وبلاگ معمار شهر

اخبار و مطالب معماری و شهرسازی ایران و جهان

وبلاگ معمار شهر

اخبار و مطالب معماری و شهرسازی ایران و جهان

مطالب و مباحث تخصصی معماری و شهرسازی و دیگر علوم وابسته را با ما مطالعه نمایید...




در اين وب
در كل اينترنت
  • قالب وبلاگ
  • تبلیغات

    طبقه بندی موضوعی

    ۱۳۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اجتماعی» ثبت شده است

    روزنامه قانون: اینجا میدان انقلاب تهران است؛ میدانی که قبل از انقلاب با نام میدان مجسمه آن را می شناختند و بعد از انقلاب 57، «میدان انقلاب» شد. حالا اگر اجزای باقی مانده‌اش از قدیم لب به سخن باز کنند، چه حرف‌ها برای گفتن دارند. تمام عابران پیاده‌ای که هرروز در رفت‌و آمدهای روزمره‌شان از خیابان انقلاب می‌گذرند، حجم ناامیدی را در میان مردم می‌بینند.

    اما این تنها مختص به میدان انقلاب تهران نیست که در جای جای کشور جریان دارد. این روزها مردم، مسئولان و خبرگان، امید کمتری به بهبود آینده ایران ‌دارند. مرکز تحقیقات استراتژیک ‌ریاست‌جمهوری، فایلی پی دی اف را در سایت این مرکز به نام« آینده پژوهی ایران 1396» منتشر کرده است. در این مجموعه تحقیقاتی 220‌صفحه‌ای گزارش‌هایی با هدف شناسایی مشکلات ایران آینده و به دنبال آن سناریوهای آینده ایران در مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست‌جمهوری بررسی شده است.
     
    این نخستین باری است که تجربیات کشور در زمینه انتشار سناریوهای آینده توسط یک اندیشگاه دولتی منتشر می‌شود. تجربه ای که می‌تواند واکنش‌های متفاوتی را به دنبال داشته باشد. در این پژوهش به مباحثی مانند ضرورت اصلاحات ساختاری اقتصادی، بحران تامین آب، بیکاری، فساد سیستمی، ناامیدی درباره آینده، سرمایه اجتماعی و بحران ریزگردها پرداخته شده است. صفحه 75 این پژوهش درباره ناامیدی مردم ایران ‌به آینده است: «ناامیدی نسبت به آینده، یکی از مهم‌ترین عوامل ایجاد فشار روانی بر توده مردم است. بر اساس یافته های سنجش ملی سرمایه‌های اجتماعی در سال 94 تنها حدود 24درصد از مردم کشور، آینده را بهتر ارزیابی می‌کنند و حدود 75 درصد از مردم معتقدند که آینده بدتر می‌شود یا فرقی نمی‌کند».
     
    ۷۵ درصد ایرانیان ناامید از آینده

    نکته دیگر اینکه در این پژوهش درباره نتایج مشارکت خبرگان نیز آمده‌است:« تنها حدود هشت درصد از خبرگان، وضعیت سال آینده را بهتر ارزیابی کرده اند. این آمار برای شهروندان تنها حدود 9درصد است. در سطح کلان و عینی مهم ترین عوامل تاثیرگذار بر ناامیدی نسبت به آینده در بین جوانان، اشتغال و مساله ازدواج است».
    ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۹۶ ، ۰۰:۰۲
    وب سایت دیجی رو: نارسیسم یا خودشیفتگی در واقع عشق افراطی افراد به خودشان است. نارسیسیم از ریشه‌ی لغت یونانی نارسیس (نرگس) گرفته‌شده است. نارسیس یا نرگس مرد جوان خوش‌چهره‌ای بود که از عشق اکو دوری کرد و برای همین محکوم به عشق ورزیدن به تصویر چهره‌ی خود در آب شد. نام گل نرگس بر گفته از این داستان است. نارسیس وقتی به عشق خود که همان چهره‌ی انعکاس یافته‌ی خود در آب است نمی‌رسد، آن‌قدر غمگین بر لب چشمه می‌نشیند تا به گل تبدیل می‌شود. خودشیفتگی درواقع نوعی اختلال روانی است که به بیان فروید، بسیاری از افراد با خصیصه‌های خودشیفتگی متولد می‌شوند. در ادامه با دانستنی‌هایی در این باره با دیجی رو همراه باشید.
     
     10 دانستنی درباره‌ی نارسیسیسم یا خودشیفتگی

    1_ شما نمی‌توانید یک خودشیفته را خجالت‌زده یا شرمنده کنید، درواقع اگر این کار را بکنید آن‌ها قطعاً تلافی‌اش را درآورده و زندگی را برایتان سخت‌تر می‌کنند.

    2_ دلیل این مسئله آن است که آن‌ها خیلی ناامن و شکننده بوده و بدجنسی و نفرت‌انگیز بودن خارجی‌شان به دوران کودکی‌شان برمی‌گردد. بااینکه دانشمندان فکر می‌کنند این مسئله یک مؤلفه‌ی ژنتیکی دارد، اما نحوه‌ی تربیت یک کودک تأثیر زیادی در شخصیت نهایی او دارد.narcissism همواره 2 راه برای خلق یک خودشیفته وجود دارد، یا زیاد نادیده گرفتن عشق و بی‌قیدوشرط کردن کودکان که در این حالت آن‌ها در شرایط عاطفی و احساسی حس راحتی ندارند و یا اینکه کاملاً برعکس، ستایش بی‌حدوحصر یک کودک  که در انتها خودش هم به این باور برسد که واقعاً خیلی شخصیت خاص و برتری از دیگران دارد.
    ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۶ ، ۲۳:۳۶
    مجله مهر: «پارک اعتراض» مصوبه جدید شورای شهر تهران است که می‌خواهد اعتراضات مردمی را قانونمند و بی‌دردسر کند تا جلوی موج سواری و تبدیل شدن آن به اغتشاش را بگیرد. اما این طرح از کجا آمده‌ است؟

    جرقه اعتراضات سراسری به گرانی و موسسات مالی و اعتباری ابتدا از مشهد آغاز شد اما بعد از آن به باقی شهرها کشید و بیش از همه پایتخت را تحت تاثیر خود قرار داد. اعتراضات به حقی که قشر ضعیف را به خیابان کشاند تا نارضایتی خود را نسبت به گرانی‌ها و وضع نامناسب معیشتی نشان دهد. اما اعتراضات با موج سواری ضدانقلاب به آشوب‌های خیابانی تبدیل شد تا امنیت عمومی را با مشکل روبرو کند.
     
     چیزهایی که باید درباره پارک اعتراض در تهران بدانیم
     
    موج سواری که از طریق شبکه‌های اجتماعی بر شدت آن افزوده می‌شد و در نهایت موجب فیلتر دو شبکه اجتماعی پرطرفدار شد. در طول این مدت بارها این سوال مطرح شد که چگونه می‌توان اعتراضات مردمی را به نحوی مدیریت کرد که موجب دست درازی‌های ضد انقلاب نشود و هم صدای اعتراضات شنیده شود و هم جلوی آشوب‌های خیابانی و موج‌سواری‌ها گرفته شود؟

    شورای اسلامی شهر تهران در آخرین جلسه خود برای رسیدگی به این موضوع طرح تازه‌ای تصویب کرد. طبق این طرح تهران نیاز به یک «پارک» یا «محلی» همیشگی برای اعتراضات مردمی دارد. محلی که مردم آن را بشناسند و هنگام اعتراض‌هایشان تنها آن‌جا را به عنوان محل تجمع انتخاب کنند و مسئولین نیز برای رویارویی مستقیم با مرد معترض به مکان موردنظر بروند. مکانی که برای اعتراضات مردمی مناسب‌سازی شده باشد و موجب تمیز دادن مردم عادی از آشوبگران خیابانی شود. کاری که مشابه آن در انگلستان وجود دارد و مردم می‌دانند برای بیان اظهارات‌شان به مسئولین و نشان دادن اعتراضات‌شان باید به «هاید پارک» بزرگ لندن بروند.
    ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۶ ، ۲۳:۳۵
    روزنامه شهروند - لیلا مهداد: محلی برای شنیدن اعتراضات؛ پیشنهاد جالب فرماندار تهران بود که برای نخستین‌بار مطرح شد تا به رسم برخی جوامع مکانی برای گفتن و شنیدن اعتراضات در نظر گرفته شود؛ مکانی که معترضان در آن از مشکلات‌شان بگویند و در مقابل مسئولانی نیز حضور داشته باشند تا آنها را بشنوند. پیشنهادی که در نگاه نخست جالب و قابل تامل به‌نظر می‌آید و بی‌شک برای رسیدن به نتیجه، مسیر طولانی‌ای به خود خواهد دید. شاید جرقه‌های اولیه این پیشنهاد به برگزاری تجمعات اعتراضی سپرده‌گذاران موسسات مالی و اعتباری غیرمجاز برگردد؛ موسساتی که طی یکی، دوسال اخیر حسابی خبرساز شده‌اند.
     
    اگرچه قبل از همه اینها زمانی که تبصره‌ها و ماده‌ها کنار هم قرار می‌گرفتند تا قانون اساسی را شکل بدهند، اصل‌ها و تبصره‌هایی تکلیف را برای برگزاری تجمعات مشخص کرده‌اند، همانند اصل٢٧ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که تشکیل اجتماعات و راهپیمایی‌ها بدون حمل سلاح به شرط آن‌که مخل  مبانی اسلام نباشد را آزاد دانسته است، البته اصل نهم این قانون نیز زوایای دیگری از این مسأله را نشانه رفته است، بنابراین این‌که افراد یک جامعه بتوانند در سایه حقوق اساسی خود از خواسته‌های بحق خود سخن بگویند، نشانه یک جامعه پویاست که کانالیزه‌کردن آن می‌تواند به اجرای بهتر قانون بینجامد، اگرچه نباید از خاطر برد که در نظر گرفتن محلی برای تجمعات می‌تواند سد بزرگی بر حاشیه‌سازی‌ها و گمانه‌زنی‌های پوچ باشد و این درحالی است که شاهد بوده‌ایم تجمعات اعتراضی که اغلب مقابل مجلس، نهاد ریاست‌جمهوری و بانک مرکزی و... به‌وجود آمده، هم چهره شهر را نازیبا کرده و هم این‌که سوءاستفاده‌ها و ناهنجاری‌هایی را نیز سبب شده،
    اگرچه در اعتراضاتی به این شکل ‌و شمایل نیز اصل تجمع و اعتراض زیرسوال رفته است و شاید در نظر گرفتن چنین نکاتی است که سبب شده برخی جوامع مکان‌هایی را برای اعتراضات در نظر گرفته‌اند تا هم از آزادی‌بیان حمایت کرده باشند، هم دچار حاشیه‌سازی‌ها نشوند، به‌طوری که پارکی در لندن که منظره‌ای زیبا و چشم‌نواز دارد به این منظور در نظر گرفته شده است یا در کره‌جنوبی محلی اختصاص یافته تا صدای مردم به شکل صوری شنیده شود؛ انتقادهای نمایشی برای تخلیه خشم مردم، برقراری دیپلماسی عمومی، کمک به احزاب و...
     
     هایدپارک ایرانی
     
    در کنار وزارتخانه‌ها محلی برای اعتراضات در نظر گرفته شده تا اعتراضات سازمان‌یافته باشند، البته یکی از اعضای شورای شهر تهران نیز وجود مکانی برای گفت‌وشنود مردمی را در راستای تحقق مصوبه‌ منشور حقوق شهروندی دانسته و این وظیفه را در وظایف شهرداری متصور شده است.
    «مردم تریبون ندارند به خیابان می‌آیند.» پیشنهادهایی که مخالفان و موافقانی دارد که هریک برای موضع‌گیری خود پای دلایلی را به میان می‌کشند. گروهی مشخص‌شدن مکانی برای گفت‌وشنودهای مردمی را در راستای آزادی بیان دانسته و بر این باورند که می‌توان از حاشیه‌سازی‌ها و سوءاستفاده‌ها به موجب آن جلوگیری کرد، درحالی‌که عده‌ای دیگر معتقدند اگر قرار بر شنیده‌شدن حرف مردم است، چرا مسئولان در سازمان‌ها و نهادهای تحت مدیریت خود موجبات چنین گفت‌وگویی را فراهم نیاورند تا این‌که اعتراضی صورت بگیرد و در راستای آن مکانی برای ابراز این اعتراض به‌وجود بیاید؟

    البته گروه نخست در پاسخ به این پرسش، پاسخگوشدن مسئولان را نتیجه شکل‌گیری چنین محلی عنوان می‌کنند، درحالی‌که عده‌ای که وجود چنین مکانی را ضروری نمی‌دانند، معتقدند طیف اعتراضات، مدل آنها و دستگاه‌های مرتبط با این اعتراضات و تعداد اقشار معترض متفاوت است و به همین دلیل بهتر است در همان دستگاه‌های مرتبط به فکر پاسخگویی باشند. البته ریاست‌جمهوری نیز معتقد است طبق قانون اساسی و حقوق شهروندی، مردم در بیان انتقادات و حتی اعتراض‌شان کاملا آزاد هستند، اگرچه حسن روحانی بر این باور است که باید توجه کنیم نحوه انتقاد و اعتراض باید به‌گونه‌ای باشد که پایان آن منتهی به بهتر شدن شرایط کشور و زندگی مردم شود، البته حل برخی از این‌ مسائل آسان نبوده و زمان‌بر است و دولت و ملت باید برای حل این مشکلات دست‌به‌دست هم بدهند.

    پیشینه

    همیشه پای اقتصاد درمیان است
    ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ دی ۹۶ ، ۲۳:۳۲
    هفته نامه صدا - مهتاب اسفندیاری: اعتراضات هفته گذشته به یک باره برخی از شهرهای کشور را درنوردید. اگرچه آغاز آن از مشهد بود که سال هاست به روند شکل گیری قدرت در آن هشدار داده می شود اما پایان کار آنجا نبود. جرقه ای که گفته می شود جبهه پایداری در منطقه خراسان زد، موجب بروز آتشی در کل کشور شد. موضوعی که سید حسین مرعشی عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران در گفتگو با ما می گوید اسناد آن وجود دارد و تاکید می کند که به دلیل جلوگیری از قدرت گرفتن بیشتر این گروه در مشهد بوده است.
     
     گفتگو با سید حسین مرعشی به بهانه اعتراضات اخیر

    مرعشی همچنین تاکید دارد: «برخی در حاکمیت با برنامه ای که در پیش گرفتند، در هفت ماه و نیمی که از دولت می گذرد تلاش کردند تا از قدرت رئیس جمهوری و اصلاح طلبان بکاهند، اما روندی که در پیش گرفتند موجب شد تا کل نظام درگیر موضوع شود.»

    ارزیابی شما از اعتراض هایی که روزهای گذشته در کشور به وجود آمد چیست و ریشه آنها را در چه چیزهایی می دانید؟

    - برای این که بدانیم در کجا قرار داریم باید به عقب برگردیم و ببینیم از کجا حرکت کرده ایم. اول این که به نظر من موقعیتی که در حال حاضر در آن قرار داریم، یعنی این که بخشی از جامعه فکر می کند اعتراضات خود را باید با حضور در خیابان نشان دهد، اصلا موقعیت مناسبی نیست.

    منظورتان انتقادها و اعتراضات است.

    - نه. من اصل اعتراض و انتقاد را حق همگانی می دانم و از آن دفاع می کنم و اما اینکه در سپهر سیاسی ایران امکان اظهار نظر و اعتراض را جز با فریاد زدن و به خیابان آمدن نداریم، یک نقص در سازمان سیاسی ایران است. کسانی که دلسوز نظام و کشور هستند و سازمان دهندگی فضای سیاسی را بر عهده دارند باید این نقیصه را رفع کنند. نباید وضعیت به گونه ای باشد که جمعی از مردم به هر شکلی ناچار شوند که صدای اعتراض خود را آنقدر بلند کنند که از یک اعتراض خانوادگی و ملی فراتر رود و به عنوان نمونه سران نامحبوب آمریکا و عربستان هم به این فریادها امید ببندند.

    یعنی باید چگونه باشد و چه سازوکاری داشته باشد؟

    - این اعتراضات باید در فضای خانواده، اگر وسیع بگوییم خانواده ملی و ایرانی و اگر محدودتر بگوییم در خانواده جمهوری اسلامی بماند و تعریف شود. باید مکانیزم هایی داشته باشیم که اینها امری داخلی برای بهبود امور تلقی شود، نه این که به سمت و سویی برود که کسی بخواهد از بیرون از این فریادها بهره برداری کند. اعتراضی که حق مردم است و باید بتواند بر روی شاخص ها و در جهت بهبودی اثر بگذارد، رفتارهای قوا و نهادهای حاکمیتی در کشور را تحت تاثیر قرار دهد و اصلاح کند، عملا به مناقشه ای تبدیل شده که مورد بهره برداری افرادی قرار خواهد گرفت که علاقه ای به ایران و سربلندی ایران و ایرانی ندارند.

    حضور مردم در صحنه، اعتراض و انتقاد مردم می تواند پشتوانه ای برای دولت و راهگشا باشد اما چون در سازمان سیاسی ایران این پیش بینی نشده، بنابراین فرصت حضور، نظارت و مراقبت مردم ممکن است به یک تهدید تبدیل شود.

    دلیل حضور مردم در خیابان را بیشتر در چه مواردی می دانید؟
    ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ دی ۹۶ ، ۲۳:۳۱
    ماهنامه معیشت - محمدرضا فرهادی پور: خلاصه این مکتب در یک جمله: ما به اندازه کافی باهوش نیستیم، بنابراین نیاز داریم عامدانه آزادیِ انتخاب خودمان را از طریق قواعد محدود کنیم. مکتب رفتارگرایی به این دلیل این گونه نامیده می شود که می کوشد رفتارهای انسانی را آن گونه که واقعا هستند مدل سازی کند و این فرض غالب نئوکلاسیکی را رد می کند که انسان ها همیشه به روشی عقلانی و خودخواهانه عمل می کنند.
    این مکتب این رویکرد را به مطالعه نهادها و سازمان های اقتصادی بسط می دهد؛ برای مثال، بهترین روش سازماندهی یک بنگاه چیست یا چگونه باید مقررات مالی را تنظیم کرد. از این رو، این مکتب قرابتی بنیادی و در مواردی هم پوشانی هایی با مکتب نهادگرایی دارد. مکتب رفتارگرا جوان ترین مکتب اقتصاد است که ما تاکنون بررسی کرده ایم؛ اما در عین حال، قدیمی تر از آن است که بیشتر افراد فکر می کنند. این مکتب اخیرا از طریق رشته های مالیه رفتاری و اقتصادی آزمایشگاهی در حال تبدیل شدن به رشته ای غالب است. اما خاستگاه های این مکتب به دهه های 1940 و 1950 و به ویژه به کارهای هربرت سایمون (1960- 2001)، برنده نوبل اقتصاد بر می گردد.
     
    مکتب رفتارگرایی 
     هربرت سایمون
     
    محدودیت های عقلانیت انسانی و نیاز به قواعد فردی و اجتماعی
     
    مفهوم اصلی ابداعی هربرت سایمون عبارت است از عقلانیت محدود. مکتب رفتارگرایی با این فرض از مکتب نئوکلاسیک انتقاد می کند که افراد توانایی های نامحدودی بر پردازش اطلاعات دارند یا اینکه عقلانیت انسان به مانند خداوند است (که او آن را عقلانیت المپی می نامد). سایمون استدلال نمی کند که موجودات انسانی غیرعُقلایی هستند. بینش او این بود که ما می کوشیم عقلانی باشیم، اما توانایی ما برای این کار خیلی محدود است، به ویژه با توجه به پیچیدگی جهان یا با توجه به رواج بی اطمینانی (اگر بخواهید حرف او را در قالب روش کینزی فرموله کنید). این بدان معناست که محدودیت اصلی تصمیم گیری ما کمبود اطلاعات نیست، بلکه توانایی محدود ما در پردازش اطلاعاتی است که ما در اختیار داریم. سایمون با در نظر گرفتن عقلانیت محدود استدلال می کند که ما «میان بر های ذهنی ای» را توسعه می دهیم که به ما اجازه می دهند توانایی های ذهنی مان را اقتصادی کنیم. این ها به قواعد اکتشافیِ (سرانگشتی یا تفکر شهودی) مشهورند و می توانند اَشکال متفاوتی به خود بگیرند: قواعد سرانگشتی، عقل سلیم یا قضاوت کارشناسی.
     
    ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۹۶ ، ۲۲:۰۰
    ماهنامه اندیشه پویا - مصطفی ملکیان: توجه به شادکامی شهروندان در نگاه سیاستمداران وجیه المله و سیاستمداران خادم المیه. برای ما که در خاورمیانه زندگی می کنیم، مفهوم شادی و زندگی شاد فرق دارد با شهروندان مثلا اروپای شمالی. ما خاورمیانه ای ها شادی را یک امر شخصی می دانیم؛ یک مسئله روان شناختی که به فراخور خوب و بد بودن حال مان و به میزانی که نیازمان هست کم و بیش از آن بهره می بریم اما مواجهه شهروندان مثلا اروپای شمالی با شادی، مواجهه با یک امر اجتماعی است. آن ها و خیلی از شهروندان دیگر کشورها شادی را از سیاستمداران و حکومتگران خود مطالبه می کنند؛ امری که ما هنوز با آن غریبه ایم.
     
    کتاب «سیاست شادکامی» نوشته دِرِک باک، رییس سابق دانشگاه هاروارد، درباره همین مفهوم ناآشنا برای ماست؛ درباره آنچه حکومت ها می تواند از تحقیقات جدید درباره بهروزی بیاموزند. کتاب باک درباره تجربه شادی آفرینی در کشور یونان هم هست؛ آن جا که فقر اقتصادی امان مردم را بریده بود و پادشاه کشور برای بالابردن امید به زندگی، جمعی از فیلسوفان اخلاق را ماموریت داد تا برای بالا بردن «شادکامی ناخالص ملی» طرح و برنامه بدهند. الگویی که اگر نه تماما، اما می تواند به کار حکومتگران جوامع ناشاد خاورمیانه هم بیاید و بر خوشیِ زندگی شهروندان آن بیفزاید.

    آدمیان همواره با خواسته های خود و با نیازهای خود سر و کار دارند و هر انسانی یک سلسله خواسته ها و یک سلسله نیازهایی در زندگی خود دارد. خواسته به چیزی در زندگی انسان اطلاق می شود که انسان تا زمانی که به آن نرسیده، احساس رنج می کند، اعم از این که وقتی به آن رسید احساس لذت بکند یا نکند.  اما نیازهای آدمیان به چیزهایی اطلاق می شود که بدون آن ها بقای زندگی به خطر می افتد. اگر به فردی آب و خوراک نرسد، اگر فردی پوشاک و مسکن نداشته باشد، استراحت نداشته باشد، بقای کمّی و کیفی زندگی او به خطر می افتد. در همه موارد باقی کمّی زندگی او به خطر می افتد یعنی می میرد؛ و در عموم موارد بقای کیفی زندگی او به خطر می افتد و  زندگی اش دیگر کیفیت مطلوب را ندارد.
     
    خوشی یا بهروزی؟ مسئله این است 
    مصطفی ملکیان
     
    خواسته های ما با نیازهای ما سه تفاوت عمده دارند. اول این که، همه انسان ها از خواسته های خود آگاهند، اما این سخن به هیچ وجه در باب نیازهای انسان، صادق نیست. تناقض گویی است که بگوییم فلان فرد فلان چیز را می خواهد اما خودش به آن آگاه نیست، اما نه فقط متناقض نیست بلکه در غالب موارد صادق است که بگوییم فلان کس به فلان چیز نیاز دارد اما خودش نمی داند که به آن نیاز دارد. به تعبیر وجودشناسی فلسفی، خواسته های انسان چیزهایی اند که موجودیت شان عین مدرکیت شان است، اگر موجود باشند حتما ادراک می شوند و اگر ادراک بشوند حتما وجود دارند. ولی نیازهای انسان از جمله اموری است که موجودیتش عین مدرکیتش نیست؛ یعنی ممکن است در جایی نیازی وجود داشته باشد و شخص نیازمند خبر نداشته باشد که به آن چیز نیاز دارد، یا در جایی شخصی به چیزی نیاز نداشته باشد و گمان کند که به آن چیز نیاز دارد.
     
    بنابراین انسان ها در باب خواسته شان هرگز خطا نمی کنند، اگر چیزی را می خواهند حتما می خواهند. اما در باب نیازهایشان ممکن است خطا بکنند، چنان که در اغلب موارد نیز انسان ها در تشخیص نیازشان خطا می کنند. دومین تفاوت این است که شناخت خواسته احتیاجی به مراجعه به متخصص ندارد، اما نیاز را متخصص تشخیص می دهد؛ یعنی نمی شود به فردی گفت اگر می خواهی ببینی که چه خواسته هایی داری به متخصص رجوع کن. درباره چیزهایی که موجودیت شان عین مدرکیت شان است تخصص معنا ندارد. اما برای این که بدانید به چه چیزی به لحاظ جسمانی یا ذهنی و یا روانی نیاز دارید می توانید به متخصصان رجوع کنید. بنابراین هر کسی متخصص خواسته های خودش است اما شناخت نیازها نیازمند رجوع به متخصص است.
     
    نکته سوم این است که هرچه انسان به بلوغ فکری نزدیک تر می شود، نیازها و خواسته هایش بر هم منطبق تر می شود. طفولیت عقلانی یعنی تعارض خواسته و نیاز و غلبه دادن خواسته بر نیاز. بلوغ عقلانی به معنای همسو شدن خواسته و نیاز، و در صورت همسو نشدن به معنای غلبه دادن نیاز بر خواسته، است. با این مقدمه، می خواهم به دو نکته روان شناختی و اخلاقی بپردازم. نکته روان شناختی این است که دنبال کردن خواسته ها گاهی به سود آدمی است و گاهی به زبان او، اما دنبال کردن نیازها همیشه به سود آدم است. اگر آدمی در زندگی سر سوزنی به نیازهایش نرسد ضرر کرده و اگر سر سوزنی به برآورده کردن نیازهایش نزدیک تر شود نفع برده است.
     
    نتیجه این حکم روان شناختی در اخلاق هم ظاهر می شود. مادر اخلاق «ابد» به تعقیب همه نیازهای خودمان بپردازیم اما هیچ بایدی نسبت به تعقیب خواسته های خودمان نداریم. مهم تر این که اخلاق در تزاحم میان نیاز و خواسته، می خواهد به ما بگوید که از نیازت طرفداری کن و در مقابل خواسته هایت بایست. به همین جهت هم هست که اخلاقی زیستن تلخ و دشوار است. انگیزه مند شدن برای اخلاقی زیستن سخت است، حال آن که آدمی همیشه انگیزه مند است که خواسته هایش را دنبال کند.
     
    ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۹۶ ، ۲۳:۰۳
    روزنامه قانون: ایرانیان در گذشته یکی از شادترین مردمان جهان بوده‌‌اند و از هر مناسبتی برای جشن، شادی و درکنار هم بودن استفاده می‌کرده‌اند. تعداد بالای جشن‌های ایران باستان گواه روشنی بر این مساله است. نوروز، مهرگان، جشن‌های آتش، گاهنبارها، فروردگان، سده، سپندارمذگان، چهارشنبه‌سوری، سیزده‌ به‌در، بهمن‌گان، آذرگان، جشن زایش اشو زردشت، دیگان، یلدا و ... جشن‌های ایران باستان بوده‌اند. جشن‌هایی که برخی از آن‌ها به‌وادی فراموشی سپرده شده‌اند و برخی دیگر همچنان پابرجا مانده و هرساله باشکوه خاصی در میان ایرانی‌ها برگزار می‌شوند. یکی از این جشن‌ها، شب یلدا یا شب چله است. جشنی کهن که پیشینه‌ای بیش از 7 هزار سال دارد.

    ایرانیان آخرین شب پاییز را درازترین و تاریک‌ترین شب در طول سال می‌دانند؛ آن‌ها در شب یلدا تا سپیده دم بیدار می‌مانند و در کنار یکدیگر خود را سرگرم می‌کنند تا اندوه غیبت خورشید و تاریکی، روحیه آن‌ها را تضعیف نکند و با به روشنایی گراییدن آسمان به رختخواب می‌روند و لختی می‌آسایند.

    اجداد ما این شب را تا صبح به جشن و پایکوبی به گرد آتش می‌پرداختندو بر خوانی از میوه‌هایی چون هندوانه، خربزه، انار، سیب، خرمالو و به می‌نشستند. در آیین شب یلدا یا شب چله، خوردن آجیل مخصوص، هندوانه، انار و شیرینی و میوه‌های گوناگون جنبه‌ نمادین دارد و نشانه‌ برکت، تندرستی، فراوانی و شادکامی هستند.
     
    در این شب هم مثل جشن تیرگان، فال گرفتن از کتاب حافظ مرسوم است. حاضران با انتخاب و شکستن گردو از روی پوکی یا پُری آن، آینده‌گویی می کنند، بزرگان نیز با داستان‌سرایی و متل‌گویی، کوچک‌تر‌ها را بر سر ذوق می‌آورند. گذشتگان ما، تمام شب را در پرتو چراغ و نور و آتش می‌گذراندند تا اهریمن فرصت دژخویی و تباهی پیدا نکند.
     
     یلدا ؛ باور به پیروزی نور بر اهریمن

    یلدا مظهر زایش زادروز

    واژه «یلدا» به معنای «زایش زادروز» و تولد است. ایرانیان باستان با این باور که فردای شب یلدا با دمیدن خورشید، روزها بلندتر می‌شوند و تابش نور ایزدی افزونی می‌یابد، آخر پاییز و اول زمستان را شب زایش مهر یا زایش خورشید می‌خواندند و برای آن جشن بزرگی برپا می‌کردند و از این رو به دهمین ماه سال، دی می‌گفتند که ماه تولد خورشید بود.

     یلدا و جشن‌هایی که در این شب برگزار می‌شود، یک سنت باستانی است. مردم روزگاران دور و گذشته که کشاورزی، بنیان زندگی آن‌ها را تشکیل می‌داد و در طول سال با سپری شدن فصل‌ها و تضادهای طبیعی خوی داشتند، بر اثر تجربه و گذشت زمان توانستند کارها و فعالیت‌های خود را با گردش خورشید و تغییر فصول و بلندی و کوتاهی روز و شب و جهت و حرکت و قرارگرفتن ستارگان تنظیم کنند.آنان ملاحظه می‌کردند که در بعضی ایام و فصول، روزها بسیار بلند می‌شود و در نتیجه در آن روزها، از روشنی و نور خورشید بیشتر می‌توانستند استفاده کنند.
     
    این اعتقاد پدید آمد که نور، روشنایی و تابش خورشید نماد نیک و موافق بوده و با تاریکی و ظلمت شب در نبرد و کشمکش‌ هستند.مردم دوران باستان و از جمله اقوام آریایی، از هند و ایرانی تا هند و اروپایی دریافتند که کوتاه‌ترین روزها، آخرین روز پاییز و شب اول زمستان است و بلافاصله پس از آن روزها به تدریج بلندتر و شب‌ها کوتاه‌تر می‌شوند، از همین رو آن را شب زایش خورشید نامیده و آغاز سال قرار دادند.

    هندوانه نماد گرمای تابستان

    هندوانه یکی از مهم‌ترین میوه‌های شب یلداست. میوه‌ای که یادآور گرمای تابستان و حرارت خورشید است. باور قدیمی‌ها بر این بوده که اگر مقداری هندوانه در شب یلدا بخورید، در سراسر زمستان، سرما و بیماری بر شما غلبه نخواهد کرد. هندوانه همچنین قاچ‌های مدور می‌خورد و چون خورشید، یادآور گرمای تابستان و فرونشاندن عطش است.

    انار نماد شادی و زایش

     این میوه در سفره شب یلدا نماد شادی و زایش و تولد است. انار میوه‌ای خون ساز است و به کسانی که رنگ پریده و ضعیف هستند، توصیه می‌شود آب انار بنوشند. سیستم دفاعی بدن را تقــویت می‌کند و موجب افزایش انرژی و تصفیه خـون می‌شود و رنگ و روی کسی را که آب انار می‌خورد، زیبا و شاداب می‌کند. به همین دلیل انار را نماد زایش و شادی می‌دانند.
    ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آذر ۹۶ ، ۲۰:۴۵
    هفته نامه کرگدن - آزاده شمس: به سراغ دو جامعه شناس و یک کارگردان فیلم های اجتماعی رفته و از آن ها خواسته ایم به این پرسش پاسخ دهند: «چه می شود که یک فرد عادی اختلاس کننده می شود؟»

    اختلاس زاده بی قاعدگی، نبود نظارت و اداره ملوک الطوایفی سازمان هاست

    محمدامین قانعی راد، جامعه شناس: معمولا انسان ها دنبال منافع خودشان هستند، اما جامعه در مسیر انتقال ارزش ها و هنجارها به افراد یاد می دهد به طریقی منافع خودشان را جست و جو کنند که با منافع جامعه سازگار باشد در یک جامعه توانمند، فعالیت های روزمره افراد هم منافع فردی و هم منافع جامعه را تامین می کند؛ بنابراین هرگونه فعالیت فردی، تامین منافع فردی و سود فردی در راستای تامین منافع جمع است و یک جامعه توانمند باید بتواند بین منافع فردی و جمعی سازگاری ایجاد کند؛ اما گاه شرایطی در جامعه حاکم می شود که این سازگاری از بین می رود و اصولا دو دلیل اصلی برای آن وجود دارد: گاه افراد حس می کنند برای منافع جمعی فعالیت می کنند، اما منافع فردی آن ها تامین نمی شود. مثلا معلمی که برای آموزش کودکان گام بر می دارد یا کارمندی که روزانه فعالیت می کند اما می بیند زندگی اش نمی چرخد.

    گاهی اوقات این دوگانگی سبب می شود افراد وزن منافع خود را افزایش بدهند. این روند گاه از طریق ایجاد راه های فرعی برای افزایش فعالیت های خود و کسب پول. این روند ممکن است با توجه به شرایط جامعه عادی به نظر بیاید. در جامعه ما شرایط به گونه ای است که گویا این اتفاق افتاده و افراد دنبال راه های فرعی برای افزایش درآمد خود هستند؛ این راه ها عموما غیررسمی و غیرقانونی هستند.
     
    چه می شود که یک فرد عادی اختلاس کننده می شود؟ 

    اما وضعیتی هم پیش می آید که دیگر اختلاس آشکار است و فقط راه های فرعی برای افزایش درآمد مطرح نیست، بحث دست اندازی به بیت المال است. افراد به منافع سازمان و نهادی تجاوز کرده و سعی می کنند این منافع را به خود اختصاص دهند. اختلاس معمولا در شرایطی رخ می دهد که نهادهای ذی ربط مثل بانک ها، صندوق ذخیره ارزی یا سازمان های اجرایی از نوعی بی قاعدگی رنج می برند. این معضلی است که اکنون در کشور با آن مواجهیم؛ نظارت کافی بر سازمان ها و ارگان های اجرایی وجود ندارد. همچنین فرایند و روندها در این سازمان ها شفاف نیست.

    این سازمان ها براساس نظارت درست و شیوه صحیح مدیریتی اداره نمی شوند، بلکه می توان گفت اداره آن ها ملوک الطوایفی است. هر سازمان استقلال دارد و از آن دفاع می کند و حاضر نیست اطلاعات لازم را به سازمان بالادستی خود ارائه دهد. همچنین افرادی که مدیر یک دستگاه می شوند، به سرعت آن دستگاه را حوزه شخصی خود می دانند و تصور نمی کنند این نهاد، نهادی اجتماعی است و جامعه اداره آن را به صورت موقت به آن ها سپرده و باید در قبال آن پاسخگو باشند.
     
    این عادت سازمانی بدی است که در ایران باب شده؛ احساس تملک به سازمان. این احساس در نبود نظارت می تواند به سرمایه های سازمان هم کشیده شود و از طرفی ندادن اطلاعات به سازمان های بالادستی افراد را به اختلاس وسوسه می کند. در نتیجه می توانیم بگوییم اختلاس بیشتر نشان دهنده وجود سازمان های فاقد نظم سازمانی و شفافیت است که کنترل پذیر نیستند.

    اختلاس نتیجه ارجح دانستن نیازهای فردی بر جمعی است
    ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۹۶ ، ۰۰:۱۰
    هنگام مواجهه با مرگ عزیزان، سر و کارمان به آرامستان ها می خورد. اگر چه ممکن است کمتر تصوری از آن داشته باشیم اما هنگامی که سر و کارمان به آنجا می افتد شاهد برخی کاستی ها خواهیم بود. در این راستا عضو شورای شهر تهران با تاکید بر نقش آرامستان ها در زندگی روزمره از نیاز حضور روانشناسان در این مجموعه ها خبر داد.
    به گزارش تیتر شهر؛هنگام مواجهه با مرگ عزیزان، سر و کارمان به آرامستان ها می خورد. اگر چه ممکن است کمتر تصوری از آن داشته باشیم اما هنگامی که سر و کارمان به آنجا می افتد شاهد برخی کاستی ها خواهیم بود. در این راستا عضو شورای شهر تهران با تاکید بر نقش آرامستان ها در زندگی روزمره از نیاز حضور روانشناسان در این مجموعه ها خبر داد.

    دکتر الهام فخاری، عضو کمیسیون فرهنگی اجتماعی شورای شهر تهران با تقدیر از فعالیت‌های اجتماعی سال‌های گذشته بهشت زهرا گفت: « اگر این سیستم نباشد یا دچار وقفه‌ای شود نقش آن در زندگی روزمره مشخص می‌شود. متاسفانه در حال حاضر یک آرامستان مرکزی داریم که باید به شهر تهران با جمعیت 10میلیونی با انواع مشکلات و تنوع مراجعه‌کنندگان خدمات‌رسانی کند.»
    وی با بیان این که با مرگ آشنایی نداریم و برای آن آموزش ندیده‌ایم، افزود: «از جمله شغل‌هایی که کمتر مورد توجه قرار گرفته، مشاغلی است با سوگ سر و کار دارند. رفع و رجوع تطهیر از یک سو و تنش خانواده‌های داغدار (با غم و اندوهی که دارند) از سوی دیگر فشار روانی خاصی را به تطهیرکنندگان و کارکنان آرامستان وارد می‌کند. باید انصاف داشته باشیم و به طور ویژه به همکاران شما در بخش تطهیر نگاه کنیم. در فضایی که سخت و مملو از غم و سوگ است فعالیت می‌کنند و دشواری فیزیکی وجود دارد به همین سبب باید شرایطی فراهم شود که بتوانند از یک روانشناس یا مشاور کمک بگیرند و تصمیم ارزنده‌ای است که برنامه‌ریزی شده بخش روانشناسی این آرامستان را راه‌اندازی کنید، در این راستا می‌توانید با دانشگاه‌ها و سازمان نظام روانشناسی و مشاوره همکاری تدارک دیده شود و مشاوره همکاری تدارک دیده شود.»
    رئیس کمیته اجتماعی در ادامه تاکید کرد: «با توجه به این که مردم ما با مقوله مرگ آشنایی کاملی ندارند و فاصله میان مرگ و زندگی به طور مصنوعی افزایش یافته، در مواجه با مرگ یکی از عزیزانشان در شوک فرو می‌روند و گاهی پذیرش آن برایشان نشدنی است. بنابراین اگر خدمات روانشناسی به سوگواران ارائه شود بسیار مشکلات روانی آنها کاهش خواهد یافت. در این میان باورهای کلیشه‌ای که در مورد روانشناسی وجود دارد هم اصلاح می‌شود و مردم با شناختی که از کار روانشناسان به دست می‌آورند، ترغیب می‌شوند در مشکلات روان‌شناختی و اجتماعی خود از این خدمات تخصصی استفاده کنند.»
    دکتر فخاری با تقاضای رسیدگی به آرامگاه‌های شخصیت‌های برجسته، افزود: «به نظر من آرامستان‌ها می‌توانند به پایگاه فعال فرهنگی تبدیل شود و این اقدام در مورد آرامستان‌های قدیمی هم صدق می‌کند. برای نمونه سزاوار نیست که شخصیت‌های تاریخی انقلاب مشروطه در تهران آرامگاهی نابسامان داشته باشد و هموطنان آذری زبان ما در مورد وضعیت آرامگاه شهدای تبریزی مشروطه اظهار نگرانی کنند. نباید شرایط طوری باشد که توجه و احترام آرامگاه شخصیت‌های برجسته ما در تهران از احترام چهره‌های ایرانی در کشورهای دیگر کم‌تر باشد.»
    رئیس شورای استان تهران با اشاره به آرامستان تخت فولاد در اصفهان تاکید کرد: «این آرامستان به صورت مرکز تاریخ پژوهی ارزنده تبدیل شده و فقط فضای یک آرامستان را ندارد بلکه به صورت یک جایگاه فرهنگی با واقع‌بینی نسبت به ادوار تاریخی درآمده است.»
    ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۹۶ ، ۲۲:۰۶