سرپرست پایگاه میراث فرهنگی مجموعه بسطام و خرقان از آغاز طرح مطالعه و بررسی مرمت منار سلجوقی در مجموعه تاریخی بسطام خبر داد.
به گزارش هنرآنلاین، حامد عادل افزود: طرح مطالعات سازهای و مقاوم سازی منار سلجوقی بسطام با حضور دکتر حجازی متخصص سازه و عضو هیات علمی دانشگاه اصفهان آغاز شد.
وی گفت: با توجه به حرکت مشهود منار و خارج شدن از حالت شاقولی و وجود ترکهای سازهای، کار مطالعات سازهای منار برای استحکام بخشی این اثر تاریخی در دستور کار قرار گرفت.
سرپرست پایگاه میراث فرهنگی مجموعه بسطام و خرقان به ایسنا گفت: با توجه به حساسیت موضوع و لزوم انجام مستند نگاری دقیق و تهیه گزارش فنی از وضع موجود، از دیگر تیمهای متخصص از جمله متخصصان نقشهبرداری و آزمایشگاه فنی و مکانیک خاک برای بررسی راهکارهای مناسب و انجام مطالعات ژئوتکنیک، تعیین سرعت موج برشی و مقاومت اجزاء دیوار برای حضور در مجموعه دعوت شده است.
عادل گفت: در حال حاضر فاز نخست مطالعاتی منار آغاز شده و پس از انجام تجزیه و تحلیلهای لازم و تکمیل گزارش، مقدمات اجرایی طرح به انجام میرسد. منار سلجوقی بسطام با قدمتی 900 ساله از شاخصترین آثار مجموعه تاریخی بسطام است که با توجه به خارج شدن از حالت تعادل از چهل سال گذشته تاکنون، توسط داربستهای فلزی محصور شده است.
سرپرست پایگاه میراث فرهنگی مجموعه بسطام و خرقان تصریح کرد: مجموعه بایزید بسطامی آثاری از دوران سلجوقی به بعد را شامل میشود و در کنار آن مرقد و خانقاه متعلق به "ابویزید طیفور بی عیسی بن سروشان بسطام" ملقب به "سلطان العارفین " و از عرفای نامی و مشهور ایران در قرن سوم هجری قمری قرار دارد. مجموعه بایزید بسطامی شامل خانقاه بایزید، رواق صفوی، منار بسطام، مسجد بایزید بسطامی، مسجد بسطام، امامزاده محمد، برج کاشانه، گنبد غازان خان و مدرسه شاهرخیه است.
سمیه باقری: داریوش بوربور معتقد است که آنچه امروزه پیاپی به نام "معماری ایرانی" نامیده میشود، اساساً موجودیت ندارد.
هنرآنلاین: داریوش بوربور معمار، شهرساز، طراح، مجسمهساز، نقاش، پژوهشگر و نویسنده چند بُعدی ایرانی است. او در سال ۱۳۴۳ دفتر مهندسی خود را بنام "مهندسین مشاور بوربور" بنیانگذاری کرد و از بدو شروع به کار حرفهای، سبک نوین معماری او مورد توجه قرار گرفت. سبک خاص او در معماری سبب شد که آنتونی کرافت (Anthony Kraft)، تحلیلگر معروف معماری سوئیسی از او به عنوان "یکی از پیشگامان معماری مدرن که احتمالاً در راه به وجود آوردن سبک معماری جدید قرن بیستم ایرانی است" نام ببرد. همچنین میشل راگون (Michel Ragon)، نویسنده فرانسوی اثرگذار در هنر و معماری نیز از او بهعنوان "معماری در جستجوی سبک معماری مدرن ایرانی" نام برده است.
داریوش بوربور برنده تعداد زیادی جوایز بینالمللی و ملی نظیر جایزه بینالمللی مرکور طلا از ایتالیا و جایزه "پنجاه آرشیتکت برتر جهان" است. این چهره برجسته معماری ایران معتقد است که سعی بر دخالت دادن بیش از حد مطالب و ویژگیهای معماری ادوار پیشین ایران، در معماری جدید، نوعی عقبگرد را در این عرصه به دنبال دارد. تخریب برخی از آثار او موضوعی است که بوربور به آن انتقاد ویژهای دارد و بغض پنهانی را در گلویش مینشاند. این استاد برجسته معماری معتقد است که باید برای آثار برجسته مدرن نیز ارزشی همراستای آثار ارزشمند قدیمی در نظر داشت. آنچه میخوانید بخش نخست گفتوگوی هنرآنلاین با این هنرمند معمار است.
شما یکی از چهرههای برجسته معماری در ایران هستید و در سطح بینالمللی هم درخشیدهاید. چه اتفاقی باعث شد که جذب معماری شوید؟
من شاید به صورت اتفاقی وارد حرفه معماری شدم البته این انتخاب اندکی جنبه تاریخی نیز دارد. 4 یا 5 ساله بودم که در اصفهان به کودکستان ارامنه میرفتم. برنامه و روش آموزشی کودکستان را هنوز به خاطر دارم. در آنجا معیارهای آموزنده بسیار پیشرفتهای حاکم بود. یکی از برنامههایی که توجه مرا در این کودکستان به خود جلب کرد، بازی با یک سری مکعبهای چوبی در اشکال و رنگهای مختلف بود که ما میتوانستیم با آنها حجمهای متفاوتی را بسازیم. در واقع علاقه من به معماری از آنجا شروع شد. من تا کلاس ششم ابتدایی در ایران درس خواندم اما بعد برای ادامه تحصیلات به انگلستان رفتم. در دوره متوسطه علاقه زیادی به شکسپیر و نمایشنامههای او پیدا کردم.
در دانشگاه هم متنهای شکسپیر و نمایشنامهنویسهای معتبر مدرن، مانند ژان آنوئی (Jean Anouih) نویسنده آنتیگون (Antigone) را کارگردانی کردم. در اواخر دوره متوسطه بودم که سر جان گیلگود (Sir John Gielgud)، کارگردان و هنرپیشه مشهور انگلیسی و یکی از بهترین اجراکنندگان نمایشنامههای شکسپیر مرا دعوت به ادامه تحصیلات در رشته تئاتر کرد، اما من علاقه زیادی برای برگشتن به ایران داشتم و چندان دلم نمیخواست در خارج بمانم. از آنجایی که تئاتر رشته دشواری است، اگر بسیار مشهور نشوید آینده مناسبی نخواهید داشت، به همین خاطر تصمیم گرفتم پیشنهاد حضور در تئاتر را قبول نکنم و به سراغ رشته معماری بروم.
شما علاوه بر معماری، در حوزههای تجسمی، پژوهش هنر، تئاتر و... هم فعالیت داشتهاید. فکر میکنید چقدر بین معماری و آنچه که در رشتههای دیگر به دست آوردهاید، ارتباط معنایی وجود دارد؟
من این موارد را جدا از یکدیگر نمیدانم و خودم را تنها معمار یا شهرساز تلقی نمیکنم بلکه خودم را در یک مجموعه هنری میبینم به همین خاطر خودم را بیشتر طراح میدانم. به نظرم طراحی هیچ محدودیتی ندارد زیرا وسعت آن بسیار زیاد است. از این جهت همیشه برایم جالب و مهم بوده است. من طراحیهای مختلفی از جمله طراحی لباس، جواهرات، چراغ، مبلمان، مجسمه، معماری، معماری داخلی، باغ سازی، و شهرسازی انجام دادهام. فکر میکنم اگر کسی به همه این ابعاد علاقه داشته باشد، قطعاً دید وسیعتری خواهد داشت و مطالب را از زاویه گستردهتری میبیند.
من هیچوقت خودم را به یک رشته محدود نکردهام و همیشه در کارهای هنری مختلف شرکت داشتهام. بحثهای پژوهش، تاریخ، تمدن و فرهنگ نیز در کار من اثرات بسیار مهمی داشتهاند و باید همواره در ذهن طراح وجود داشته باشند اما نباید ذهنیت تاریخی بر کار طراحی امروزی غالب شود زیرا در این صورت از پیشرفت جلوگیری میکند. حتی قلمزنی و حتی لباس هم مانند هر هنر دیگری باید تغییر و تحول داشته باشد. اگر در قرن 21 ما هنوز لباسهای دوران هخامنشی را بپوشیم، آنوقت پیشرفت بشر دیگر معنایی نخواهد داشت. هر کار هنری، صنعتی و فرهنگی باید تحول و پیشرفت داشته باشد و به روز باشد.
وبسایت چیدانه: بازسازی خانه های قدیمی از جمله پروژه های دوست داشتنی اما بسیار دشوار در حیطه معماری و طراحی داخلی است. این امر زمانی حساسیت خود را نشان می دهد که آن خانه یا آپارتمان قدیمی وجهه تاریخی و باارزش بودن نیز پیدا کند. زیرا از یک طرف نیاز به تعمیر و نو شدن دارد و از طرف دیگر لازم است بخشی از گذشته با ارزش حفظ شود.
آپارتمانی که امروز برای شما آماده کردم هم در همین دسته قرار می گیرد. البته نمی توان آن را به عنوان یک اثر تاریخی محسوب کرد اما با توجه به سال ساخت (۱۹۳۰ میلادی) به عنوان نمونه ای از خانه های آن دوران ایتالیا به حساب می آید. در ادامه با ما همراه باشید تا مراحل بازسازی آن و ایده های معمار را با هم ببینیم.
بازسازی راهروی باریک و قدیمی
معمار این پروژه تصمیم داشته علاوه بر نوسازی و بهبود شرایط آپارتمان، آن چه را که ارزش نگهداشتن داشته و یادگاری از گذشته خواهد بود، به همان شکل حفظ نماید. درب ها و برخی از وسایل مانند روشنایی ها از این جمله هستند. این آپارتمان با مساحت ۱۱۵ متر مربع شمالی نزدیک به حداقل ۳۰ سال بدون سکنه باقی مانده در نتیجه تعمیرات زیادی لازم داشته است. مهم ترین این تغییرات، تعویض پارکت های کف بوده است.
در این راهرو که در تصویر می بینید، فرش کف پاره شده و فضا بسیار تاریک و نامناسب بوده بنابراین علاوه بر حفظ پنجره، به واسطه سقف کاذب و نورپردازی روشنایی به آن برگردانده شده و به جای فرش از پارکت استفاده شده است. البته درب ها و دستگیره ها به همان قبل نگه داشته شده اند.
دکوراسیون اتاق نشیمن در آپارتمان قدیمی
این نشیمن در قبل از بازسازی دارای کاغذ دیواری های کهنه و قدیمی و یک شومینه بی ارزش بود. در بازسازی، همین شومینه به دلیل سبک و سنگ مرمری که در ساختش به کار رفته بود، به همان شکل حفظ شده و کمی تعمیر شد.
آجر های درون آن رنگ شده و با قرار دادن آینه ای در قسمت بالایی، به راحتی به عنوان یک نقطه کانونی برای سالن نشیمن در نظر گرفته شد. علاوه بر انجام مراحل برق کشی برای نورپردازی، مبلمان ها به صورت نیم دایره قرار داده شده تا محدوده نشیمن را به خوبی نشان دهند. البته نباید تاثیر آینه در بزرگ تر شدن فضا را نیز نادیده بگیریم.
با حمایت سازمانهای مختلف در رشت، فراخوان نخستین رویداد اسکیس از بناهای تاریخی شهر رشت منتشر شد.
فراخوان نخستین رویداد اسکیس راندو و کروکی ثبت آثار، بناهای تاریخی شهر رشت بر روی کاغذ، توسط فارغ التحصیلان و دانشجویان رشته معماری و علاقهمندان هنر منتشر شد.
مهرناز نیک قربان، کارشناس و مسئول این رویداد درباره نحوه شکلگیری این فراخوان به خبرنگار هنرآنلاین گفت: سال گذشته به در خواست روابط بین الملل شهرداری رشت، سفارش بیست طرح از ساختمانهای تاریخی رشت را گرفتم که در نهایت در نمایشگاه بینالمللی رشت به نمایش گذاشته شد. استقبال خوب فارغ التحصیلان و هنرمندان در صفحهات مجازی از جمله اینستاگرامم و نمایشگاه سبب شد تا سازمانهای روابط بینالملل شهرداری رشت، میراث فرهنگی گردشگری، سیما و منظر شهری، فرهنگی ورزشی شهرداری رشت از این ایده حمایت کنند.
او افزود: این رویداد با حمایت سازمانهای مربوطه هفته اول هرماه برگزار میشود که در نهایت آثار برگزیده در نمایشگاه به نمایش گذاشته میشود.
او افزود: این رویداد با حمایت سازمانهای مربوطه طی چند هفته مختلف برگزار میشود که در نهایت آثار برگزیده در نمایشگاه بینالمللی به نمایش گذاشته میشود.
علاقهمندان به شرکت در این رویداد میتوانند تا پایان مردادماه، یک نمونه از طراحیهای خود را با ذکر نام، نام خانوادگی به شماره خانم مهندس مهرناز نیک قربان 09114350299 ارسال کنند.
نمونههایی از بادگیرها در مناطق کویری، سردابها و حوضخانههایی که در اتاقهای زیر زمین خانهها ساخته میشدند، سبدهای یخی که در اطراف اتاقها قرار میدادند، از جمله خنک کنندهها و تهویه کنندههایی هستند که در معماری گذشته نقش کولر را ایفا میکردند.
اما گفته میشود نخستین و ابتداعیترین دستگاه خنک کننده یا تهویه مطبوعی که ایرانیان ابداع کردند «خیشخانه» بوده که انواع آن را در معماری خانههای خود در تابستان به کارمیبردند.
به گزارش ایسنا، «خارخانه»، سادهترین شکل این دستگاه سرمازا بود که بیشتر در میان تودهی مردم و طبقه فرودست جامعه رواج داشت. سپس انواع دستگاههای پیشرفته دیگر روی بام و گنبد خانهها قرار گرفت.
دو پوشه ساختن سقف خانه، دو جداره کردن دیوارهای اتاق تابستانه و انباشتن فضای میان دو جدار دیوار با یخ، از شیوههای دیگر خنک سازی و تهویه مطبوع فضای درون خانههای شاهان و بزرگان در دوره ساسانی و نخستین سدههای دورهی اسلامی در ایران بوده است. مناظر احسن در این باره مینویسد: عباسیان به تقلید از شاهان ایرانی، خانههایشان را با سقفهای دو پوشه میپوشاندند و بام اتاقهای تابستانگاهی خود را روزانه با گِل میاندودند. گِل مرطوب گرما را به خود میگرفت و هوای درون خانههایشان را خنک میکرد.
علی بلوکباشی در کتاب « در فرهنگ خود زیستن و به فرهنگهای دیگر نگریسین» نیز در این باره آورده است: از زمانهای بسیار دور پیوند مستقیمی بین محیط زیست جغرافیایی و محیط زیست فرهنگی انسان برقرار بوده است. همان طور که خصوصیات و شرایط اقلیمی و آب و هوایی در صورت بندی ویژگیهای فرهنگی جامعه تاثیر داشته، خصوصیات و ویژگیهای فرهنگی جامعهها نیز در دگرگونی محیط زیست جغرافیایی و تصرف فرهنگی در طبیعت اثر گذار بوده است.
مردم هر جامعه، زیستگاههای خود را بر اساس وضعیت اقلیمی و آب و هوایی جغرافیایی زندگی خود و متناسب با فرهنگ جامعهای که در آن زندگی میکنند، شکل میداده و همچنان ادامه میدهند. هوای گرم و خشک بخش بزرگی از سرزمین ایران و جان فرسا بودن زندگی در تابستانهای آن، مردم بومی را مجبور کرده تا با شناختی که از طبیعت خود دارند و با بهرهگیری از نیروی ابتکار و خرد جمعی خود و دانشها و مهارتهای فرهنگی در جامعه شیوههایی برای غلبه بر شرایط اقلیمی و طبیعی و پایین آوردن دما در فضای محل زندگی خود در تابستان به وجود بیاورند و در معماری خانههای خود به کار بگیرند.
ساختن برجهای بادگیر روی بامها، سرداب و حوضخانه در زیرزمین و بنای خیشخانه در بخشی از خانهها از جمله شیوههای کهن خنک سازی در معماری خانههای ایرانی بوده است. ابداع دستگاه خنک کنندهی خیشخانه در خانهها، ابتداییترین و سادهترین نوع وسیلهی تهویهی مطبوع در سنت معماری ایران به وجود آورد که بعدها به سرزمینهای همسایه نیز راه پیدا کرد.
مهندس پیرنیا- استاد فرهنگ معماری سنتی ایرانی- در مقالهای با عنوان «بادگیر و خیشخانه» اشاره کوتاهی به خیشخانه میکند. در قدیم، خیشخانه بخش مهمی از فضای تابستانگاهی خانههای بومی مردم ایران را تشکیل میداد و جایش در ادبیات معماری و تحقیقات تاریخی معماری ایران خالی است.
واژه «خیش» صورت دیگر واژه فارسی «کیش» و پارچه یا پردهای از جنس کتان یا کرباس ستبر و خشن است. پارچه خیش از بدترین کتان است. خیش را از سقف خانه یا اتاق تابستان نشین آویزان میکردند و با ریسمانی که به آن بسته بودند، آن را به حرکت در میآوردند و هوای فضای درون خانه و اتاق را تهویه و خنک میکردند.
برای خنک کردن بادِ خیش، پرده را با آب و گاهی با آب و گلاب خیس میکردند. در ایران قدیم این نوع بادبزنهای سقفی را که با کشاکش ریسمانی حرکت میکرد «بادفَر» و نوع بزرگ آن را «باد کَش» مینامیدند.
خیش قدیمیترین بادزن سقفی است که در ساختمان خانهها کار میگذاشتند . خانه و اتاق مجهز به خیش را «خیشخانه» میگفتند. در جامعههای عرب زبان خیشخانه را «بیت الخیش» و در هند «خَس خانه» میگفتند.
نمونههای زیبای پنجرههای «ارسی» را هنوز میتوان در برخی بناهای تاریخی مشاهده کرد
معماری ایرانی زیباست؛ همه بخشها و اجزایش، ارسی هایش، ارسیهایی که تا همین چند دهه پیش در بیشتر خانههای بزرگ و عیانی و گاهی حتی در خانههای طبقه متوسط جامعه قابل مشاهده بود؛ در شهر تاریخی هگمتانه، دیاری که معماری اش همچون قدمتش با اصالت است. این سالها و این روزها اما باوجود رویکرد مثبتی که نسبت به صنایعدستی و معماری سنتی و تاریخی میان مسئولان و کارشناسان مربوط ایجاد شده، همچنان ارسی همدان مهجور است و آنقدر مهجور که حتی رویداد مهم «همدان 2018» هم نتوانسته نگاه جامعه و مسئولان را به سمت این هنر اصیل و هنرمندانش سوق دهد.
به گزارش خبرنگار جامجم از همدان، تعداد هنرمندان ارسیساز این استان اکنون از انگشتان دست تجاوز نمیکند، همانها هم بیشتر به مرمت در و پنجرههای قدیمی مشغولند و خبری از سفارشهای جدید نیست، ارسی سازی ارتباط تنگاتنگی با هنرهای دیگری مثل گرهسازی (گره چینی)، مشبک و قوارهبری دارد؛ هنرهایی که کنار هم و به کمک هم زیبایی سحرانگیزی به در و دیوارها و پنجرههای تعبیه شده در معماری خانههای قدیمی میدادند. امروز اما بیشترشان تقریبا بیفروغ شدهاند؛ بویژه ارسیسازی.
ارسی از عناصر معماری ایرانی و پنجره مشبکی است که به جای گشتن روی پاشنه گرد، بالا میرود و در محفظهای که روی آن قرار گرفته، جای میگیرد. در و پنجرههای مشبک ارسیساز با شیشههای رنگی در عین حال که حفاظ مناسبی در برابر آفتاب گرم و تابان ایران به شمار میرفتند و نور درون خانه را تنظیم میکردند، جلوه و زیبایی خاصی به نمای بیرونی بناها میدادند.
نمونههای زیبای پنجرههای ارسی را هنوز میتوان در خانههای کهن اصفهان، کاشان و یزد (و انواع جدیدترش را در تهران) مشاهده کرد. همدان هم با معماری دارای ارسی پیوندی دیرینه دارد.
طبق نظر کارشناسان میراث فرهنگی قدیمیترین آثار ارسیسازی در ایران مربوط به عصر صفویه است که در همه جای کشورمان آثار آن برجاست. ارسیسازی پس از تلفیق با هنرقوارهبری که در عصر قاجار اتفاق میافتد، اوج و عظمتی دوچندان مییابد، اما با ورود و کاربرد مصالح آهنی و درو پنجرههای فلزی، و همزمان با انزوای صنایع ظریف نجاری، ارسیسازی و گره چینی و پنجرههای چوبی مشبک و... هم رو به نابودی گذاشته و گستردگی پیشین خود را از دست میدهند.
ارسی؛ هنری خاص طبقه بالادست
پنجرههای ارسی در معماری ایرانی جایگاه ویژهای داشته و معمولا جز سران و حاکمان و طبقه ثروتمند، کمتر اقشاری میتوانستند از این نوع پنجره در منزل یا عمارت خود استفاده کنند.
ابراهیم جلیلی، از کارشناسان میراث فرهنگی در گفتوگو با جامجم، پنجره ارسی را از نمونههای هنر معماری ایران زمین دانسته و میگوید: محل استفاده از این پنجرهها در فضاهای درونی، بالاخانهها و اتاقهای گوشوار واقع در یک یا دو سوی تالارهای بزرگ و مرتفع است که در حال حاضر به دلایل مختلف ساخته نمیشود، اما در سراسر ایران در شهرها و روستاهای قدیمی هنوز وجود دارد.
به گفته وی برخی گمان میکنند ارسی به پنجرهای اطلاق میشود که بتدریج از معماری روسی در ایران رواج یافته، درصورتیکه پیش از آن که ارسی در معماری روسی جایی باز کند، در بناها و نقاشیهای ایران مشاهده شده است.
عمارت کلاه فرنگی ماکو، عمارتی قجری است که از نظر تناسبات معماری جا افتاده و خوش ترکیب بوده و از جاذبههای شمال غرب آذربایجان غربی محسوب میشود
به گزارش ایسنا، عمارت کلاه فرنگی ماکو جاذبهای زیباست که در شمال غربی ترین نقطه کشور ایران قرار دارد و بنای قدیمی عمارت کلاه فرنگی در سمت شرق خیابان امام رحمه الله علیه و در تنها و طولانی ترین خیابان شهر ماکو و به موازات دره حد فاصل دورشته کوه قرار گرفته است. در اطراف عمارت فوق ساختمانهای قدیمی مانند عمارت شهربانی، محل شورای داوری سابق و چند بنای دیگر وجود دارند.
عمارت کلاه فرنگی، قسمتی از مجموعه ساختمان بزرگ قدیمی متعلق به یکی از خوانین ماکو بنام علیقلی خان بیات است که بعدها توسط اداره بهداری از تقیخان بیات خریداری شده است. تمام ساختمانهای قدیمی مذکور بجز عمارت کلاه فرنگی، تخریب شده است.
این بنای قدیمی از نظر فرم و تکنیک کار مخصوصاٌ گچبری و آئینه کاری بسیار جالب توجه بوده و اثری است متعلق به اواخر دوره قاجاریه که بدون هیچ دخل و تصرفی به همان شیوه اصلی حفظ شده است.
ساختمان کلاه فرنگی دو طبقه بوده به طوریکه از نقشه و عکسهای ضمیمه مشخص میشود قسمت داخلی دارای گچبری و پلان آن صلیبی شکل و فرم آن از بیرون بصورت هشت ضلعی است.
سمیه باقری: محمدمهدی محمودی از جمله اساتید و پیشکسوتان عرصه معماری است که اعتقاد دارد، معماری بناهای امروز ما در ایران به نوعی پرخاشگر هستند.
هنرآنلاین، دکتر محمدمهدی محمودی، از جمله چهرههای برجسته عرصه معماری است که تاکنون بارها کاندید دریافت جایزه مطرح بنیاد آقاخان شده است. او دانش آموخته معماری از دانشگاه تولوز فرانسه است و سالهاست که در دانشکده معمارى هنرهای زیبا دانشگاه تهران فعالیت دارد. وى پس از بازگشت به ایران شرکت مهندسین مشاور هرم پی را پایهگذاری کرد و از جمله اساتیدی است که علاوه بر فعالیت در حوزه عملی معماری، سابقه طولانی در آموزش را نیز تجربه کرده است. وی معتقد است که امروز عرصه معماری ایران بیش از هر چیزی نیازمند اصلاحیه در حوزه آموزش و صد البته اساتید است. محمودی وضعیت کنونی معماری ایران را متأثر از نوع آموزش در بدنه دانشگاهها میداند و اعتقاد دارد که بناهای امروز در ایران و به خصوص تهران عموماً پرخاشگر هستند و به یکدیگر دهن کجی میکنند. آنچه میخوانید گفتوگوی هنرآنلاین با این چهره پیشکسوت و پر انرژی است که همچنان امیدوارانه برای ارتقای دانش نسل بعدی معماران ایران تلاش میکند.
جناب آقای محمودی به عنوان پرسش ابتدایی بفرمائید، چطور وارد حوزه معماری شدید و اساساً چطور این حوزه را برای فعالیت حرفهای انتخاب کردید؟
من محمدمهدی محمودی متولد 1332 در اراک هستم. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در شهر اراک گذراندم و پس از اخذ مدرک دیپلم طبیعی متوجه شدم که نمیتوانم برای تحصیلات دانشگاهی وارد رشته معماری شوم پس وارد دوره خدمت سربازی شدم و پس از آن جهت تحصیل در رشته معماری به کشور فرانسه سفر کردم. در دوران سربازی هم در دفتر برادران حسابی، هوشنگ و ایرج که البته بگویم هیچ نسبتی با آقای پروفسور حسابی ندارند و آن زمان از معماران معروف و تحصیلکرده در آلمان بودند، پروژههایی را به شکل پاره وقت انجام دادم.
پس از آن، با کمی تحقیق و نظر به معماری قابل قبول فرانسه و از آنجا که زبان دومی را نمیدانستم و برایم تفاوتی نداشت آموزش چه زبانی را در دستور کار قرار دهم، این کشور را برای ادامه تحصیل انتخاب کردم و در آنجا پس از انتخاب رشته معماری وارد دانشگاه شدم. بالاترین مدرک آن زمان که دکترای معماری از فرانسه با عنوان.D.P.L.G را در سال 1982 کسب کردم و سپس با چند کشور فرانسوی زبان برای تدریس وارد مذاکره شدم. در این میان، الجزایر پاسخ مثبت داد. پس از سفر به الجزایر به مدت 6 سال و نیم در دانشکده معماری دانشگاه تکنولوژی کار تدریس را به زبان فرانسوی انجام دادم.
پس از 6 سال و نیم به ژاپن سفر کردم و حدود دو سال و اندی به عنوان مهندس معمار با مهندسین مشاور اتوجی در شهر کیوتو همکاری داشتم. ما در شهر نارا زندگی میکردیم و در شهر کیوتو با فاصله 90 کیلومتری از نارا کار میکردم. آن زمان، من در حیطه طراحی و احداث مجموعههای ورزشی، فرهنگی و تجاری، پروژههایی را در ژاپن تجربه کردم.
چه زمانی به ایران بازگشتید و اصلاً چطور شد که تصمیم گرفتید ادامه کار حرفهای خود را در ایران دنبال کنید؟
من در تابستان سال 1368 به ایران بازگشتم. البته در زمانی که در ژاپن و الجزایر بودم مدام از سوی سفارت ایران نامههایی برای بازگشت و تدریس در ایران دریافت میکردم. به یاد دارم در ستاد انقلاب فرهنگی واقع در خیابان فلسطین گزینش استادی را پشت سر گذاشتم، پرونده من از لحاظ علمی و اخلاقی بررسی شد و همزمان فعالیت حقالتدریس در دانشگاه آزاد تهران مرکز و دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران را آغاز کردم. پس از یک و سال نیم و موفقیت در طی مراحل گزینش، کار در دانشگاه تهران را آغاز کردم. همزمان با این فعالیت، سال 68 دفتری را به نام "محمودی و همکاران" تشکیل دادم و کار حرفهای را آغاز کردم.
البته بعد از دو سال متوجه شدم این نام غلط است پس عنوان "مهندسین مشاور هرم پی" را انتخاب کرده و همزمان کار تدریس را هم ادامه دادم. در سال 92 تقاضای بازنشستگى زودرس دادم و مهر 94 من بازنشسته شدم البته چند روز بعد آن طرف حیاط دانشگاه تهران از من دعوت به همکاری کرد. به همین خاطر من از 15 مهر 94 کار تدریس در دانشکده فنی را آغاز کردم. البته از آن زمان به عنوان استاد مدعو در دانشگاههای دیگر همچون علوم تحقیقات، تربیت مدرس و پارس در دفاعهای ارشد و دکترا حضور دارم.
در این دوره از فعالیتی که ذکر کردید، عمده فعالیتهایتان در معماری روی چه نوع از پروژههایی متمرکز بود؟
پروژههایی که طی این سالها انجام دادهام همه دولتی، عمومی و ملی هستند که هم شهرسازی و هم معماری را شامل میشوند. شهرسازی هم در داخل شهر و هم در زُنهای بندری و صنعتی را شامل میشود. البته در بخش معماری نیز مجموعههای آموزشی و فرهنگی و اداری را در دستور کار داشتم.
در ادامه سلسله نشستهای علمی تخصصی هنر، معماری و شهرسازی بازنمایی باغ ایرانی در سایر هنرها برگزار میشود.
صد و ششمین نشست تخصصی معماری که با همت اندیشکده هرم پی برگزار میشود، به موضوع بازنمایی باغ ایران در سایر هنرها اختصاص یافت.
در این نشست که با موضوع و محوریت باغهای ایرانی برگزار میشود، دکتر آناهید ملک مرزبان، دکتر محمد مهدی محمودی و دکتر مهناز رضایی سخنرانی خواهند داشت.
شایان ذکر است، باغ ایرانی به باغهایی گفته میشود که بر پایه معماری و عناصر تشکیل دهنده آن از جمله ساختار هندسی، آب و درختان و کوشک میانی و غیره عمدتاً در فلات ایران و مناطق پیرامونی متأثر از فرهنگ آن رواج داشتهاست.
در ادبیات ایران به باغ ایرانی "باغ سرا"، پردیس یا فردوس، بوستان یا بستان گفته میشده است.
باغ ایرانی یا "باغ سرای" به ساختار و طراحی منحصر به فرد چنین مکانهایی اشاره دارد. باغ ایرانی با تاریخ پیدایش قنات پیوند دارد. اولین باغهای ایرانی در مسیر خروجی قناتها شکل گرفتهاست. نمونه اینگونه باغها را میتوان در طبس، یزد، گناباد، و بیرجند و اکثر مناطق کویری دید. یکی از مشخصههای باغ ایرانی عبور جوی آب در داخل باغ هست که معمولاً در این باغ سراها در وسط باغ استخر و یک عمارت یا ساختمان تابستانی وجود داشتهاست. بعضی باغها به صورت چهار باغ بوده و آب را در ۴ مسیر عبور میدادهاند.
قدیمیترین سند تصویری که نظم باغ ایرانی را به تصویر میکشد به دوره ساسانیان مربوط است. در نقش برجسته طاق بستان، صحنه شکار خسرو پرویز، طرح باغ-شکار او را در طاق بستان نشان میدهد. این نقش برجسته تا حدود زیادی هندسه باغ و عملکرد آن را هویدا میکند.
این باغها عنوان یک ساختار کامل، بیانگر رابطه تنگاتنگ میان بستر فرهنگی و طبیعی است و نشانهای از سازگار نمودن و همسو کردن نیازهای انسان و طبیعت است.
علاقهمندان به حضور در این نشست میتوانند پنج شنبه 18 مرداد ماه از ساعت 15 الی 18 به سالن اجتماعات مهندسین مشاور هرم پی واقع در کارگر شمالی، کوچه چهارم، پلاک 14 واحد یک مراجعه کنند.
استاندار یزد با اشاره به ضرورت بهکارگیری روشهای علمی برای اقدام در حوزههای مختلف، گفت: یزد از گذشته در معماری، سازگاری با طبیعت و استفاده از آب علمی رفتار کرده است.
به گزارش خبرگزاری فارس از یزد، محمود زمانی قمی پیش از ظهر امروز در جلسه شورای برنامهریزی و توسعه استان یزد با تأکید بر منابع آبی و عنصر انرژی، گفت: امروزه مدل دقیق حکمرانی علمی مطرح میشود.
وی با اشاره به اینکه مسئله ما فقط در حوزه آب و انرژی نیست و در حوزههای مختلف دیگر نیز مطرح است، افزود: طبیعتاً باید یک بازنگری دقیق در همه حوزه صورت بپذیرد و از اینکه ما واقعاً تصور کنیم که همهچیز را میدانیم، درست نیست و در حال حاضر مسائل پیش رو، ما را متوجه این عمل کرده است.
استاندار یزد بابیان اینکه عالم هستی عالم علت و معلول است، تصریح کرد: در هر بخشی که عمل و حکمرانی کنیم باید منتظر محصول همان حکمرانی در هر بحث و ساحتی باشیم و خوشبختانه استان یزد از گذشته نیز در معماری، سازگاری با طبیعت و استفاده از آب علمی رفتار کرده است.
زمانی قمی اظهار داشت: چنانچه مسئله گردشگری در استان مطرح شود و بتواند یک مسیر نجات برای اقتصاد و توسعه استان باشد، مشخص میشود راه را اشتباه نرفتهاند و ما باید زمینههای آن را به وجود بیاوریم و تمام اجزاء و جوارحی که مسائل اجتماعی را شکل و کنترل میکنند باید گفتههای امثال شمارا نیز بشنوند.
این مقام مسئول با اشاره به اینکه قبل از گفتگوی با عموم و مردم، گفتگوی با افراد تصمیمگیرنده ضروریتر است و باید آنها بپذیرند و بعد گفتگوی با جامعه را شروع کنیم، ابراز داشت: شاید اعتماد کم باشد؛ اما باید گفتگو شروع شود و صاحبان تریبون چنانچه جمعیت خود را آنالیز کنند بهتر میتوانند تصمیم بگیرند.
وی در پایان خاطرنشان کرد: پیامهای ما از یکبخشی به بخشهای دیگر کمتر عبور میکند و عمدتاً دریکی مرزها و حصارهایی به بنبست میخورد و چنانچه پیام فراگیر، شفاف باشد و پیامدهنده نیز ویژگیهایی را داشته باشد، جامعه پذیرا است و ما نباید نگران باشیم و باید در همه ساحتها و بخشها ازلحاظ روش و اعتقادات تجدیدنظر کنیم.