معمار شهر - نشست شهرسازی روی آب به منظور بررسی اثرات تثبیت جمعیت بر طرح های جامع شهری با حضور مهندس سهراب مشهودی، دکتر محمدجواد خسروی پور و دکتر سید امیر منصوری برگزار شد. سهراب مشهودی رییس گروه شهرسازی جامعه مهندسین مشاور در این نشست در ابتدای سخنان خود با بیان اینکه طی پنج دهه اخیر در بسیاری از طراحی های شهرسازی تجربه مشارکت داشته است، گفت: شهرسازی به معنی تعادل بخشی بین جمعیت با فعالیت ها و سکونت است. به همین دلیل اساس شهرسازی را بر جمعیت گذاشته اند.
جمعیت حاشیه نشین ایران از 5 درصد به 25 تا 30 درصد رسیده است!
وی با طرح پرسشی مبنی بر اینکه جمعیت چگونه در طرح های شهرسازی عمل می کند، بیان کرد: جمعیت شناس ها و جامعه شناس ها محاسبه می کنند در یک طرح شهرسازی چه اتفاقی برای جمعیت رخ خواهد داد. من در هیچکدام از طرح های شهرسازی ندیده ام که جمعیت شناس ها یک پیش بینی از جمعیت ارائه کنند. معمولا در جلسات تصویب، یک جمعیت با چانه زنی تعیین می شود و پایه طرح ها را تشکیل می دهد.
مشهودی افزود: یکی از مباحث موثر بر جمعیت، آن جمعیتی است که در شهر سکونت نمی کنند که به آنها حاشیه نشین و ساکنین غیر رسمی می گویند. در دهه 1350 حدود 280 هزار حاشیه نشین در ایران وجود داشت. حدود 60 سال است که در ایران این نظر حاکم است که اگر ما حاشیه نشین ها را به عنوان شهروند بپذیریم، نوعی تشویق شکل می گیرد و حاشیه نشینی ادامه پیدا می کند لذا تصمیم بر این شد که این اتفاق رخ ندهد. در پی همین تصمیم، یک سری ناآرامی ها قبل انقلاب 1357 رخ داد که شهرداری اراک توسط حاشیه نشین ها به آتش کشیده و در تهران چندبار جاده ها مسدود شد. در جریان انقلاب نیز بخشی از حاشیه نشین ها اقدام به پایه ریزی انقلاب کردند. هم اکنون گفته می شود 13 تا 19 میلیون حاشیه نشین داریم یعنی اسکان غیررسمی از 4 تا 5 درصد به 25 تا 30 درصد رسیده و به آنها می گوییم شما شهروند نیستید.
جمعیت شهرهای بزرگ ایران تا 289 درصد بیش از برآوردها، افزایش داشته است
وی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: معمولا در شهرهای کوچک و متوسط نظر این است که جمعیت را تا هرقدر می توانیم بیشتر کنیم تا مسیر روستا به شهرهای بزرگ مسدود شود. در همه این شهرها فقط 69 درصد برآوردها محقق شده است. در شهرهای بزرگ تر تا 289 درصد برآوردها، جمعیت اضافه شده است یعنی برای حدود 2 برابر جمعیتی که یک شهر، مختص آنها طراحی شده بود، هیچ تمهیداتی نیاندیشیده بودیم. بنابراین آنچه که اساس طرح ما بوده و آنچه که خود من بر اساس آن طرح 100 شهر را بنا کرده ام، روی آب بوده است و انگار روی آب نقاشی کشیده ایم! ما هیچ وقت فکر نکردیم که اگر 50 سال یک اتفاق رخ ندهد، یعنی آن اتفاق شدنی نیست.
80 درصد زمین های ایران دولتی است / مردم مجبورند زمین های کشاورزی را بخرند
عضو ارشد جامعه مهندسین کشور با اشاره به جلوگیری از تراکم شهرها به منظور جلوگیری از افزایش جمعیت، گفت: این دو مساله اصلا به هم ربطی ندارند. ما همزمان با اینکه 19 میلیون حاشیه نشین داریم، 2.5 میلیون واحد خالی هم داریم لذا این یک نگاه صحیح نیست. دولت ما بزرگترین مالک زمین در ایران است. حدود 75 تا 80 درصد زمین های ایران دولتی است که حدود 50 تا 60 درصد اینها لم یزرع است و عجیب اینکه مدیریت آن بر عهده وزارت کشاورزی است! مردم از سر اجبار ناشی از گرسنگی، خشکسالی و سرریز جمعیت روستاها به حاشیه شهرها می آیند و چون زمین های بایر دولتی را به آنها نمی دهند، می روند زمین های کشاورزی شخصی را خریداری می کنند و کاملا عکس هدفی که دولت باید دنبال کند، رخ می دهد و حفاظت از اراضی به ضد خود تبدیل می شود.
بنابر طرح جامع تهران، جمعیت تهران 17 میلیون نفر می شود نه 9 میلیون!
وی همچنین بیان کرد: جمعیتی که برای شهرها پیش بینی می شود در خود طرح ها رعایت نمی شود. مثلا در برخی شهرها تراکم ثابت نیست. در بحث نوسازی به مالکان بافت فرسوده گفته می شود یک طبقه می توانید اضافه کنید. اینجا کمیسیون ماده 5 و ماده 100 هم اضافه می شوند پس می توان گفت محاسبه جمعیت دقیق نیست چون ساختار درونی طرح ها، مهاجرت ها و .. بر آن اثر می گذارند. طرح جامع تهران که در سال 1391 ابلاغ شد، تنها در سال 1392 شاهد افزایش بیش از یک میلیون و پنجاه هزار نفر بر سقف جمعیت بوده است. همین طرح توسط 22 مشاور طراحی شده بود و بیشترین سعی بر طراحی آن شکل گرفته است. نکته جالب تر این است که اگر شما بر اساس داده های طرح، یک سری محاسبه انجام دهید متوجه می شوید که با همین طرح، جمعیت تهران 17 میلیون نفر می شود نه 9 میلیون نفر! پس آنچه ما در شهرسازی انجام داده ایم، بنا کردن دیوار بر یک خشت کج بوده است. من بیش از همه از خودم متعجبم که 50 سال طول کشید تا این را بفهمم که چرا هربار آن را انجام داده ایم؟
نگاه دنیا به شهرسازی متفاوت است / مردم با تغییرات شهر، خود را تغییر می دهند
مشهودی خاطرنشان کرد: نگاه دنیا به شهرسازی متفاوت شده است و می گویند به جای یک برنامه ریزی سنتی، باید گوش به زنگ تحولات باشیم تا بتوانیم به آن پاسخ دهیم. در هند، آلمان، هلند، ژاپن و کره برنامه ریزی سنتی جای خود را به برنامه ریزی راهبردی داده است. حتی درکشورهای کمونیستی که بهترین محل اجرای طرح های جامع بود، گفته می شود برنامه ریزی ها برای اجرا نشدن تهیه می شوند چون شهرها مانند یک کاسه آب هستند و آب را از هرکجایش گرم کنید، در تمام سطح به یک اندازه گرما پخش می شود. ما در مراغه یک خیابان که دچار بار ترافیکی بود را تا 50 درصد (2برابر خواسته مدیریت ترافیک شهر) تعریض کردیم و فکر می کردیم هیچوقت مشکل ترافیکی نخواهد داشت درحالی که تنها سه سال بعد آن، خیابان دچار ترافیک شد چرا که ما فکر نمی کردیم که مردم خود را با تغییرات شهر تغییر می دهند.
ایجاد محدوده شهرها از ابتدای یک طرح باعث حاشیه نشینی و سود محتکران زمین می شود
این کارشناس شهرسازی با اشاره به تعیین محدوده برای شهرها نیز بیان کرد: به محض بستن محدوده شهر، تفاوت قیمت زمین بیرون و داخل خط به 10 برابر تغییر می کند و همین عامل بیش از 25 درصد از شهروندان را زیر خط فقر سکونت شهری می برید یعنی از روز اول می گوییم حدود یک چهارم این مردم در این شهر باشند. چقدر این دو طرف خط مشکل و تنش ایجاد کرده است؟ شخصا معتقدم 80 تا 90 درصد مهندسین مشاور در طرح های بعدی اینها را وارد محدوده می کنند و مجبور می شوند برای تامین نیازهای آنان تا 10 برابر بیشتر هزینه کنند. بنابراین ما باید این وظیفه شهرسازی را که فکر می کردیم تعادل بخشی بین جمعیت و فعالیت ها است را به یک چیز دیگری تغییر دهیم که تحدید و تعیین جمعیت را کنار می گذارد. مساله دیگری که طرح های جامع شهری ما را تهدید می کند، تهیه کردن برنامه ها به صورت خطی است. تهیه این برنامه ها در ایران 3 تا 8 سال طول می کشد . برای نمونه در مشهد حدود 15 سال بود.
مشهودی در پاسخ سوال یکی از حضار درباره موضوع محدوده شهرها، گفت: در مرحله اول بررسی طرح های جامع، ما متوجه شدیم که 15 درصد خارج از محدوده ساخت و ساز شده است. هم اکنون این شاخص به 30 درصد رسیده است. دلیل این موضوع کوچک بودن شهرها نبود چون در همان زمان 23 درصد ساخته نشده بود یعنی یک سری توانستنه بودند با احتکار زمین کاری کنند که 15 درصد بیرون شهرها زندگی کنند. اشکال بزرگ محدوده کشیدن همین ماجرا است. البته من نمی گویم محدوده کشیده نشود، بلکه باید از اول محدوده کشیده نشود و به تدریج که شهر می خواهد توسعه پیدا کند، زمین برای خدمات و ... خریداری کنیم سپس محدوده را توسعه دهیم.
وی همچنین در پاسخ سوالی مبنی به دغدغه تامین آب شهرهای بزرگ برای تعیین سقف جمعیتی شهرها، گفت: هر انسان ایرانی حق دارد 250 لیتر آب مصرف کند و مهم نیست این انسان بیرون یا داخل شهر باشد. نمی شود که بگوییم هر انسانی که خارج محدوده شهر است نباید به او آب بدهیم. آب مانند برق شبکه ای شده است و می توان به راحتی آن را منتقل کرد تا در جایی که امکان کشاورزی وجود دارد، مسکن ساخته نشود.
تعریف عجیب فضای سبز در طرح جامع تهران!
مشهودی در پایان گفت: ما اصلا قانون شهرسازی نداریم. اسم شهرسازی در قانون اساسی ایران برده نشده است در حالی که بر علیه آن ده ها قانون وجود دارد. آخرین کودتا علیه شهرسازی، همین طرح جامع شهر تهران بود. بعد از نوشته شدن این طرح، یک شرکت آمد و 32 درصد آن را تغییر داد. آن شرکت هوش سیاه به کار برد. برای مثال در طرح جدید مقدار فضای سبز و باغات تهران بیشتر از طرح اول است اما اینکار را اینطور تدارک دیده که باغات را به کاربری تغییر داده و زمین های بایر را به باغ تبدیل کرده است.
19 میلیون نفر در زمین های قولنامه ای زندگی می کنند
عضو جامعه مهندسین مشاور در پاسخ به این سوال که می توان محدوده برای ساخت مسکن باز کرد یا خیر، گفت: من همین الان می گویم دولتی که در وعده ساخت 4 میلیون مسکن خود موفق نبود خیلی راحت می تواند بایک اقدام کوچک 5.3 میلیون واحد مسکن در دوره باقی مانده خود بسازد. به این صورت که به آن 19 میلیون نفری که در زمین قولنامه ای خانه ساخته اند سند بدهدتا آنها به محض گرفتن سند، وام استحکام سازی بگیرند. در پی همین اقدام شهرداری ها موظف به ارائه خدمات شوند. فرناندو دوسوکر در کتاب راز سرمایه می گوید مقدار ثروت حاشیه شهرهای دنیا از ثروت داخل شهرها بیشتر است. تعداد بیکاران در حاشیه شهرها بسیار کمتر از بیکاران داخل شهرها است؛ برای اینکه اساسا برای شغل به حاشیه شهرها بروند.
تراکم تهران می تواند بر 7 طبقه استوار شود؟!
وی در پاسخ به این سوال که آیا تراکم تهران می تواند بر 7 طبقه استوار شود، گفت: تهران یکی از کوتوله ترین شهرهای دنیا است. 135 درصد تراکم ساختمانی در تهران وجود دارد درحالی که طرح های معادل تهران 235 درصد است. یکی از ایرادات شهرسازی تهران این است که خیلی پهن شده است.هم اکنون اسلامشهر از برخی مراکز استان ایران، جمعیت بیشتری دارد.باید نگاه اینگونه باشد که مورد به مورد پتانسیل هر زمین محاسبه و به آن تراکم داده شود.
منصوری: مشکل ما در شهرسازی این است که برای بستر نسبی، مطلق اندیشی می کنیم
به گزارش جماران؛ سید امیر منصوری عضو هیات علمی دانشگاه تهران، دومین سخنران این نشست با بیان اینکه اهل فن می دانند نقد وارد کردن به مبنا بودن جمعیت در برنامه ریزی شهری مانند تخریب ستون اصلی یک ساختمان در حال ریزش است، گفت: من نمی دانم این مفهوم تثبیت جمعیت چرا در این سطح ساده انگاری شده و موجب خسارت فراوان شده است. اولین بار طرح جامع تهران در سال 1348 توسط ویکتور گروئن بر این اساس بنا شد. این چارچوب یک چک لیست دارد که جمعیت شهر را تعیین می کند و در گام بعدی بر اساس یک سری عدد ثابت سرانه ها تعیین می شود سپس بر مبنای قطعی اول، قطعی دوم پیدا می شود و با تعیین جای آن برنامه مصرف زمین شروع می شود. قطعی چهارم نیز تعیین تراکم است. ظاهر این قضیه خیلی منطقی است. کسانی که در منشور آتن واضع این ماجرا بودند و آن را از طریق نسخه آمریکایی ویکتور گروئن به ایران آوردند، تنها وظیفه معابر را تردد می دانستند درحالی که راه ها مسئولیت های دیگری هم بر عهده دارند. اصولا انسان های روستانشین و شهرنشین در چنین فضاهایی اجتماع را تشکیل می دهند. راه قرار نیست که مانند یک کابل برق عمل کند.
وی افزود: جمعیت را نمی توان به صورت قطعی محاسبه کرد چون در وهله اول نمی توان این کار را کرد همانطور که نمی توان جلوی تغییرات مهاجرت در سیستان و بلوچستان را گرفت. دلیل دوم نیز این است که ما وقتی به شهرهای جهان و تهران نگاه می کنیم، متوجه می شویم که تراکم جمعیت در تهران 130 تا 140 نفر در هکتار است در حالی که جمعیت شهر پاریس 330 تا 340 نفر در هکتار است. سطح خیابان های تهران از سطح خیابان های پاریس بیشتر است اما تراکم آن ها سه برابر تهران است. استانداردهای شهرسازی ما بالاتر است یا آنها؟ در شانگهای تراکم 5 هزار نفر در هکتار است. البته در شهری مانند لندن این نسبت 90 نفر در هکتار است. انسان تعحب می کند که این اختلاف ها برای چیست؟ بررسی های ما نشان می دهد اینکه یک عده فکر می کنند یک استاندارد یکسان وجود دارد، یک توهم است. بارها مسئولان می گویند ایده آل سرانه فضای سبز در جهان مثلا 13 متر است و ما آمده ایم این سرانه را از 7 متر به 10 متر رسانده ایم. باید از اینها پرسید که شما در مورد کجا حرف می زنید؟ در زابلی که آب برای نوشیدن وجود ندارد، سرانه 13 متری یعنی چه؟ در بابلسر که از دیوار ها هم سبزه می روید فضای استاندارد 13 متر یعنی چه؟ نقطه خطای ما دقیقا اینجا است که در یک بستر نسبی، مطلق اندیشی کنیم. تراکم جمعیت برای یک شهر، امر نسبی است. در لوکزامبورگ به عنوان یکی از ثروتمندترین مناطق جهان، طبیعی است سرانه مالکیت خودروی شان بالاتر از ایران باشد لذا باید طراحی متفاوتی داشته باشد. ما چگونه می خواهیم در یک بستر نسبی با مطلق انگاری پیش برویم؟ سازمان برنامه و بودجه مطالعه ای انجام داده است که می گوید 15 درصد طرح های جامع محقق شده است که بخشی از آن طرح های نیمه تمامی بوده که از قبل وجود داشته است.
در بعضی روستاها طرف با لیسانس نقشه برداری، طرح هادی روستایی رسم می کند!
رییس پژوهشکده نظر در ادامه گفت: زمین متری 300 میلیون تومان از کجا می آید؟ علتش این است که ما یک خطی رسم می کنیم و می گوییم اینجا خارج طرح است. در روستاها، طرح هادی همین کار را می کند و زمین را به کالا تبدیل کرده است. خارج بافت انسان ها بیچاره می شوند و در داخل بافت یک عده به همه چیز می رسند. ما 50 سال است که طرح جامع را داریم و فهمیده ایم این مطلق انگاری درست نیست اما آن را در روستاها هم اجرا می کنیم. طرف با لیسانس نقشه برداری، طرح هادی روستایی رسم کرده است و تمام اقتصاد، اجتماع، فرهنگ و معیشت یک روستا تابع نظر این فرد شده است.
در شهرسازی نسخه ای را اجرا می کنیم که 63 سال پیش منقضی شده!
استاد گروه معماری منظر دانشگاه تهران، با اشاره به نابودی باغات و میراث فرهنگی تهران به عنوان یکی از اصلی ترین گفتمان های شهری، بیان کرد: شهرداری یک سری پلاک سبز تعریف می کند و روی اراضی مردم اسم باغ می گذارد. نتیحه این می شود که زمین بایر کنار آن باغ متری 300 میلیون است و باغ را متری 30 میلیون تومان قیمت می گذارند. این رانت را چه کسی به آنها داده است؟ ریشه حل نشدن این مساله در مدل طرح جامع است. برای همین است که آن فرد می بیند اگر رشوه و جریمه بدهد و درختان خود را خشک کند، برایش می صرفد. اگر طرح جامع نمی تواند بیمار خود را درمان کند، نمی توانیم مریض را رو به قبله کنیم و منتظر مرگش بمانیم. ما در حال اجرای نسخه ای هستیم که در دهه 1960 منقضی شد. راه حل این است که ما آسیب شناسی کنیم و ریشه بحران ها و مساله هایمان را بشناسیم. ما اگر علت یابی کنیم، می فهمیم از کجا این تبعیض ها آغاز شد. یک جمعیت عظیمی در تهران نیاز به مسکن دارند درحالی که قیمت متوسط مسکن در تهران به متری 60 میلیون تومان است. هیچ جوان و هیچ پیشه وری دیگر نمی تواند صاحبخانه شود. اگر طرح جامع به نیاز این افراد پاسخ ندهد، به چه دردی می خورد؟ 14 هزار و پانصد هکتار بافت فرسوده تهران که در آن 5 میلیون نفر ساکن در خطر زلزله و مرگ زندگی می کنند را چه کسی می خواهد مدیریت کند؟ آخرین طرح جامع برای بافت فرسوده تعیین محدوده کرد و گفت در یک طرح دیگر برای آن فکر شود یعنی از خودش سلب مسئولیت کرد.
باید از باورهای نادرست ثبیت جمعیت، افسانه زدایی کنیم
منصوری همچنین افزود: ما به جای اینکه یک فرمت معلول و ناکارآمد را سند قرار دهیم، بگوییم چند مساله اصلی در تهران داریم؟ ایمنی، مسکن و آلودگی هوا مسائل اصلی تهران هستند که مورد سوم نیز تابع موارد اول و دوم هستند. ما باید برای خروج از بن بست طرح جامع باید سراغ برنامه های مساله محور برویم.
وی در پایان گفت: ما اگر بخواهیم یک راه حل خروج از بحران پیدا کنیم، اولین کار این است که افسانه زدایی از برخی باورهای نادرست مانند تثبیت جمعیت رخ دهد. فرقی بین اسلامشهر و تهران نیست. تهران مجموعه ای از 40 شهر است که زندگی، کار و اجتماع همه مردم آنها به هم پیوسته است. این فشار محیط زیستی چیست که ما تاکنون نشنیده ایم و اخیرا گفته می شود که به همه ما هم وارد می شود؟ کی گفته شد این فشار محیط زیستی چیست و معیار آن چه بوده است؟ اگر فشار محیط زیستی در منطقه 18 کمتر از منطقه 17 باشد، می توانیم به یکی تراکم بدهیم و به دیگری ندهیم؟ تا وقتی به خیالات و توهمات بچسبیم و یک استاندارد واهی ساخته شود، سنگ را نمی توانیم روی سنگ بند کنیم؟ آب لازم است و حق همه مردم هم است. اگر ما در این طرف محدوده به کسی آب ندهیم، آن طرف اتوبان آزادگان در اسلامشهر از آب استفاده می کند. یک انگاره دیگر این است که بگوییم اگر طرح جامع اجرا می شد، وضع ما بهتر می شد. این یک ادعا است. آیا علت اجرا نشدن این طرح، عملیاتی نبودن آن نبود؟ پاسخ این است که ما باید تعارف را کنار بگذاریم و بیایم در قالب همان طرح های موضوعی و موضعی مسائل را حل کنیم. برای مثال می توان همانطور که طرح جامع گفته برای بافت فرسوده طرح بدهید، این موضوع را حل کنیم چرا که من معتقد هستم نه تنها ایمنی از طریق حل مشکل بافت فرسوده حل می شود بلکه بخشی از این واحدهایی که دولت می خواهد بسازد با این کار ساخته می شود. قرار نیست همه چیز ما ثابت باشد . ما نمی گوییم فقط تراکم را بالا ببریم چون ماهم می دانیم اگر فقط تراکم را بالا ببریم، همه میمیریم. قیمت میانگین مسکن به متری 60 میلیون، تعداد روزهای آلوده به 230 روز رسیده و نمی توانیم کاری کنیم. ما باید واقع اندیشی کنیم و در چارچوب عقلانیت عمل کنیم.
خسروی پور: اگر همان طرح جامع 1386 اجرا می شد؛ امروز تهران بهتری داشتیم
محمدجواد خسروی پور رییس نهاد راهبری و پایش طرح های جامع شهری با اشاره به اینکه طرح جامع باید در معرض نقد گذاشته شود، گفت: اگر بخواهیم واقع بین باشیم باید بگوییم حال شهر ما خوب نیست چون ترافیک، آلودگی هوا و اذیت های رومزه ای که در شهر رخ می دهد نشان دهنده این است که عمل انجام شده، منجر به بهتر شدن وضع شهر نشده است. هر شهر یک طرح و برنامه دارد که ماحصل عملکردهای مختلف است. مشکلات طرح تهران معیت، ایمنی، آلودگی هوا و ... است که ناشی از اکولوژی مجموعه و عدم برنامه ریزی بوده است. وقتی زیرساخت ها در شهرهای دیگر وجود ندارد، مردم به سمت تهران مهاجرت می کنند که منجر به افزایش آلودگی هوا، افزایش ترافیک، کاهش ذخایر آب، مسائل اقتصادی و مسائل اجتماعی عدیده شهر شده است.
وی افزود: راه حل، توسعه متوازن است که توسعه پایدار را فقط در تهران نبیند. سند آمایش سرزمینی یکی از اسناد مهم کشور ما است روی ایجاد تعادل بین سرمایه های اقتصادی- محیط زیست- انسانی- اجتماعی، برقراری انسجام در سازمان فضایی سرزمین، استقرار خدمات سطح یک در مناطق شهری و عدم تمرکز در کلان شهر، تمرکز زدایی از کلان شهر تهران با حفظ توسعه کارکرد پایتختی، محدود کردن رشد جمعیتی شهرهای مادر در مناطق کلان شهری کشور، تقویت نقش چندعملکردی شهرهای میانی و ... تمرکز کرده است. عدم توجه به این موارد و عدم وجود برنامه ریزی متوازن شهرهای ما را دچار مشکل کرده است. شهر تهران در افق طرح جامع خود گفته بود سرانه خدمات آن بر اساس جمعیت روزانه 10.5 میلیون نفر تعیین شود. تهران از این افق جمعیتی فاصله زیادی نداشت و در نهایت به شهری تبدیل شد که یک سری فاکتور خاص خود را دارد. طرح شاید طرح خوبی نبود اما همین طرح جامع نصفه و نیمه اگر درست اجرا می شد می توانست مانع بسیاری از مشکلات حال حاضر تهران شود. تهران اکنون به روزی رسیده است که 22 منطقه آن دچار فشار محیط زیستی متوسط تا زیاد شده است. این نشان دهنده این است که ما درست عمل نکرده ایم و به طرح جامع دید مثبتی نداشته ایم. من یقین دارم طرح جامع سال 1386 با تمام انتقاداتی که به آن وارد می شد، در صورت اجرا شدن، تهران بهتری را در امروز نشان می داد.
خسروی پور خاطرنشان کرد: ما از همان ابتدا از طرح جامع عبور کردیم و آن را زیر پا گذاشتیم. طرح جامع به حاشیه نشینی و اسکان غیر رسمی توجه داشت. پدافند غیر عامل و اصالت پیاده محوری در این طرح دیده شده بود که متاسفانه به آن عمل نشد. ما یک بررسی کرده ایم که نشان داده به 57 درصد طرح تکالیف موضوعی و موضعی عمل نشده است. آن بخش 43 درصدی محقق شده هم شامل مطالعات کتابخانه ای و مواردی است که به صورت ناقص عمل شده است.
رییس نهاد راهبری و پایش طرح های توسعه ای شهر تهران در پاسخ به اینکه چرا چنین وضعیتی رقم خورده است، گفت: طرح جامع در بدو تولید خود یتیم و فعالیت نهاد طرح جامع در سال 1389 متوقف شد. وقتی متولی خود طرح وجود نداشته باشد، چه کسی می خواهد برای آن دل بسوزاند؟ یکی از مهم ترین دلایل در آسیب شناسی طرح جامع همین مساله است.
وی افزود: در سال 1382 یک موافقتنامه همکاری بین وزارت مسکن و شهرسازی، شهرداری و وزارت راه منعقد شد که برنامه ریزی توسعه شهری را توسط یک مجموعه شکل دهد. همان زمان اولین رییس نهاد طرح جامع منصوب شد و سومین طرح جامع را رقم زد اما در سال 1389 وزارت راه از توافق صورت گرفته خارج و متولی از بین رفت. متولی امور موضوعی مرکز مطالعات شهرداری و متولی امور موضعی، شهرسازی تعیین شد. شورای عالی شهرسازی و معماری در سال 1393 دوباره پیشنهاد تشکیل این نهاد را ارائه کرد. در نهایت در سال 1398 مجددا نهاد شکل گرفت و شورای عالی شهرسازی برای پیشگیری از رقم خوردن اتفاقات قبلی، قانونی تصویب کرد که بر اساس آن برای تمام شهرهای بالای 50 هزار نفر، نهاد طرح جامع تشکیل می شود. ما به دنبال آن رفتیم که با استفاده از ظرفیت های قانونی، نهاد را دائمی کنیم تا فقط جوابگوی منافع توسعه شهر تهران باشیم. طرح جامع در خود پیش بینی کرده که باید در هر 5 سال، بازنگری و بروزرسانی شود. در این بازنگری ها می توانستیم نسبت به مقوله های حاشیه نشینی، اقتصاد، آب، محیط زیست و ... بازنگری کنیم.
محمدجواد خسروی پور، در ادامه بیان کرد: بند پنجم طرح جامع می گوید در اول هر دوره مدیریت شهری، مدیران شهرداری، شورای شهر و مدیران مرتبط با طرح های جامع شهری باید به وفاداری خود به طرح جامع متعهد شوند. قانون بد بهتر از بی قانونی است لذا اگر طرح جامع نکات منفی هم داشته، به آن عمل می شد. ای کاش رویکرد داینامیکی بودن طرح ها در آن بازبینی های 5 ساله اصلاح می شد. وقتی میثاق مدیران، ذینفعان و مجموعه های دخیل در مدیریت شهری زیر پا گذاشته می شود، بقیه خطوط هم زیر پا گذاشته می شود. این درست است که جمعیت به تنهایی نمی تواند معیار اصلی باشد.
وی در پایان گفت: نهاد باید به وطایف خود عمل کند. این وظایف شامل تهیه طرح نوین بازنگری طرح جامع، ترسیم خطوط کلی، پویاسازی طرح، مساله محوری را مبنای بازنگری طرح جامع قرار دادن، ارجح دانستن حقوق عمومی به حقوق خصوصی و ... است. ما تصمیم گرفته ایم هر تصمیمی در شهر گرفته می شود در یک آزمایشگاه هوشمند زیست شهری ارزیابی شود تا ببینیم چه نتیجه ای در بر خواهد داشت. نکته دیگر این است که همه بیایند و از زوایای مختلف روی طرح نظر بدهد تا دخالت مردم را در تصمیم گیری ها نشان دهیم. رویکرد ما باید اینگونه باشد که طرح جامع تا زمانی که بازنگری آن صورت نگرفته باشد، باید به صورت فصل الخطاب تلقی شود تا برنامه ریزی شهرهای ما دچار اختلال نشود. زحمت هایی که از سال 1347 صورت گرفته امروزه به ثمر رسیده و الان زمانی است که فکر می کنیم می شود نهاد خانه ای برای همه دغدغه مندان با گرایش های سیاسی، فرهنگی، اجتماعی مختلف است. ما خواهش می کنیم هرگونه کاری که برای این مجموعه می توانید انجام دهید با ما به اشتراک بگذارید.
خسروی پور در پاسخ به سوال یکی از حضار مبنی بر حدود اختیارات معاونت های شهرسازی شهرداری های مناطق گفت: معاونت های شهرسازی مجری سیاست های سیتم هستند. اگر سیستم درست عمل کند، هرکسی می داند باید چگونه عمل کند لذا معاونت های شهرسازی نمی تواند خود دست به برنامه ریزی بزند. یک تغییر نگاه باید صورت بگیرد تا یک برنامه ریزی متمرکز صورت بگیرد.
وی در پاسخ به سوال دیگری که خواستار شفاف شدن حدود تغییرات مدنظر نهاد راهبری و پایش طرح های توسعه شهری تهران شده بود، تصریح کرد: نهاد آمده مولفه های مختلف را بازنگری طرح جامع ببیند و معتقد است که برنامه ریزی نباید خطی باشد. ما در بازنگری ها ممکن است به تراکم 7 یا 10 طبقه برسیم. چگونه؟ آن را باید ارزیابی و بررسی کنیم.
رییس نهاد راهبری و پایش طرح های توسعه شهری در پاسخ به این سوال که نگاه نهاد به کمیسیون ماده 5 چیست؟ خاطرنشان کرد: کمیسیون ماده 5 یکی از ظرفیت های قانون است که می توان از آن بهره برد. کمیسیون ماده 5 همان جایی است که اگر طرح های موضوعی و موضعی طرح جامع در آن مصوب می شد، وضع شهر بهتر می شد. کمیسیون ماده 5 زمانی بد عمل می کند که به مصوبات بالادستی و خطوط قرمز طرح جامع عمل نمی کند.