شهر نیوز -کتاب میدان، جامعترین منبعِ مبانی، شناخت و ارزیابی میدانهای شهری به قلم حمید دانشپژوه و امید جدی فرزانه انتشار یافت.
به نقل از هنرآنلاین: کتاب میدان، جامعترین منبعِ مبانی، شناخت و ارزیابی میدانهای شهری به قلم حمید دانش پژوه و امید جدی فرزانه با محوریت تدوین و تألیف مبانی، مفاهیم و دستهبندیهای جامع در زمینه مجموعه نظریات و تئوریهای موجود در حیطه طراحی شهری و با معرفی نمونههایی از میدانهای شهری اروپایی با دارا بودن نقشهها فنی و تصاویر بینظیر از این نمونهها برای نخستین بار در جامعه شهرسازی علمی کشور در قطع رحلی و در 8 فصل اصلی و 700 صفحه و شمارگان 1000 نسخه توسط انتشارات آذرخش تهران به چاپ رسیده است.
حمید دانشپژوه، یکی از پدیدآورندگان کتاب حاضر گفت: این کتاب منبعی جامع و حتی مکفی در امر موضوعی میدان شهری، بهعنوان اصلیترین محصول طراحی شهری که از لحاظ فرم و ریخت شناسی شهری و مهمترین گره اجتماعی دارای هویت است، به شمار میرود زیرا میدان در امر اقتصاد گردشگری، محرک و نمود پایداری، در شهرهای امروزی به شمار میرود.
او افزود: این اثر، از سه سال قبل با همکاری و هماندیشی گروهی از متخصصان چندملیتی، در سه بخش اصلی آغاز و بعد از پیمایش به مرحله چاپ رسیده است.
امید جدی فرزانه، دیگر پدیدآورنده کتاب نیز گفت: این اثر در 3 بخش کلی به چاپ رسیده است. در ابتدا تمامی نظریات موجود در باب میدان شهری در قالب دسته فرم و محتوا گرایان و نیز در بخشی، هر دو آنها، از بطن تاریخ وجودی این موضوع تا به اکنون موردبررسی قرار گرفته و دستهبندیهای مفاهیم و مبانی آنها ذکرشدهاند.
او ادامه داد: در ادامه کتاب، تبیین نوع جدیدی از نگاه و نیز معیارهای مستتر در امر شناختی یک پدیده مانند میدان که میتواند دستهبندی کاملی را ارائه کند با نام دستهبندی پدیدار شناسانه میدان و با تبیین ماتریس جامع شناخت میدان شهری معرفی شده است.
بر اساس این گزارش، در بخش دوم کتاب، 70 نمونه از میدانهای معروف اروپایی، با این ماتریس 10 گانه مورد شناخت قرار گرفته و نقشههایی با مقیاسهای فنی و نیز تصاویر آگزنومتریک و چند وجهی ارائه شده است. در بخش سوم کتاب، نیز تمامی میدانهای مزبور با دو روش اصلی مورد بررسی قرار گرفته و به نوعی بهترین نمود ارزیابی چند بعدی را شامل میشود.
شهر نیوز - «آثار معماری به جامانده از دوره صفوی در اصفهان، باعث شده قضاوت خوب و مثبتی درباره معماری دوره صفوی داشته باشیم، بنابراین باید نمره خوبی به معماری دوره قاجار بدهیم، این در حالی است که هم اکنون به آثار بیشتری نیز از این دوران دسترسی داریم.»
به گزارش ایسنا، سیدمحمد بهشتی - دبیرکل همایش ملی ایران در دوره قاجار - که سهشنبه ۲۹ آبان در همایش ملی «هنر ایران در دوره قاجار» در موزه ملی ایران صحبت میکرد، با مقایسه سه نقشه گسلهای ایران، نقاط پرخطر وقوع سیل، پراکندگی جمعیت در ایران گفت: دو نقشه نخست با هم انطباق زیادی دارند به عبارت دیگر مناطق زلزلهخیز همان نقاطی هستند که خطر سیل نیز در آن مناطق زیاد است و نکته جالب این که نقاط پر خطرتر در ایران دارای جمعیت بیشتری هستند.
او با بیان این نکته که برخی افراد معتقدند ایرانیها دیوانهاند که در مناطق پرخطرتر زندگی میکنند، گفت: در حال حاضر نیز وقتی کمی وضعیت خطرناک میشود به فکر جابه جایی پایتخت میافتیم، این در حالی است که تنها جای بدون گسل در ایران وسط کویر مرکزی و کویر لوت است.
رییس سابق پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، با بیان این نکته که بزرگترین شهرها و منظومههای زیستی ایران روی نقاط پرخطر قرار دارند، افزود: اگر این مناطق پر خطر را حذف کنیم و تصمیم بگیریم در آن نقاط زندگی نکنیم، فقط قادر خواهیم بود به شیوه چوپانی و کوچرویی زندگی داشته باشیم چون تنها مناطق قابل زیست در ایران همین نقاط پرخطر است.
او تنها نقاطی را که میتوان به آب در عمق زمین دسترسی داشت و معادن را مورد بهره برداری قرار داد و کشاورزی کرد، همین نقاط بسیار پرخطر دانست و افزود: با صرف نظر کردن از این نقاط پرخطر باید از تمدن، مدنیت، شهر نشینی و یکجا نشینی در این سرزمین منصرف شویم، در حالی که کوچروی هم شکلی از زندگی است اما انچه که در شهرها پدید میآید قامت رعناتری از فرهنگ است.
بهشتی از محیط های پرخطر با عنوان محیط های بی قرار و ناآرام نام برد و استقرار در این محیط ها را به رفتار بندبازها تشبیه کرد و گفت: با نگاه به آثار تمدن در ایران متوجه میشویم، در این سرزمین فقط نیازهای اولیه زیست حل و فصل نشده است بلکه به کیفیت بسیار عالی و بالایی هم دست یافته، به طوری که وقتی صحبت از هنر میشود این هنر فقط مبین جنبههای زیبایی شناختی نیست.
وی با تاکید برا ینکه در ایران هنر بی معنی و بی فایده که پایش روی زمین نباشد و فرش زیر پایمان و ساختمان محل سکونتمان نباشد، نداریم، افزود: بلکه هنر در ایران باید در عین زیبایی انواع فواید را نیز داشته باشد، این کیفیت مواجه با سرزمین تقریبا تا انتهای دوره قاجار و تا قبل از یک قرن اخیر ادامه داشته است. در این دوران مهمترین منبع تولید ثروت در ایران تولید ارزش بوده است، در آن دوران نفتی برای درآمدزایی نبود بنابراین در همه ادوار باید تولید ارزش میکردیم.
او در ادامه به ورود ثروت و درآمد حاصل از نفت از دوره پهلوی به ویژه پهلوی دوم به اقتصاد ایران اشاره کرد و افزود: از آن دوران به مرور همه بر سر دوراهی تولید ارزش یا ارتزاق از محل نفت قرار میگیریم و به مرور زمان گزینه دوم آسانتر میشود تا جایی که به نظر میرسد افرادی که تولید ارزش میکنند متوجه نیستند و فقط به دنبال کار سخت میروند.
او با نگاهی به امروز گفت: در حال حاضر گمان میکنیم که اصلا در وجودمان بنیه، بضاعت و ظرفیت تولید ارزش چندان وجود ندارد و باورمان نمی شود که بتوان از محل خلاقیت و تولید ارزش زندگی کنیم. گمان میکنیم زندگی از راه تولید ارزش، خصوصیت مردمی در سایر نقاط جهان است، در دنیا چند کشور می توانند یک موشک ساخته و موجود زنده ای را در آن به جو فرستاده و زنده به زمین برگردانند؟ حدود ده کشور نیز چنین توانایی را داشته باشند اما ما این کار را کردیم و انعکاس و واکنش جامعه به آن، ساختن طنز های مختلف بود چون ما متاسفانه باور نمیکنیم که بتوانیم تولید ارزش داشته باشیم.
وی یکی از دلایل مهم این نوع نگاه را نسیان در زمینه گذشته نزدیک است و با تاکید بر اهمیت گذشته نزدیک نسبت به فرهنگ، فرهنگ را به درخت و گذشته نزدیک را به شاخه سبز و جوانه های این درخت تشبیه کرد و گفت: این بخش سبز بسیار حساس و در معرض تهدید است.
رییس پیشین پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری برگزاری همایش هنر دوره را قاجار را عامل یادآوری گذشته نزدیک دانست، گفت: فکر نکنید که ما فقط در زمان هخامنشیان و اشکانیان شاهد رونق و حال خوب در کشور بوده ایم بلکه در گذشته نزدیک نیز چنین وضعیتی داشتهایم.در کشور شاهد حمله از زوایای مختلف به گذشته نزدیک هستیم و لازم است این زوایا شناخته شده و علل این حملات مشخص شود.
وی با طرح این پرسش که تجدد، جدید شدن و معاصر شدن موکول به دور ریختن همه چیزهای مربوط به گذشته است؟ گفت: در دوره پهلوی به ویژه پهلوی دوم تا به امروز با صندوقخانه های فرهنگی خود به مانند زباله برخورد کردهایم، هم اکنون در خانه و ذهن ما صندوقخانه و انباری وجود ندارد و انباری ها تبدیل به محل نگهداری وسایل به درد نخور شده است در حالی که یک روزگاری صندوقخانه و انباری محل نگهداری وسایل ارزشمند بودند، وسایلی برای روز مبادا.
مردم بازارها را آباد کردند، نه فتحعلیشاه
بهشتی دگرگونی احوالات را علت قرارگیری ما در وضعیت کنونی دانست و گفت: برای درمان باید دوباره گذشته را به یاد بیاوریم و به همین دلیل بسیار خوشحالم که برای نخستین بار درباره دوره قاجار شاهد یک نگاه جدید هستیم.
شهر نیوز - حفاظت از راه ابریشم در دروازۀ خراسان ؛ تمهیدات دفاعی دشت سرخس در طول تاریخ» و ترکیب راه، قلعه و چهارطاقی در دوره ساسانیان - مطالبی است که در نشست تخصصی سومین کنفرانس بین المللی باستان شناسی و حفاظت در امتداد جاده ابریشم مقالاتی ارائه شد.
به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری تسنیم، میثم لباف خانیکی - عضو هیأت علمی گروه باستان شناسی دانشگاه تهران در این نشست با موضوع «حفاظت از راه ابریشم در دروازۀ خراسان ؛ تمهیدات دفاعی دشت سرخس در طول تاریخ» به ایراد سخنرانی پرداخت.
وی گفت: راه ابریشم در مسیری طولانی از شرق به غرب، پس از عبور از کوه های زاگرس، کوهپایه های جنوبی البرز و نوار شمالی کویر مرکزی ایران، به سلسله ارتفاعات بینالود و هزارمسجد می رسد و با گذر از نیشابور و توس وارد دشت وسیعی می شود که سرخس نام دارد.
لباف خانیکی سرخس را حلقۀ اتصال فلات ایـران و بیابان تـوران دانست و گفت: کاروان هایی که از چین و ماوراءالنهر به قصـد ایران و بین النهرین راه می پیمودند، قبل از ورود به خراسان از سرخس گذر می کردند.
وی با اشاره به این نکته که مقدسی، جغرافی قرن چهارم هجری، سرخس را «دروازۀ خراسان» لقب داده است، گفت: با این حال این دروازه، فقط گذرگاه کاروانیان و بازرگانان و زائران نبود، بلکه بیابانگردان و مهاجمانی که چشم طمع به منابع و خزاین خراسان و ایران داشتند نیز ناگزیر از پیمودن همین مسیر بودند.
این عضو هیأت علمی گروه باستان شناسی دانشگاه تهران با بیان این نکته که دفاع از سرخس به معنای دفاع از خراسان و ایران بود، گفت: به همین منظور، سرخس و روستاهایش در نقاطی پی افکنده شدند که در عین حفظ کیان خویش، امکان مراقبت از راه ابریشم را مهیا کنند.
لباف خانیکی افزود: از طرف دیگر در حاشیۀ جنوبی دشت سرخس، آنجا که دشت به دامنه-های رشته کوه هزار مسجد می رسد، برج ها و قلعه ها و دیوارهای دفاعی برآورده شد تا معابر کوهستانی راه ابریشم و انشعاباتش را بپایند و در صورت لزوم، از ورود مهاجمان و غارتگران به بخش های داخلی خراسان و فلات ایران جلوگیری کنند.
این باستان شناس در ادامه گفت: این تأسیسات دفاعی که در دو معبر کوهستانی مزدوران و آق دربند تمرکز یافته اند، امکان حفاظت از دشت سرخس و خراسان را در مسیر راه ابریشم دو چندان کرده اند.
لباف خانیکی با اشاره به مشخص نبودن قدمت دقیق این آثار، وجود سازه های دفاعی در محل ورود راه ابریشم به فلات ایران را از یک سو روایتگر وقایع تاریخی جاری در مسیر این راه دانست و از سوی دیگر شاهدی بر تلاش مردمان سرخس در حفاظت از «دروازۀ خراسان» اعلام کرد.
ترکیب راه، قلعه و چهارطاقی در دوره ساسانیان
در ادامه این نشست علیرضا شاه محمدپور - عضو هیأت علمی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری درباره «ترکیب راه، قلعه و چهارطاقی در دوره ساسانیان» به ایراد سخنرانی پرداخت.
وی در آغاز سخنانش به شروع حکومت سلسله ساسانیان در اوایل قرن سوم میلادی اشاره کرد و گفت: عمده آثار به جا مانده از این دوره شامل شهرها، سدها، پلها، قلعهها، کاخها و آتشکدهها هستند که بررسی نحوه پراکندگی این آثار، شبکههای دسترسی داخل کشور را تا حدودی مشخص میکند.
روزگاری معماری بینظیر کهن همدان با چمنهایی که خانهها و بازار گرداگرد آن تشکیل شده بود زبانزد بود حالا نشانی از آن محلههای قدیمی و معماری با هویت نیست.هجوم معماری غربی به ساختمانسازی مشرفیتها را موجب شده تا نفس مردم را در خانهها بند آورد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از همدان، حالا در محلهای قدیمی جولان، امامزادهیحیی، حاجی، نظربیک، چوپانها، ورمزیار، سرپلیخچال، جاگله، آقاجانی بیک، شالبافان، دوگوران، پل مراد، هفت پسان، چرچره، کمالآباد، بینالنهرین، لاالهالله، حسینخانی، علویان، قصابان سبدبافان، قمیها و بنه بازار ساختمانهایی که هویت ایرانی و اسلامی ندارند تنگ در تنگ هم چون لانه زنبور سر به آسمان میسایند تا چشم در قلب خانههای پایین دستی داشته باشند و آرامش آنان را در گرمای تابستان و سوز سرمای زمستان بربایند و مجالی برای دورهمی های تابستانه در حیاط خانه برای محرمها فرام نکنند.
چرا که مرتفعسازی غیراصولی در شهر همدان، سالهای اخیر گریبان این شهر قدیمی و کهن را گرفته و دیگر هم قصد رها کردن آن را ندارد و آنچنان میفشارد تا نفس شهر در این درهمتندیگی بیساختار از نفس برود. لجاجتی غیرمنطقی بر اجرای معماری بیگانه و غربی که هویت تاریخی شهر را هدف گرفته است تا برای همیشه اثر خانههای پر و دار درخت، با حوض آبنما را در شهر بیاثر کند و جای آن ساختمانهایی آکنده از سیمان و آهن تحویل مردم دهد. فریاد مردم هم در این بین به جایی نمیرسد چرا که مسئولان فقط خود را ملزم به اجرای قانون میدانند و دیگر هیچ.
اما جای بسی تامل بر این سئوال همیشگی مردم با فرهنگ و تمدن این شهر است که همیشه هم بیجواب منطقی باقیمانده مگر قانون را مصوب نمیکنند که آسایش و آرامش برای مردم در زیستبومها ایجاد کند؟ حالا چطور شده است که همان قانون تیشه به ریشه آرامش مردم در محلههای قدیمی شهر همدان گذاشته و تا خشکاندن اصل هویت و فرهنگ این شهر هم قدمی پس نمیگذارد. یعنی همان قانون نمیتواند زخم ناسور مرتفعسازی غیراصولی در این شهر را از چهره معماری و شهرسازی خسته همدان بردارد و دیگر به کسی فرصت چنین جفایی را به مردمان این شهر ندهد. یعنی همه جا قانون برای بی هویت کردن هویت شهرها مصوب می شود.
مگر طرحهای بالادستی شهرسازی و معماری که بارها مسئولان بر الزامآور بودن اجرای آن تاکید دارند. برای همسایگی، حریم، محرمیت و همزیستی شهری حرمت قایل نیست که در کوچههای با عرض کم اجازه ساخت بناهایی با چنین ارتفاعی را میدهند تا با در نوردیدن حریمها و ایجاد آمیختگی فرهنگی مشکلی بر مشکلات مردم این محلات بیافزاید و از پس آن هم حفاری شهری برای تامین زیرساختهای این ساختمانها را فراهم کند و هزینهای دیگر را بر مردمان این محلات تحمیل کند( افزایش عوارض شهری).
آنچه کارشناسان شهرسازی بر آن تاکید دارند حفظ هویت محلههای قدیمی شهر و اجرای طرحهای توسعهای در نقطهای خارج از این بافت است اما گویا در همدان رویه خلاف این است. امید است مسئولان با تدبیر خود در تدوین طرح جامع در دست اجرای همدان، راهحلی اصولی برای رفع این دغدغه مردم بیاندیشند تا هویت این شهر به عنوان امانتی از این نسل به آینده منتقل و نسل بعد هم با بالیدن به آن، با تلاشی وافر برای آینده؛ امانتی این چنین گرانسنگ به یادگار بگذارند.
شهردار قم گفت: برای جلوگیری از ساخت و ساز نماهای نا متعارف یا به اصطلاح رومی، نیازمند الگوسازی معماری اسلامی برای مردم هستیم.
به گزارش خبرگزاری فارس از قم به نقل از روابط عمومی شهرداری قم، سیدمرتضی سقائیاننژاد با بیان اینکه نمادهایی که در شهرها وجود دارد، نشانگر هویت آن شهر است، اظهار کرد: هر هویتی که در مناظر خود داریم همان در سبک زندگی مردم نیز به صورتی وجود دارد؛ بحث نفوذی که رهبری بر آن تاکید میکنند به نوعی همین است و نماهایی که عنوان رومی در شهر دارند برگرفته از فرهنگ غرب و یونان است.
وی با تاکید بر اینکه نفوذ و تهاجم فرهنگی به جایی رسیده که مباحث اقتصادی نیز به آن گره خورده و موجب شده استقبال ویژه از نماهای رومی شود، تصریح کرد: این اشکال و نماها در سبک زندگی و خلق و خوی ما اثر خواهد گذاشت و به نوعی نمایش اشرافیت در جامعه است. شهردار قم با اشاره به علل گسترش نماهای نامتعارف در شهرها خاطرنشان کرد: ما آئیننامه داریم اما ساختمان زمانی که ساخته میشود در کمیسیونها مورد نظارت قرار میگیرد که دو حالت جریمه یا تخریب دارد که اینقدر بازدارنده نیست بلکه ما باید به دنبال فرهنگسازی و الگوسازی برای مردم باشیم. وی با تاکید بر اینکه نظام مهندسی و معاونت عمرانی استانداری و راه و شهرسازی و کمیسیون ماده 5 باید در کنار شهرداری به دنبال الگوسازی باشند، گفت: ابعاد ساختمانهای شهر مشخص است و اگر طراحیهای اسلامی صورت گرفت و الگوسازی شد و مردم تشویق به اجرای آنها شدند تا اقبالشان بیشتر شود شاهد تحولی در زمینه مناظر شهری و ساختمانی خواهیم بود. البته در این زمینه نباید از نظارت در حین کار غافل شد. سقائیاننژاد با بیان اینکه دستورالعمل ساخت توسط شهرداری صادر میشود اما ناظر نظام مهندسی تا پایان کار نظارت بر ساخت و ساز را بر عهده دارد، گفت: اگر خطاها به موقع و حین ساخت اعلام شود قبل از ورود پرونده به کمیسیون ماده 100 مشکل حل شده و از ادامه خطا جلوگیری میشود. وی الگوسازی در حوزه معماری اسلامی با حمایت تمام دستگاههای ذیربط را امری ضروری خواند و تصریح کرد: زمانی که تمام سیکل ساخت از صدور پروانه، الگوسازی و نظارت درست باشد کمیسیون ماده 5 و ماده 100 نیز زیر بار تخلفات نخواهد رفت. شهردار قم بیان کرد: تمام مشکلات در حوزه ساخت و ساز به فرهنگ برمیگردد؛ پیوست فرهنگی مسالهای است که مورد غفلت واقع شده و باید بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد. شهرداری دست نیاز به سمت نظام مهندسی و مهندسان دراز میکند تا الگوسازی در حوزه ساخت و ساز اسلامی انجام دهیم و جلوی نفوذ بیش از پیش فرهنگ غربی به شهری چون قم که امالقرای جهان اسلام است گرفته شود. وی اذعان کرد: ما دستورالعمل در حوزه ساخت و ساز داریم اما همچون بسیاری از قوانینی که اجرا نمیشود، مورد توجه نیست و آماده هستیم تا با همکاری دیگر نهادهای متولی حوزه ساخت و ساز اقدامی در خور در زمینه ساخت و ساز اسلامی در شهر داشته باشیم.
رئیس گروه شهرسازی جامع مهندسین مشاور ایران مطرح کرد:
فریور صدری با بیان اینکه معماری تبلور فضایی فرهنگ یک جامعه است، گفت: میزان توسعه و پیشرفت معماری یک کشور به میزان توسعه یافتگی و پیشرفت فرهنگ آن جامعه بستگی دارد.
به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری برنا، طراحی و معماری مبلمان شهری باید به نحوی باشد که بر روحیه شهروندان تاثیر مثبت گذاشته و با نیازها، باورها ، هنجارها و خواسته های آنان مطابقت داشته باشد، تنها در چنین شرایطی است که شهروند در زمان حرکت در شهر دچار کسالت روانی نشده و با روحیه ای شادتر در عرصه شهر رفت وآمد می کنند، به عبارت دیگر به کار گرفتن رنگ، طراحی های جالب و ... می توانند تاثیری مثبت بر روح و روان شهروندان و در نتیجه روابط بین افراد جامعه داشته باشد، این درحالی است که این نوع معماری شهرسازی نوین ما به فراموشی سپرده شده است.
بهرام فریور صدری در گفت وگو با خبرنگار اجتماعی برنا درباره وضعیت معماری در کشور می گوید: در گذشته فرهنگ جامعه ما فرهنگی خاص بود که طراحی معماری نیز نتیجه آن فرهنگ بود، البته معماران نیز در معماری تاثیرگذار بوده و بخشی از فرهنگ جامعه هستند.
وی با تاکید براینکه وقتی در همه زمینه ها دچار عقب افتادگی هستیم به طور طبیعی در معماری نیز عقب میفتیم، ادامه میدهد: البته تمامی معماران شبیه هم نیستند ودر کشور ما نیز معمار خلاق و خوب وجود دارد اما تعداد آنها بسیار کم است، چنانکه پل طبیعت تهران با آن زیبایی طراحی معماران بسیار جوان ما است و از دست طراحی ها خوب هر چند اندک در سایر نقاط تهران و شهرستان های دیگر نیز دیده می شود.
رئیس گروه شهرسازی جامع مهندسین مشاور ایران با اشاره به ترویج طراحی بناهایی با عنوان رومی سازی اظهار می کند: این نوع معماری تقلیدی بسیار بچه گانه و عقب افتاده از طراحی غربی است که نشانه فرهنگ عقب افتاده صاحبان تازه به دوران رسیده ای است که فرهنگ ندارند.
وی با تاکید براینکه بخشی از فرهنگ مربوط به آموزش معماری است، خاطرنشان می کند: دانشگاه ها و اساتید ما جزیی از این فرهنگ هستند، هرچند که ما معماران بسیار خوبی داریم که شاگردان بسیار خوبی نیز تربیت می کنند اما این تعداد بسیار اندک هستند، وقتی دانشگاه آزاد در همه نقاط اقدام به راه اندازی دانشگاه می کند به طور قطع توان تامین این تعداد اساتید خوب معماری برای پرورش معماران خوب را ندارد و این باعث می شود که تمامی آموزش دیدگان دانشگاه ها لزوما طراحان خوبی نباشند.
محدودیت طراحی در کشور
فریور صدری با بیان اینکه معمار باید به تمامی ابزارهای علمی مجهز باشد، عنوان می کند: معماری با همه رشته ها از جمله محیط زیست، تغذیه، جامعه شناسی ، روانشناسی و... مرتبط بوده و تمامی علوم در معماری موثرند اما توجه معماران به این علوم بستگی دارد به اینکه دانشگاه چقدر در آموزش معماران به این علوم توجه کند.
وی درباره طراحی های جالب در دهه 40 و 50 می گوید: دهه 40 در ایران و جهان دهه ای درخشان بود و بسیاری از هنرمندان و معماران خوب ما از جمله کلانتری، علیزاده و مرحوم شیرازی متعلق به این دوره هستند، اما حقیقت آن است که دنیا همواره به یک شکل نمی چرخد و فراز و نشیب طی می کند.
رئیس گروه شهرسازی جامع مهندسین مشاور ایران با تاکید براینکه عموما وضع معماری ما خراب است اما معماران خوب هم داریم، بیان می کند: ما با محدودیت هایی در طراحی مواجه هستیم چنانکه براساس طرح جامع فرمانفرما ضابطه ای در طراحی با عنوان ضابطه 60-40 داریم که براساس آن سطح اشغال بنا در زمین 60درصد از شمال به جنوب است که این موضوع باعث شد حیاط های مرکزی که قبلا در منازل وجود داشت از بین برود و در خیابان هایی که شرقی- غربی بودند مشکل ایجاد شود، لذا این مووضع باعث خراب شدن فضاهای شهری و بدترکیب شدن بناها شد.
وی اضافه می کند: ما در حال حاضر سعی کرده ایم که دست معمارها را کمی بازتر کنیم و در طرح جامع شهری جدید شرایطی ایجاد کردیم که معمار بتواند سطح اشغال 60 درصدی را در نقاط مختلف زمین انتخاب کند و دست او در طراحی باز شود.
فریور صدری با بیان اینکه تعداد معماران خوب کشور ما کم است گفت: بحث تجهیزات، تکنولوژی ساخت، ابزار ساخت و سازمان یافتگی ساخت با پیشرفته بودن کشور و در نتیجه پیشرفت معماری رابطه ای مستقیم دارد که کشور ما در این زمینه عقب افتاده است .
تهران- ایرناپلاس- در رویدادی عجیب، واگذاری خانه وارطان، درست در روزهایی انجام شد که وزیر راه و شهرسازی استعفا داده بود و این وزارتخانه وزیر نداشت. اما تعجیل در اعلام نتایج مزایده واگذاری در حالی انجام شد که میتوانست به پس از انتخاب وزیر موکول شود.
ساختمان موسوم به خانه وارطان واقع در خیابان طالقانی تهران، با قدمتی بیش از 70 سال، یکی از نخستین نشانههای پیدایش معماری مدرن در تهران محسوب میشود. وارطان هوانسیان نه صاحب خانه بلکه معمار این خانه است. وی، معمار ایرانی ارمنیتبار و یکی از پایهگذاران معماری مدرن در ایران است. این خانه حدود چهار سال پیش با هدف توجه و نگاه جدید به فضای شهری از شخصی به نام دکتر تفضلی توسط وزارت راه و شهرسازی خریداری شد. این مکان در حال حاضر به محلی برای گفتمان شهری، پاتوق شهروندان و همچنین برگزاری رویدادهای مختلف تبدیل شده است.
ماجرای خانه وارطان از زمانی که وزارت مسکن و شهرسازی (در زمان عباس آخوندی) تصمیم به مرمت این ملک گرفت آغاز شد. این مسئولیت به بخش خصوصی سپرده شده و بخشی از کار را شهر کتاب برعهده گرفت. شهر کتاب نیز به امید بهرهبرداری از این مجموعه هزینه چند میلیاردی برای مرمت این مکان انجام میدهد. اما در زمان مزایده واگذاری، با وجود این هزینهکرد و قول و قرارها، برنده مزایده، گروه دیگری میشود.
**وزارت راه، مالک خانه وارطان
مطابق اطلاعاتی که در گزارش روزنامه شرق ذکر شده، مالکیت خانه وارطان با وزارت راه و شهرسازی و در اختیار شرکت مادرتخصصی عمران و بهسازی (سازمان بازآفرینی شهری ایران) است و در توافقی، مؤسسه شهر کتاب بخشی از فرآیند مرمت را بر عهده میگیرد و آن را آماده خدماترسانی عمومی میکند. این فرآیند در زمان وزارت عباس آخوندی در سال 1396 انجام میشود و وزیر در پایان این سال، با حضور خود این مکان فرهنگی را افتتاح میکند. مخارج مرمت و بازسازی حدود 2.7 میلیارد تومان بوده که شهر کتاب آن را پرداخت کرده و پس از اتمام فرآیند مرمت، راهاندازی طرح ارائه شده به وزارتخانه در این ملک انجام شده است. در حال حاضر این وزارتخانه نیز برخی از برنامههای مرتبط خود را در قالب خانه گفتمان شهر و مؤسسه ایرانشهر در این مکان برگزار میکند.
**صلاحیت شهر کتاب احراز نشد
فرآیند مزایده مطابق آگهیهای درج شده در روزنامه رسمی برگزار شده و پاکتهای مزایده در زمان بازگشایی بررسی شدهاند تا صلاحیت شرکتکنندگان مشخص شود و بر این مبنا، صلاحیت شهر کتاب مطابق طرحی که خود ارائه داده، برای راهاندازی این خانه احراز نشده است. در این زمینه باید پرسید که چگونه شهر کتاب در مرحله هزینه بازسازی و مرمت خانه وارطان صلاحیت لازم را داشته و در زمان مزایده صلاحیت لازم را ندارد؟
در ایران، خانههای قدیمی متعددی وجود دارد که میتوانند به پاتوقهای فرهنگی و فضای حافظه شهری تبدیل شوند. خانه وارطان یکی از این خانههاست که به همت یک گروه فرهنگی احیا شده است. یکی از راههای حفاظت از این مکانهای حافظه شهری، گشودن در آنها به روی مردم است تا با زنده نگاه داشتن حیات فرهنگی- اجتماعی در این محیطها، این فضاها باقی بمانند.
**از شهر کتاب دعوت نکردیم
محمدسعید ایزدی، دبیر شورای عالی شهرسازی و معماری ایران در گفتوگو با ایرناپلاس درباره وضعیت خانه وارطان، در واکنش به گزارش روزنامه شرق گفت: اتفاقی که در مورد خانه وارطان رخ داده و رویدادی که در مقاله روزنامه شرق درج شده صحیح نیست و گزارش اعلام شده را غیرواقعی اعلام میکنم. هیچ درخواستی از شهر کتاب برای حضور در خانه وارطان به آقای فیروزان، مدیر شهر کتاب ندادیم و ایشان نامه مکتوبی از طرف ما ندارد که دعوت کرده باشیم یا مرمت را به آنها سپرده باشیم.
وی افزود: البته تردیدی نداریم که علاقهمند بودیم، مذاکره و گفتوگو کردیم که شهر کتاب بیاید مستقر شود و به آن مکان سرزندگیای که پیشبینی میکردیم بدهد. ولی این ادعا که مرمت این خانه را به ایشان واگذار کردیم، کاملاً کذب است و چهار سال است که خودمان مرمت ساختمان را بر عهده گرفتهایم و هزینه کردیم.
**خانه وارطان مکانی برای برگزاری رویدادهای گفتمان شهری
عکاسان اصفهانی این بار لنز دوربینشان را بر روی معماری و فرهنگ شهر خود زوم کردند تا نصف جهان را با عکسهایشان به تفلیس ببرند شهری که میگویند نسخه مینیاتوری شهر اصفهان است.
"گالری اکنون" برای برگزاری نمایشگاهی با عنوان "تفلیس نسخه مینیاتوری شهر اصفهان" فراخوان داد. این گالری پس از انتخاب عکس از میان آثار عکاسان، چندی دیگر معماری و فرهنگ اصفهان را در تفلیس به نمایش میگذارد. الناز رجبیان، مدیر گالری اکنون در گفتوگو با خبرنگار ایمنا در خصوص برگزاری این نمایشگاه اظهار کرد: پس از چند سفر به تفلیس متوجه شدم این شهر شباهت های زیادی به اصفهان دارد و حتی در سفارت تفلیس جمله ای مبنی بر این که تفلیس نسخه مینیاتوری شهر اصفهان است نوشته شده و همین جمله مرا به فکر فرو برد.
وی ادامه داد: با توجه به اینکه در ماه های گذشته علاوه بر سفرهای زیادی که به این شهر میشود مهاجرت و سرمایهگذاری در این شهر زیاد شده است و این مسئله برای من عجیب بود؛ زیرا تفلیس معماری و فرهنگ غنیتری نسبت به اصفهان ندارد و سوالی که برای من ایجاد شد این بود که چرا نباید از تفلیس به اصفهان سفر کنند و این آمار یک سویه باشد؟ از همان زمان تلاش کردم که حرکتی در راستای شناختن اصفهان به مردم تفلیس انجام دهم.
مدیر گالری اکنون ادامه داد: در آخرین سفرم به تفلیس با گالری b&w که یکی از گالری های حرفه ای عکس تفلیس است صحبت کردم و قرار شد که نمایشگاه گروهی از عکس عکاسان اصفهانی که معماری، فرهنگ تمدن و فولکولر محلی مردمان شهر اصفهان را نشان می دهد را به نمایش بگذاریم و زمانی که فراخوان ارسال شد ۶۰ ایمیل از عکاسان دریافت کردیم که عکس های منتخب عکاسان اصفهانی در این نمایشگاه به نمایش گذاشته میشود.
وی اضافه کرد: این نمایشگاه از بناهای تاریخی و فرهنگ مردم اصفهان است که استادان دانشگاه و پیشکسوتان عکاسی در این راه با ما همراه شدند و کمک های شایانی به ما کردند. این نمایشگاه با حضور ۳۵ عکاس که عکسهای آنها اصفهان را به خوبی به نمایش گذاشته است از ۱۴ تا ۱۶ نوامبر( ۲۳ تا ۲۵ آبان) از طرف گالری اکنون در تفلیس برگزار می شود.
رجبیان با اشاره به دستاوردهایی که این نمایشگاه به همراه خواهد داشت گفت: دستاورد فرهنگی این نمایشگاه این است که مردم شهر تفلیس با معماری و فرهنگ شهر اصفهان آشنا میشوند و همچنین دیده شدن و شناخته شدن عکاسانی است که در این نمایشگاه شرکت میکنند که حتی بعضی از این عکاسان تا به حال نمایشگاهی برگزار نکردهاند و برای اولین بار عکس خود را برای مردم تفلیس به نمایش میگذارند.
وی ادامه داد: همچنین باز شدن راه همکاری بین تفلیس و اصفهان در راستای هنر و فرهنگ است چرا که راه همکاری صنعتی میان اصفهان و تفلیس اتفاق افتاده است اما این راه جدید فرهنگی و هنری است که باز می شود.
مدیر گالری اکنون تصریح کرد: این نمایشگاه تنها نمایشگاهی نخواهد بود که توسط اصفهان و تفلیس برگزار میشود. این نمایشگاه با عنوان "تفلیس نسخه مینیاتوری شهر اصفهان شماره یک" برگزار میشود و نمایشگاه های بعد با موضوعات دیگر اما با همین هدف برگزار میشود.
مسعود ناریقمی، استاد دانشگاه و پژوهشگر حوزه معماری میگوید: مفهوم ضدسکونتی مدرنیته در شهرسازی و معماری، منجر به قربانی کردن نیاز امنیتی و هویتی ما در کلانشهرها شده است.
به گزارش خبرنگار مهر، مسعود ناریقمی، مدرس دانشگاه در حوزه معماری است، او مولف آثاری همچون «معماری پایدار، سیری در فلسفه، پیدایش و تحول ایده پایداری و نقش آن در معماری و شهرسازی قرن بیستم»، «پارادایمهای مساله در معماری: رویکردی نوین به برنامهدهی فرهنگگرا و کاربر محور در معماری»، «بازنگری در رابطه اسلام و معماری: چند بررسی بنیادی» است و مقالات تحقیقی و پژوهشی گوناگونی را به نگارش درآورده است.
ناریقمی معتقد است، نو بودن، تعجبانگیزی، شاخص بودن و معنای خاص داشتنِ یک معماری یا فضای شهری، مادامی مطرح است که در اثر تعاملات هر روزه به امر ضمنی یا تودستی تبدیل نشده است؛ وقتی تجربه مکان به امر روزمره تبدیل شد، اثرات معماری از سمت ادراک و مفهوم، به سمت رفتارها و الگوهای جاافتاده ذهنی میرود، در این حالت تلقی طولانی مدت فرد، بیشتر وابسته به ذهنیات قبلی او از مکانهاست و نه صورت ظاهر آن.
حتی این صورت ظاهر هم با کمک آنها قضاوت میشود که اینجا «مکان چه نوع حضوری» است. از اینجا به بعد، تأثیر این نوع حضور است که در هویت مکانی آن شخص، دیده میشود و قابل تحلیل است. او همچنین درباره تجربههای وسیع مدرنسازی در ایران میگوید که عامل تخریب محلهها در ایران دگماتیسم رضا شاهی بوده که در کنار آن نقش اندیشمندان هم در این زمینه ناامیدانه بوده است. این عوامل در حوزه معماری و شهر به آشفتگیهای امروزی منجر شده است. بخش اول گفتوگوی تفصیلی مهر با مسعود ناری قمی در ادامه میآید:
با توجه به اینکه معماری امری مهندسی است اما قصد داریم با رویکرد فرهنگی و هویتی به بحث معماری وارد شویم؛ عموما بحثهای مربوط به معماری را از یک سو از جنبههای هنری مورد بحث قرار میدهند، از سوی دیگر به جنبههای مهندسی و تکنیکی آن توجه میکنند؛ کمتر پیشآمده که در رسانهها تاثیرات معماری را در زندگی روزمره یا هویتسازی برای مردم یک شهر بررسی کنیم. به نظر شما میزان تاثیر معماری شهری بر هویت افراد ساکن در شهر تا چه حد است و این وضعیت در شهرهای بزرگ ایران از جمله تهران چه وضعیت و کیفیتی دارد؟
بهنظرم میتوانیم این سؤال را از دو منظر متقابل مورد بحث قرار بدهیم: نگاه مردم به معماری و نگاه معماران به معماری. معمولاً بحثهای درونی جامعه معماری چه کسانی که دغدغه فرهنگی خودی دارند و چه آنان که بدنبال نوگرایی با الگوهای بیگانه هستند، معطوف است به وجه بصری اثرگذار منظر شهری ساختمان و تداعیات ذهنی این وجه بصری. یعنی هویت بنا، معادل میزان برآورده کردن انتظارات مفهومی ناشی از درک بصری ساختمان (نمای ساختمان) است. بدون اینکه به پسوند فرهنگی ساختمان کاری داشته باشیم، باید توجه کنیم که این برداشت بصری، اصلاً آن چیزی نیست که تأثیر عمیق بر شهروندان داشته باشد، آنهم تا حدی که بتوان گفت، هویت شخصی آنان را تغییر میدهد. باز تأکید بر این نکته هم مهم است که هویت مکان جدا از هویت ناشی از مکان است؛ مورد اول، یک ویژگی مربوط به مکان و مورد دوم، ویژگی انسان مخاطب است. در سؤال حاضر، مورد دوم ـ هویت مکانی مخاطب مورد نظر است.
این هویت دقیقا برحسب تعریف آن، وابسته به نوع مخاطب است؛ برای افرادی که با شهر بصورت غریبهها و توریستی برخورد میکنند کوتاه مدت بودن مواجه، اثر بصری و آنی آن را برجستهتر میکند بنابراین اگر مثلا معماری شهری تهران را فاقد عناصر بصری فرهنگ خودی بدانیم یا دستکم حضور این عناصر را کمرنگ تلقی کنیم، طبعاً باید گفت که اثر این معماری شهری بر این دسته از مخاطبان، یک گمشدگی هویت مکانی را بدنبال خواهد داشت؛ احساسی شبیه اینکه «اینجا شهر من یا شهر سرزمین من نیست» یا «من اینجا غریبهام» اما حتی برای این دسته هم این بیان هنوز خام است، شما فرض کنید بسیاری از مخاطبان اینچنینی معماری شهری تهران کسانی هستند که از شهرستان برای کاری به تهران آمدهاند، این یک امر مغفول مانده در جامعه تخصصی پژوهشی و طراحی معماری است که ویژگیها و دغدغههای انسانِ دارای اشتغال روزمره را در تحلیلهای هویتی لحاظ نمیکنند، یعنی یک فرد که برای بهرهگیری از پزشک متخصص در تهران است،
ذهن و چشم خود را چندان مشغول ویژگیها یا مفاهیم نهفته در ویژگیهای قابل رؤیت بنا نمیکند و حتی ممکن است، اینها را در عین برخورد دهها باره اصلاً نبیند. همین کیفیت برای مخاطب شهروندِ معماری شهری، خیلی شدیدتر مطرح است، نو بودن، تعجبانگیزی، شاخص بودن و معنای خاص داشتنِ یک معماری یا فضای شهری، مادامی مطرح است که در اثر تعاملات هر روزه به امر ضمنی یا تودستی تبدیل نشده است؛ وقتی تجربه مکان به امر روزمره تبدیل شد، اثرات معماری از سمت ادراک و مفهوم، به سمت رفتارها و الگوهای جاافتاده ذهنی میرود، در این حالت نوع تلقی طولانی مدت فرد، بیشتر وابسته به ذهنیات قبلی او از مکانهاست و نه صورت ظاهر آن. حتی این صورت ظاهر هم با کمک آنها قضاوت میشود که اینجا «مکان چه نوع حضوری» است. از اینجا به بعد، تأثیر این نوع حضور است که در هویت مکانیِ آن شخص، دیده میشود و قابل تحلیل است.
با این مقدمه که کمی طولانی شد، می توانم بگویم که معماری شهری تهران و شهرهای بزرگ در موضوع دوم، یعنی تأثیرات مواجهه طولانی مدت که دیگر بصری و مفهومی نیست و بیشتر رفتاری است، خیلی بیشتر از شهرهای دیگر، تأثیر دارد. برای یک غریبه یا فرد ساکن شهر دیگر غریبگی تهران مثل غریبگی یک کشور خارجی است که چون فرض خودی بودن، از روی آن برداشته شده، یک اثر موقت است و اغلب آن از بین میرود اما اثر مواجهه طولانی این شهر با چند ویژگی بر هویت کاربران دائم و نیمهدائم این فضا باقی میماند که بدلیل ماهیت رفتاری آن، راه و درمان بصری، مفهومی ندارد.
معماری باید از مولفههای جامعهشناسی، روانشناسی و فلسفه متاثر باشد
فرناز کلباسی
در نخستین ساعات شبی پاییزی، مسجد شیخ لطف الله میزبان نشست «تالیف در معماری» است تا در پنجمین گردهمایی خود موضوع «امکان معماری در منطق مناسبات جدید» را بهتحلیل و بررسی بگذارد. زیر گنبد بینظیر مسجدی که پروفسور پوپ معتقد بود به سختی میتوان باور کرد ساخته دست بشر باشد، نشستهایم تا پژوهشگران و معماران امروز اصفهان از سنت و مدرنیته و رویکرد جدیدی که از دل این دو باید نشئت بگیرد، صحبت کنند تا مشخص شود معماران امروز اصفهان به چه میاندیشند و چه بناهایی خلق میکنند!
فضای نیمه تاریک این مسجد تاریخی کوچک، اما پرشکوه و پراقتدار در دقایق ابتدایی آغاز برنامه به صوت خوش الحان یک آواز سنتی مزین میشود. بیش از آنکه بتوانم با لذت سرشار از معنویت این موقعیت همراه شوم، نگران آسیبی میشوم که احتمالا از دریچه بلندگوهای بزرگی که در چهار نقطه از محوطه مسجد جای گرفتهاند، به پیکره این عمارت چشم نواز وارد شده است. خوشبختانه برگزارکنندگان این برنامه خود معمارند و از اهمیت حفظ میراث گذشته، آن هم میراثی ارزشمند همچون مسجد شیخ لطف الله، دردانه یادگار عصر صفوی آگاهاند، موجب میشود تا به سخنان «بهارک کشانی»، معمار و پژوهشگر حوزه طراحی معماری و نخستین سخنران برنامه گوش بسپارم.
او سخنش را با دستهبندی دو طیف از معماران معاصر ایران آغاز کرده و میگوید: برخورداری از باورهای الهی، ویژگی معمارانی است که در یک سوی این طیف قرار دارند. اینان با تکیه بر نظام سنتی به دنبال کسب مشروعیت در سازوکار سنت هستند و بر نظریه «اندیشه منجر به عمل» صحه میگذارند. چنین معمارانی با تکیه بر مفاهیم برآمده از سنت، قائل به متن مقدس بوده و دیالوگ موثری با بخش مدرن جامعه برقرار نمیکنند.
او با بیان اینکه این معماران آثار درخشانی را در تاریخ ایران به یادگار گذاشتهاند، میافزاید: متاسفانه دستاورد اینان عقیم مانده و درست یا غلط منجر به بنبست حرفهای در مفاهمهپذیری و دیالوگ با جامعه مدرن شده است.این پژوهشگر، معماران برخوردار از باورهای مدرن و متاثر از فرهنگ غربی را سوی دیگر طیف معماران معاصر ایران دانسته و میگوید: اینان با پهلو زدن به فرهنگ غرب به دامان مفاهیم به ظاهر امن زیسته شده در جهان مدرن پناه برده و درست مانند معمار غربی عمل میکنند، غافل از اینکه معمار غربی براساس تجربه زیستی خود به معماری میپردازد.
او ادامه میدهد: در چنین شرایطی معمار ایرانی از تجربیات و نظام فکری خود فاصله گرفته و بر پایه نظام غربی عمل میکند و همین مسئله موجب شده که برخی از آثار معماری ایران نمایی کامل از فرهنگ غرب باشد. حتی مساجدی هستند که باوجود آنکه باید نمایانگر باورهای الهی و دینی باشند، کاملا متاثر از فرهنگ غرب ساخته شدهاند. او با تاکید بر اینکه اعلام موضع این دو طیف ناشی از عدم مرزبندی موقعیت خودآگاه جامعه ازسوی اندیشمندان و متفکران است، میگوید: همه اذعان داریم که مشکل فرهنگی ما باید از بیرون نظم معماری حل شود و بنابراین هرکس باید به زعم خود ضمن انکارنکردن مشکلات، گامی برای حل آنها بردارد.او با بیان اینکه در میان هر دو طیف، معمارانی را دیدهایم که براساس مصلحتهای مختلف ناگزیر به تغییر موضع خود شدهاند، میافزاید: برای تغییر این وضعیت باید به افزایش دانش خود پرداخت و به جای سوار شدن بر موج سیاست، تفکر را از حوزه سیاسی فرهنگی جامعه آغاز کنیم.