وبلاگ معمار شهر

اخبار و مطالب معماری و شهرسازی ایران و جهان

وبلاگ معمار شهر

اخبار و مطالب معماری و شهرسازی ایران و جهان

مطالب و مباحث تخصصی معماری و شهرسازی و دیگر علوم وابسته را با ما مطالعه نمایید...




در اين وب
در كل اينترنت
  • قالب وبلاگ
  • تبلیغات

    طبقه بندی موضوعی

    ۱۰۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «هویت شهری» ثبت شده است

    تهران

    حدود ۱۱۱سال است که از قانونی شدن تهران به عنوان پایتخت ایران می گذرد. سال‌هایی که این شهر به خود فراز و فرودهای بسیاری دید و به قدری تغییر کرد که امروزه می‌توان گفت تهران دوره قاجار شباهتی به تهران امروزی ندارد. شهری که اگرچه بسیاری از مسائل آن برای ما هنوز ناشناخته است اما به گفته یک کارشناس شهری حتی نسبت به وجوه شناخته شده‌ آن هم نامهربان بوده‌ایم.

    سعید سادات نیا در گفت‌وگو با ایسنا، با بیان اینکه تهران یک ایران کوچک و مجموعه‌ای از تمامی قومیت‌ها، فرهنگ‌ها، اتفاقات سیاسی و اجتماعی است، گفت: تهران به روایات‌ مختلف، تاریخ مختلفی دارد. حدود ۲۰۰ سال است که پایتخت شده و حدود ۴۰۰ سال است که حصار پیدا کرده و حدود ۷۰۰۰ سال است که بستر زندگی در آن ایجاد شده اما هنوز تهران را به درستی نمی شناسیم و صرفا هرآنچه که از تهران می‌دانیم از تاریخ، حفاری‌ها، بناهای شاخص و درختان و مسیل‌های تهران بدست آمده است.

    وی ادامه داد: مردمان این سرزمین به دلیل شرایط آب و هوایی و موقعیت جغرافیایی تهران را برای زندگی انتخاب کردند و یکی از نقاط شاخص دامنه جنوبی البرز به خصوص دشت تهران و منطقه ری است که به دلیل رود دره‌هایی که داشته مردم در کنار آنها ساکن شدند. در واقع می‌توان گفت تهران در ابتدا روستا و سپس به شهر تبدیل شده است.

    این کارشناس معماری و شهرسازی با اشاره به اینکه هرچه در مورد تهران بیشتر تحقیق می کنیم به چیزهای جدید برمی‌خوریم، گفت: در یک تحقیق تازه عنوان شد که خانه‌های محله سنگلج در گودی بوده و اینکه می‌گفتند ساکنان اولیه تهران در زیر زمین زندگی می‌کردند حقیقتی بود که آشکار شد.حتی خانه‌های اعیانی نیز در گودی بوده که شاید این خانه‌ها برای در امان بودن از دست دشمن و یا حفاظت از سرما و گرما ساخته می‌شد. در حقیقت هنوز بسیاری از مسائل برای ما در مورد تهران ناشناخته است و حتی در برابر بناهای قدیمی و میراث قدیمی به یادگار مانده از گذشته نیز نامهربان بوده‌ایم.

    به گفته وی، حصار ناصری و طهماسبی تهران انباشته از تاریخ و جذابیت‌های بسیاری بود که می توانست مرکز توریستی و فرهنگی بزرگی شود تا شهر از هزینه‌های آن بهره‌مند و از طرفی برای مردم نیز خاطره ساز شود.

    سادات نیا افزود: جریان نادیده گرفتن فضاهای تاریخی از حدود ۳۰ سال پیش آغاز شد و تمام فضاهای با ارزش مانند لاله زار که یکی از خاطره انگیزترین و بهترین راسته‌ها و همچنین در ذهن شهروندان نیز نوستالژیک بود این روزها تبدیل به بازار کاسب‌کاری، بدظاهر و بیقوله شده که در شب تنها یک خانوار آن هم به عنوان سرایدار در آنجا زندگی می‌کند. درحالی که وقتی به تاریخ این محله‌ در گذشته نگاه می کنید می‌بینید که خانواده‌های بزرگی در آنجا زندگی می‌کردند و کافه‌ها و سینماها و رستوران‌های بسیاری در آنجا وجود داشت.

    وی در ادامه گفت: با تلاشی که افراد دغدغه‌مند در سازمان میراث فرهنگی در خصوص حفظ بناهای تاریخی و فرهنگی تهران و همچنین مشاوران در این زمینه داشتند توجهات به مرکز تهران جلب شده است؛ البته باید گفت در سرزمینی که بعد از ۴۰ سال به جای پایبند بودن به ارزش‌های فرهنگی، ملی و توسعه پایدار، حتی طرح آمایش سرزمین کنار گذاشته شده است و به جای برنامه ریزی بیشتر بی برنامهگی گریبانگیر این شهر شده این اتفاقات طبیعی است.

    ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مهر ۹۷ ، ۲۱:۳۰

    معاون وزیر راه و شهرسازی گفت: به نمایندگی از وزارت راه و شهرسازی آمادگی خود را برای حمایت از این برنامه (طراحی گفت و شنود) و تداوم آن و فراهم کردن شرایطی برای ارایه برنامه‌های جدید و خلاقانه‌ که بتواند چالش‌های جدی امروز ما را که ما امروزه در شهرهایمان با آنها مواجه هستیم را حداقل کاهش دهد، اعلام می‌کنیم.

    به گزارش خبرنگار پایگاه خبری وزارت راه و شهرسازی، محمدسعید ایزدی معاون معماری و شهرسازی وزارت راه و شهرسازی در سمینار طراحی گفت و شنود که در سالن خلیج فارس فرهنگسرای نیاوران برگزار شد، ضمن خیرمقدم به میهمانان شرکت‌کننده در این سمینار، گفت: جای خوشوقتی است که برنامه‌ای مشترک بین ایران و سایر کشورها برگزار می‌شود و از طریق چنین برنامه‌های مشترکی امکان گفتگو و تبادل تجربه فراهم می‌شود

    محمد سعید ایزدی .

    ایزدی با اعلام این مطلب که پیشنهادهای ارایه شده توسط استادان آلمانی حاضر در نشست همچون پروفسور مارگ پیشنهادهای قابل‌توجهی است که به آن‌ها پرداخته خواهد شد، اظهار امیدواری کرد تا این پیشنهادات سرفصلی برای ادامه گفتگوهای بین دو کشور ایران و‌ آلمان باشد.

    معاون وزیر راه و شهرسازی ضمن اعلام این مطلب که روندی که در دنیا طی شده، متاسفانه گسست از گذشته را نشان می‌دهد، گفت: بی‌توجهی به گذشته آثار مخربی را به جای گذشته است. ایران نیز با برخورداری از پیشینه فرهنگی و تمدنی و مابه‌ازاهای کالبدی خود در شهرها و روستاهای مختلف، متاسفانه روند تنزلی را طی کرده است و متاسفانه ایران به نوعی به آثار به جای مانده از تاریخ خود کم‌توجهی کرده است.

    ایزدی با تاکید بر اینکه گسست از گذشته مساله ای جدی است که باید مورد توجه قرار گیرد، خاطرنشان کرد: آنچه که امروزه در دنیا مطرح است ضمن استقبال از خلاقیت و نوآوری‌ها در نوساخته‌های معماری، تلاش بر ایجاد پیوند و تداوم بین گذشته و امروز است.

    این مقام مسئول معتقد است: یکی از ویژگی‌های مهمی که باید در برنامه‌های خود به آن توجه کنیم، ایجاد هم‌پیوندی مجدد از طریق بازخوانی گذشته خودمان است. ما در وزارت راه و شهرسازی تلاش داریم تا این مسیر را دنبال کنیم و اندیشه‌ای را تحت‌عنوان ایرانشهر، مدت‌هاست که از سوی وزیر راه و شهرسازی مطرح شده و هدف آن عمدتا دنبال کردن همین موضوع؛ هم‌پیوندی مجدد از طریق بازخوانی گذشته تاریخی است.

    وی تصریح کرد: با بازخوانی گذشته ولی با نگاه به آینده می‌توانیم هم‌پیوندی، فاصله و انقطاعی که به وجود آمده را برطرف کنیم.

    ایزدی همچنین گفت: به عنوان یکی از نکات کلیدی فکر می‌کنم که باید روی این مساله پرچالش کار کنیم. باید بتوانیم ضمن فراهم‌کردن شرایطی برای بروز خلاقیت‌های معمارانه و بروز افکار جدید و مدرن بتوانیم هم‌پیوندی ایجاد کنیم و این جریان جدید را با گذشته ای که به آن افتخار می‌کنیم، پیوند بزنیم.

    وی عنوان این نشست را؛ گفت و شنود، نکته‌ای بسیار حائز اهمیت خواند و با اشاره به اینکه عموما همه عادت به گفت دارند و کمتر می‌شوند، خاطرنشان کرد: امیدواریم بتوانیم شرایطی را فراهم کنیم تا با شناخت مخاطبان اصلی؛ مخاطبانی که می‌توانند و حرف‌های خوبی برای همگان و تاثیرگذاری در روند خلق فضاهای معمارانه دارند را بیشتر بشنویم.

    ایزدی: تصریح کرد: فکر می‌کنم این مسیر، مسیر درستی است که در این برنامه هم مورد توجه قرار گرفته است و امیدوارم این مسیر را در برنامه‌های آتی دنبال کنیم.

    معاون وزیر راه و شهرسازی گفت: مجددا ضمن تشکر از همه کسانی که در برگزاری این برنامه سهیم بودند به نمایندگی از وزارت راه و شهرسازی آمادگی خود را برای حمایت از این برنامه و تداوم آن و فراهم کردن شرایطی برای ارایه برنامه‌های جدید و خلاقانه‌ که بتواند چالش‌های جدی امروز ما را که ما امروزه در شهرهایمان با آنها مواجه هستیم را حداقل کاهش دهد، اعلام می‌کنیم.

    وی حضور پیروز حناچی را در شهرداری تهران فرصتی مناسب برای اجرای برنامه های مشترک وزارتخانه با شهرداری در شهر تهران عنوان کرد.

    ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مهر ۹۷ ، ۱۸:۰۲

    نه سنتی نه مدرن؛ ۹۹ درصد معماری شهری در تهران بی‌هویت است

    امیر منصوری می‌گوید که معماری و طرح‌های شهری تاثیر قابل‌ توجه‌ای در زندگی افراد دارد زیرا از مهم‌ترین مظاهر فرهنگی و فهم ما از محیط، معماری است.

    به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ امیر منصوری، استاد دانشگاه و پژوهشگر حوزه معماری است. او دکتری «تاریخ معماری» از دانشگاه سوربن فرانسه را دارد و مولف کتاب‌های «طرح ویژه نوسازی بافت‌های فرسوده»، «زیباشناسی معماری قزوین» و سیر تحول سازمان فضایی شهر قزوین» است. منصوری دغدغه‌های زیادی را در حوزه معماری دنبال می‌کند و از بحران هویتی در شهر می‌گوید و نگران هویت شهری است تا هویت معماری. او معتقد است هویت شهری با هویت معماری متفاوت است در حال حاضر کشور ما نیاز مبرم به هویت شهری دارد تا هویت معماری. زیرا معماری دچار مخاطرات حاد نیست البته معماری باید فرزند زمان خویشتن باشد و به آینده هم نگاه بیاندازد.

    «چطوری این کار را انجام دهد؟» مسلما معمار با تحقیق و مطالعه به این امر دست پیدا می‌کند اما قسمت مهم ماجرا این است که از معمار بخواهیم چطور این موارد را به کار ببرد. البته منصوری اشاراتی هم به معماری‌های یک شکل و هم‌قواره دارد و می‌گوید ۹۹ درصد معماری تهران یک معماری کارکردی است و هویتی مدرن یا غربی و شرقی هم ندارد. این معماری برای مردمی ساخته می‌شود که پول کمی دارند. در سطح شهر می‌بینیم که خانه‌های ساده می‌سازند که تقریبا از یکدیگر تقلید کردند و در یک شکل و قواره هستند یا از شیشه‌های آینه‌ای یا رفلکت برای نما بهره بردند یا سنگ و سیمان. از در خانه هم که وارد می‌شوید فضای تمام خانه‌ها یک‌شکل و یک‌جور هستند و هویت منحصربه‌فردی هم ندارند زیرا ضوابط‌ها تا حدی برایشان محدودیت ایجاد کردند که نمی‌توانند عرض‌اندام کنند.

    آقای منصوری پیش‌فرضی که درباره معماری در کشورمان وجود دارد و ارتباط آن با حوزه فرهنگ، با کمی توجه درمی‌یابیم انگار معماری با بی‌هویتی روبه‌رو شده و این شیوه خاص معماری که در جامعه می‌بینیم به لحاظ هویتی چه بلایی سر شهروندان می‌آورد؟ و چه تأثیری در هویت، فرهنگ، تعاملات اجتماعی و شهری داشته است. به طور مشخص کیفیتی که امروز به نام معماری تهران می‌شناسیم و به دیگر شهرها هم سرایت پیدا کرده است چه هویتی دارد و با چه مولفه‌هایی باید آن را بشناسیم؟

    ببینید اگر تعبیر روشن و واضحی از هویت نداشته باشیم نمی‌توانیم این سوال مشهور را که در معماری آدم‌های باهویت یا بی‌هویت هستیم یا مسائل و رفتارمان درست یا غلط است و خیلی چیزهای دیگر را جواب دهیم. زیرا ما در جامعه‌مان در مورد تعبیر «هویت» دچار آشفتگی هستیم درحالی‌که مسئله واضحی است. در حقیقت پرسش از «هویت»، یک پرسش فلسفی است نه تاریخی و تکنیکی. کسانی که وارد این حوزه می‌شوند به‌خصوص معماران یا سیاست‌گذاران، بی‌آنکه بدانند معنی «هویت» چیست! مطالبه هویت تحت عنوان مقابله سنت و مدرن دارند. این یک مجادله بر سر «هویت» است که باید مدرن باشد یا سنتی که با تمام تفکرات به آن، همه به فرمولی مبتذل بدون ارزش نسبت به آن می‌رسند که هم این باشد و هم آن.

    این به ظاهر یک پاسخ است و فی‌الواقع هیچ پاسخی نیست مثل «اقتصاد اسلامی» که نه اقتصاد سرمایه‌داری است نه اقتصاد کمونیستی بلکه ملغمه‌ای میان این دو است. این دو کمیت نیستند که بگوییم نیمی از آن با نیمی از این دیگری بلکه کیفیت‌اند و کیفیتی میان این دو معنی ندارد. در هویت هم باید سنت‌گرا و نوگرا باشیم که باز می‌گویند نه سنت‌گرا باشیم و نه نوگرا باید از هر دوی این دو وجوه استفاده کرد. وقتی به این نتیجه می‌رسید که هم باید سنت‌گرا بود و هم نوگرا با نمونه‌هایی همانند طرح «شاه‌عباس» در برج میلاد مواجه می‌شویم که همگان به آن می‌خندند و می‌گویند که چه طرح مبتذلی است زیرا آمده‌اند با بهره‌گیری از عنصرهای تاریخی مناره تیموری را به گنبد سلجوقی و رواق صفوی مونتاژ کرده‌اند و این باعث شده کاریکاتور مسخره از معماری که اسم آن را هویت هم گذاشته‌اند، خلق کنند اما زمانی که آن ساختمان را می‌بینیم با سنت‌گرایی صرف سروکار داریم.  

     

    یا در مسجدی که کنار تئاترشهرکشیده شده است و آقای حجت راهور آن بوده، مسجدی است که نه گنبد است، نه رواق و نه مناره و هیچ عنصر آشنایی در آن نمی‌بینیم «در حالی‌که آقای حجت می‌گوید این نوگرایی حرکت از فرش به عرش است» از این شاعرانگی‌هایی که هیچ ارزش فلسفی و عقلانی ندارد. نه آن مدرن جواب ما را داد و نه سنت‌گرایی و هر دو مورد طعن همه هست حتی اهل حرفه. یعنی مدرنیست‌های خیلی آوانگارد هم آن مسجد را نمی‌پسندند، سنت‌گراها که اصلاً. پس ما مشکلمان را چطور حل کنیم؟ پس این قاعده‌ی نه این و نه آن است هم این و هم آن است، وقتی دو کیفیت است معنی ندارد. به طور مصداقی اگر می‌گوییم شوری چیست؟ در جواب بگویند شوری نه تلخی و نه شیرینی است. آیا شوری وسطی تلخی و شیرینی است؟ یا اگر تلخی و شیرینی را قاطی کنیم شور می‌شود؟ خیر! این یک کیفیت سوم است و نمی‌توانیم با تعریف سلبی، یک امر ایجابی را معنا کنیم. هر زمان از «هویت در معماری» صحبت می‌شود، می‌گویند هویت تاریخ نیست، آینده‌گرایی و گذشته‌گرایی هم نیست اما از چیستی و بودن آن صحبتی نکرده‌اند

    ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۷ ، ۱۸:۰۰

    هم زیستی با محیط و اقلیم در اصول معماری بومی مازندران باعث حفظ انرژی‌های طبیعی می‌شود.

    به گزارش گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از ساری ، معماری مازندران یکی از نمونه های موفق معماری بومی است که چنان با ظرافت با طبیعت و محیط جغرافیایی خود درآمیخته است که گویی جزئی از بستر و محیط طبیعی است.

    این معماری نهایت تاثیرپذیری را از طبیعت، محیط و اقلیم پذیرفته است چنانچه می توان نام معماری طبیعت گرا بر آن نهاد.

    سالها پیش ساکنان این مرز و بوم با مهارتهای ویژه و با اجرای فنون و قواعد خاص در زمینه استفاده بهینه از انرژی ها و منابع طبیعی مانند خورشید، باد و هماهنگی با اقلیم توانستند به نیاز های فیزیکی و روحی انسان برای ساختمان سازی به بهترین روش پاسخ دهند.

    اعجاز معماری سنتیدر به کارگیری مصالح منطقه ای و خلق تکنیک های ویژهنشان داد ساخت و ساز در این مناطق نه تنها به محیط آسیبی نمی رساند بلکه موجب تعالی وکمال بخشیدن به ماده نیز می باشد و هر ساختمان می تواند با محیط طبیعی که در آن واقع شده رابطه برقرار کند.

    تاثیر جغرافیا بر خانه های مردم در مازندران

    معماری سنتی تداعی کننده احساس انسان ها نسبت به طبیعت

    سرابی کارشناس معماری سنتی با اشاره به اینکه هر ساختمان باید با بستر و محیط پیرامون خود تعامل داشته باشد،گفت: بنا باید با ملایمت در زمین خود قرار گیرد و با محیط اطراف سنخیت داشته باشد.

    مصالح و طراحی خانه ها باید به گونه ای باشد که با اقلیم و منابع انرژی موجود در محل احداث هماهنگی داشته و آسیبی نزند.

    آنچه تقریبا در ۹۰ درصد ابنیه مازندران مشترک است استفاده از عنصر اصلی چوب به عنوان اسکلت و ساختار ، عنصر تزیینی و حتی دیوارهای جداکننده و باربر می باشد.تنوع این عنصر و فراوانی آن همواره موجب استفاده گسترده از آن در سازه های معماری شده است.

    مازندران وسعتی بالغ بر ۴۴۵۵۲ کیلومترمربع دارد و سواحل دریای خزر با آب و هوای معتدل و بارندگی فراوان، از جمله مناطق معتدل محسوب می شود.

    ساختمان ها در این مناطق مجزا از هم ساخته می شوند، قرارگیری خانه در وسط حیاط به لحاظ کمک به تنفس بیشتر بنا از چهار طرف است .

    حصار دور خانه ها اغلب کوتاه تر از قد انسان است و دلیل این امر همان استفاده از جریان هوا است، تا از میان ساختمان ها عبور کرده و هوای مرطوب و راکد را با خود به بیرون محوطه و فضاهای زیستی ببرد. بهره بردن از طبیعت زیبا و سرسبز منطقه نیز از دلایل دیگر جهت تلفیق محیط مسکونی با طبیعت است.

    تاثیر جغرافیا بر خانه های مردم در مازندران

    ساختار ساختمان ها در معماری مازندران با توجه به شرایط

    مازندران به لحاظ ویژگی های طبیعی به سه حوزه کلی کوهستانی با آب و هوای سرد، حوزه ارتفاعات جنگلی (کوهپایه ای) و حوزه جلگه ای قابل تقسیم بندیشده است.

    در حوزه کوهستانی سنگ و چوب، حوزه جنگلی چوب و در حوزه ساحلی و جلگه ای چوب و گل به عنوان عمده ترین مصالح ساخت و ساز هستند.

    در ساخت و ساز ها نیز به دلیل رطوبت هوا و عمق کم آب های زیر زمینی،سعی میشودطبقه همکف ساختمان را حتی المقدور بالاتر از سطح طبیعی زمین اجرا کنند تا کف بنا از نم و رطوبت زمین فاصله داشته باشد و بتوان از جریان باد که در ارتفاع بالاتر، از سرعت بیشتری برخوردار است بهره مند شوند.

    ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۷ ، ۱۳:۰۰

    سیدمحسن حبیبی استاد شهرسازی دانشگاه تهران با تاکید بر اینکه مدرنیته و مدرنیسم ایرانی در سده کنونی (فاصله سال‌های ۱۳۰۰ تا ۱۳۳۰ و پس از آن)شکل گرفت، می‌گوید: بررسی آثار معماری در سده کنونی و در فاصله سال های ۱۳۰۰ تا ۱۳۳۰ و پس از آن نشان می دهد که معمار ایرانی در یکصدسال اخیر ایران، هم مدرن و هم بومی فکر کرده است.

    به گزارش خبرنگار پایگاه خبری وزارت راه و شهرسازی، سیدمحسن حبیبی استاد شهرسازی دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران ضمن بررسی و ارزیابی سیر تحولات معماری کشور در ۱۰۰ سال گذشته، گفت: اندیشه در رابطه با معماری ۱۰۰ سال گذشته ایران نشان می‌دهد که ما با یک سده معماری و معماری شهری مواجه‌ایم که محصول ایران مدرن است.

    جلسه

    این صاحبنظر عرصه معماری کشور ادامه داد: اگرچه با اطلاق واژه سده معماری شهری ایران (پهلوی اول و دوم) بسیاری مخالف اند و معتقدند که معماری سال‌های ۱۳۰۰ تا ۱۳۳۰ و بعد از آن وارداتی و شبه مدرنیسم بود که البته بنده نیز  در دوران جوانی از این قبیل سخنان بر زبان رانده‌ام، اما هم‌اکنون معتقدم معماری آن دوران که البته به لحاظ زمان با دوران ما فاصله چندانی ندارد، معماری درخشانی بود.

    وی تصریح کرد: به جد اعتقاد دارم که ما با یک بازتعریف مدرنیسم از سال ۱۳۰۰ به بعد  در معماری مواجه هستیم که کاملا طعم، بو و ذائقه ایرانی دارد و من اصطلاحات آن را مدرنیسم ایرانی می‌نامم.

    استاد دانشگاه تهران همچنین توضیح داد: حدود ۳ دهه پیش کسی جرات نمی‌کرد از مدرنیته‌های متفاوت صحبت کند و همیشه اعلام می‌کردند که یک مدرنیته بیشتر نبوده است و لا غیر. اما هم اکنون در جامعه شناسی هم پذیرفته شده که مدرنیته ژاپنی با چینی فرق دارد و بنابراین ما با مدرنیته های مختلفی مواجه ایم که در ایران نیز مدرنیته ایرانی را در سال های ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۰ و پس از آن در معماری شاهدیم.

    وی تاکید کرد: بنابراین این جرات را دارم که علی رغم مخالفت های بسیار، از مدرنیته ایرانی و مدرنیسم ایرانی صحبت کنم که در یکصد سال اخیر روی آن کار و بر آن تاکید شده است.

    این صاحبنظر عرصه معماری کشور خاطرنشان کرد: با نگاهی به آثار سال‌های ۱۳۰۰ تا ۱۳۳۰ موجی از اندیشه را در این سال ها در معماری ایران شاهدیم. بدین‌معنا می‌بینیم که آثار خلق شده در این دوران، اندیشه و فرهنگی دیگر را به عاریت نگرفته و پیاده نکرده‌اند بلکه با اندیشه تلاش کرده‌اند تا بومی‌سازی کرده و آثار مناسبی خلق کنند.

    وی ادامه داد:  انطباق یا بومی‌سازی را در اندیشه معماران و مهندسان ایرانی در آن روزگار (سال های ۱۳۰۰ تا ۱۳۳۰ و پس از آن) شاهدیم و به همین دلیل است که برای من آن دست از معماری‌ها، نوستالژی (خاطره انگیز) شده است.

    حبیبی نجات خانه وارطان و تبدیل آن به خانه گفتمان شهر و معماری را از تصمیمات مهم برای حفاظت از آثار معماری واجد ارزش برشمرد و گفت: خانه وارطان ترکیب بومی‌سازی معماری است و در این خانه نمونه ای ارزشمند از مدرنیسم ایرانی را شاهد هستیم.

    وی معتقد است: در فاصله سال های ۱۳۰۰ تا ۱۳۳۰ و ۱۳۳۰ به بعد، معماری معاصر تدوین (نه به معنای نوشته شدن) و ساخته شد و در عین حال به گونه‌ای نظری نیز به آن پرداخته شد.

    حبیبی از دیگر آثار معماری ارزشمند آن دوران را که برخی از آنها باقی مانده و برخی تخریب شدند را برشمرد و گفت: چهارصد دستگاه و کاری که اژدری و همراهان او و یا مرحوم صادق انجام دادند واقعا زیبا بوده است. اگرچه چیزی آن آنها باقی نماده و در اثر کشیدن اتوبان از بین رفته اند. همچنین است محله نارمک.

    استاد دانشگاه تهران، مجله ساختمان، مجله آرشتیکت (که ۶ شماره هم بیشتر نیست) مجلات مناسب و مملو از اندیشه عنوان کرد و افزود: مجلات معماری آن دوران نیز نشان می‌دهد که روش برخورد با معماری و فرهنگ و هنر، سطحی نبوده است بلکه پشت آن  اندیشه‌های فراوانی وجود داشت که البته رنگ و بوی ایران و ایرانی بودن را نیز داشتند.

    حبیبی تصریح کرد: واقعا سال‌های ۱۳۰۰ تا ۱۳۳۰ و پس از آن، به لحاظ معماری‌هایی که خلق شد و آثاری که به وجود آمد این قابلیت را دارد که به عنوان دوران معماری معاصر شناخته شود.

    ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۹۷ ، ۱۱:۳۵

    چهارمین جلسه شورای‌عالی اعتلای معماری با بررسی و ارزیابی سیر تحول معماری در کشور و همچنین تبادل‌نظر در مورد محتوای سیاستگذاری به منظور ارتقای وضعیت معماری کشور به ریاست دبیر شورای عالی شهرسازی و معماری ایران با حضور صاحبنظران عرصه معماری کشور در ساختمان دادمان وزارت راه و شهرسازی، برگزار شد.

    به گزارش خبرنگار پایگاه خبری وزارت راه و شهرسازی، در این نشست که با حضور صاحبنظران عرصه معماری کشور؛ ایرج اعتصام، کامران دیبا، محسن حبیبی، ایرج کلانتری، سیروس باور، کیانی، فرامرز پارسی و همچنین تعدادی از معماران جوان کشور در ساختمان دادمان وزارت راه و شهرسازی برگزار شد، محمدسعید ایزدی معاون معماری و شهرسازی، گفت: به دنبال ماموریتی که وزیر محترم راه و شهرسازی دادند کمیته یا شورای اعتلای معماری ذیل شورای‌عالی شهرسازی و معماری ایران تشکیل شد.

    جلسه

    ایزدی با یادآوری اینکه مدت‌های مدیدی بود که موضوع معماری و بحث راجع به آن مطرح بود، شکل‌گیری کمیته اعتلای معماری را ذیل شورای‌عالی شهرسازی و معماری ایران از نقاط قوت شورای اعتلای معماری برشمرد و افزود: مدت‌های مدیدی بود که موضوع معماری و بحث راجع به آن مطرح شده بود و با مروری که نسبت به اسناد داشتیم به این نتیجه رسیدیم که جای حوزه اندیشه و کمیته‌ای که بتواند راجع به معماری سیاستگذاری و بحث کند به شدت خالی است. برهمین اساس نیز گزارشی در شورای‌عالی شهرسازی تنظیم شد و تشکیل کمیته اعتلای معماری را به معاونت معماری و شهرسازی ماموریت دادند.

    دبیر شورای عالی شهرسازی و معماری ایران تصریح کرد: کمیته اعتلای معماری با اهداف معینی تشکیل شده و قرار بر این است که دبیرخانه شورای‌عالی تمرکز بیشتری راجع به موضوع معماری داشته باشد و با تمرکز بر موضوع معماری بتواند به یک سلسه سیاست‌هایی در جهت ارتقا دست یابد.

    ایزدی یادآور شد: در جلسات پیشین اعضای کمیته یکی از مواردی که پیشنهاد کردند این بود که بتوانیم پیش از هرگونه اقدامی تصویری از وضعیت موجود معماری کشور، سرگذشت آن و سیری که طی کرده است را ترسیم کنیم. معقتقدم با بررسی و نقد تحولات یکصدساله ایران در حوزه معماری زمینه‌های مناسبی برای هرگونه اقدام پیش رو را به دست خواهیم آورد.

    وی با اشاره به اینکه در جلسه سوم کمیته، تالیفات و تجربه‌های نظری معماران مرور شد، گفت: جلسه آتی به جمع بندی مصوبات شورا می‌پردازیم و مسیر راه کمیته را مشخص خواهیم کرد. به واقع در جلسه پنجم شورا ساختار مباحث کمیته را تعیین می‌کنیم.

    ایزدی تصریح کرد: کمیته‌های فنی ذیل شورای‌عالی کمیته‌هایی هستند که کارها به آنها ارجاع می‌شود و کمیته اعتلای معماری سیاستگذاری را برعهده دارد.

    وی در بخشی از صحبت‌های خود، گفت: درخواست هایی برای طرح پروژه های معماری به ما شده است. در جلسه سوم شورای عالی شهرسازی و معماری ایران تصمیم بر آن شد تا شورا را درگیر پروژه‌های معماری نکنیم با این هدف که بتوانیم به مباحث مربوط به سیاستگذاری بپردازیم.

    ایزدی همچنین گفت: اعضا در طول جلسه بحث انحطاط معماری را مطرح کردند و بر همین مبنا نیز تغییر و تحولات معماری مورد بحث و آسیب‌شناسی قرار گرفت. مجموعه آسیب‌شناسی و مباحث مطرح شده  در طول سه جلسه شورای اعتلای معماری منجر به پیشنهاد ایجاد موزه معماری شد که با نظر اکثریت اعضای کمیته ایجاد موزه معماری برای تصمیم گیری نهایی به شورای عالی شهرسازی و معماری ایران پیشنهاد می شود و در جلسه شورا راجع به آن تصمیم گیری خواهد شد.

    این مقام مسئول تاکید کرد: شورای‌عالی شهرسازی و معماری ایران وزارت راه و شهرسازی نیست بلکه شورای عالی شهرسازی و معماری ایران یک نهاد فرابخشی است که با حضور نمایندگان دستگاه‌ها و وزارتخانه ها و سازمان های مختلف امیدوار است با وضع سیاست‌های توسعه؛ شهری و سرزمینی بتواند توسعه را ارتقا بدهد.

    وی همچنین خاطرنشان کرد: تمام امیدواری ما این است که  شورای عالی شهرسازی و معماری بتواند از ابزارهای توانمندی که در دستگاه ها، وزارتخانه ها و سازمان نها دارد نهایت استفاده را ببرد. بالطبع تمام نهادها و سازمان های عضو آن نیز می توانند از مصوبات شورای‌عالی می توانند پاسداری کنند و ادامه دهنده آن باشند.

    ایزدی تصریح کرد: مباحث توسعه شهری تنها به حیطه عملکرد دولت مربوط نمی‌شود و فراتر از آن است.

    در ادامه این نشست، صاحبنظران عرصه معماری کشور نقطه نظرات خود را در رابطه با معماری مطرح کردند.

    برنامه‌ریزی برای آینده معماری ایران

    ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۹۷ ، ۱۱:۳۲
    «خانه‌به‌دوشی» تهرانی‌ها میان سازنده، شهرداری و بنگاه املاک

    رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی می‌گوید:امروز با پدیده‌ای مواجه شده‌ایم که من اسم آن را «خانه‌به‌دوشی» گذاشته‌ام. اهل شهر، در یک دور منفعتی میان سازنده، شهرداری و بنگاه معاملات آواره می‌شوند.

    محمد بهشتی رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی است او زمانی مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی بود. اما چند سالی است که معماری و شهرسازی دغدغه او شده و امیدوار است که معماری بحران‌زده ایرانی که دچار سیطره کمیت شده و کیفیت اصیل‌اش را از دست داده است، چشم‌اندازی هویتی برای آن متصور است که بعد از گذشت ۱۰ یا ۲۰ سال به سروسامان برسد و «هویت» خود را پیدا کند. باتوجه به پرونده خبرگزاری مهر با عنوان «معماری و جستجوی هویت در شهر» با محمد بهشتی در این رابطه به گفتگو نشسته‌ایم. او معماری را از مهم‌ترین مظهر انتقال فرهنگ می‌داند زیرا معماری به‌عنوان ظرف زندگی، تقریبا تمام اتفاقات زندگی در آن رخ می‌دهد پس از این‌جهت فوق‌العاده اهمیت دارد. بنا به میزان سطح تماس جامعه با معماری، اگر معماری، معماری سالمی باشد باعث انتقال و تداوم فرهنگی خواهد شد.

    البته او در مقاله‌ای که درباره «هویت در معماری ایرانی» نوشته است، می‌گوید، طی سال‌های متمادی کار در حوزه میراث فرهنگی دریافته‌ام مهم‌ترین مبحثی که درحوزه معماری و شهرسازی و البته نه فقط در این حوزه بلکه در همه حوزه‌ها مورد غفلت واقع شده و تا پیش از حل و فصل جدی آن با مشکلات اساسی روبه‌رو هستیم، بحث «هویت» است از زمین تا آسمان مبحث هویت، از نازلترین مراتب عینی و ملموس تا عالی‌ترین و رفیع‌ترین مراتب فرهنگی و ماهوی. امروز پس از تامل فراوان درباره آن به این نتیجه رسیده‌ام که تا وقتی مراتب زمینی و ملموی و عینی بحث هویت حل و فصل نشده، از سویی مقدمات ورود به مراتب آسمانی فراهم نیست و از سوی دیگر اکتفا کردن به بحث درباره مراتب آسمانی «هویت» به مثابه گریز از واقعیت است. البته تا قله مراتب آسمانی هویت فتح نشود بیقراری و آشوب فرهنگی جامعه ایرانی آرام نمی‌گیرد اما گو اینکه بسیاری از آنچه تمنای عموم اهل فن و منتقدان معماری و شهرسازی ایرانی است با حل و فصل مرتبه زمینی مبحث هویت حاصل می‌شود.

    آقای بهشتی، معماری جدید در شهرهای ایران عملا از بین‌برنده عناصری بودند که در قدیم به‌عنوان محله‌ها شناخته می‌شدند، شکل قدیم محله‌ها یا آن سرزندگی موجود در شهرها باعث نوعی تعامل شهری می‌شد؛ تعامل در فضای عمومی و این موضوع برای مردم هویت شهری و مدنی را دربرداشت البته درست است که این هویت با عوارض مدرن‌اش همراه نبود یعنی جنبه‌های سیاسی و یا زیباشناسانه مدرن را نداشت اما تعامل شهروندان و هم محله‌ای با هم، به نوعی کیفیت زندگی روزمره را بالا می‌برد که هویت‌های مردمی، بومی بر مبنای آن مهربانی و همدلی را ایجاد می‌کرد.

    بعدها آن شکل عجیب‌وغریب بسط آپارتمان‌ها و مجتمع‌های مسکونی خیلی از آن‌ کوچه‌ها و تعاملات را از بین برد چون مجتمع وسط کوچه می‌افتاد یا خیلی از محلات آرام آرام به لحاظ نقشه شهری از بین رفتند در نتیجه این تعامل از بین رفت مقصود من پیوند این مسئله با مبحث کمیت‌ است که مطرح کردید تمام این موارد به نوعی باعث شد که آدم‌ها در این شهر به موجودات اتمیزه و تک‌افتاده تبدیل شوند و به نوعی تنها دربند خود و خانواده‌اش باشد، حتی این بحث کمیت‌گرایی را می‌توانیم در قالب منفعت‌طلبی اقتصادی هم توجه کنیم به عنوان مثال بساز و بفروش فقط به دنبال سود شخصی‌اش بوده یا حتی مدیران شهری تراکم فروخته چون منفعت خود را دیده و آن کیفیت آرام آرام از بین رفته است.

    قصد دارم با تأکید بر تعاملی که در شهرها و محلات وجود داشت و نسبتش با معماری، تحلیل شما را در این زمینه بدانم، که این مسئله برای ما تا چه اندازه آسیب‌زا بود و با توجه به این‌که شما بسیار امیدوارانه می‌گویید داریم به فضاهای شهری و عمومی گذشته برمی‌گردیم یا می‌توانیم دوباره به دنبال هویت و تعامل جمعی باشیم یا خیر؟

    خیلی از مثال‌هایی که من درباره کیفیت در زندگی می‌زنم مربوط به گذشته است؛ روزگاری که ساختمان‌ها یکی دو طبقه بیشتر نبودند و همه حیاط داشتند و ... . به همین دلیل اغلب مرا متهم می‌کنند به اینکه سنت‌گرا هستم و با نگاه نوستالژیک به موضوع نگاه می‌کنم. اما مقصود من از این مثال‌ها آن نیست که باید به دوران قاجار رجعت کرد. بلکه باید بپذیریم انسان مدنی‌الطبع است. فرق نمی‌کند که درباره انسان ۱۰۰۰ سال پیش صحبت کنیم یا ۱۰۰۰ سال دیگر. سؤالی که پیش می‌آید، این است که آیا در قرن بیست و یکم انسان دیگر انسان نیست، یا مدنی‌الطبع نیست؟ بحران مدنیت مدنیت را از چهره شهرها زدوده است و بنابراین مثال‌های به روزی برای توضیح آن در شهرهای کنونی وجود ندارد اما در همین شرایط هم در نقاطی از شهر تهران پدیده‌های تازه‌ای شکل گرفته که اتفاقاً استعداد محله شدن داشتند؛ مثل شهرک اکباتان یا نازی‌آباد یا  برج‌های شهرک غرب و بهجت‌آباد که جدید هستند و در دوره قاجار نبودند.

    در شهر با پدیده‌ای مواجه شده‌ایم که اسم آن را «خانه‌به‌دوشی» گذاشته‌ام. اهل شهر، در یک دور منفعتی میان سازنده، شهرداری و بنگاه معاملات آواره می‌شوند. زیرا در این جریان به نفع همه است که عمر سکونت کوتاه باشد. در صورتیکه شکل‌گیری جامعه شهری به مثابه یک ارگانیزم به‌هم‌پیوسته، منوط به تداوم استقرار سه نسل در یک محله است

    محله چگونه است؟ محله یعنی همسایگی‌های درازآهنگ. بنابراین افرادی که در آن زندگی می‌کنند همدیگر را به چهره می‌شناسند و افرادی قدیمی‌تر را تقریبا همه می‌شناسند. اگر حادثه ناگواری اتفاق بیفتد همه می‌دانند چه کسی می‌تواند به کمک بیاید. همانند نمایشنامه‌ای که آدم‌های گوناگون، نقش‌های مختلفی بر عهده دارند و براساس نقش‌هایشان شناخته می‌شوند. اگر مقیاس را پایین‌تر بیاوریم، «محله» تبدیل به چند «کوی» می‌شود. در کوی‌ها افراد افزون بر شناختن چهره، اسم همدیگر را هم می‌دانند و از جزئیات زندگی هم مطلعند؛ مثلا همسایه‌ای پسرش سربازی رفته است یا آن یکی همسایه دخترش مریضی دارد یا فلان خانواده عزم سفر کرده و ... . در «دربند»ها که نه تنها اسم همدیگر را می‌دانستند بلکه از خلق ‌و خوی هم باخبر بودند.

    شاید این تعاریف شما را به یاد دوره قاجار و پهلوی بیاندازد ولی حالا اگر به سراغ اکباتان بروید می‌بینید بلوک‌ها همانند محله عمل می‌کنند؛ یعنی کسانی که در یک بلوک زندگی می‌کنند با هم آشنا هستند. این بلوک‌ها معمولاً سه چهار ورودی دارد. هر ورودی مثل یک کوی و هر طبقه مثل یک دربند است و تقریبا همان مناسبات بین‌شان جاری است. در برج‌های شهرک غرب هم مشابه همین مناسبات و تعاملات شکل گرفته است؛ زمین بازی برای کودکان وجود دارد، سالن اجتماعاتی ساخته شده که اگر کسی از اهالی برج، فوت کرد برایش مراسم ختمی برگزار کنند، سوپر مارکت کوچکی وجود دارد تا مردم نیازمندی‌هایشان را از آن برطرف می‌کنند. اتوشویی جمع‌وجوری هست که هر کسی لباس دارد به آنجا می‌دهد. تمام این فضاها فرصت احوال‌پرسی میان آدم‌ها را ایجاد می‌کند تا از حال هم باخبر شوند.

    ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ شهریور ۹۷ ، ۱۶:۰۰
    دوران گذر از سیطره کمیت در معماری ایرانی، از نارمک تا یوسف‌آباد

    محمد بهشتی می‌گوید، معماری ایرانی در دوران گذر از بحران و سیطره کمیتی است که برایش ایجاد شده بود اما در حال حاضر به سمت کیفیت پیش می‌رویم .

    خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ

    "طی سال‌های متمادی کار در حوزه میراث فرهنگی دریافته‌ام مهم‌ترین مبحثی که درحوزه معماری و شهرسازی و البته نه فقط در این حوزه بلکه در همه حوزه‌ها مورد غفلت واقع شده و تا پیش از حل و فصل جدی آن با مشکلات اساسی روبه‌رو هستیم، بحث «هویت» است از زمین تا آسمان مبحث هویت، از نازلترین مراتب عینی و ملموس تا عالی‌ترین و رفیع‌ترین مراتب فرهنگی و ماهوی. امروز پس از تامل فراوان درباره آن به این نتیجه رسیده‌ام که تا وقتی مراتب زمینی و ملموی و عینی بحث هویت حل و فصل نشده، از سویی مقدمات ورود به مراتب آسمانی فراهم نیست و از سوی دیگر اکتفا کردن به بحث درباره مراتب آسمانی «هویت» به مثابه گریز از واقعیت است. البته تا قله مراتب آسمانی هویت فتح نشود بیقراری و آشوب فرهنگی جامعه ایرانی آرام نمی‌گیرد اما گو اینکه بسیاری از آنچه تمنای عموم اهل فن و منتقدان معماری و شهرسازی ایرانی است با حل و فصل مرتبه زمینی مبحث هویت حاصل می‌شود"

    این بخشی از مقاله مشهور محمد بهشتی رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی است با عنوان «هویت در معماری ایرانی» است.سید محمد بهشتی شیرازی (زادهٔ ۱۳۳۰، تهران) رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، عضو شورای عالی میراث فرهنگی و گردشگری و رئیس کمیتهٔ ملی ایکوم ایران است. او پیش از این رئیس سازمان میراث فرهنگی، مدیر جشنواره فیلم فجر و مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی و مشاور ارشد سازمان میراث فرهنگی بوده‌است. در کارنامهٔ فعالیت‌های اجرایی او معاونت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز قرار دارد. وی دارای کارشناسی ارشد مهندسی معماری از دانشکدهٔ معماری و شهرسازی دانشگاه شهید بهشتی می‌باشد و عضو پیوستهٔ فرهنگستان هنراست

    دغدغه‌های میراث فرهنگی و معماری از ابتدا با او همراه بوده است و تالیفات گسترده‌ای نیز در حوزه معماری دارد. بهشتی امیدوار است که معماری بحران‌زده ایرانی که دچار سیطره کمیت شده و کیفیت اصیل‌اش را از دست داده است، بعد از گذشت ۱۰ یا ۲۰ سال به سروسامان برسد و «هویت» خود را پیدا کند. در دومین قدم از پرونده جدید خبرگزاری مهر  «معماری و جستجوی هویت در شهر» با او به گفتگو نشسته‌ایم. بهشتی  معماری را از مهم‌ترین مظاهر انتقال فرهنگ می‌داند چون معتقد است معماری ظرفی برای زندگی است و تقریبا تمام اتفاقات زندگی در آن رخ می‌دهد و به همین ترتیب بنا به میزان سطح تماس جامعه با معماری، اگر معماری، معماری سالمی باشد باعث انتقال و تداوم فرهنگی خواهد شد. 

    آقای بهشتی به اعتقاد شما، آیا معماری و معماری شهری به لحاظ فرهنگی و هویتی امری خنثی است یا تأثیر بر فرهنگ و هویت مردمان آن شهر می‌گذارد؟

    برای پاسخ به این سؤال اول می‌پرسم که فرهنگ چطور منتقل می‌شود، یا ایرانی‌ها چگونه ایرانی باقی می‌مانند؟ آیا انتقال فرهنگ ژنتیکی است و این «ژن ایرانی» است که تداوم پیدا می‌کند. یا موضوعی تحصیلی است و آنرا سر کلاس می‌آموزیم و ایرانی می‌شویم. اگر این‌طور باشد کسانی که با ژنومی دیگر به ایران مهاجرت کرده‌اند یا به مدرسه نرفتند نباید ایرانی باشند. در صورتیکه چنین نیست. پس انتقال فرهنگی وقتی نه اکتسابی و ارادی است و نه بیولوژیک چطور رخ می‌دهد؟! در ضمن آیا امکان دارد کسانی اصلاً قائل به تداوم فرهنگ نباشند؟

    در هر محیط فرهنگی شاهد آثار برجای مانده فراوانی از ادوار مختلف تاریخی هستیم که بر این شهادت می‌دهند که در یک ‌خانواده و از یک سنخ و  در ادامۀ هم پدید آمده‌اند. زیرا پیوند و یکپارچگی در آن‌ها دیده می‌شود. آن چیزی که در محیطمان با آن سروکار داریم اعم از آثار مادی مثل معماری، و غیرمادی مثل زبان، آیین‌ها، باورها و... همه مظاهر فرهنگ هستند. اگر فرهنگ مبیّن کیستی و کجایی ما باشد، به این معنی که چه کسانی هستیم و سرزمین ما کجاست، درباره امری مجرد و بی‌صورت صحبت می‌کنیم که در صورت‌هایی ظاهر می‌شود؛ به عبارت دیگر عطر و طعم فرهنگ را در مظاهر فرهنگی، می‌توان چشید. «معماری» و شهر هم یکی از این جمله «مظاهر فرهنگی» است در کنار زبان‌ها، آیین‌ها، سنت‌ها، پوشاک، خوراک، هنرها و...

    معماری هرچند «مظهر فرهنگ» است اما نباید از این نکته غفلت کرد که در همان حال می‌تواند مظهر «بیماری‌های فرهنگی» هم باشد؛ یعنی اگر حال ما خوب باشد معماری مظهر فرهنگ می‌شود اما اگر حال ما بد باشد، معماری مظهر بیماری‌های فرهنگی خواهد شد

    فرهنگ بنا به میزان سطح تماس جامعه با مظاهر فرهنگی خود، منتقل می‌شود. چنانکه ما در محیطی زندگی می‌کنیم که به فارسی سخن می‌گویند، نوروز را جشن می‌گیرند، و شاهنامه موضوعیت و موجودیت دارد؛ پس همه آنها سطح تماس ما با فرهنگ خواهند شد. به میزانی که این سطح وسیع‌تر و سالم‌تر باشد، انتقال فرهنگ بهتر صورت می‌گیرد. همه آحاد یک جامعه از فرهنگ برخوردارند؛ هرچند ممکن است بهره‌مند نباشند ولی برخوردار هستند؛ گویی این سیستم عامل در وجودشان نصب است. حال بهره‌مند شدن موکول به نصب نرم‌افزارهای مربوط و به عبارتی تربیت است که شهر و در پی‌اش معماری یکی از موثرترین آن‌هاست.

    اگر مهم‌ترین مظهر که وظیفه انتقال فرهنگ را برعهده دارد «زبان» بدانیم شاید دومین آن «معماری» باشد. چون ظرف زندگی است و تقریبا همه زندگی ما درون آن اتفاق می‌افتد. پس از این‌جهت فوق‌العاده اهمیت دارد. بنا به میزان سطح تماس جامعه با معماری، اگر معماری، معماری سالمی باشد باعث انتقال و تداوم فرهنگی خواهد شد.

    ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ شهریور ۹۷ ، ۱۹:۵۰
    تمنای هویت از رهگذر معماری/اتمیزه شدن زندگی جمعی تهرانی‌ها

    پرونده جدید خبرگزاری مهر با عنوان «معماری و جستجوی هویت در شهر» با هدف «جستجوی هویت در معماری برای پیوند زدن آن به حوزه فرهنگ» آغاز می‌شود.

    خبرگزاری مهر، گروه فرهنگی- مریم علی‌بابایی

    زندگی اجتماعی در شهرهای ایران از ۳۰ سال پیش تاکنون تفاوت‌های بسیار و گاه باورنکردنی پیدا کرده‌اند! اگر تهران را به عنوان یک نمونه موردی در نظر بگیریم و نگاهی به دو سه دهه‌ی پیش در این شهر بیندازیم، خواهیم دید که بسیاری از عادات و کنش‌های جمعی آن، خواه خودآگاه، خواه ناخودآگاه، یا به کلی فراموش شده‌ و یا به شکل‌های عجیب و غریبی استحاله شده‌اند. تهرانی که پر از محلات کوچک و کوچه و پس‌کوچه‌های مملو از برخورد و ارتباط و پر از فضاهای عمومی محلی و خودساخته بود، دیگر به کلی از بین رفته‌اند و روحیات مبتنی بر تعامل در همبستگی‌ها و همسایگی‌های محلی در اتمسفر فرهنگی محلات تقریبا ناپدید شده است.

    امروزه دیگر در مناطق مختلف تهران از «کوچه» و «پس‌کوچه»‌ در آن معنای زنده و دارای حیاتش خبری نیست و همه آن کوچه‌های زنده‌ی قدیم که مهمترین بستر تعاملات هویت‌ساز شهری بودند به «معابر» تقلیل پیدا کرده‌اند؛ «محل عبور»! به عبارتی کوچه و پس‌کوچه‌های تهرانِ چند سال پیش، که پر از عناصری چون خاطره و رویدادهای ارتباطی مشترک بود و هویت‌های جمعی را رقم می‌زد، امروز فاقد هرگونه امر مشترکی است و احتمالا جز محملی برای جر و بحث‌های همسایه‌ها بر سر محل درست و غلط قرار دادن کیسه زباله یا خودروها نیست!

    کمتر پیش می‌آید در این کوچه‌ها و خیابانها و یا به بیان دقیقتر «معابر» شاهد کنش جمعی و بازیهای کودکان و نوجوانان تهرانی باشیم. کوچه‌هایی که حدود ۳۰ سال پیش پر بود از شور و بازی کودکانه و حتی شوق ارتباطات سرخوشانه جوانان. این کوچه‌ها که عمومشان شکل‌های قدیمی خود را از دست داده‌اند، امروزه فقط به عنوان «گذرگاه» محل توجه هستند. گذرگاهی که باید از آن گذشت تا به ورودی خانه‌ها رسید؛ جایی که تنها محمل باقی مانده برای ارتباطی امن و برون رفتن از قالب‌های انزواجویانه است.

    در حقیقت باید از کوچه‌ها و محلاتی که امروزه دیگر به واسطه ساخت‌وسازهای گسترده و ایجاد پیکره‌های آپارتمانی غول‌آسا اثری از آنها باقی نمانده، گذر کرد و خود را به خانه رساند و آرام گرفت! باید از کوچه‌ها و خیابان‌هایی که دیگر مهیای ایجاد فضای عمومی نیستند، به عنوان بسترهای نافی ارتباطات فرار کرد و به خانه‌ها، به عنوان تنها جایگاهی که امید ارتباطات در آن وجود دارد، پناه ‌برد. شهر تهران در طول تاریخ خود هرگز تا این اندازه مُعارض با آدمیان – که امروز به «عابران» فروکاسته شده‌اند - نبوده است و فضاهای ارتباطی هویت‌ساز را از بین نبرده است. مردمانی که ارتباطاتشان هویت محلات و شهرها را ساخته است، حالا در مقام کسانی که صرفا در زیر سقف‌های منفرد، جداافتاده و تکه‌تکه این شهر جمع شده‌ و سکنی گزیده‌اند نه توان برساختن هویت خویشتن را از رهگذر ارتباطات اجتماعی و فرهنگی دارند و نه قادر به هویت‌بخشی به حیات جمعی و عمومی شهر هستند.

    تهران دو تا سه دهه پیش، اصلا اینطور نبود، شهری پر از ارتباط، تجمع، گفت‌وگو و تعاملات هویت‌ساز بود. عابرانش واجد کنش‌های زنده و زوایای اجتماعی و فرهنگی بودند و نه خیابان‌هایش تا این حد در تسخیر ماشین‌های آهنی نافی تعامل بود و نه محلاتش بواسطه حضور قاطع دیوارهای ستبر سیمانی تا این حد نافی ارتباط انسانی شده بود. همه اینها یک چیز را از بین بود: «فرایندهای هویت‌سازی جمعی در قالب فرهنگ روزمره شهری»

    اگر چه ممکن است توصیفات فوق سیاه‌نمایی به نظر برسد، ولی وقتی ابعاد مختلف اتمیزه شدن سوژه‌های شهری در زندگی جمعی امروز تهرانی‌ها را به طور دقیق رصد کنیم، کم و بیش با این تیرگی در ارتباطات جمعی حیات روزمره همراه خواهیم شد. اگر چه اتمیزه شدن افراد در یک حیات جمعی را می‌توان به عوامل مختلفی از جمله عوامل سیاسی و اقتصادی و حتی روانشناختی نسبت داد، اما نباید عوامل مادی شکل‌دهنده به فرم‌های کنش‌های جمعی را که در قالب برنامه‌های مدرنیزاسیونی و معماریهای جدید شهری به آدمیان تحمیل شدند، نادیده گرفت.

    تهران در موج جدید ساخت‌وسازهایی که پس از جنگ هشت‌ساله به آن تن داد، فضاهای تعاملات و ارتباطات جمعی را در خود رفته رفته محدود و محدودتر کرد؛ محدودیتی که روز به روز به فقدان اشتراکات تعاملی و هویت‌ساز دامن زد و امیدها و آرزوها را برای ساخت آینده‌ای اجتماعی در یک حیات جمعی به حداقل رساند؛ همه اینها در بسط فردیت و اتمیزه شدن در جامعه شهری ایرانی به شدت دخیل بود و باعث شد هر کسی خود را به طور منفرد و جدا از جمعیت محلی و شهری در نظر بگیرد و تلاش ‌کند در دل این جمعیتِ اغیار، گلیم خویش را از آب بیرون بکشد و روز به روز در خویش و خانه خویشتن فرو برود. آری وقتی از تاثیرات معماری در فرهنگ و هویت سخن می‌گوییم، نمی‌توان از این فرایند تیره و سیاه نمایانه چشم پوشید.

    از سوی دیگر همچنین وقتی بخواهیم نسبت معماری با هویت را به شیوه‌ای انتقادی مورد سنجش قرار دهیم، ناگزیریم به بعد دیگری از حوزه معماری هم توجه کنیم؛ چون مسئله فقط این نیست که معماری شهری چه کاری با هویت شهروندان حاضر در شهر می‌کند، مسئله دوم و شاید هم اساسی‌تر این است که هویت خودِ معماری موجود به عنوان رشته‌ای قائم به خود که نیازمند هویت‌یابی بر مبنای عناصر جغرافیایی، تاریخی، فرهنگی و بومی در افق‌های حیات جمعی مردمان یک سرزمین است، چیست؟ به همین دلیل در کنار بررسی اینکه آثار معماریهای موجود در شهرها و محیط‌های اجتماعی – خواه واجد هویت بومی، خواه فاقد آن - با هویت حیات جمعی و زندگی شهروندان چه می‌کنند، باید بررسی کرد که معماری حاکم بر این شهرها، فارغ از تاثیراتشان بر هویت مردم، دارای چه هویت و شناسنامه‌ای است؟ از کجا آمده؟ اینجا چه می‌کند؟ و به کجا خواهد رفت؟ 

    ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ شهریور ۹۷ ، ۱۰:۰۰

    زیباترین شهر بازمانده از قرون وسطی!

    گردشگری > جهانگردی - شهر گرادارا در ناحیه‌ی مارکه و استان پزارو و اوربینوی ایتالیا واقع شده است. گرادارا به خاطر حفظ ساختمان‌هایی از قرون وسطی شهرت دارد و با ورود به این شهر کوچک، گویی به دل تاریخ قدم گذاشته‌اید. بسیاری از گردشگران برای دیدن قلعه معروف آن به گرادارا می‌روند اما وقتی وارد آن می‌شوند با صحنه‌هایی زیبا و با شکوه از ساختمان‌های سنگی و معماری کهنی که در آن وجود دارد، مواجه می‌شوند.

    گرادارا به شهر داستان‌های تراژیک شهرت دارد.

    گرادارا، زیباترین شهر بازمانده از قرون وسطی

    گرادارا، زیباترین شهر بازمانده از قرون وسطی

    گرادارا، زیباترین شهر بازمانده از قرون وسطی

    قلعه گرادارا

    قلعه گرادارا قلعه‌ای زیبا و شگفت انگیز است که در قرن ۱۳۰۰ میلادی بنا شده است. میراثی باشکوه از دوران کهن که در میان تپه‌های زیبا، جنگل‌ها و نزدیک به دریای آدریاتیک، قرار گرفته است. فضایی سنتی و گاهی خشن اما زیبا و فتح نشدنی و جاودانه که از دیرباز، الهام بخش هنرمندانی بزرگ و تاریخ‌ساز در هنر و ادبیات دنیا بوده است. شاعر و چهره بی تکرار ادبیات ایتالیا و جهان، دانته، یک فصل از شاهکار «کمدی الهی» را با الهام از این قلعه و داستان های عاشقانه‌ی آن به زبان محلی فلورانس، سروده و با افتخار به مردم جهان تقدیم کرده است.

    ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۹۷ ، ۱۷:۴۵