سمیه باقری: کیانوش معتقدی، طراحی و ساخت انواع محرابها را عنصر مهمی در میان تزئینات وابسته به معماری ایران میداند و معتقد است محرابها نقشی مهم در تحولات طراحی و کتیبهنگاری بناهای مذهبی در ایران داشتهاند.
هنرآنلاین، محرابها محور اصلی در ساختار معماری مساجد به شمار میروند که در طول تاریخ تغییرات قابل توجهی را در متریال و نوع تزئینات پشت سر گذاشتهاند. تازهترین کتاب کیانوش معتقدی، پژوهشگر هنرهای اسلامی به بررسی سیر تحولات این نمونههای جذاب در معماری ایرانی اسلامی پرداخته است. کتاب "محرابهای سفالین" که به گفته معتقدی نزدیک به ۸ سال برای پژوهش آن وقت صرف شده است، نگاهی کامل به این بخش از معماری دارد. این کتاب مقایسهای جدی بین محرابهای اولیه تا پایان دوره قاجار انجام داده است، به همین خاطر پژوهشگر این کتاب سفرهای متعددی را به بناهای ایران و موزههای مختلف دنیا برای به دست آوردن اطلاعات کافی و تصاویر ناب پشت سرگذاشته است.
کتاب محرابهای سفالین که با حمایت سازمان زیباسازی شهر تهران به دو زبان فارسی و انگلیسی منتشر شده، با استقبال خوبی از سوی مردم فرانسه و دیگر کشورها روبهرو شده است، زیرا به گفته کیانوش معتقدی، فرهنگ و تاریخ ایران و معماری اسلامی- ایرانی برای پژوهشگران بسیاری از کشورهای دنیا هنوز جذابیت دارد. آنچه میخوانید گفتوگوی هنرآنلاین با این پژوهشگر در زمینه محرابهای سفالین و سیر تحولات آن در معماری اسلامی است.
به عنوان پرسش ابتدایی، لطفاً بفرمایید که چطور شد، به سمت پژوهش در عرصه تزئینات در معماری سوق پیدا کردید؟
من از سال 1380 فعالیت هنری خود را با کسب تجربه در زمینههای سفال و سرامیک، خط و تذهیب آغاز و چند نمایشگاه در این زمینهها برپا کردم. به دلیل علاقه زیادی که در سنین جوانی به هنر داشتم، از سال 1389 به شکل جدی فعالیت در زمینه پژوهش هنر را آغاز کردم. هم اکنون حدود 8 سال است که تمام وقت در این زمینه فعالیت میکنم. دو سال پیش به دعوت از موزه لوور پاریس به فرانسه رفتم و حدود سه ماه در لوور به عنوان پژوهشگر با پروژه نمایشگاه هنر قاجار در موزه لوور لانس همکاری کردم. همکاریهایم چه در داخل و چه خارج از کشور با برخی موزههای هنر اسلامی و دانشگاهها همراه بوده و سخنرانی و ورکشاپهای مرتبط با هنر ایران در دوران اسلامی در ایران و خارج از کشور برگزار کردهام.
موضوعات پژوهشی در حوزه هنر و معماری ایران را چگونه و با تکیه بر چه نکاتی انتخاب میکنید؟
از آنجا که تخصص من در هنرهایی نظیر خوشنویسی، کتاب آرایی و سفال و کاشی است، پژوهش را نیز در همین زمینهها دنبال کردم. به عقیده من هنرمندان هر عرصه هنری، در فضای پژوهش، دریافت بهتری از حیطه کاری خود دارند. تفاوتی که در برخی آثار پژوهشگران غربی نسبت به پژوهشگران ایرانی وجود دارد، همین امر است که خود پژوهشگران با اجرا در کار هنر آشنایی دارند. اما عدم آشنایی سبب شده که فاصلهای میان واقعیت خلق اثر و بسیاری از ریزهکاریها در روایت تاریخ هنر به وجود آید. البته در ایران توجه به منابع پژوهشی به روز و خارجی در برخی زمینهها کم است. به طور مثال در حوزه کاشیکاری ایران، منابع پژوهشی در ایران و حتی در سطوح بینالمللی بسیار ضعیف هستند و شاید کتابهای پژوهشی در این زمینه از تعداد انگشتان دست نیز تجاوز نکند. هرچند در زمینه کتابآرایی ایرانی منابع خوبی در دست است اما باز هم میبینیم که در این زمینه به شکل گزینشی عمل شده است. به طور مثال بیشتر پژوهشگران حوزه کتابآرایی بر روی دورههای صفویه و تیموریان تأمل میکنند در صورتیکه کتابآرایی دوره ایلخانی و اخیراً دوره قاجار نیز از اهمیت ویژهای برخوردار بوده است.
ظاهراً شما در زمینه پژوهش و کتابآرایی تجربههای موفقی داشتید؟
در زمینه کتاب آرایی از سری کتابهای مجموعه "گلستان هنر" از انتشارات "پیکره"، سه عنوان را بنده انجام دادم. نخستین کتابم مربوط به بررسی زندگی و آثار "خاندان روزبهان شیرازی" و کتابآرایی دوره صفویه و ترکمانان بود. کتاب دیگری درباره زندگی و آثار استاد بیوک احمری از هنرمندان معاصر و فعال در زمینه کتابآرایی، نقاشی و مرمت منتشر کردم. تازهترین پژوهش بنده نیز درباره "خاندان وراق غزنوی" و کتابآرایی ایران در دوره سلجوقی و غزنوی با تکیه بر تحولات خط کوفی پیرآموز بوده است.
چه شد که پس از تجربیات خود در زمینه پژوهش هنر، به سراغ سفال رفتید و در کتاب "محرابهای سفالین" به این موضوع پرداختید؟
من یک پژوهشگر مستقل هستم و همواره تلاش کردهام تجربیات و تازهترین پژوهشهای داخل و خارج از ایران را مورد توجه قرار دهم. به همین خاطر همواره سعی کردهام، بیشتر کتابها، مقالات و کنفرانسها در زمینه پژوهش هنر ایران در دوران اسلامی را در سراسر جهان رصد کنم، زیرا برخی موضوعات برایم بیشتر جذاب هستند. در بررسی تاریخچه تزئینات وابسته به معماری، موضوع محرابها به عنوان نماد اصلی و محور معماری در مهمترین بناهای اسلامی توجه مرا به خود جلب کرد. جالب است بدانید در طول تاریخ، هنرمندان ایرانی، بیشترین تلاش خود را صرف زیباسازی مساجد میکردند و از آنجا که تمام تمرکز نمازگزاران برای حضور در مساجد بر روی محرابها بوده است، ناخودآگاه در ادامه مسیر محرابها تبدیل به مهمترین نقطه معماری در ارائه جلوههای هنری با انواع مواد و مصالح شدند.