همگردی : دبی در امارات متحده عربی یکی از قطب های توریستی دنیا محسوب می شود. دبی دارای جاذبه های زیادی است اما یکی از این اعجوبه ها هتل برج العرب است. این هتل جز مجلل ترین هتل های دنیا محسوب می شود که 7 ستاره است. این هتل که اتفاقا برج بلندی هم هست روی یک جزیره مصنوعی بنا شده است. این جزیره و برج العرب توسط پلی معلق به سواحل دبی متصل می شود. در سال 1994 معماری برج العرب توسط تام رایت آمریکایی طراحی شد و به عنوان نماد دبی انتخاب گردید. پروژه ساخت بخش های مختلف برج العرب 5 سال به طول انجامید.
نهایتا در سال 1999 سوپر سازه ای با امکانات خارق العاده و با ارتفاع 321 متر و مساحت 112000 متر مربع در 70 طبقه افتتاح شد. شکل ظاهری هتل برج العرب به شکل بادبان های نوعی کشتی قدیمی عربی در کنار رستوران های برج العرب است. حدودا نزدیک به بالای ساختمان باند فرود هلیکوپتر طراحی شده است. این باند فرود چندین بار به عنوان هدف ورزشی توسط ورزشکاران مطرح دنیا مورد استفاده قرار گرفته است.
گلف باز مشهور تیگر وودز(tiger woods) چندین توپ را به خلیج فارس پرتاب کرده است. آندره آغاسی و راجر فدرز که پیشگامان عرصه تنیس هستند نیز در سال 2005 در این بخش با هم رقابت کرده اند. جالب تر آنکه این باند فرود که به مقاصد دیگری از آن ها بهره برداری شده هیچ حفاظ و نرده ای ندارد!
بخش های مختلف برج العرب زیبا
هتل برج العرب دارای 18 آسانسور و دارای سوئیت های vip می باشد. این سوئیت ها مختص افراد خاص مثل بازیگران، هنرمندان، سیاستمداران و روسای کشورها در بین بخش های مختلف برج العرب است.
معماری برج العرب دیدنی
به طور میانگین برای ساخت این بنای مجلل 650 میلیون دلار هزینه شده است. این ابر سازه با همکاری بیش از 3000 کارگر و شرکت های پیمانکاری معتبر ساخته شده است. مهندسی این اثر توسط مهندسین و خبرگان سه کشور بریتانیا، ایالات متحده آمریکا و ایالات متحده عربی پی ریزی شده است.
پی این سازه در عمق 40 متری کف دریا قرار داده شد. اسکلت این بنا، فلزی-بتنی است که ترکیب این دو مهم باعث شده تا قامت بلند سازه برافراشته بماند. دو بال دکل مانند در خارج ساختمان باعث نمای زیبایی از دوردست ها می شود. این دو بال دارای فاصله ای میانشان هستند که این ناحیه دارای صفحه ای فایبر گلاس است که با تفلون روکش شد. از آنجایی گرد و غبار و گرما در منطقه دبی وجود دارد، سازه توسط متریال پارچه ای(فابریک) محافظت می شود. این متریال در روز اشعه خورشید را به داخل اتاق ها و فضای سازه راه می دهد و شب ها توسط نور پردازی مصنوعی نمایی ویژه ای به هتل برج العرب می بخشد.
ایسنا یزد : با دخمههایش شما را به دنیای مردگان پیش از اسلام و زرتشتیان صدها سال قبل ایران میبرد، دنیای تاریک و خاموشی که شگفتانگیزی را در معماری و آداب و رسوم و نام و نشانش حفظ کرده است .
به گزارش یزدی نیوز برج خاموشان را به نام برج سکوت یا دخمه زرتشتیان هم میشناسند. برجی در 15 کیلومتری جنوب شرقی یزد که در حوالی منطقه صفائیه و روی یک کوه رسوبی و کمارتفاع به نام کوه دخمه قرار گرفته است.
دخمه در فرهنگستانهای مختلف معانی مختلفی دارد؛ مثل گورخانهی گبران، سردابه مردگان، خانه زیرزمین برای مردگان، گور و گورستان زرتشتیان.
زرتشتیان اگرچه این روزها مردگان خود را در قبر دفن می کنند اما در گذشته اموات را به دخمه می بردند و با آیین خاصی در مرکز این دخمه ها قرار میدادند .
اگر گذارتان به این منطقه بیفتد، دو عمارت سنگی مدور برج مانند را با فضایی میان تهی میبینید که یکی از آنها قدیمیتر و دیگری جدیدتر است. برج قدیمی به نام سازنده هندی آن مانکجی هاتریا نام گرفته است و برج جدیدتر که در دوره قاجاریه ساخته شده، گلستان نام دارد.
گلستان 25 متر قطر و شش متر ارتفاع دارد و مانکجی که باریکتر از گلستان ساخته شده، 15متر قطر دارد. زرتشتیان قدیم از فضای پیچ در پیچ دخمهها برای دفن اموات خود استفاده میکردند تا اجساد مردگانشان طعمه کرکسها نشود .
محل ساخت این دخمهها که همه خارج از شهر قرار دارند با محاسبات دقیقی انجام میشد تا با وزش باد و بارش باران، آلودگی به سمت شهر منتقل نشود. این دخمهها همچنین از خشت خام و گچ ساخته میشدند تا آلودگیهای ناشی از فساد مردگان به زمین نرسد .
سطح داخلی برج خاموشان به صورت پهنه گردی است که تمام آن با تخته سنگهای بزرگ پوشیده شده و سه بخش زنانه و مردانه و بچگانه دارد .
در حقیقت، نوار دایره انتهای دخمه که به دیوار اطراف دخمه چسبیده، مخصوص مردهاست و نوار دایره میانی بعد از قسمت مردها، به زنها اختصاص دارد .
نوار دایره داخلی بعد از زنها هم جایگاه کودکان بوده اما در مرکز همه این نوارها، یک چاه بزرگ به نام استودان (استخوان دان) است که محل دفن مردگان به حساب میآید .
در دامنه ضلع شمالی کوه دخمه چند عمارت خشت و گلی، آجری، سنگی و یا ترکیبی از اینها خواهید دید که به دوران صفویه تعلق دارند و از سازههای رفاهی این دوران به شمار میروند .
گردشگری > ایرانگردی - شهر کهن و تاریخی اردستان سازهای در دل خود دارد که یکی از شگفت انگیزترین و بی نظیرترین سازههای معماری ایران قدیم است. قنات مون که قدمتی 800 ساله دارد تنها قنات دو طبقه جهان محسوب میشود. هر طبقهی قنات جریان آبی مستقلی دارد به گونهای که هیچ یک بر دیگر نفوذ نمی کند.
طبق پژوهشهای باستان شناسی، احتمالا پایه و اساس قنات مربوط به دوران قبل از اسلام به خصوص زمان اشکانیان و ساسانیان است. دو روایت برای ساخت این قنات دو طبقه وجود دارد: روایت اول این است که بانی ساخت این قنات کاوه آهنگر است که گفته میشود زادهی اردستان بوده است و روایت دوم گفته میشود یک مقنی یزدی، طی دو مرحله این قنات را ساخته است. مرحله اول مقتنی یزدی پیشنهاد ساخت قنات در این منطقه را میدهد و در مرحله دوم به علت حفر قنات نامناسب توسط مردم، خود اقادام به اصلاح قنات جهت آبدهی بهتر میکند که منجر به حفر چاه دوم میشود.
نکته: هیچ کدام از روایتهای ذکر شده پایه علمی ندارند و فقط در میان مردم محلی گفته میشود.
مهاباد- ایرنا- مدیر مجموعه میراث جهانی تخت سلیمان تکاب گفت: مرحله جدیدی از مرمت و عملیات استحکام بخشی آثار و بقایای معماری این مجموعه جهانی با مشارکت و همکاری متخصصان آلمانی آغاز شد.
مظفر عباس زاده روز دوشنبه در گفت و گو با خبرنگار ایرنا افزود: ایوان غربی و برج و باروهای این مجموعه تاریخی با همکاری متخصصان دانشگاه درسدن آلمان به مدت 2 هفته مرمت می شود. وی بیان کرد: طرح مستند نگاری و تهیه نقشه های دقیق از مجموعه به عنوان بخشی از پروژه مرمت و استحکام بخشی با روش های جدید از جمله فتوگرامتری و استفاده از سیستم های جدید نقشه برداری نیز در حال انجام است. وی اضافه کرد: سال گذشته نیز بخش هایی از مجموعه تخت سلیمان با 14 میلیارد ریال هزینه، مرمت و استحکام بخشی شده بود. وی با اشاره به اهمیت تقویت زیرساخت های گردشگری در مجموعه تخت سلیمان ادامه داد: علاوه بر احداث و تکمیل پنج واحد اقامتی در این مجموعه، مسیر ورودی مجموعه تخت سلیمان به طول 400 متر نیز به زودی ساماندهی شده و سنگ فرش خواهد شد. مدیر مجموعه میراث جهانی تخت سلیمان اضافه کرد: بیش از 43 هزار گردشگر از ابتدای امسال تاکنون از این مجموعه بازدید کرده اند که این میزان نسبت به مدت مدت مشابه سال گذشته 30 درصد افزایش یافته است. عباس زاده گفت: همچنین امسال بیش از 2 هزار گردشگر خارجی از 15 کشور جهان از مجموعه تخت سلیمان بازدید کرده اند. به گزارش ایرنا، مجموعه میراث جهانی تخت سلیمان با دریاچه ای اسرار آمیز در وسط بقایای تاریخی در 45 کیلومتری شمال شرقی تکاب در جنوب آذربایجان غربی واقع شده و در سال 1382 به عنوان چهارمین اثر ملی کشور در فهرست آثار جهانی سازمان یونسکو به ثبت رسید. باستان شناسان عقیده دارند محوطه تاریخی تخت سلیمان قبل از اسلام آتشکده زرتشتیان و یکی از سه آتشکده مهم ساسانیان بوده و در دوره پس از اسلام به عنوان تفرجگاه و کاخ تابستانی ایلخانان مورد استفاده قرار گرفته است. هم اکنون نمونه آثار و بقایای کاخ های ایلخانی تنها در مجموعه تخت سلیمان تکاب به چشم می خورد. شهرستان تکاب با 80 هزار نفر جمعیت در جنوب آذربایجان غربی واقع شده است و بیش از 160 اثر میراث فرهنگی و گردشگری تاریخی و طبیعی ثبت شده ملی دارد.
مدیر شهرسازی و معماری اداره کل راه و شهرسازی استان قزوین با اشاره به لزوم استفاده از آجر در نمای ساختمانها با توجه به مصوبه کمیسیون ماده ۵ ، مشخصات آنرا اعلام نمود.
به گزارش پایگاه خبری وزارت راه و شهرسازی به نقل از روابط عمومی اداره کل راه و شهرسازی استان قزوین، محسن اسماعیلی در این رابطه گفت: در نماهای شهری استفاده از آجر در نمای ساختمانهای مسکونی مطابق مفاد دستورالعمل مجاز است. وی در خصوص رنگ آجر مورد نظر عنوان کرد: تنها استفاده از رنگهای روشن کرم، بژ، قهوه ای (تنالیته های این رنگ ها) به عنوان رنگ غالب در نمای ساختمانها مجاز بوده و استفاده از رنگهای متضاد درنما ممنوع است.
اسماعیلی در ادامه اضافه کرد: استفاده از انواع آجرهای نما شامل آجر سنتی و ماشینی در تنالیتههای معرفی شده در دستورالعمل مجاز میباشد.
وی همچنین گفت: دستورالعمل اجرایی نما و منظر شهری قزوین که توسط دبیرخانه کمیته ارتقای کیفی سیما و منظر، تهیه و تدوین شده، در کمیسیون ماده ۵ شهر قزوین نیز به تصویب رسیده و اجرای آن الزامی است.
رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی میگوید:امروز با پدیدهای مواجه شدهایم که من اسم آن را «خانهبهدوشی» گذاشتهام. اهل شهر، در یک دور منفعتی میان سازنده، شهرداری و بنگاه معاملات آواره میشوند.
محمد بهشتی رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی است او زمانی مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی بود. اما چند سالی است که معماری و شهرسازی دغدغه او شده و امیدوار است که معماری بحرانزده ایرانی که دچار سیطره کمیت شده و کیفیت اصیلاش را از دست داده است، چشماندازی هویتی برای آن متصور است که بعد از گذشت ۱۰ یا ۲۰ سال به سروسامان برسد و «هویت» خود را پیدا کند. باتوجه به پرونده خبرگزاری مهر با عنوان «معماری و جستجوی هویت در شهر» با محمد بهشتی در این رابطه به گفتگو نشستهایم. او معماری را از مهمترین مظهر انتقال فرهنگ میداند زیرا معماری بهعنوان ظرف زندگی، تقریبا تمام اتفاقات زندگی در آن رخ میدهد پس از اینجهت فوقالعاده اهمیت دارد. بنا به میزان سطح تماس جامعه با معماری، اگر معماری، معماری سالمی باشد باعث انتقال و تداوم فرهنگی خواهد شد.
البته او در مقالهای که درباره «هویت در معماری ایرانی» نوشته است، میگوید، طی سالهای متمادی کار در حوزه میراث فرهنگی دریافتهام مهمترین مبحثی که درحوزه معماری و شهرسازی و البته نه فقط در این حوزه بلکه در همه حوزهها مورد غفلت واقع شده و تا پیش از حل و فصل جدی آن با مشکلات اساسی روبهرو هستیم، بحث «هویت» است از زمین تا آسمان مبحث هویت، از نازلترین مراتب عینی و ملموس تا عالیترین و رفیعترین مراتب فرهنگی و ماهوی. امروز پس از تامل فراوان درباره آن به این نتیجه رسیدهام که تا وقتی مراتب زمینی و ملموی و عینی بحث هویت حل و فصل نشده، از سویی مقدمات ورود به مراتب آسمانی فراهم نیست و از سوی دیگر اکتفا کردن به بحث درباره مراتب آسمانی «هویت» به مثابه گریز از واقعیت است. البته تا قله مراتب آسمانی هویت فتح نشود بیقراری و آشوب فرهنگی جامعه ایرانی آرام نمیگیرد اما گو اینکه بسیاری از آنچه تمنای عموم اهل فن و منتقدان معماری و شهرسازی ایرانی است با حل و فصل مرتبه زمینی مبحث هویت حاصل میشود.
آقای بهشتی، معماری جدید در شهرهای ایران عملا از بینبرنده عناصری بودند که در قدیم بهعنوان محلهها شناخته میشدند، شکل قدیم محلهها یا آن سرزندگی موجود در شهرها باعث نوعی تعامل شهری میشد؛ تعامل در فضای عمومی و این موضوع برای مردم هویت شهری و مدنی را دربرداشت البته درست است که این هویت با عوارض مدرناش همراه نبود یعنی جنبههای سیاسی و یا زیباشناسانه مدرن را نداشت اما تعامل شهروندان و هم محلهای با هم، به نوعی کیفیت زندگی روزمره را بالا میبرد که هویتهای مردمی، بومی بر مبنای آن مهربانی و همدلی را ایجاد میکرد.
بعدها آن شکل عجیبوغریب بسط آپارتمانها و مجتمعهای مسکونی خیلی از آن کوچهها و تعاملات را از بین برد چون مجتمع وسط کوچه میافتاد یا خیلی از محلات آرام آرام به لحاظ نقشه شهری از بین رفتند در نتیجه این تعامل از بین رفت مقصود من پیوند این مسئله با مبحث کمیت است که مطرح کردید تمام این موارد به نوعی باعث شد که آدمها در این شهر به موجودات اتمیزه و تکافتاده تبدیل شوند و به نوعی تنها دربند خود و خانوادهاش باشد، حتی این بحث کمیتگرایی را میتوانیم در قالب منفعتطلبی اقتصادی هم توجه کنیم به عنوان مثال بساز و بفروش فقط به دنبال سود شخصیاش بوده یا حتی مدیران شهری تراکم فروخته چون منفعت خود را دیده و آن کیفیت آرام آرام از بین رفته است.
قصد دارم با تأکید بر تعاملی که در شهرها و محلات وجود داشت و نسبتش با معماری، تحلیل شما را در این زمینه بدانم، که این مسئله برای ما تا چه اندازه آسیبزا بود و با توجه به اینکه شما بسیار امیدوارانه میگویید داریم به فضاهای شهری و عمومی گذشته برمیگردیم یا میتوانیم دوباره به دنبال هویت و تعامل جمعی باشیم یا خیر؟
خیلی از مثالهایی که من درباره کیفیت در زندگی میزنم مربوط به گذشته است؛ روزگاری که ساختمانها یکی دو طبقه بیشتر نبودند و همه حیاط داشتند و ... . به همین دلیل اغلب مرا متهم میکنند به اینکه سنتگرا هستم و با نگاه نوستالژیک به موضوع نگاه میکنم. اما مقصود من از این مثالها آن نیست که باید به دوران قاجار رجعت کرد. بلکه باید بپذیریم انسان مدنیالطبع است. فرق نمیکند که درباره انسان ۱۰۰۰ سال پیش صحبت کنیم یا ۱۰۰۰ سال دیگر. سؤالی که پیش میآید، این است که آیا در قرن بیست و یکم انسان دیگر انسان نیست، یا مدنیالطبع نیست؟ بحران مدنیت مدنیت را از چهره شهرها زدوده است و بنابراین مثالهای به روزی برای توضیح آن در شهرهای کنونی وجود ندارد اما در همین شرایط هم در نقاطی از شهر تهران پدیدههای تازهای شکل گرفته که اتفاقاً استعداد محله شدن داشتند؛ مثل شهرک اکباتان یا نازیآباد یا برجهای شهرک غرب و بهجتآباد که جدید هستند و در دوره قاجار نبودند.
در شهر با پدیدهای مواجه شدهایم که اسم آن را «خانهبهدوشی» گذاشتهام. اهل شهر، در یک دور منفعتی میان سازنده، شهرداری و بنگاه معاملات آواره میشوند. زیرا در این جریان به نفع همه است که عمر سکونت کوتاه باشد. در صورتیکه شکلگیری جامعه شهری به مثابه یک ارگانیزم بههمپیوسته، منوط به تداوم استقرار سه نسل در یک محله است
محله چگونه است؟ محله یعنی همسایگیهای درازآهنگ. بنابراین افرادی که در آن زندگی میکنند همدیگر را به چهره میشناسند و افرادی قدیمیتر را تقریبا همه میشناسند. اگر حادثه ناگواری اتفاق بیفتد همه میدانند چه کسی میتواند به کمک بیاید. همانند نمایشنامهای که آدمهای گوناگون، نقشهای مختلفی بر عهده دارند و براساس نقشهایشان شناخته میشوند. اگر مقیاس را پایینتر بیاوریم، «محله» تبدیل به چند «کوی» میشود. در کویها افراد افزون بر شناختن چهره، اسم همدیگر را هم میدانند و از جزئیات زندگی هم مطلعند؛ مثلا همسایهای پسرش سربازی رفته است یا آن یکی همسایه دخترش مریضی دارد یا فلان خانواده عزم سفر کرده و ... . در «دربند»ها که نه تنها اسم همدیگر را میدانستند بلکه از خلق و خوی هم باخبر بودند.
شاید این تعاریف شما را به یاد دوره قاجار و پهلوی بیاندازد ولی حالا اگر به سراغ اکباتان بروید میبینید بلوکها همانند محله عمل میکنند؛ یعنی کسانی که در یک بلوک زندگی میکنند با هم آشنا هستند. این بلوکها معمولاً سه چهار ورودی دارد. هر ورودی مثل یک کوی و هر طبقه مثل یک دربند است و تقریبا همان مناسبات بینشان جاری است. در برجهای شهرک غرب هم مشابه همین مناسبات و تعاملات شکل گرفته است؛ زمین بازی برای کودکان وجود دارد، سالن اجتماعاتی ساخته شده که اگر کسی از اهالی برج، فوت کرد برایش مراسم ختمی برگزار کنند، سوپر مارکت کوچکی وجود دارد تا مردم نیازمندیهایشان را از آن برطرف میکنند. اتوشویی جمعوجوری هست که هر کسی لباس دارد به آنجا میدهد. تمام این فضاها فرصت احوالپرسی میان آدمها را ایجاد میکند تا از حال هم باخبر شوند.
سقاتالار یا سقانفارها سازه ای چوبی هستند که به پیروی از معماری بومی مازندران و به منظور برگزاری مراسم عزاداری سرور و سالار شهیدان و قمر بنیهاشم (ع) ساخته شدهاند.
شیاده نام روستایی در دل جنگل بندپی غربی بابل است. مسیر سرسبز پوشیده از درختان آزاد و ممرز و بلوط و چنار و.. ارتفاعات بندپی غربی را که در پیش میگیری، انگار در گهواره طبیعت، به دنبال آرامش میروی. به جاده آسفالته اما باریک روستای شیاده وارد میشوی از همان روبرو بنایی سبزپوش با دیوارهایی بلند را می بینی که در کنار اعتقاد اهالی به قداست رنگ سبز، انگار اهمیت همراهی با طبیعت را نیز یادآور میشود. سقاتالار شیاده، همان بنای قدیمی سبزرنگی است که درهمان نگاه اول، آرامشی خاص را به تو هدیه می دهد. کربلایی علی از ساکنان قدیمی روستا میگوید: این سقاتالار که به آن سقانفار هم میگویند، میعادگاه بسیاری از مشتاقان زیارت و سیاحت از سراسرکشور است بطوریکه سالانه بیش از 150 هزارنفر به زیارت ان می آیند. محسن از جوانان روستا که در نزدیکی سقاتالار، مغازه ای دارد درباره رونق اقتصادی منطقه میگوید: این سقاتالار ظرفیت خوبی برای کارجویان منطقه به وجود آورده است اما به علت ضعف برنامه ریزی و نبود هدف مشخص، از این ظرفیت برای خدمات دهی به مسافران و زائران و گردشگران استفاده مناسبی نمیشود. وارد سقاتالار که میشوی محو زیبایی های طراحی و معماری بنا و نقشهای زیبای حک شده بر ستونها و دیوارها میشوی که در زمینه ای از رنگ سبز، خودنمایی میکند. کرمی، از کارشناسان میراث فرهنگی می گوید: سقاتالار یا سقانفارها سازه ای چوبی هستند که به پیروی از معماری بومی مازندران و به منظور برگزاری مراسم عزای سالار شهیدان و قمر بنیهاشم (ع) ساخته شدهاند. این بناهای چهارگوش، در دو طبقه و روی چهار پایه چوبی در کنار امامزادهها، تکایا و گورستانها جای گرفتهاند. استفاده از هنر نقاشی، خوشنویسی و منبتکاری بطور چشمگیری در این بناها مشاهده میشود.
معنی لغوی سقانفار
اوصانلو کارشناس آثار میراث فرهنگی مازندران درباره سقانفارهای استان می گوید: این بناها را در مناطق مختلف مازندران با نامهای متفاوتی مانند ساق نِفار، سقانفار، ساقی نفار، ساخ نفار، ساخا نِفار، سقا تِلار و سقاتالار میشناسند. وی درباره نحوه ساخت واهمیت آن نیز می گوید : ساختاراصیل این سازهها از چوب است و دارای 6 ستون در طبقه همکف و ۱۲ ستون در طبقه بالایی هستند. این بناهای آیینی که سقف آنها با سفال و گالی پوشانده میشدند، در دوران قاجار رواج پیدا کردهاند. این بناهای دوطبقه عمدتا وقف حضرت ابوالفضل العباس (ع) هستند و معماری منحصر به خود دارند.
اسلامی کارشناس ادبیات و فرهنگ عامه مازندران هم درباره سقانفارها گفت: سقانفار از دو واژهی سقا و نفار یا نپار تشکیل شده است. سقا که یک واژه عربی است و به مشک آب یا شیر گفته میشود و نفار یا نپار هم در لغتنامه دهخدا به تختی با پایه بسیار بلند چون بالاخانهای که با پلههای چوبین بر آن بالا روند معنی شده است.
وی می افزاید: امکان رفتوآمد به طبقهی بالایی بنا از پلکان یا نردبان چوبی که در گوشه ای از آن قرار می دهند فراهم می شود. این بناها مستقل از تکیه و در یک مجموعه مذهبی به نام «تکه پیش» قرار دارند.
کاربردهای سقانفار
به گفته اسلامی در گذشته که هنوز آب آشامیدنی به صورت لوله کشی در هر منزلی وجود نداشت و آب مورد نیاز روستاییان از چشمهای در داخل یا خارج روستاها تامین میشد، در محرم در سقانفارها ظرف بزرگ و بیضی شکلی قرار میدادند و در آن آب می ریختند تا مردم از آن آب بنوشند و به یاد تشنه کامان صحرای کربلا بر قاتلان حضرت اباعبدالله الحسین (ع) و شهدای کربلا لعنت بفرستند.
همچنین سقانفار علاوه بر کارکرد آبرسانی به عزاداران امام حسین (ع)، به عنوان چایخانه عزاداران هم استفاده می شود. به اعتقاد کارشناسان، ساخت سقانفارها در کنار حسینیهها تداعیکننده نقش حضرت ابوالفضل العباس (ع) در کنار امام حسین (ع) در آبرسانی به یاران و خاندان ایشان در صحرای کربلا هستند و به همین دلیل نیز زمین سقانفارها در هر منطقهای موقوفه حضرت ابوالفضل (ع) است.
با طراحی و معماری مسجد اعظم قم و آرامگاه فردوسی، مرمت عمارت محروقه مجلس شورای ملی و طراحی 843 مسجد، مشهورترین چهره معاصر عالم معماری ایران است اما شاید کمتر کسی بداند راز این نام بلند، در ارادت و ادب مرحوم استاد «حسین لرزاده» نسبت به خاندان اهل بیت (ع) نهفته است.
فارس پلاس؛مریم شریفی: راست گفتهاند انسانها فقط یک بار زندگی نمیکنند و قصه هیچ آدمی زیر این گنبد دوار با مرگ ظاهریاش به سر نمیرسد. راست گفتهاند هر انسانی با هرآنچه از تلخ و شیرین در عمر کوتاهش در این دنیا از خود برجا گذاشته، تا سالها و حتی قرنها بعد زنده میماند. همین امروز اگر سری به مسجد سجاد (ع) در خیابان جمهوری بزنید و با چشم دل به تماشای آن کاسههای مسحورکننده در سقف مسجد بنشینید و گوش دل تیز کنید، زمزمههای اوستای معمار را وقتی آن گره و نقش و پیچوتابهای چشمنواز را اجرا میکرده، میشنوید و با او همداستان میشوید، انگار همین حالا مشغول زینتبخشیدن به خانه خداست. به قول مهندس «حسین مفید»: «اینجا حس و حال معمار به نمازگزار منتقل میشود. یعنی استاد لرزاده اینجا با تو بده بستان دارد، حرف میزند. به تو اختیار میدهد بروی همانجا که حالت خوب است، نمازت را بخوانی. فضا مکالمه دارد با تو. استاد بیآنکه دیده شود، با بازی نقش و رنگ، کاری میکند که از هر راهی دلت میخواهد، بروی.»
اما در آثار مرحوم استاد حسین لرزاده، آنچه جاودانگی میبخشد، چیرهدستی و مهارت صرف معمار در آمیختن طرح و نقش و رنگ نیست. پوسته ظاهری همه اینها را که کنار بزنی، به کیمیایی کمیاب میرسی که راز طلا شدن همه مسهاست. به بهانه چهاردهمین سالگرد درگذشت معمار محرابها، به مرور چند برش از زندگی پربارش میپردازیم که نشان میدهد لرزاده را باورهای عمیق و ارادت قلبیاش به خاندان اهلبیت(ع) به چهره فراموشنشدنی عرصه معماری و هنر این سرزمین تبدیل کرد.
این پولها شبهه دارد...
درحالیکه کملطفی گروهی از افراد که به دلیل مشارکت استاد لرزاده در پروژههای حکومتی در دوران پهلوی، او را مورد بیمهری قرار دادهاند، به شهادت نزدیکانش، او هیچگاه با رضایت قلبی در چنین پروژههایی مشارکت نکرد. «شهناز لرزاده»، فرزند ششم و دختر چهارم استاد دراینباره میگوید: «آقا را بهزور سر کارهای حکومتی بردند و به عنوان معمار استخدام کردند.» اشاره خانم لرزاده به کشمکشی است که بر سر ساخت عمارت کاخ مرمر میان استاد و ماموران حکومتی پیش آمد.
سال 1311 تازه مأموریت لرزاده جوان در طرح ساخت مقبره فردوسی به پایان رسیدهبود و او از آزمونی که «آندره گُدار» فرانسوی در آن مردود شدهبود، سربلند بیرون آمدهبود که یک روز پاسبانی آمد و او را سر ساختمان در حال ساخت کاخ مرمر برد و پیغامی را که به او سپردهبودند، خیلی خلاصه به اطلاع اوستای معمار رساند: «یک گنبد میخواهیم مثل گنبد شیخ لطفالله!» معمار جوان خیال میکرد وقتی طفره برود و بگوید: «بلد نیستم»، دست از سرش برمیدارند اما وقتی چند روز بعد از طریق مجلس شورای ملی احضار شد، فهمید راه گریزی ندارد. حسین لرزاده بهناچار کار ساخت گنبد کاخ مرمر را به دست گرفت و ساخت آن را در سال 1314 به پایان رساند. دختر استاد در ادامه میگوید: «آقا بهاجبار سر کارهای حکومتی رفت اما هیچ وقت پولی را که از آنجا میگرفت، خرج زندگیمان نمیکرد. میگفت: این پولها شبهه دارد، نمیدانم از کجا آمده.»
شرایط تاریخی و نیازها و مسائل زمانه علائق عملی روایت گر را می سازند و هر اجتماعی در هر دوره ای مسائل و درگیری های خاص خود را دارد. هر گروه اجتماعی برای پاسخ دادن به مسائلش به حافظه تاریخی خود و ذخایر فرهنگی خود رجوع می کند.
ماهنامه نسیم بیداری گفتگو با حسن محدّثی گیلوانی: مسئله اصلی ما در این پرسش ها پرداختن به عنصر روایت گری در ماجرای عاشورا است. ما به دنبال این مسئله هستیم تا در طی مصاحبه دریابیم که برداشت ها و روایت های بعضا متضاد از عاشورا در چه بستری وقوع پیدا کرده است؛ مثلا چرا برای قشری، عاشورا نمادی از جهاد و جنگ می شود و برای دیگری، عاشورا نماد انسان سازی و تفسیری اخلاقی از آن دارد و یا برای قشر دیگر، نمادی از امر به معروف و نهی از منکر.
به نظر شما دلیل اصلی تکثر روایت ها درباره عاشورا و واقعه کربلا چیست؟
- طرح بحث بسیار جالب و ارزشمندی است. این بحث را در باب هر رویدادی از جمله واقعه عاشورا می توان مطرح نمود. عوامل مختلفی نقش دارند تا یک روایت (narrative) زاده شود. روایت از توالی (sequence) رویدادها سخن می گوید و هر روایتی پی رنگ (plot) یا طرح خاصی از این رویدادها می سازد و معنای خاصی به هر رویداد و کنش کنش گران ذی مدخل در آن رویداد می دهد اما به نظر می رسد دست کم چهار عامل نقش مهم تری در آفریده شدن یک روایت دارند که من آنها را که به هم پیوند دارند، یک به یک توضیح می دهم:
الف) میزان داده هایی که روایت گر (narrator) در مورد یک رویداد دارد، در نحوه روایت گری او نقش دارد. مثلا در متون اسلامی آمده است که پیامبر در باب دختر کوچک شان حضرت فاطمه سخنی به این مضمون فرموده اند که «فاطمه پاره تن من است، هر کس فاطمه را بیازارد مرا آزرده است و هر کس مرا بیازارد خدا را آزرده است».
اهل سنت در آثار خود (مثلا صحیح بخاری، صحیح مسلم و سنن ابی داود) شأن صدور این سخن را چیزی می دانند و اهل تشیع نیز در کتب خود شأن صدور آن را چیز دیگری بیان می کنند و لذا تفسیرشان از این حدیث زمین تا آسمان با هم تفاوت می یابد و دفاع پیامبر از فرزند کوچک شان معنای بسیار متفاوتی پیدا می کند. بنابراین داده های تاریخی که ما در دست داریم و این که کدام شان را در کانون توجه قرار می دهیم، روایت مان تغییر می یابد. اگر ما بدانیم که این سخن در چه وضعیتی و پس از چه رخدادی درباره ایشان گفته شده است، درک دقیق تر و درست تری از سخن پیدا خواهیم کرد.
مثلا اگر (مطابق کتب اهل سنت) یکی از اعضای خانواده حضرت فاطمه ایشان را آزرده باشد، این سخن یک معنایی خواهد داشت و اگر دشمنان شخصی حضرت فاطمه ایشان را آزرده باشند یک معنایی دارد و نیز اگر مخالفان یا دشمنان عقیدتی حضرت فاطمه (نزدیک به روایت شیعی ایشان را آزرده باشند، این سخن معنای دیگری خواهد یافت. چه بسا یکی دلالت شخصی و زمینه مند داشته باش د و دیگری دلایل عام و فرازمینه ای. پس نوع داده ها و اطلاعاتی که روایت گر در باب یک رویداد و یا یک سخن داشته باشد، روایتی که ساخته می شود و معنایی که بدان داده می شود تفاوت خواهد کرد. هر قدر که روایت گر به جزییات بیشتری دسترسی داشته باشد و آن را در روایت گری اش داخل کند، روایت اش متفاوت خواهد شد.
ب) اما گاهی ممکن است داده هایی که دو روایت گر در مورد یک رویداد دارند یکسان باشد. با این حال روایت های شان باز هم با هم تفاوت پیدا کند و دو روایت متفاوت ساخته شود. لذا اگرچه نوع و میزان داده هایی که روایت گر در اختیار دارد، مهم است اما تعیین کننده نهایی نیست. عامل مهم تر از داده ها، روش بررسی و تحلیل داده ها است. این که روایت گر با چه روشی داده ها را گرد می آورد و کنار هم می گذارد و تفسیر می کند در نوع روایت گری او دخیل است.
روش تعیین می کند که کدام داده و اطلاعات برای تحلیل و تفسیر برگزیده شود و کدام داده کم اهمیت تلقی گردد. به عنوان مثال، در مطالعه تاریخی روش های گوناگونی برای نگریستن به پدیده ای تاریخی وجود دارد که به کارگیری هر یک از آنها می تواند نتایج متفاوتی به بار بیاورد و روایت را دگرگون سازد. به عنوان مثال، این که شما نگرش خرد تاریخ نگرانه به پدیده داشته باشید یک نتیجه ای خواهد داد و نگرش از منظر مثلا تاریخ اجتماعی نتیجه ای دیگر.
ج) ما مهم تر از روش نگریستن به داده ها و تحلیل و تفسیر آن، رویکردی (approach) است که روایت گر اختیار کرده است. چه بسا مثلا روش تاریخی واحدی برای تحلیل و تفسیر یک رویداد متفاوت به کار گرفته شود، اما باز هم روایت های مختلفی شکل بگیرد. این که روایت گر به پدیده ای چون عاشورا، درون دینی بنگرد یا برون دینی، نتایج کاملا متفاوتی به بار خواهد آورد. رویکرد روایت گر از یک سو وابسته است به پرسش ها و مسائل او و جامعه اش و از سوی دیگر به تربیت فکری و علائق نظری و عملی اش.
دادههای اولیه از تعداد قراردادهای خرید و فروش مسکن شهر تهران حاکی از آن است که معاملات در شهریورماه نسبت به ماه مشابه سال قبل ۴۵ درصد کاهش یافته است.
خبرگزاری ایسنا: دادههای اولیه از تعداد قراردادهای خرید و فروش مسکن شهر تهران حاکی از آن است که معاملات در شهریورماه نسبت به ماه مشابه سال قبل ۴۵ درصد کاهش یافته است.
پس از کاهش ۳۳ درصدی معاملات مسکن پایتخت در مردادماه امسال نسبت به مردادماه سال قبل، بررسیهای اولیه از تعداد قراردادهای خرید و فروش واحدهای مسکونی در ۲۵ روز ابتدای شهریورماه از افت ۴۵ درصدی نسبت به شهریورماه پارسال حکایت دارد.
طبق اطلاعات درج شده در سامانههای ملکی، در ۲۵ روز ابتدای شهریورماه ۱۳۹۷ بالغ بر ۷۵۳۸ قرارداد خرید و فروش املاک در شهر تهران امضا شده که نشان میدهد به طور میانگین، روزانه ۳۰۱ قرارداد خرید و فروش به امضا رسیده است. این رقم در شهریورماه پارسال، روزانه ۴۳۸ مورد بوده است.
اوضاع بازار مسکن چندان مناسب نیست. از طرفی قیمتها در شهر تهران دچار رشد ۶۲ درصد شده و از سوی دیگر معاملات ۳۳ درصد کاهش یافته است. همچنین سرعت رشد ماهیانه قیمت که به طور وحشتناکی، به سمت صعود پیش میرفت، در مردادماه کاهش یافت.
رشد ماهیانهی قیمت در تیرماه ۱۳۹۷ معادل ۷.۱ درصد بود که در مردادماه به ۶.۱ درصد رسید. وجود حداقل سه نشانهی خروج سفتهبازان، رکود معاملاتی و عدم توان طرف تقاضا حاکی از آن است که در ماههای پیش رو شاهد افت معاملات و کاهش سرعت رشد قیمت خواهیم بود.
در مردادماه ۱۳۹۷ متوسط قیمت هر متر مربع زیربنای واحد مسکونی معامله شده از طریق بنگاههای معاملات ملکی شهر تهران حدود ۷ میلیون و ۴۰۰ هزار تومان بوده که نسبت به ماه قبل ۶.۱ درصد و نسبت به ماه مشابه سال قبل تا ۶۲.۱ درصد رشد دارد.
بیشترین رشد متوسط قیمت مربوط به منطقه ۵ با ۸۱.۸ و کمترین میزان به منطقه ۱۲ با ۲۵.۳ درصد نسبت به مردادماه سال گذشته اختصاص دارد. این در حالی است که گزارش بانک مرکزی نشان میدهد در مردادماه تعداد معاملات آپارتمانهای مسکونی در تهران به ۱۲ هزار واحد رسیده که نسبت به تیرماه ۱۱.۲ و در مقایسه با مردادماه سال قبل ۳۳.۲ درصد کاهش دارد.