روزنامه شهروند - لیلا مهداد: از زمانی که بر دیوارها پلاس میآویختند، قصابها گوسفند ذبح نمیکردند و حلیمپزها دست از کار میکشیدند و بعضی از آدمها روز عاشورا آب نوشیدن را بر خود حرام میکردند، محرم و عزاداری برپا بوده اما وقتی صحبت از عزاداری بازار تهران سخن به میان میآید، داستانها به «اصغر شاطررضا» کشتیگیر و پهلوان زورخانه امیرالمومنین (ع) میرسد که در وصیتش میانداری بزرگترین دسته عزاداری بازار تهران را به «طیب حاجرضایی» سپرد؛ دستهای که یکسر آن دروازه غار بود و سر دیگر آن چهارراه سیروس و به دسته بچههای جنوب شهر معروف بود؛ دستهای که آخرینبار با میانداری طیب ١٥خرداد ٤٢ محرم را برپا کرد اما هنوز بازاریهای قدیم از طیب میگویند و عزاداریهای آن دوران، البته هنوز با این نام عزاداری برگزار میشود که در حدواندازههای خود میان بازاریان شهره است.
حسینیه اخراجیها
از بازاریها نشانی حسینیهها را که میپرسی، حتما نام حسینیه کربلاییها و اردبیلیها را میشنوی و باید تا گلوبندک بیایی پایین. وسط چهارراه آنطرف مترو پانزدهخرداد خیمه سفید بزرگی نظرها را جلب میکند؛ چادری با نقوش اسب و بیرق و ... که گلدوزی شدهاند. سمت راست خیمه حسینیه کربلاییها جلوس کرده و سمت چپ در کوچهای باریک که هنوز رنگوبوی گذشته را با خود دارد، کوچه «چاله حصار» است و نشانی حسینیه اردبیلیها را همه میدانند. حسینیه کربلاییها در سال ١٣٤٧تاسیس شده اما قدمت اردبیلیها به سال ١٣٢٠ میرسد؛ با قصههایی شنیدنی از سرگذشت آنها.
«سید» سالهاست در تعزیه حسینیه کربلاییها، زینبخوان است و شروع قصه این حسینیه را به مناقشه بین ایران و عراق میرساند؛ دورانی که صدام دستور اخراج ایرانیان را صادر کرد. شیعههای افغانستان، هند و پاکستان هم در میان آنها به چشم میخورند و هرکدام سعی کردند حسینیهای برپا کنند و حالا حسینیه کربلاییها در بازار تهران، شاهعبدالعظیم و قرچک ورامین عربها را دور هم جمع میکند تا آیین سنتی محرم را در آن برگزار کنند. «بیشتر عربها در بازار شاغل بودند و به همین دلیل در نزدیکی محل کارشان مسجد طریوج (کربلاییها) را تاسیس کردند.»