضور داریوش بوربور برگزار میشود.
با حمایت جامعه مهندسان معمار ایران و انجمن صنفی مهندسان مشاور معمار و شهرساز داریوش بوربور از پنجاه سال طرح نوسازی اطراف حرم حضرت رضا (ع)، صحت خواهد کرد.
در این نشست احمد سعید نیا و عباس فرخ زنوزی به عنوان سخنران و سعید سادات نیا به عنوان دبیر پنل حضور خواهند داشت.
شایان ذکر است، داریوش بوربور، معمار برجسته و پیشرویی است که طرح نوسازی بافت اطراف حرم را سالها پیش ارائه داد که بنا به دلایلی در دوران پهلوی دوم معوق ماند.
این نشست دویست و یازدهمین جلسه از سلسله جلسات نقد معماری و شهرسازی است که در راستای بررسی طرحهای معماری از گذشته تا امروز برگزار میشود.
علاقهمندان به حضور در این نشست میتوانند چهارشنبه 2 آبان ماه از ساعت 16 الی 19 به تالار استاد جلیل شهناز واقع در خانه هنرمندان ایران مراجعه کنند.
تازهترین نشست گفتارهای کوبه به بررسی معماری شهرهای ایران در دوران مشروطه خواهد پرداخت.
در ادامه سلسله نشستهای گفتارهای کوبه، نشست "جنگ روایتها؛ گفت و گوها درباره معماری و شهرهای ایران در دوران مشروطه" برگزار میشود.
در این نشست کامیار صلواتی، کارشناس ارشد مطالعات معماری ایران، دانشگاه تهران به عنوان سخنران حضور خواهد داشت.
در توضیح این نشست آمده است: دوران مشروطه، تصادم گاه پدیدههای کهن و نو در ایران است. در این دوران پر هیاهو، آنچه از گذشته به جای مانده موضوع بحث و نقد و نظر قرار میگیرد و نویسندگان، روشنفکران، علما و مسئولان حکومتی، آگاهانه یا ناآگاهانه بعضی از این به جای ماندها را به بحث میگذراند.
این نبرد همه جانبه نه فقط در بحث درباره وجوه اجتماعی، اقتصادی یا سیاسی که حتی در عرصه معماری و شهر نیز به وقوع میپیوندد. در این برنامه، به بررسی این نقدها، نظرات، روایتها، و جبهههای موافق و مخالف میراث معماری پیشامدرن ایرانی، و نیز چرایی پدید آمدن این نقدها و نظرها میپردازیم و نوشتههای نویسندگان دوران مشروطه را به ویژه در نشریات و خاطرات شخصی درباره معماری ایرانی مرور میکنیم. نیز این پرسش را مطرح میکنیم که این بحثها زاییده چه خواستهها و عوامل کلانتری بوده است.
ورود به این سلسله نشستها که با همکاری بنیاد هنری کوبه و خانه گفتمان شهر و معماری برگزار میشود، برای عموم آزاد است.
علاقهمندان به حضور در این نشست میتوانند چهارشنبه 2 آبان ماه ساعت 17 به خانه گفتمان شهری وارطان واقع در میدان فلسطین، خیابان طالقانی غربی، پلاک 514 مراجعه کنند.
در ادامه سلسله نشستهای گفتار معمار، سه تن از معماران برجسته، نحوه معمار شدن و معمار بودن خود را تشریح میکنند.
دومین نشست از سلسله نشستهای گفتار معمار با حمایت انجمن علمی معماری دانشگاه تهران برگزار میشود.
بخش نخست این نشست مهندس امیر پویا اصغری، عضو هیئت مدیره موسسه معماری میرمیران، نایب رئیس هیئت مدیره بنیاد معماری انقلاب اسلامی و عضو انجمن مفاخر ایران اختصاص دارد.
دومین سخنرانی به مهندس حمید میرمیران، رئیس هیئت مدیره موسسه و بنیاد معماری میرمیران، مدیرعامل مهندسین نقش جهان پارس و عضو انجمن مفاخر معماری ایران اختصاص دارد.
در بخش سوم و پایانی این نشست مهندس اکبر سرداری، عضو هیئت مدیره موسسه معماری میرمیران و معمار و پژوهشگر عرصه معماری سخنرانی خواهند کرد.
این سلسله نشستها با محوریت موضوعی به موضوع "معمار شدن یا معمار بودن" و در راستای افزایش تجربه نسل جوان و دانشجویان و انتقال دانش چهرههای شاخص معماری به این نسل طراحی شده است.
علاقهمندان به حضور در این نشست میتوانند دوشنبه 30 مهرماه از ساعت 12 الی 14 به تالار شهید آوینی وقع در دانشگاه تهران، پردیس هنرهای زیبا مراجعه کنند.
حدود ۱۱۱سال است که از قانونی شدن تهران به عنوان پایتخت ایران می گذرد. سالهایی که این شهر به خود فراز و فرودهای بسیاری دید و به قدری تغییر کرد که امروزه میتوان گفت تهران دوره قاجار شباهتی به تهران امروزی ندارد. شهری که اگرچه بسیاری از مسائل آن برای ما هنوز ناشناخته است اما به گفته یک کارشناس شهری حتی نسبت به وجوه شناخته شده آن هم نامهربان بودهایم.
سعید سادات نیا در گفتوگو با ایسنا، با بیان اینکه تهران یک ایران کوچک و مجموعهای از تمامی قومیتها، فرهنگها، اتفاقات سیاسی و اجتماعی است، گفت: تهران به روایات مختلف، تاریخ مختلفی دارد. حدود ۲۰۰ سال است که پایتخت شده و حدود ۴۰۰ سال است که حصار پیدا کرده و حدود ۷۰۰۰ سال است که بستر زندگی در آن ایجاد شده اما هنوز تهران را به درستی نمی شناسیم و صرفا هرآنچه که از تهران میدانیم از تاریخ، حفاریها، بناهای شاخص و درختان و مسیلهای تهران بدست آمده است.
وی ادامه داد: مردمان این سرزمین به دلیل شرایط آب و هوایی و موقعیت جغرافیایی تهران را برای زندگی انتخاب کردند و یکی از نقاط شاخص دامنه جنوبی البرز به خصوص دشت تهران و منطقه ری است که به دلیل رود درههایی که داشته مردم در کنار آنها ساکن شدند. در واقع میتوان گفت تهران در ابتدا روستا و سپس به شهر تبدیل شده است.
این کارشناس معماری و شهرسازی با اشاره به اینکه هرچه در مورد تهران بیشتر تحقیق می کنیم به چیزهای جدید برمیخوریم، گفت: در یک تحقیق تازه عنوان شد که خانههای محله سنگلج در گودی بوده و اینکه میگفتند ساکنان اولیه تهران در زیر زمین زندگی میکردند حقیقتی بود که آشکار شد.حتی خانههای اعیانی نیز در گودی بوده که شاید این خانهها برای در امان بودن از دست دشمن و یا حفاظت از سرما و گرما ساخته میشد. در حقیقت هنوز بسیاری از مسائل برای ما در مورد تهران ناشناخته است و حتی در برابر بناهای قدیمی و میراث قدیمی به یادگار مانده از گذشته نیز نامهربان بودهایم.
به گفته وی، حصار ناصری و طهماسبی تهران انباشته از تاریخ و جذابیتهای بسیاری بود که می توانست مرکز توریستی و فرهنگی بزرگی شود تا شهر از هزینههای آن بهرهمند و از طرفی برای مردم نیز خاطره ساز شود.
سادات نیا افزود: جریان نادیده گرفتن فضاهای تاریخی از حدود ۳۰ سال پیش آغاز شد و تمام فضاهای با ارزش مانند لاله زار که یکی از خاطره انگیزترین و بهترین راستهها و همچنین در ذهن شهروندان نیز نوستالژیک بود این روزها تبدیل به بازار کاسبکاری، بدظاهر و بیقوله شده که در شب تنها یک خانوار آن هم به عنوان سرایدار در آنجا زندگی میکند. درحالی که وقتی به تاریخ این محله در گذشته نگاه می کنید میبینید که خانوادههای بزرگی در آنجا زندگی میکردند و کافهها و سینماها و رستورانهای بسیاری در آنجا وجود داشت.
وی در ادامه گفت: با تلاشی که افراد دغدغهمند در سازمان میراث فرهنگی در خصوص حفظ بناهای تاریخی و فرهنگی تهران و همچنین مشاوران در این زمینه داشتند توجهات به مرکز تهران جلب شده است؛ البته باید گفت در سرزمینی که بعد از ۴۰ سال به جای پایبند بودن به ارزشهای فرهنگی، ملی و توسعه پایدار، حتی طرح آمایش سرزمین کنار گذاشته شده است و به جای برنامه ریزی بیشتر بی برنامهگی گریبانگیر این شهر شده این اتفاقات طبیعی است.
همدان- محمدرضا شاملو گفت: جداره سازی مهم ترین اولویت بنیاد مسکن بعد از بهسازی روستا ها است البته بهسازی که مبتنی بر فضای بومی روستا و مصالح بوم ساخت آن است.
به گزارش خبرنگار قدس آنلاین، محمدرضا شاملو معاون عمران روستایی بنیاد مسکن انقلاب اسلامی کشور اظهار داشت: همه روستائیان باید در حفظ و نگهداری و زیبا سازی روستا نقش فعالی داشته باشند.
وی به نوع همکاری روستائیان اشاره و افزود: درختکاری، پاکسازی مقابل و حتی آبیاری درختان محیط زندگی و کار از نقش های است که روستائیان می توانند ایفا کنند.
وی با اشاره بر اینکه روستائیان باید پاسداشت هر چه بهتر فضای سبز محیط روستا را بیاموزند، افزود: بنیاد مسکن هم تلاش می کند تا با بهسازی ها روستا در قالب پیاده رو سازی، ساخت فضای تفریحی مانند پارک، جداره سازی و غیره فضای مناسبی برای سکونت در روستاها فراهم کند.
معاون عمران روستایی بنیاد مسکن انقلاب اسلامی کشور گفت: جداره سازی روستا ها در برنامه ششم توسعه هم تاکید شده است تا بافت های فرسوده روستایی بسامان شود.
شاملو از دیگر مسایل مورد توجه در روستا را توسعه گردشگری روستایی عنوان و تصریح کرد: معرفی روستاهای مستعد در این حوزهبه بخشداری ها برای حفظ بافت با ارزش روستا کمک می کند و به رونق اقتصادی روستا می افزاید. قانون هم به این موضوع صراحت دارد و در ماده ۹۹ قانون برنامه ششم توسعه کشور بر آن تاکید شده است.
یک دهه تلاش برای نوسازی و مقاوم سازی ۲ میلیون واحد مسکونی در روستاها
معاون عمران روستایی بنیاد مسکن کشور گفت: نظام مقدس جمهوری اسلامی در یک دهه اخیر موفق به نوسازی و مقام سازی حدود دو میلیون مسکن روستایی، شده است.
، محمدرضا شاملو با تاکید بر اینکه هیچ کشوری چنین آماری در این حوزه ندارد اظهار داشت: از آرمان های مهم انقلاب اسلامی توجه به عدالت بهبود بافت مسکونی در مناطق محروم و روستایی است که در این مدت با توکل برخدا محقق شده است.
وی از اجرای طرح هادی در بیش از ۳۹ هزار و ۵۰۰ روستای کشور خبر داد و افزود: در بیش از ۱۷ هزار روستا هم کارهای اجرایی مانند احیای بافت های باارزش، بازسازی مناطق آسیب دیده، سند دار شدن منازل، توجه به توسعه گردشگری با هماهنگی و تعامل ادارات و دستگاه ها برای روستا ها مهیا شده است.
وی ادامه داد: اگر مبتنی بر آمار صحبت کنیم استان همدان در شاخصهای یاد شده بهسازی و مقاوم سازی و غیره بالاتر از میانگین کشوری است این آمار در کشوری ۴۶ و در استان همدان ۶۱ درصد و در شهرستان فامنین هم ۷۴ درصد است.
شاملو با یادآوری اینکه سالانه ۳۵۰۰ میلیارد تومان برای اجرای طرح هادی روستایی اعتبار نیاز گفت: بعد از یک دهه باید طرح های ۷۷۰۰ روستایی باید بازنگری شود که اجرای این طرح نیازمند تامین اعتبار است.
سمیه باقری: حمید ناصرخاکی تبدیل شدن تهران به جسدی خالی از کالبد و روح را حاصل انفعال مدیریت شهری در طی سالها از یک سو و نبود نظام معماری از سوی دیگر میداند که تا امروز روند مبتذل را به دلایل اقتصادی حمایت کرده است.
هنرآنلاین: حمید ناصرخاکی، معمار باسابقهای است که سالهای طولانی از عمر خود را در این راه صرف کرده است. "خانه بیسنگ" یکی از نمونههای موفق این معمار برجسته است. توجه به زمینه و صد البته نیازهای مخاطب از جمله برجستهترین نکاتی است که میتوان در آثار و پروژههای اجرا شده حمید ناصرخاکی جستجو کرد. ناصر خاکی با جدیت مبانی و اصول اخلاقی خود را در حوزه معماری دنبال میکند. به همین خاطر، معتقد است که حتی در صورت از دست دادن پروژهها نیز نباید به فضای حاکم در این مسیر تن داد. او که سالها در دانشگاههای کشور به تدریس پرداخته، فضای حاکم بر معماری، آشفتگی تهران و رشد معماری مبتذل را حاصل بیتوجهی به معماری و سودجویی صرف میداند. آنچه میخوانید گفتوگوی هنرآنلاین با این معمار پرانرژی است که با ژرفنگری خاصی مباحث و حواشی معماری را به چالش میکشد.
اجازه بدهید، گفتوگو را از نحوه ورود شما به عرصه معماری آغاز کنیم. اساساً چطور شد که شما جذب این رشته شدید؟
من دارای مدرک دکترای معماری از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران هستم و حدود 24 سال است که به شکل حرفهای در زمینه طراحی مبلمان، طراحی داخلی، طراحی ساختمان، طراحی شهری و برنامهریزی شهری فعالیت دارم. ضمن اینکه حدود 17 سال است که به تدریس در دانشگاه مشغول هستم. در واقع پایگاه اصلی من دانشگاه هنر تهران است اما همکاریهای متعددی با دیگر دانشگاهها نیز داشتهام. البته من عضو هیئت مؤسس، موسسه تهران- مطالعات کلانشهر، عضو شورای اعتلای معماری ایران (به عنوان یکی از بازوهای شورای عالی معماری و شهرسازی ایران) و دارای تجربه فعالیت رسانهای در زمینه معماری نیز هستم. همچنین مقالات متعددی هم در حوزههای مختلف هنر مانند سینما، مجسمهسازی و سینما علاوه بر معماری داشتهام.
با توجه به اینکه فرمودید در رشتههای مختلفی چون سینما، مجسمه و... فعال بودید، چطور شد که از میان رشتههای مختلف هنری، تمرکز و توجه شما بیش از همه معطوف به عرصه معماری شد؟
من در ابتدا شناخت چندانی درباره معماری نداشتم و بیشتر تمرکزم بر روی حوزه سینما بود. به یاد دارم اواسط دهه 60 سینمای تجربی بسیار مورد توجه جوانان بود. من نیز در زمینه نویسندگی و ساخت فیلم کوتاه تجربیاتی به دست آوردم اما به توصیه یکی از سینماگران مشهور، معماری را بدون داشتن هیچ شناختی انتخاب کردم. زمانی که سال 1371 در سال دوم دانشگاه مشغول تحصیل بودم به این مهم پی بردم که باید دیگر حوزهها را کنار گذاشته و تمام توجه خود را معطوف به معماری کنم.
اشراف به سایر حوزههای هنری و به ویژه سینما به واسطه آن نگرش خاصی که دارد تا چه اندازه شما را در زمینه معماری کمک کرد؟
بسیار زیاد. البته نه فقط سینما که فعالیت در زمینه ادبیات که هنوز نیز در این حوزه فعالیت دارم، کمک بسزایی به من کرد. من از سالها پیش شعر، داستان کوتاه و نمایشنامه مینوشتم و سپس وارد سینما شدم. تأثیر این هنرها بر معماری بسیار زیاد است. خدا رحمت کند آقای محمد ابراهیم جعفری را که من در نزد ایشان مبانی نقاشی میآموختم، ایشان یکی از افرادی بودند که اصرار داشتند من در زمینه معماری تحصیل کنم. ایشان به من گفتند نگاه شما میتواند در زمینه معماری رشد و توسعه پیدا کند. آن زمان به کرات در مجله فیلم رفت و آمد داشتم و به یاد دارم یکی از نقدهایی که برای فیلم "هنرپیشه " نوشتم به عنوان نقد برگزیده سال انتخاب شد.
سمیه باقری: هومن بالازاده معتقد است که معماری نقش پررنگی بر روی سلامت روح و جسم شهروندان به جا میگذارد.
هنرآنلاین: هومن بالازاده معمار جوان و خوشفکری است که تاکنون چندین بار در محافل بینالمللی ایدهها و نگاهش مورد تحسین قرار گرفته و جوایز را ربوده است. آرامش درونی و مثبتگرایی این معمار، نخستین چیزی است که به عنوان ویژگی برجسته او، به چشم میآید. بالازاده از جمله معمارانی است که نگاهی متفاوت به متریال و مصالح در آثار خود به کار برده است. به جرات میتوان گفت که کنکاش و تحقیق برای پروژهها و صد البته استفاده از داشتههای معماری گذشته ایران، به شکلی زیبا و کاملاً مدرن در پروژههای اجرایی او قابل لمس است. بالازاده معتقد است که متریال نقش مهمی در شکل دادن به حال و هوای فضا و پروژه دارند. از جمله کارهای برجسته بالازاده در راستای مفهوم بخشیدن به متریال گذشته ایران، آجری است که ثبت اختراع نیز شده است. استفاده از نور در درون این آجر و نگاه متفاوتی که به این نوع متریال شده است، کار را خاصتر میکند و فضایی تازه نیز به این آجر با عنوان یک متریال قدیمی بخشیده است. آنچه میخوانید گفتوگوی هنرآنلاین با این معمار خوشفکر و جوان ایرانی است.
اجازه دهید بحث را از نحوه ورود شما به معماری آغاز کنیم. اساساً چطور شد که جذب این رشته شدید؟
من از زمانی که 14 سال داشتم، نقاشی و مجسمهسازی میکردم. به واسطه همین علاقه نیز، احساس کردم وسعت معماری در راستای ایدهپردازی بیشتر است. به همین خاطر تصمیم گرفتم به جای پرداختن به نقاشی و مجسمهسازی، تمرکز خود را به معماری معطوف کنم.
شما سابقه فعالیت در بخش تجسمی یعنی نقاشی و مجسمهسازی را در کارنامه کاری خود دارید. آیا این هنرها در روند معماری شما تأثیرگذار بودهاند و آیا طی این سالها، به وسعتی که در معماری مورد نظرتان بود دست پیدا کردید؟
البته که هر هنری میتواند بر دیگر بخشها اثر داشته باشد. در این راستا، به طور حتم سینما، هنرهای تجسمی و داشتن دانش در ارتباط با آنها برای حوزه معماری نیز آموزنده است. معماری تأثیر مستقیمی با فضاهای انسانی و تعامل با محیطهای مردمی دارد بنابراین میتواند اثرگذارتر بوده و در زندگی افراد نمود عینی بیشتری داشته باشد. معماری حتی بر سلامت افراد چه جسمی و چه روحی نیز مؤثر است؛ بنابراین شما وقتی یک محیط مسکونی را طراحی میکنید، اگر به میزان نور طبیعی، گردش هوا و نورپردازیهای مصنوعی و یا استفاده از مصالح مناسب فکر کنید، میتوانید بر سلامتی ساکنین آن ساختمان اثر بگذارید. متأسفانه در بسیاری از آپارتمانهایی که در شهرمان دیده میشود، به دلیل اینکه به بخش حرفهای معماری سپرده نشده، شاهد کاهش سطح کیفی زندگی هستیم.
آیا میتوان گفت بخشی از مشکلات موجود در کلانشهرها به خصوص بخش سلامتی افراد جامعه به معماری ما مربوط است؟
نمیتوانیم به صورت صد در صد این مسائل را به گردن معماری بیاندازیم، اما میتوانیم بگوییم شهرسازی و معماری بر سلامت روحی و شادابی روانی یک جامعه تأثیرگذار است. اگر شما در شهر، فضاهای عمومی مناسبی داشته باشید که مختص انسانها طراحی و ساخته شده باشند، میتوانید ضامن سلامتی افراد نیز باشید. در سطح خردتر، اگر معماری با نیازهای روحی و جسمی انسانها رفتار درستی داشته باشد، تأثیر بهتری خواهد داشت.
خانه استاد لرزاده پیشتر به عنوان سرای محله بهار در اختیار شهرداری منطقه 7 بود و 18 شهریور امسال، منطقه به طور مکتوب آمادگی خود را برای واگذاری ملک به معاونت شهرسازی و معماری اعلام کرد.
بلدیه | مدیرکل معماری و ساختمان شهرداری تهران از تحویل خانه «استاد لرزاده» به معاونت شهرسازی و معماری برای تبدیل به خانه معمار خبر داد.
سید حمید موسوی در گفت و گو با شهرنوشت با اعلام این خبر گفت: 11 اردیبهشت ماه سال گذشته، شورای اسلامی شهر تهران مصوبه «تبدیل خانه هنرمندان 2 به خانه معمار (استاد لرزاده)» را به شهرداری تهران ابلاغ کرد.
وی ادامه داد: خانه استاد لرزاده پیشتر به عنوان سرای محله بهار در اختیار شهرداری منطقه 7 بود و 18 شهریور امسال، منطقه به طور مکتوب آمادگی خود را برای واگذاری ملک به معاونت شهرسازی و معماری اعلام کرد.
مدیرکل معماری و ساختمان شهرداری تهران با تاکید بر اینکه از آن تاریخ بخش های مختلف مدیریت شهری به دنبال فراهم کردن مقدمات این واگذاری بودند، گفت: در نهایت به تازگی زمینه لازم برای واگذاری خانه استاد لرزاده به معاونت شهرسازی و تبدیل آن به خانه معمار فراهم شد.
موسوی با تاکید بر برنامه های شهرداری تهران برای این فضا عنوان کرد: قرار است این خانه به فضایی شایسته و مناسب برای تعامل و تبادل اطلاعات علمی و هنری و معرفی آثار استاد لرزاده و سایر معماران برجسته ایرانی تبدیل شود.
به گفته مدیرکل معماری و ساختمان شهرداری تهران ایجاد فضایی برای تعامل و گفت و گو با شهروندان و تبادل اطلاعات علمی و هنری از دیگر اهداف شکل گیری خانه معمار در شهر تهران است.
نظریات دلوز در باب مفهوم ریزوم در نوعی معماری به نام معماری فولدینگ تأثیر شگرفی نهاد. فولدینگ بهمثابه یک روند مولد در طرح معمارانه اساساً تجربی: لاادری، غیرخطی و از پایین به بالا است. ریزوم پدیدهای زیستشناختی است که در فلسفۀ دلوز و گتاری برای توصیف روابط و اتصال چیزها به کار میرود. دلوز و گتاری ساختار ویژۀ ریزوم را در تقابل با ساختار درختی (بهمثابه مظهر قدرت متمرکزِ مسلط بر تمدن غربی به تعبیر آنها) به کار میبرند.
فرهنگ امروز/ فاطمه شمسی:
«خوشبختانه میتوان لحظة دقیق مرگ معماری مدرن را تعیین نمود. معماری مدرن در شهر سنت لوئیسِ ایالت میسوری در جولای ۱۹۷۲ در ساعت ۳.۳۲ دقیقه بعدازظهر مرد.» (چارلز جنکس)
پروئیت-ایگو[۱] پروژۀ مسکونی منحصربهفردی در ایالت میسوری بود که به یک شرکت معماری واگذار شد و هدف از آن سکونت طبقات کمدرآمد و کنترل جمعیت در حال افزایش شهری و زاغهنشینی و سوق دادن بخشی از جمعیت به زندگی در حومه بود. طرح و نقشۀ این مجتمع مسکونی تحت تأثیر اصول لوکوربوزیه و کنگرۀ بینالمللی معماران مدرن (CIAM) ریخته شد. میزان سکنۀ این مجتمع تا سال ۱۹۵۷ به اوج خود حدود ۹۱ درصد رسید، اما با گذشت زمان نارضایتی ساکنان آن از ساختمانهایی بیروح که نوع زندگی ویژهای را به آنها تحمیل میکرد بالا رفت و عدم تطبیق خواستههای کاربران با امکانات بناها و افزایش جرم و جنایت، شهرک را تبدیل به محلی غیرقابل سکونت ساخت. این پروژه در نهایت به دلیل عدم توجه به فرهنگها، سبک زندگی و تفاوتهای افراد و پایبندی به سبک بینالملل و مشکلات تأسیساتی و غیره شکست خورد و در جولای سال ۱۹۷۲ در ساعت ۳.۳۲ دقیقه توسط دولت منهدم گشت.
دلوز بهواسطۀ ردیهاش بر مفهوم هایدگریِ «پایان متافیزیک» فیلسوفی درخور توجه است. وی زمانی در یک مصاحبه عنوان کرد که «من خودم را یک متافیزیسین ناب احساس میکنم...» ژان بودریار (همکار وی) او را «کتابخانۀ بابِل» میخواند و دوستش میشل فوکو گفته بود که قرن بیستم «قرن دلوز خواهد بود». دلوز فرای مرزهای فلسفه در معماری نیز تأثیرگذار بوده است، مفاهیم و آثار او توسط محققان در حوزههای معماری، مطالعات شهری، جغرافیا، مطالعات سینما، ادبیات، انسانشناسی و دیگر حوزهها مورد استفاده قرار گرفته است.
انتشارات راتلج برخلاف این اعتقاد رایج که فلسفه بهمثابه قلمروعی انتزاعی و کمتر عملکردگرا نمیتواند کاری با معماری بهمنزلة حوزهای عملی و کاربردی که بنا به مقتضیات در حال تغییر است، داشته باشد، اقدام به انتشار مجموعه کتابهایی با عنوان «متفکران برای معماران» کرده است و در این مجموعه به بیان اندیشههای فیلسوفان اثرگذاری پرداخته که در مورد معماری به تفکر پرداخته و دست به قلم شدهاند. هر کتاب چکیده موضوعات و مفاهیمی است که این متفکران برای عرضه به معماران داشتهاند. این مجموعه اندیشۀ معمارانۀ موجود در بدنة آثار این متفکران را رصد میکند، کتابها و مقالات مهم را معرفی و اصطلاحات را رمزگشایی میکند و فهرستی مؤجز برای مطالعه بیشتر فراهم میآورد. متفکران مورد نظر نویسندگانی پرکار بودهاند و هر درآمدِ مختصر دربارة آنها فقط میتواند ناظر بر بخشی از آثار ایشان باشد. مؤلفان این مجموعه، چه معمار بوده باشند و چه منتقد، بر برگزیدهای از نوشتههای این متفکران تمرکز شده که در نظرشان بیش از همه به طراحان و مفسران معماری مربوط بوده است. اولین کتاب این مجموعه دلوز و گتاری برای معماران است که توسط اندروبلنتاین، استاد دانشگاه نیوکسل در رشتۀ معماری، به رشتۀ تحریر در آمده است. این کتاب به معرفی و بیان رئوس کلی برخی از اندیشههای دلوز و گتاری در قلمرو معماری و تفسیر معمارانه برخی از آنها میپردازد. بلنتاین در این کتاب، در پنج فصل لایههای مفهومی اندیشه دلوز وگتاری را تشریح میکند. دو فصل اول کتاب به ترسیم خطوط کلی مفهوم هویت و تولید آن میپردازد و پس از آن بلنتاین ما را به سفری درون «خانه»، «نما و منظر» و در نهایت به «شهر و محیط» میبرد.
اولین همکاری میان دلوز و گتاری کتاب آنتی ادیپ: کاپیتالیسم و شیزوفرنی بود که بهمنزلة مانیفستی برای حیات پساساختارگرایانه بهحساب میآید و در پیوند با روح اعتراضات دانشجویی ۱۹۶۸ فرانسه است. تبیینات کتاب «دلوز و گتاری برای معماران» بیشتر بر شناختهشدهترین کار این دو یعنی همان «کاپیتالیسم و شیزوفرنی» که در دو مجلد، جلد یک: آنتیاُدیپ (۱۹۷۲)؛ جلد دو: هزار فلات (۱۹۸۰) به چاپ رسید، تمرکز دارد. کتاب «هزار فلات» کتابی است که در آن پرسشهای جدید و عجیبی مطرح میشود: «زمین در مورد چیستی خود چه میاندیشد»، «چگونه خود را به بدنی بیاندام تبدیل میکنید» و غیره.
دلوز و گتاری در این کتاب ما را به قدم نهادن ورای حوزۀ عقل متعارف دعوت میکنند که این امر از طریق قلمروزدایی و بازقلمروپذیری به تحقق میپیوندد. اصطلاح بدن بیاندام در اندیشه دلوز و گتاری به تناسب مفهومی انتزاعی جرح و تعدیل میگردد. بدن بیاندام یعنی خلاقیت، جایی که پیشپندارها کنار میرود. وضعیت پیش از شکل گرفتن طرح است، جایی که همۀ احتمالات حاضر است و جایی که فرد از انتظارات عقل متعارف که طرح چه باید باشد در امان است. آنچنانکه آیلین گری گفته است: «خانه لاک انسان است، امتدادش، تراوشش، تجلی روحانیاش».
اقتصاد ایران: یک کارشناس معماری میگوید، در حوزه معماری احتیاج به ایست داریم تا بتوانیم علم، دانش و فرهنگمان را در معماری بازیابی کنیم.
به گزارش خبرنگار مهر، رقیه رسولزاده، کارشناس حوزه معماری است. او در مرکز معماری و دفتر معاری حوزه هنری، فعالیتهای گستردهای را در زمینه معماری دارد. رسولزاده از اینکه به تقلید از کشورهای غربی، به سمت شهرکسازی و آپارتمانسازی روی آوردیم، بسیار ناراحت است و میگوید این امر باعث از همپاشیدن بنیان خانوادهها و منزوی شدن آنان شده است. او معتقد است، مسئولان تنها به فکر سودجوییهای خود هستند، سواد کار کردن بسیار محدودی دارند. ما در معماریمان احتیاج به «ایست» داریم.
بایستیم ببینیم کجا بودیم و داریم به کجا میرویم، یعنی ببینیم چه مسیری را در معماری دنبال میکنیم، بدون شک در حوزه معماری احتیاج به آگاهیسازی داریم و این آگاهیسازی را باید از طریق مردم ایجاد کنیم. اگر اطلاعات درستی به مردم بدهیم و موضوعات را رسانهای کنیم مطمئن هستم که اتفاقاتی خوبی رخ خواهد داد. به جرات میگویم که مسئولان در بیاطلاعی هستند. حتی سررشتهای از معماری ندارند چه برسد که آکادمیک در این رشتهها تحصیل کرده باشند.
تنها وزیر راه و شهرسازی در رشته عمرانی تحصیل کرده بود که بارها با او در خصوص معماری صحبت کردهام و بحثمان بالا گرفت، به او میگفتم «چه بلاهایی بر سر ساختمانسازی میآورید، این ساختمانها به ظاهر مقاوم هستند اما در واقعیت هیچگونه مقاومتی ندارند زمان وقوع زلزله بررسی کردهایم کلبههای قدیمی که به سبک بومی، ۲۰۰ سال پیش ساخته شدهاند، مقاوم تر از ساختمانهای امروزی هستند و آسیب کمتری در زلزله دیدهاند. بدون شک اگر در کرمانشاه خانهها را مقاوم میساختند، چنین فاجعهای رخ نمیداد و من احساس میکنم که «وجدان» کاری در حوزه معاری وجود ندارد.
با توجه به اینکه در حوزه «فرهنگ» بحث معماری را داریم، عموما ترسیمی که از حوزه معماری در جامعه وجود دارد امری شدیداً هنری و بسیار تخصصی است که با ریاضیات و اشکال هندسی نسبت دارد. یعنی در دو موضوع هنرمندانه یا خیلی مهندسی طرح شده است و بسیار کم پیشآمده تاثیرات معماری را در زندگی روزمره یا هویتهای شهری و فردیمان بررسی کنیم. تلاش ما این است معماری را از آن ساحت انتزاعی دور کنیم و تأثیرات آن را انضمامیتر در فرهنگ عمومی بررسی کنیم! بیشتر قصد داریم با رویکرد فرهنگی و هویتی به بحث معماری بپردازیم زیرا کمتر پیش آمده تا رسانهها تاثیرات معماری را در زندگی روزمره یا هویت برای مردم یک شهر بررسی کنیم!
از اینکه چنین دغدغهای برای خبرگزاری مهر و بدنه جامعه و مردم پیش آمده تا به این موضوع اهمیت دهند و به آن فکر کنند بسیار خوشحالم، زیرا سالها بود که خودمان حرف میزدیم و خودمان میشنیدیم. نه تنها مخاطبی نداشتیم بلکه کسی هم برای پیگیری مطالبات ما نبود. این جریانی که ایجاد شده جای تامل دارد، قطعاً جای حرف و کار زیادی هم دارد. افراد دغدغهمندی هستند که حرفهایشان در دلشان مانده که هیچجا مطرح نشده است.
انشاءالله بتوانیم از این طریق به گوش مردم برسانیم تا فرهنگسازی خوبی در این زمینه شکل بگیرد، تا سلیقه و ذائقه مردم با این صحبتها تحریک شود، شاید در مرحله اول نتوان تغییرات بزرگی ایجاد کرد؛ اما به تدریج این اتفاق رخ میدهد که مردم در حوزه معماری نسبت به خانههایشان حساس شوند و به سمت هر نوع معماری نمیروند و مسئولانی که در حوزه معماری به ساخت و ساز مشغولند نمیتوانند هر چه دلشان میخواهد را بسازند و به اسم ساختمان و معماری به خورد مردم بدهند این امر باعث میشود که تا حدودی فرهنگ معماری و شهرسازی کشور تکان بخورد، چون تا مردم نخواهند و تقاضایی نباشد عملاً عرضهای هم انجام نمیشود اما اگر این تقاضا از طرف مردم مطرح شود، قطعاً دگرگونی عظیمی رخ میدهد.