وبلاگ معمار شهر

اخبار و مطالب معماری و شهرسازی ایران و جهان

وبلاگ معمار شهر

اخبار و مطالب معماری و شهرسازی ایران و جهان

مطالب و مباحث تخصصی معماری و شهرسازی و دیگر علوم وابسته را با ما مطالعه نمایید...




در اين وب
در كل اينترنت
  • قالب وبلاگ
  • تبلیغات

    طبقه بندی موضوعی

    ۲۴۵ مطلب با موضوع «اجتماعی» ثبت شده است

    وب سایت ترجمان: ظهور اینترنت و دسترسی گسترده به فناوری دیجیتال، باعث شده است وسطِ منابع بی‌پایانی از حواس‌پرتی احاطه شویم: متن‌ها، ایمیل‌ها و پست‌های اینستاگرامیِ دوستانمان، ویدیوها و موسیقی‌ها، اخبارِ دائماً در حال تغییرِ بازار سهام، اخبار و اخبار بیشتر. می‌شود برای آن که به کارمان برسیم، تلاش کنیم که جریان دیجیتال را خاموش کنیم، اما انجام این کار دشوار است، آن‌هم وقتی به اضطراب فومو۱ مبتلا هستیم، ترسِ مدرنِ ازدست‌دادن.
     
    برخی افراد فکر می‌کنند که ارادۀ ما به این دلیل این‌قدر ضعیف است که مغزمان بر اثر هیاهوی دیجیتال آسیب دیده است. اما سرزنش فناوری به‌خاطر افزایش بی‌توجهی نابجا است. تاریخ نشان می‌دهد که اضطراب به علتِ نوآوری‌های جدید تشدید نمی‌شود، بلکه بر اثر تهدیدی تشدید می‌شود که این نوآوری، هر چه می‌خواهد باشد، بر مرجعیت‌های اخلاقی زمانه تحمیل می‌کند.
     
     تاریخِ «توجه» و «بی‌توجهی»

    بی‌توجهی به‌مثابۀ تهدیدی اجتماعی نخستین بار در اروپای قرن هجدهم ظهور کرد، در طول دورۀ روشنگری، درست هنگامی که منطق و علمْ دین و اسطوره را نقد می‌کردند. واژه‌نامۀ انگلیسی آکسفورد یک مدخل را در سال ۱۷۱۰ از نشریۀ تاتلر به‌عنوان نخستین ارجاع به این واژه ذکر می‌کند، که بی‌توجهی را با تنبلی پیوند می‌دهد؛ هر دو به‌عنوان مفاسدی اخلاقی با اهمیت اجتماعی جدی نشان داده می‌شوند.

    فیلسوفان و علمای اخلاقی که در صف مقدم فرهنگ‌سازی بودند، «عادتِ بی‌توجهی» را نه صرفاً یک ضعف اخلاقی مجزا، بلکه منشأ دیگر مفاسد توصیف می‌کردند. جیمز بیتی، فیلسوف اخلاق اسکاتلندی، که با بیان اضطراب‌های اخلاقی زمانۀ خود شهرت یافته بود، در رساله‌ای در باب حقیقت۲ (۱۷۷۰)، بی‌توجهی را منشأ «عادات تبهکارانه‌ای» در نظر می‌گیرد که «قوۀ اخلاق را تنزل می‌دهند». او اظهار می‌کند که «ما دچار بسیاری از عادات بد شده‌ایم، که اگر خوب توجه کرده بودیم، می‌توانستیم از آن‌ها پرهیز کنیم». بیتی بی‌توجهی را با «نامهربانی و ناخرسندی» پیوند می‌دهد و هشدار می‌دهد که اگر به این عادت بد فرصت بال و پر پیداکردن بدهیم، نظم اجتماعی فرو خواهد پاشید.

    در انگلستان، مفسران ادبی قرن هجدهم، نظیر ریچارد استیل، یکی از بنیانگذاران روزنامۀ گاردین، و ساموئل جانسونِ اخلاق‌گرا و مقاله‌نویس، بی‌توجهی را نشانه‌ای از «شیوۀ تفکرِ بی در و پیکر» در نظر می‌گرفتند. آن‌ها روش‌هایی را برای مقابله با «شتابزدگی ذهن» توصیه می‌کردند؛ شتابزدگی‌ای که «برخی روح‌های پرمشغله گرفتاری هستند».

    یکی از پر ارجاع‌ترین توصیه‌نامه‌ها دربارۀ مسئلۀ بی‌توجهی در قرن هجدهم چنین نام داشت: عناصر تربیت مؤدبانه: گلچینی دقیق از میان نامه‌های جناب فیلیپ دورمر استنهوپ فقید، اِرل.
    ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۹۶ ، ۰۱:۰۰
    مجله مروارید - امیر محمدی بیگی- حمیدرضا املشی دستجردی: طبق نتایج تحقیقی که در سال 93 و در پنج کتاب درسی هر دوره مقطع ابتدایی انجام شده، زنان در نقش ها و فعالیت های مربوط به خانه، نقش پررنگی دارند و عموما خانه دار هستند. آن ها بیشتر وظایف خانه مانند نگهداری از کودک، پختن غذا، تمیزکاری و... را برعهده دارند. در مقابل وظیفه نان آوری برعهده مردان است و این وظیفه حق ریاست خانواده را برای آن ها به دنبال می آورد.
     
    فرزانه حاج ایل، نجیبه اسدپور و سارا صحرانورد و... که این پژوهش را با روش تحلیل محتوا انجام داده اند، نتایج تحقیقشان را دو وجه ارائه کرده اند: «نخست بررسی متون درسی کتاب ها و اینکه در لا‌به‌لای این متون چه می گذرد. در وجه دوم نیز کتاب ها از زاویه هنری و المان های زیبایی شناختی مورد بررسی قرار گرفتند. در این بخش تصاویر، آیکون ها و نشانه های کتاب های درسی بررسی و از آنها رمزگشایی شده. نتایج این بررسی ها وجود کلیشه های جنسیتی و نابرابری را در متون درسی نشان داد، همچنین کلیشه های جنسیتی در قالب های هنری نیز در این تحقیق بررسی و معرفی شدند.»
     
    نقش ها و فعالیت های فردی از دیگر مواردی است که در تحقیق محتوای متون درسی در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفته و نتایج آن حاکی از آن است که نقش ها و فعالیت های اجتماعی در کتاب های درسی دوره دبستان به تناسب میان مردان و زنان تقسیم نشده؛ به صورتی که شاهد تنوع فراوان نقش ها و فعالیت ها برای مردان در «موقعیت های مختلف اجتماعی» هستیم.
     
     تحلیل جنسیتی کتاب های درسی در ایران (اسلایدشو)
     
     
    اما برای زنان همواره نقش های «خانگی و سنتی» تعریف شده است و در مواردی هم که نقش هایی در بیرون از خانه برای ان ها تعریف شده است، نقش ها «ساده و مکمل نقش های مردانه» هستند. مثلا در کتاب برای مردان نقش پلیس راهنمایی و برای زنان نقش همیار پلیس تعریف شده است که نقشی مکمل و حاشیه ای است.
     
    کلیشه دیگر درجه «خطرپذیری و میزان آزادی» در نقش های اجتماعی است. در کتاب ها مشاهده می شود که مردان به دنبال نقش های پرخطرتری هستند و انتساب این نقش ها به زنان نادیده گرفته شده است.
     
    «میزان قدرت نهفته» در نقش ها و یا به تعبیر دیگر «فرمانبری و آمریت» پایگاه نیز در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد پیوسته مردان را در کتاب های درسی در نقش هایی می بینیم که دارای قدرت و آمریت هستند؛ مثل پادشاه، کدخدا، ریش سفید، خان و... در صورتی که زنان فرمانبردار و فاقد قدرت اند.
    ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۹۶ ، ۰۰:۵۷
    روزنامه آسمان آبی: معلولیت اتفاقی است که زمان و مکان نمی‌شناسد و همیشه و همه‌جا وجود داشته و دارد، ولی این به آن معنا نیست که در این پدیده هیچ تغییری روی نداده باشد. هرچه به زمان حاضر نزدیک می‌شویم، با پیشرفت‌های فناوری و امکان آزمایش‌های ژنتیک پیش از بارداری و زایمان، از آمار معلولیت‌های مادرزادی کم و بر معلولیت‌های ناشی از حوادث افزوده می‌شود. از طرفی، عوامل نوپدیدی مانند پارازیت‌ها، آلودگی هوا و گرد و غبار در زمان فعلی بر افزایش معلولیت‌های ذاتی تاثیر‌گذار بوده است.
     
     ایستادن روی پاهای نداشته

    براساس آمار سازمان بهداشت جهانی، هر هشت دقیقه یک کودک معلول در جهان به دنیا می‌آید. حدود 500میلیون معلول در جهان وجود دارند که 80 درصد آن‌ها در کشورهای جهان سوم ساکن هستند. آمارهای جهانی نشان می‌دهند 10درصد از افراد هر جامعه معلول هستند که در ایران آمار معلولین به بیش از یک میلیون و 300هزار نفر می‌رسد.
     
    معلولان (شامل معلولان مادرزادی و معلولان ناشی از حوادث) در ایران درجات مختلفی از معلولیت خفیف، متوسط و خیلی شدید دارند که 4 درصد از این افراد دارای معلولیت شدید و خیلی شدید هستند و مراقبت و نگهداری از آن‌ها هزینه‌های گزافی را بر خانواده و جامعه تحمیل می‌کند؛ به همین دلیل لازم است که عوامل معلولیت‌ساز شناسایی شوند تا بتوان پدیده معلولیت را تا حد امکان تحت کنترل درآورد. از این رقم تقریبی حدود ۳۵۰هزار نابینا و ناشنوا، حدود ۶۰۰ هزار فرد دارای معلولیت جسمی و حرکتی و حدود ۳۵۰ هزار ایرانی دارای اختلال ذهنی هستند.
     
    این در حالی است که برخی کارشناسان آماری معتقدند آمار واقعی معلولیت در کشور ما بیشتر است؛ زیرا به‌ویژه در روستاها و شهرهای کوچک، برخی خانوارها «معلولیت» را نوعی نقص برای کل خانواده می‌دانند و در نتیجه، در پاسخ پرسش‌های آمارگیر حاضر نیستند اظهار کنند که یکی از اعضای خانواده آن‌ها دچار معلولیت است. نتایج یک تحقیق نشان می‌دهد به‌طور معمول از هر هزار تولد، دو نوزاد در ایران مبتلا به اختلال‌های کروموزومی هستند که با افزایش آلودگی هوا، این میزان در انتظار حمایت افزایش می‌یابد؛ البته در کشور ما این قضیه زوایای دیگری هم دارد که می‌توان گفت بعضی از آن‌ها مختص خودمان هستند و در هیچ‌جای دنیا به‌اندازه کشور ما ضررآفرین نیستند.
    ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۹۶ ، ۰۰:۵۴

    هفته نامه کرگدن - سید احمد محیط طباطبایی: در زمان صفویه نقش شیر و خورشید کاملا نمادی مذهبی و شیعی است، آن هم در مقابل هلال و ستاره عثمانی که نمادی برای حکومت سنی مذهب عثمانی هاست.
     

    وقتی درباره شیر و خورشید سخن می گوییم باید این نکته را در نظر داشته باشیم که این نماد در ادوار مختلف مفاهیم متفاوتی داشته است. به طور مثال اگر کشتن شیر به دست یک فرد نشانه قدرت و توانمندی بوده، در دوره های دیگری نشانه کشتن هوا و هوس و ارتقای سطح روحانی فرد به شمار می رفته است و جای دیگر مراد از این شیر صورت فلکی اسد است و اشاره دارد به نقشی که از منظر ستاره شناسان قدیم، این صورت فلکی در زندگی و سرنوشت انسان ها بازی می کند. بر همین اساس در ادوار مختلف، طرح شکار شیر روی نقوش برجسته معانی مختلفی را در بر می گیرد.
     
     
    ما نقش شیر و شکار شیر را از دوره هخامنشی تا فتحعلی شاه روی سنگ نگاره ها می بینیم، اما تاریخ نقش کردن حیوانات به دست بشر به درازای تاریخ حیات آدمی روی کره زمین است.
     
    تاریخچه مختصر شیر و خورشید
     
     
    می توان ادعا کرد که شیر نقش متمایزی در این میان دارد، چرا که در زندگی ایرانیان این حیوان جایگاه ویژه ای داشته است؛ از مجموعه ستارگانی که گفتیم نام صورت فلکی اسد دارند تا الهه ها و خدایانی که از بین النهرین ایلام به ایران آمدند.
     
     
    جالب است بدانید شیرهایی که در قصرهای چین و سایر نقاط آسیا بوده اند، از ایران به آن مناطق رفته اند اما پادشاهان ایران که به عنوان تحفه برای پادشاهان سایر ممالک شیر می فرستادند تنها شیر نر را هدیه می دادند مبادا که نژاد شیر ایرانی در خارج از مرزهای این سرزمین تکثیر شود. با وجود این نماد حکومت ایران در دوران کهن که روی پرچم ایران آمده بود، عقاب است.
     
     
    عقاب؛ سرطلایی که در درفش شهداد و همین طور روی پرچم های دوره ساسانی و اشکانی دیده می شود. همچنین نقش درفش کاویانی نیز عقاب است. اما نقش شیر در ایران هم به عنوان یک نقش ملی و هم به عنوان نقشی مذهبی همواره مورد توجه بوده است تا آن جا که سنگ نگاره تخت جمشید را به عنوان نماد نوروز می شناسیم؛ همان سنگ نگاره ای که در آن شیری در حال غلبه بر گاو است.
     
    ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۹۶ ، ۰۰:۵۲
    هفته نامه کرگدن - افشین داورپناه: بررسی انسان شناسانه «پرسشگری» در فرهنگ ایرانی؛ در جوامع سنتی که الگوهای تفکر و زندگی ثابت است، معمولا از مطرح شدن پرسش های بنیادین خبری نیست.

    ما بیش از این که زاییده پرسش های خوبش باشیم، محصول پاسخ های خویشیم. حتی اگر پاسخ، سکوت باشد یا پاسخی وجود نداشته باشد. بر همین سیاق، وضعیت هر جامعه نیز برآیندی از همه پرسش هایی است که در آن مطرح می شود و پاسخ هایی است که داده می شود/ داده نمی شود. در این میان، زیاد شدن، انباشتگی یا فربه شدن پرسش های بی جواب، اگر از بی پرسشی زیان بارتر نباشد، کم زیان تر هم نیست.

    کسانی هستند که جامعه ایرانی را- لااقل برای قرن ها- جامعه ای بی پرسش دانسته اند. جامعه ای که به دلایل گوناگون، پرسشگری در فرهنگ آن جایی نداشته است و عقب افتادگی، توسعه نیافتگی یا افول و انحطاط فرهنگ، تمدن یا جامعه ایرانی را نیز ناشی از همین فقدان یا ضعف روحیه پرسشگری دانسته اند.
     
     چرا از مطرح شدن پرسش های بنیادین، خبری نیست؟
     

    درواقع این عده، فقدان پرسشگری یا ضعف پرسشگری در فرهنگ ایرانی را مفروض یا پذیرفته شده می گیرند و براساس آن تلاش می کنند در تحلیل های خود، ناکامی ها، محرومیت ها و عقب افتادگی جامعه ایرانی (که همه این ها را نیز به طور عمومی مفروض و پذیرفته شده قلمداد کرده اند) را نتیجه فقدان یا ضعف روحیه پرسشگری معرفی کنند؛ برای مثال «آرامش دوستدار» معتقد است در ایران با یک فرهنگ بی پرسشی یا «ناپُرسنده» مواجهیم که در آن پرسش مطرح نمی شود و از همین رو است که در فرهنگ ایران با مسئله «امتناع اندیشه» دست به گر یبانیم؛ در این فرهنگ اندیشیدن امکان پذیر نیست؛ و «سید جوان طباطبایی» نیز تلاش کرده است زمینه های شکل گیری «شرایط امتناع اندیشه» در فرهنگ ایرانی را در یک بررسی تاریخی، شناسایی و تحلیل کند. از دیدگاه او انحطاط ایران، نتیجه طبیعی چنین شرایطی است (شرایط امتناع اندیشه).

    این صاحب نظران، فقدان یا ضعف فرهنگ پرسشگری در فرهنگ ایرانی را نه صرفا درباره تاریخ گذشته ایران که درباره دوران معاصر و وضعیت کنونی ایران هم صادق می دانند. این گروه با نگاهی کلی نگر و عمومی، دستاوردهای اندیشه ای، فرهنگی و علمی ایران را در دوران گوناگون ندیده می گیرند؛ دورانی که در مقاطعی از آن ها شاهد شکوفایی در حوزه های تمدنی (معماری، پزشکی، فلسفه، عرفان، هنر، ادبیات و... ) بوده ایم.

    شاید گمان کنید اگر در دوره هایی از تاریخ و فرهنگ ایران، پیشرفت هایی هم در حوزه های علمی و اندیشه ای رخ داده است باید آن را مدیون حکومت ها (پادشاهان و وزرایی) دانست که علاقه مند به چنین موضوعاتی بوده اند و عموم مردم ایرانی در آن نقشی نداشته اند. شاید مدعی شوید که اگر روحیه پرسشگری بین عموم ایرانی ها رایج بود، هرگز برای قرن ها، اسیر سلطه حاکمان مستبد یا نظام ارباب و رعیتی- و به تبع آن ظلم و بی عدالتی و خودکامگی- نمی شدند.
    ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۹۶ ، ۲۳:۴۹
    روزنامه آسمان آبی - نفیسه باقری: معلوم نیست شروع بست‌نشینی از کجا بوده و چه کسی برای اولین بار به بست نشست و از بست‌نشینی چه می‌خواست؛ آن‌چه معلوم است این سنت مبنایی انسانی داشته و در زمانه‌ای که دادخواهی بی‌معنا بود یا حرف حق به جایی نمی‌رسید، برای رهایی از ظلم به بست می‌نشستند و ملجأ خود را در پناه مقدسات مذهبی می‌دیدند؛ اما این تمامی ماجرا نیست؛ در دوره‌هایی نیز بسیاری از مجرمان و اشرار بست‌نشینی را مفری برای خود یافتند.
     
    در فرهنگ شرقی همیشه حق نان و نمک را پاس می‌دارند، میهمان ارج و میزبان حرمت دارد. در داستان‌ها از پناه میهمان به میزبان شنیده‌ایم و در روایت‌های واقع هم خوانده‌ایم مثلا خانقاه شیخ صفی‌الدین اردبیلی پناه درماندگان بوده است. بعد از شیخ پسرش خواجه علی نیز همان مرتبت را داشت و تیمور که او را ملاقات کرد چنان کرامت صاحب خانقاه بر او اثر گذاشت که دستور داد به حرمت حفظ احترام او، مکانش حتی برای خطرناک‌ترین جنایتکاران بست باشد. چنان‌که وقتی تیمور با خیل عظیمی از اسیران ترک به جانب ماوراء‌النهر روانه بود به خانقاه خواجه علی در اردبیل رفت و در مقابل خواهش شیخ برای بخشیدن اسیران به او مقاومت نتوانست بکند و جملگی اسیران را بر او بخشید.
     
     از آیین امان و امنیت تا فرار از قانون

    از بست‌نشینی تا یاغی‌گری

    اگر از خانقاه شیخ صفی بگذریم، تاریخ ما را با بست‌نشینی مهم دیگری روبه‌رو می‌کند. آن زمان که آغا محمد خان قاجار سودای قدرت داشت، ولی قدرت در مرکز به دست کریم خان زند بود، در شمال یاغی شد و نافرمانی کرد و وقتی گرفتار آمد، قرار شد به تهران آورده شود. کریم خان سپرد که مبادا آغا محمد خان بگریزد و بدتر مبادا به آرامگاه حضرت عبدالعظیم پناه برد و در آن‌جا بست بنشیند. همه از آن روی بود که کریم خان زند حرمت حرم حضرت عبدالعظیم را فراوان نگاه می‌داشت و اگر گناهکاری آن‌جا بست می‌نشست از رساندن آب و آذوقه هم دریغ نمی‌کرد.

    در همین زمان که وکیل‌الرعایا مصدر امور بود در شیراز جایی دیگر نیز وجود داشت برای آن‌که مقصران و مجرمان از تیغ عدالت خان زند در امان بمانند.
    ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۹۶ ، ۲۳:۴۷
    هفته نامه امید جوان - ترجمه علی برزگر: بی شعور کسی است که دانسته دیگران را می آزارد و از این آزار لذت می برد. او از این که با زبان نیش دارش افراد را تحقیر کند و از پا در آورد خشنود می شود. اما آیا راهی برای مبارزه با این آدم های بی شعور وجود دارد؟
     
    رابرت ساتن، روانشناس دانشگاه استنفورد، در کتاب جدیدش راهکارهایی برای رهایی از شر بی شعورها پیشنهاد می کند. از نظر او مبارزه با بی شعوری مهارتی اکتسابی است که آموختنش افراد را در زندگی کاری و شخصی یاری خواهد کرد.
     
    چگونه از شر بی شعورها خلاص شویم؟

    جهان پر از آدم های بی شعور است. هر جا زندگی کنید، هر شغلی داشته باشید، احتمال زیاد پیرامون شما را آدم های بی شعور فرا گرفته اند. پرسش این است که، در این باره چه کار باید کرد؟ دکتر رابرت ساتن استاد روانشناسی در دانشگاه استنفورد قدم پیش گذاشته تا به این پرسش همیشگی پاسخ دهد. او یک کتاب جدید نوشته با عنوان «راهنمای بقا در برابر آدم های بی شعور» که اساسا همان چیزی است که از عنوان آن به نظر می رسد. راهنما برای بقا در مواجهه با آدم های بی شعور در زندگی خودتان.

    در سال 2010، ساتن کتاب «ورود بی شعورها ممنوع» را منتشر کرد که بر رویارویی با آدم های بی شعور «در سطح سازمانی» متمرکز بود. در کتاب جدید، او طرحی برای رویارویی با آدم های بی شعور «در سطح بینافردی» ارائه می دهد. اگر شما رئیس بی شعور، دوست بی شعور یا همکار بی شعور دارید، شاید این کتاب مخصوص شما باشد! ساتن می گوید: «بقا در برابر آدم های بی شعور، مهارت است، نه علم. یعنی هر کسی ممکن است در آن خوب یا بد باشد.»

    کتاب او درباره پیشرفت در همین مهارت است. من اخیرا با او ملاقات کردم تا درباره راهبردهایش برای «برخورد با آدم های بی شعور» صحبت کنم. منظور او از این حرف چیست که ما باید در قبال آدم های بی شعور در زندگی خودمان مسئولیت پذیر باشیم و چرا او می گوید که «خودآگاهی کلید تشخیص این حقیقت است که شاید آدم بی شعور در زندگی شما خودتان باشید!» او به من می گوید: «شما باید خودتان را بشناسید. درباره خودتان صادق باشید و به آدم های پیرامون خودتان تکیه کنید تا به شما بگویند که چه موقع آدمی بی شعور هستید و هنگامی که آنها به اندازه کافی مهربان هستند که این را به شما بگویند، گوش کنید.» متن کامل گفتگو با او از این قرار است.
     
    چگونه است که استادی در دانشگاه استنفورد این همه از وقت خود را صرف اندیشیدن درباره آدم های بی شعور می کند؟

    - خب، این موضوع تا حدی مبتنی بر نوعی منطق فکری است. من درباره ابراز احساسات در زندگی سازمانی تحقیقات زیادی انجام داده ام، از جمله این که چگونه باید با آدم های بی شعور برخورد کرد. من آن موقع از این واژه استفاده نمی کردم، اما این اساسا همان کاری بود که من انجام می دادم. من حتی به عنوان مسئول جمع آوری قبض تلفن اندکی تحقیقات قوم شناختی انجام دادم که در حین این کار تمام طول روز با آدم های بی شعور سروکار داشتم. همچنین بخشی از دانشکده ای بودم که قانون ورود بی شعورها ممنوع داشت، جدا می گویم و ما واقعا این قانون را اجرا کردیم.
    ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آذر ۹۶ ، ۲۳:۳۰
    مجله مروارید - محمد صادقی، صبا طاهریان: مصطفی ملکیان در کتاب ها، مقاله ها و سخنرانی های خود همواره نسبت به فرهنگ عمومی ما، نظام تعلیم و تربیت ما و... با حساسیت نگریسته و با نقد ها و ارائه راه حل هایی مخاطبان خود را به عمیق تر اندیشیدن درباره مسائل و مشکلاتی که با آن مواجه هستند، فراخوانده است. در گزارشی که از گفت و گو با وی پیش رو دارید، به عیب ها و نقص های موجود در آموزش و پرورش ما، ضعف کتاب های درسی در شناساندن هنر زندگی به دانش آموزان و... پرداخته شده است.

    تعریفی از نهاد آموزش و پرورش

    واقعیت این است که من وقتی به آموزش و پرورش به معنای نهاد آموزش و پروش که وزارت آموزش و پرورش فقط بخشی از آن است، نگاه می کنم، 5 مورد واقعیت دردناک که در نهاد آموزش و پرورش می بینم. نهاد را به معنای جامعه شناختی آن در اینجا به کار می برم که مثلا شامل وزارت آموزش و پرورش، وزارت علوم، تحقیقات و فن آوری، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، خطیبان، واعظان و سخنرانان، صدا و سیما، و همه آنهایی که آگاهانه یا ناآگاهانه، خواسته یا ناخواسته در حال تربیت من و تو هستند. من و تو به عنوان شهروندان این جامعه.
     
     
    5 نقص اساسی در آموزش و پرورش ایران 

    بنابراین من فقط به وزارت آموزش و پرورش نظر ندارم، به نهاد آموزش و پرورش نظر دارم. اما شک نیست که در نهاد آموزش و پرورش، مهمترین سهم از آنِ وزارت آموزش و پرورش است. به جهت اینکه از سال های آغاز زندگی، ما را در چنگ خود دارد و سال های آغازین زندگی ما نسبت به سال های بعدی زندگی، بیشترین اهمیت را دارند، پس بیشترین نقد هم معطوف به وزارت آموزش و پرورش خواهدبود. اما به هر ترتیب کل نهاد آموزش و پرورش، 5 مورد عیب و نقص اساسی دارد. دو تا از این 5 مورد، به نظر من بنیادی تر و بنیانی تر هستند با اینکه چه بسا به نظر آید که 3 تای بعدی، مهم ترند.

    تاکید بر حافظه، نه فهم!

    اولین عیب و ایراد این است که آموزش و پرورش ما مبتنی بر فهم نیست، مبتنی بر حافظه است. یعنی از میان قوای ذهنی ما، همه تاکید فقط بر روی حافظه گذاشته شده است و کاری به فهم (Understanding) ندارند. یعنی به جای اینکه سعی بر این شود که مطلبی به مخاطب تفهیم شود، سعی می شود که مطلبی در حافظه مخاطب جای گیر شود. آن وقت طبعا اثرش این است که به جای اینکه با مفهوم سر و کار داشته باشد با لفظ، واژه و تعابیر زبانی سر و کار داشته باشد.
    ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آذر ۹۶ ، ۲۳:۱۵
    هفته نامه امید جوان: یکی از جامعه شناسانی که نگرشی ژرف به مسائل و مشکلات جامعه و فرهنگ ایرانیان دارد و سراغ علت ها می رود، دکتر مقصود فراست خواه است. او به تازگی در گفتگویی این موارد را درباره «جوزدگی» در جامعه ایرانی مطرح کرده است.
     
     مقصود فراست خواه؛ جوّزدگی در جامعه ایرانی

    * یکی از علل زمینه های جوزدگی در جامعه، ضعیف بودن خود جامعه است. جامعه ضعیف یعنی جامعه ای که قدش کوتاه و نحیف است و توسعه پیدا نکرده و نهادهای اجتماعی و ساختارهایش به بلوغ نرسیده است. یکی از دلایل آن می تواند بزرگ شدن قد دولت باشد که جلوی رشد و توسعه جامعه را گرفته و مجال را برای آن تنگ کرده است که این جریان هم ریشه های تاریخی دارد. جامعه ضعیف جامعه ای ایست که مولد نیست. جامعه هر چه کمتر مولد باشد، مسائلی چون لمپنیسم و جوزدگی در آن بیشتر دیده می شود. جامعه مولد جامعه ای است که به واسطه داشتن تولید و خلاقیت، قدرت عقلانیت بیشتری دارد.

    * جامعه ایران جامعه ای نسبتا نامنظم است؛ یعنی تغییرات منظم و پایداری ندارد. فقدان پایداری کافی و ضعف بنیه های مدنی، اقتصادی، اجتماعی، محلی و بنیه های مستقل از قدرت و دولت، مهم ترین عامل بروز انفعال است. جوزدگی نمونه ای از انفعال اجتماعی است در مقابل جامعه فعال.

    * جامعه ای که طبقه متوسط آن ضعیف باشد بیشتر مستعد انفعال و جوزدگی است. متاسفانه طبقه متوسط در ایران ضعیف بود و در سال های اخیر ضعیف تر هم شده است.

    * ضعیفی به ضعف در قدرت تحرک، خلاقیت، استقلال و ابتکار عمل است که در طبقه متوسط یک جامعه نمود پیدا می کند. طبقه متوسط (mdidle class) در جامعه ایرانی نسبت به گذشته ضعیف تر هم شده است. طبقه متوسط به طبقه ای از جامعه می گویند که پایگاه اجتماعی بالا، درآمد نسبتا خوب، تحصیلات کافی، دسترسی به رسانه و ارتباطات گسترده و سبک زندگی خلاق تری دارد.

    این طبقه زمانی قوی است که قدرت تحرک بالا داشته باشد. از یک طبقه متوسط قوی و چالاک است که انتظار می رود روی پای خودش بایستد و کمتر جوگیر شود و از قضایا تحلیل خودش را ارائه بدهد؛ مثلا وقتی من به شما می گویم فلان امر اتفاق افتاده، شما طبق سرشت طبقاتی، ویژگی های سبک زندگی و تحصیلات خودتان، ابتدا شنیده تان را تحلیل می کنید و ویژگی های فکری، اطلاعات و آگاهی های تان به شما اجازه نمی دهند همین جوری چیزی را قبول کنید. متاسفانه طبقه متوسط در ایران معاصر بیشتر «دولت ساخته» و وابسته به دولت نفتی، ارتش و آموزش و پرورش دولتی بود؛ در نتیجه، ویژگی های طبقه متوسط کلاسیکی که در دنیا وجود دارد در ایران چندان کافی دیده نمی شود و در نتیجه ضعیف تر است و خودساخته و روی پاهای خودش نیست.
    ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آذر ۹۶ ، ۲۳:۰۰

    عضو هیات رئیسه شورای اسلامی شهر تهران گفت: مدل شهرسازی و استفاده از معماری‌های شهری امری بدیهی در خصوص ناهنجاری‌ها علیه زنان ایجاد می‌کند که باید مدیران شهری و مسئولین ذی‌صلاح به آن توجه ویژه داشته باشند، که این امر باعث می‌شود در رشد و کاهش خشونت‌ها علیه زنان نقش به سزایی داشته باشد، تاثیر اجتماعی مبلمان شهری، باعث ایجاد انگیزه و تقویت روحیه زنان می‌شود که باید توجه ویژه به آن داشت.

    زهرا نژاد بهرام،عضو هیات رئیسه شورای اسلامی شهر تهران در گفت‌وگو با خبرنگار سرویس اجتماعی  شبکه خبری تهران نیوز ، در خصوص روز جهانی مبارزه علیه خشونت زنان اظهار داشت: ۲۵ نوامبر روز جهانی خشونت علیه زنان است روزی که جوامع بشری به این نتیجه رسیدند دیگر نمی‌توان خشونت علیه زنان را تحمل کرد و این کار منفور و به دور از انسانیت است، روزی که آن را روز نارنجی می‌نامند.

    نژاد بهرام، در رابطه با کنش‌گری زنان امروز افزود: آمارها نشان می‌دهد خشونت علیه زنان امروزه به صورت فیزیکی یا غیرفیزیکی، کلامی یا غیرکلامی و شرایطی که منجر به خشونت علیه زنان می‌شود به صورت کلی در جهان همه گیر شده است و این موضوع را نمی‌توان معطوف به شرق یا غرب جهان دانست، مساله‌ای است که در تمام جوامع قابل مشاهده است، ولی با وجود حمایت‌هایی که از زنان در جوامع مختلف صورت می‌گیرد این روند رو به کاهش است .

    وی، با بیان اینکه خشونت‌ها کاهش پیدا کرده است گفت: با توجه به آمارهای موجود از عواملی که در کاهش خشونت علیه زنان بسیار مفید فایده بوده عامل بازگویی است که در گذشته زنان توانایی ارائه و طرح بحث مشکلات را نداشتند ولی امروزه با توجه به رشد اجتماعی و بالندگی جامعه مدنی، و آشنایی زنان به حقوق‌شان و وجود نهاد‌های حمایتی و ذی‌صلاح در این خصوص توانسته است ناهنجاری‌ها علیه زنان را کاهش دهند، ولی از آنجایی که امروزه، زنان به راحتی توانایی ارائه بحث و گفتمان در این خصوص را دارند متاسفانه می‌بینیم آمارها رو به افزایش است .

    عضو هیات رئیسه شورای اسلامی شهر تهران با تاکید بر مبلمان شهری و کاهش تنش های اجتماعی در حوزه زنان تصریح کرد: مدل شهرسازی و استفاده از معماری‌های شهری امری بدیهی در خصوص ناهنجاری‌ها علیه زنان ایجاد می‌کند که باید مدیران شهری و مسئولین ذی‌صلاح به آن توجه ویژه داشته باشند، که این امر باعث می‌شود در رشد و کاهش خشونت‌ها علیه زنان نقش به سزایی داشته باشد، تاثیر اجتماعی مبلمان شهری، باعث ایجاد انگیزه و تقویت روحیه زنان می‌شود که باید توجه ویژه به آن داشت.

    وی در خصوص مساله آموزش در این رابطه ادامه داد: مساله آموزش از مواردی بسیار حیاتی در جهت کاهش خشونت علیه زنان است که با ایجاد فرهنگ‌سازی در جهت ارتقا و تکریم نقش زنان در جامعه بسیار موثر است آموزش مداوم بر روی مردان،زنان و کودکان جامعه نقش به‌سزایی دارد با محوریت آنکه نباید خشونت علیه زنان در جامعه وجود داشته باشد، حتی اگر مبلمان شهری به گونه‌ای باشد که ناهنجاری علیه زنان را تولید کند این فضای آموزش است که نقش این مساله را کم‌رنگ و خنثی می‌کند

    ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آذر ۹۶ ، ۰۹:۳۰