به گزارش خبرنگار مهر، متن پیش رو مشروح سخنان آیت الله اراکی، استاد حوزه علمیه در سلسله دروس فقه «نظام شهر اسلامی» است که در ادامه از نظر می گذرد؛
مقدمه
نظام عمران شهری از یک جوهر، و یک قالب و صورتی برخوردار است و این مسئله به نظام عمران شهری در شهرهای اسلامی هم اختصاص ندارد و همه جا همین قاعده جاری است. جان و روح نظام عمران شهری را آن ساختار فکری و ارزشیای تشکیل داده است که نظام عمران شهری را جهت میدهد. آنچه در این سلسله دروس به آن خواهیم پرداخت همان ساختار به اصطلاح ایدئولوژیک نظام عمران شهری است که به وسیلۀ فقه اسلام تبیین شده و میشود و کار فقها است.
حدود و مساحت شهر اسلامی در منابع دینی
اوّلین حکم از احکام مربوط به کلّیات نظام عمران شهری مساحت کلّی شهر عرفی در فقه اسلامی است. آیا در فقه اسلامی پیشنهاد معیّنی برای مساحت کلّی شهر وجود دارد یا نه؟ از مجموع ادلّهای که بیان خواهد شد استفاده میشود که آن شهر متعارفی که اسلام و فقه اسلامی پیشنهاد میکند، حد و مرز معینی دارد و وقتی از مساحتی که برای یک شهر واحد در نظر گرفته میشود خارج شویم قاعدتاً باید شهر دیگر شروع شود.
پس برای طراحی یک شهر باید این مساحت منظور شود. البته به این معنا نیست که اگر از این مساحت گذشتیم آن وقت احکام مربوط به حدّ ترخّص شهری و احکام مربوط به صلاة مسافر بار میشود؛ خیر، بلکه احکام مربوط به صلاة مسافر مربوط به آن شهری است که فعلاً وجود دارد که در آن وقتی اختفای جُدران و اذان محقّق شد، آنجا صدق خروج از حدّ ترخّص شهری میکند. شهر چه طبق این معیار باشد -یعنی به این مساحت باشد- یا بزرگتر باشد آن حکم مربوط به حدّ ترخّص صلاة مسافر به مساحت شهر ربطی ندارد و نباید با هم اشتباه شوند.
اگر الآن بخواهید این شهر را بر وفق ملاکهای نظام شهری در فقه اسلامی بسازید چگونه یک چنین شهر را طراحی میکنید؟ چه مساحتی باید برای شهر واحد در نظر بگیرید که خارج از این مساحت دیگر نباید به ساختمان شهری در این شهر مجوز داده شود؟ کسی بخواهد به شهر دیگری برود، باید یک شهر دیگری با معیارهای دیگری ساخت. مساحت شهر در کنترل فرهنگ شهر، نظم شهری ومدیریت نظافت شهر تأثیر زیادی دارد و هزار و یک مسئله بر این بار میشود که شهر چه حد و حدودی باید داشته باشد و شهر باید چه مساحتی داشته باشد تا اینکه این شهر شهری باشد که خدمات فرهنگی، بهداشتی، آموزشی و خدمات مختلف به این شهر به طور دقیق اعمال شده و مردم آن در آسایش زندگی کنند. نباید در این شهر هرکس هرکجا که بخواهد ساختمان بسازد و جلو رود.
ما از سه مجموعۀ ادلّهای که بیان خواهد شد، استفاده میکنیم که قُطر یک شهری که در نظام عمران شهری، مطابق فقه اسلامی در نظر گرفته میشود از هر جهت نباید از سه مایل تجاوز کند. مایل یا میل طبق تعبیر روایت همین میل متعارف است. در مباحث صلاة مسافر هم که بحث کردهایم، گفتهایم میلی که در روایات آمده است همان میل متعارف است و هیچ دلیلی نداریم که بیانگر این باشد که این میل غیر از این میل متعارف امروزی است که ۱۶۰۰ متر برآورد میشود.
یک مقدار بیش از یک کیلومتر و نیم برای هر میل. بنابراین قریب به پنج کیلومتر میشود. کمتر از پنج کیلومتر قطر یک شهر از هر چهار طرف و از همۀ اطراف. شهری که میخواهیم تنظیم کنیم، طراحی کنیم باید شهری تنظیم کنیم که مرکزیت این شهر که معیّن شد، مسافت بین این مرکز و بین حدود شهر، حدود دو کیلومتر و نیم باشد، یعنی یک میل و نصف و قطر کامل شهر سه میل میشود. دیگر از این محدوده که بیرون رفتیم باید شهر دیگر تعریف شود، آنجا مرز شهر دیگر میشود، اگر بخواهیم بسازیم باید برای یک شهر دیگر طراحی کنیم، با مقوّمات و خدمات شهری دیگر. ما این را از سه مجموعۀ ادلّه استفاده میکنیم، که بیان خواهیم نمود.
منظور از شهر عرفی یعنی شهر عرفی که اسلام پیشنهاد میکند؛ شهر عرفی اسلامی یعنی چیزی که آن را اسلام بالجعل و الحکومة شهر میداند. حال ضابطه اوّل از ضوابط اسلامی این شهر عرفی مساحت کلّی شهر است که بر مبنای سه مجموعه از ادلّه استفاده میشود که مساحت کلّی شهر باید به نحوی باشد که قُطر شهر از هر سمت بیش از سه مایل نباشد. دلیل بر این مدّعا سه مجموعه از روایات است؛
مجموعۀ اوّل روایات حدود شهر اسلامی