ماهنامه صنعت و توسعه: [شهروندان جامعه سعادتمند] تنها یک اراده دارند که متوجه امنیت و آسایش عمومی است. در آن صورت تمام آداب جامعه، ساده و قوانین آن واضح و فروزان است. هیچگونه تضاد منافع یا برخورد وجود ندارد. مصلحت عمومی همهجا واضح و روشن است و تنها با برداشت صحیح میتوان آنها را دید. (قرارداد اجتماعی و اصول حقوق سیاسی / ژان ژاک روسو)
تا قبل از ورود به قرن بیستم، شرایط سیاسی و اجتماعی جامعه ایران – که البته از منظری دقیقتر اساسا ماقبل جامعه بود- چندان پیچیده نبود.جامعهای کم و بیش عقب مانده، فقیر و بیسواد، با اقتصادی معیشت محور و نه تولید محور و عملا منتزع و برکنده از جهان پیرامون و تحولات آن. جامعهای از منظر ساختار سیاسی ملوک الطوایفی و از منظر اعمال قدرت، مبتنی بر الگوی استبداد سنتی. علت تفکیک شیوه اعمال قدرت و ساختار سیاسی کم و بیش واضح است.
اما نگارنده معتقد است که اهمیت این گروهها – و سایر گروههایی که از پرداختن به آنها صرفنظر شد – را هرچقدر جدی بگیریم، میزان تاثیرگذاری و وسعت پایگاه اجتماعی طبقه روحانیون حدیثی است جدا و بسیار مهمتر و طبق آنچه خواهیم دید این تاثیرگذاری تا آنجا پیش میرود که برخی از مهمترین روشنفکران عصر مشروطه را ناگزیر میکند تا به هوای به ثمر رساندن پروژه تحولطلبانه خود، مضامین مدرن و بدیع را با آموزههای اسلامی و دینی به هم پیوند بزنند.
اهمیت طبقه روحانیون از دو جنبه قابل بررسی است. نخست، تلفیق نظریه امامت در شیعه با مدل پادشاهی ایرانی مبتنی بر فره ایزدی که در دوران صفویه صورت پذیرفت، زمینه بسیار مناسبی را برای رونق نقش مذهب در حکومت در دوره قاجار فراهم ساخت.القابی چون «سایه خدا»، «اسلام پناه» و «شاه شهید» – که این آخری مختص ناصرالدین شاه است – خود بازگوکننده نگرش جامعه به ساخت قدرت است.از اینکه بگذریم، در سطح بعدی، بهدلیل پیوند تاریخی روحانیون با مردم بهویژه بازاریان و نفوذی که روحانیت در میان جامعه داشت، حکام قاجار ناگزیر بودند برای کسب مشروعیت بیشتر توجه آنها را جلب نموده و حمایتشان را کسب نمایند. شاهان قاجار نمیتوانستند چشم خود را روی اقتدار روحانیت در جایگاه مرجع تقلید، اداره مساجد و زیارتگاهها، انتخاب وعاظ و قضات شرعی و از همه مهمتر، استقلال مالی روحانیون از حکومت ببندند.