سمیه باقری: سیاوش تیموری معتقد است که معماری نیازمند نگاهی کاوشگرانه و عمیق است زیرا در این عرصه امکان اشتباه وجود ندارد.
سرویس معماری هنرآنلاین، سیاوش تیموری از جمله هنرمندانی است که رزومه بسیار موفقی را در عرصه معماری دارد. طراحی ورزشگاه معروف پارک دوپرنس در فرانسه و طرحهای درخشانی که او در این پروژه اجرا کرده، تنها بخشی از فعالیتهای این چهره ممتاز معماری است. تیموری با مهربانی خاصی ما را در خانه خود پذیرایی کرد. خانهای که نگاهی صادقانه به معماری را تصویر میکند و درعین حال دنیایی از اندیشه و عرفان را در دل خود دارد. وطن دوستی قابل ستایش سیاوش تیموری به ایران و عقاید قلبی و عرفانی که در دل کارهایش نیز نمود دارد، تنها بخشی از نگاه او به فضای کنونی معماری ایران است. آنچه میخوانید بخشی از دانش و اندیشه این استاد برجسته معماری است که در فضایی بسیار جذاب و گپ و گفتی کنشگرانه شکل گرفته است.
جناب تیموری اگر اجازه بدهید بحث را از طراحی فضاهای ورزشی شروع کنیم. زمانی در ایران بحث طراحی استادیومها را داشتیم که چندان اجرایی نشد یا اگر شد، آن گونه نبود که پاسخگوی نیازها باشد. این در حالی است که شما در رزومه کاری خودتان استادیومهای مطرحی را در سطح بینالمللی دارید. آیا کسی از این پتانسیل و دانش شما در داخل کشور استفاده کرد؟
زمانی که استادیوم آزادی را میساختند، من در دانشگاه تدریس میکردم. در آن زمان قرار بود یک دهکده المپیک ساخته شود که علاوه بر استادیوم صد هزار نفری، دو استادیوم سرپوشیده ده هزار نفری، دریاچه مصنوعی به منظور ورزشهایی چون قایقرانی، منطقه مسکونی و... را هم شامل میشد. 6-7 ماه به تحویل پروژه باقی مانده بود که آقای عبدالعزیز فرمانفرمائیان طراحی بخش مسکونی آن مجموعه را به من سپرد. در آن زمان من فقط 5 یا 6 روز نزد آقای عبدالعزیز فرمانفرمائیان روی این استادیوم کار کردم.
چرا تنها 5 یا 6 روز روی این پروژه کار کردید؟ اساساً ماجرای همکاری شما با این پروژه چطور شکل گرفت؟
یک روز آقای عبدالعزیز فرمانفرمائیان ملاقاتی با بنده داشت و از من خواست که به او در این زمینه کمک کنم و طراحی بخش مسکونی این مجموعه را به عهده بگیرم. در واقع ماجرا این بود که به خاطر آماده سازی بازیهای آسیایی سال 1348 عجله بسیار زیادی وجود داشت تا مجموعه آماده مسابقات شود. من بعد از اتمام کلاسهایم در دانشگاه تهران، نزد آقای عبدالعزیز فرمانفرمائیان میرفتم و در مورد محیط مسکونی مجموعه آزادی با هم صحبت میکردیم. آقای فرمانفرمائیان نقطهای را در اطراف مجموعه آزادی به من نشان داد و گفت میخواهیم این نقطه را جهت اسکان ورزشکاران مدعو، مسکونی کنیم. پس از آن من بررسی کردم و دیدم به دلیل عوارض طبیعی موجود، محال است بشود آن محیط را در عرض 6 ماه برای اسکان مهمانان بازیهای آسیایی تجهیز کرد. آن زمان تهران به شکل کنونی نبود که استادیوم آزادی به شهر تهران چسبیده باشد.
بنابراین چه تصمیمی برای بخش مسکونی مجموعه ورزشی آزادی گرفته شد؟
به هر حال ما باید فکری به حال اسکان مهمانها میکردیم. در یکی از جلسات نقشهای را که تمام توپوگرافی و عوارض بر روی آن مشخص بود، جلوی عبدالعزیز فرمانفرمائیان گذاشتم که من خطوطی روی آن کشیده بودم و گفتم اگر قرار باشد ساختمان مسکونی بسازیم باید اینجا را که عوارض کمتری دارد را انتخاب کنیم، آن هم نه به تعداد زیاد، بلکه محدودتر از آنچه مورد نظر بود. سپس به خانه بازگشتم. شب بعد چند نفر به سراغم آمدند و به خانه من رجوع کردند و گفتند شما خطهایی را روی سایت استادیوم کشیدهاید که درست روی زمین ماست. پیشنهادهایی به اینجانب کردند تا این خطها را از محدوده زمینهایشان بردارم. گفتم من تا به امروز از این کارها نکردهام و آنچه را که صلاح دیدهام بروی سایت مورد نظر آوردم و گفتم من فردا با استادم حرف میزنم و جواب شما را میدهم زیرا اصلاً نمیدانستم فضایی که انتخاب کردهام زمین خان و خانزادههاست. غروب فردا وقتی به نزد عبدالعزیز فرمانفرمائیان رفتم، ماجرای شب قبل را نقل کردم.