به گزارش خبرنگار مهر، متن زیر جلسه نهم از سلسله دروس خارج فقه «نظام عمران و شهرسازی اسلامی» آیت الله اراکی است که در ادامه می خوانید؛
مقدمه
نظام عمران شهری از یک جوهر، و یک قالب و صورتی برخوردار است و این مسئله به نظام عمران شهری در شهرهای اسلامی هم اختصاص ندارد و همه جا همین قاعده جاری است. جان و روح نظام عمران شهری را آن ساختار فکری و ارزشیای تشکیل داده است که نظام عمران شهری را جهت میدهد. آنچه در این سلسله دروس به آن خواهیم پرداخت همان ساختار به اصطلاح ایدئولوژیک نظام عمران شهری است که به وسیلۀ فقه اسلام تبیین شده و میشود و کار فقها است.
بر اساس قاعده شهر باید حومه داشته باشد که این معنا از روایت استخراج شد. منظور از حومه هم یعنی منطقهای که نیازهای متعارف، فوری و روزانه شهر را تأمین میکند. تأمین کالاهایی که تجارتی نیست؛ یعنی حملونقل آنها از شهرهای دور به شهرها انجام نمیگیرد معمولاً این کالاها باید در همان حومۀ شهر تأمین شود؛ لذا حومۀ شهر مجموعهای از دهکدههای اطراف شهر است که این دهکدهها به کار کشاوزی و دامداری میپردازند در این حد که نیاز نزدیک شهر را تأمین کنند. همچنین بیان شد حدود شهرهای بزرگ این حومۀ شهر هم سه مایل است؛ یعنی افزون بر حد شهر از شهر که خارج شدیم تا قطر سه مایل در شعاع اطراف شهر از هر طرف معمولاً باید حومۀ شهر بشمار بیاید. بین سه مایل تا چهار مایل و نیم معمولاً شعاع حومۀ یک شهر است. از روایات اینگونه استفاده میشود. این یک مجموعه روایات است.
رابطه اقتصادی شهرها و حومههای شهر
مجموعۀ دوم روایات مربوط به حد «تلقی رکبان» است. حد تلقی رکبان –که سابقاً بوده است و در حال حاضر هم گاهی به یک شکلی وجود دارد- یعنی روستاییهایی که دوردست هستند تولیدات خود را به شهر میآوردند؛ مثلاً پنیر، کره، پشم، گوشت گوسفند یا گاوشان را به شهر میآوردند تا بفروشند. عدهای میرفتند سر راهشان همان جا این کالاها را از آنها با قیمت پایین میخریدند و بعد آن کالا را میآوردند در شهر میفروختند. در این صورت سود را کسی میبرد که در تولید این کالا هیچ زحمتی نکشیده بود. آن فردی که زحمت کشیده و از راه دور این کالا را آورده بود با کمترین قیمت کالا را میفروخت زیرا آشنایی با قیمت واقعی کالا نداشت وکسی سود کالا را میبرد که هیچ زحمتی برای آن نکشیده بود.
ما در بحث فقه نظام اقتصادی مفصلاً بحث کردهایم که کار اقتصادی چیست؟ کار اقتصادی تعریف دارد. کار اقتصادی؛ یعنی کاری که باید فایدهای داشته باشد. برای مثال تجارت کار مفیدی است؛ افرادی کالایی را که در دوردست وجود دارد برای افراد شهر که آن کالا در اختیار آنها نیست میآورند. این تاجر کار اقتصادی کرده است و در این صورت میتواند سود بگیرد. کار اقتصادی است و میتواند عِوض و مابه ازاء مالی داشته باشد، این کاری است که ارزش اقتصادی دارد.
یک کاری هم است که اصلاً ارزش اقتصادی ندارد؛ مثل اینکه کسی در شهر با تلفن میگوید که این کالا را از تو از این طرف شهر به آن طرف شهر میخرم. از این فرد میخرد به یک قیمت و به آن فرد به یک قیمت دیگری میفروشد. این سود بدون آنکه کار اقتصادی روی کالا انجام داده باشد ایجاد شده است که مقبول نیست. سود باید در مقابل کار مفید باشد؛ «لَا تَأْکُلُوا أَمْوَالَکُم بَیْنَکُم بِالْبَاطِلِ». باید مال در ازای مال باشد، مال باید در ازای چیزی باشد که مالیّت و ارزش داشته باشد.
اگر مال در ازای کار است آن کار باید دارای ارزش اقتصادی باشد که بشود در مقابل مالی گرفت. کاری که ارزش اقتصادی ندارد فاصلۀ بین تولید کننده و مصرف کننده را کم نمیکند بلکه فاصله را بیشتر میکند. لذا این کار اقتصادی نیست که از نمونههایش همین تلقی رکبان است. شخص روستایی از راه دور آمده است و میخواهد کالای خود را در شهر عرضه کند اما بر سر راه او رفته و مانع از آن میشوند که کالایش را در شهر بفروشد و سود واقعی را بدست بیاورد.