معمار شهر - به نقل از برترین ها، در زمان ناصرالدینشاه، در محدوده اقدسیه امروز، دهی به نام «حصارملا» قرار داشت. از آن جایی که آبوهوای شمرون، توجه قاجاریها را به خودش جلب میکرد، ناصرالدین شاه دستور داد تا برای زبیده خانم یا همان امینهاقدس، یکی از سوگلیهای محبوبش، باغ و عمارتی در آن محدوده بسازند و با اهدای این هدیه ارزشمند از طرف شاه به اقدسالدوله، کمکم این اراضی به اقدسیه مشهور شدند و اواخر سلطنت قاجار بود که دولت، زمینهای اقدسیه و سلطنت آباد رو به محمدحسن میرزا ، آخرین ولیعهد قاجاری، داد تا بدهی ۸۹ هزار تومانیاش را با ولیعهد تسویه کرده باشد.
در زمان پهلوی اول، عمارت و باغ اقدسیه، محل اردوی تابستانی دانشجویان دانشکدهی افسری بود. تا این زمان، اکثر زمینهای اقدسیه ، بایر و کشاورزی بودند و اواخر دهه ۳۰ بود که پای مدرنیزاسیون به زمینهای اقدسیه هم باز شد و کمکم این محله را به یک محله مسکونی تبدیل کرد. در این شماره از پرسه، در بخشی از اقدسیه به نام کوی صاحبقرانیه یا شهرک گلستان اقدسیه قدم میزنیم و داستانش را روایت میکنیم.
کوی صاحبقرانیه، شهرکی مسکونی دیوار به دیوار کاخ و پارک نیاوران است که قدمتی بیش از 60 سال دارد. این شهرک با اصول شهرسازی مدرن در دهه 30 ساخته شده است. همسایه کاخ و پارک نیاوران بودن یعنی شریک حس درختان پیر آواز همیشگی پرندهها و نسیم خنکی هستید که از کوهپایه به سمت تهران می وزد.
شهرسازی شاهعباس نمونهای بود از خصلتهایی که در تمام کارهای او نمود داشت: عملگرایی، جسارت و عظمت. طرح شاهعباس در ساختن اصفهان نیز دقیقاً همینگونه بود.
به گزارش ایسنا، روزنامه ایران نوشت: به قول ویلفرد بلانت، اصفهان، یادبود شاه عباس بزرگ است. البته اصفهان، شهری بسیار قدیمی است اما دوران عظمت آن از سال ۱۰۰۶ هجری قمری آغاز شد. زمانی که شاه عباس، پایتخت امپراطوری صفوی را از قزوین به آنجا منتقل کرد. شهرسازی شاه عباس، نمونهای بود از خصلتهایی که در تمام کارهای او نمود داشت: عملگرایی، جسارت و عظمت. طرح شاه عباس، در ساختن اصفهان نیز دقیقاً همینگونه بود. مرکز ثقل طرح شاه، میدان عظیمی بود که نقش جهان نام داشت. با طولی برابر ۵۰۷ متر و عرضی برابر ۱۵۸ متر. این میدان باشکوه، مرکز شهر و محل ملاقات شاه و مردم بود. در ضمن صحن وسیع میدان، زمین چوگان شاه نیز بود و دروازههای مرمرینی که شاه عباس در میدان ساخته بود، هنوز نیز در دو انتهای میدان باقی است. گرداگرد میدان را یک ردیف دو طبقه از مغازهها اشغال میکرد که علاوه بر سردر قیصریه، در سه نقطه، به وسیله سه بنای مشرف به میدان این ردیف مغازهها قطع میشدند.
یکی از این سه بنا که بیگمان، از بزرگ ترین و درخشانترین شاهکارهای معماری ایرانی است، مسجد شاه یا جامع عباسی نام دارد.
مسجد شاهعباس
مسجد شاه، بنایی عمومی بود. این مسجد نمادی از التزام و اعتقاد شاه عباس و خاندان او به مذهب تشیع محسوب میشد. شاه عباس، این مسجد عظیم را به یاد پدربزرگ خود، شاه طهماسب ساخت. ساخت مسجد شاه از ۱۰۲۰ هجری قمری آغاز شد اما اتمام ساختمان مسجد چند سال بعد از مرگ شاه عباس انجام پذیرفت. کتیبههای متعددی که در بخشهای مختلف بنا به چشم میخورند، نشان میدهند که مسجد شاه و ساختمانهای وابسته به آن، در دورههای گوناگون ساخته، تکمیل یا مرمت و بازسازی شدهاند.
شاه عباس در ساخت مسجد شاه، بخصوص بر عظمت آن تأکید ویژه داشت. اسکندر بیگ منشی، مورخی که خاتمه ساخت مسجد را دیده است، با اندکی اغراق در تاریخ خود مینویسد: هیچ بنایی در ایران یا حتی در سراسر جهان متمدن قابل مقایسه با این مسجد نیست.در واقع، عصر شاه عباس، سالهای اوج رقابت میان امپراطوری صفوی در ایران و امپراطوری عثمانی بود. پادشاه صفوی در بنای شهر و ابنیه آن، اهتمام بسیار داشت تا زیبایی و عظمت اصفهان، توجه مردمان جهان را نه به استانبول که به اصفهان بهعنوان پایتخت جهان اسلام، جلب کند. بر این اساس مسجد شاه نیز، حتماً میبایست بنایی با عظمتتر و مهمتر از مساجد مشهور عثمانی در استانبول، از آب درمیآمد.
گشتی در مسجد شاه
مسجد شاه، در منتهیالیه جنوبی میدان نقش جهان ساخته شد. ایوان ورودی اصلی تقریباً ۲۷ متر ارتفاع دارد. گرداگرد طاق، حاشیه برجسته سهگانهای به رنگ فیروزهای قرار گرفته است و از زیر با طاقدیسهای کاشیکاری شده رنگین و کتیبهای به خط چشم نواز علیرضا عباسی، تزئین شده است. متن کتیبه، این نکته را توضیح میدهد که شاه عباس، مسجد را از اموال شخصی خود ساخته و آن را به روح پدربزرگش شاه طهماسب هدیه کرده است. آرتور پوپ، این ایوان را یکی از چشمگیرترین و اغواکنندهترین ایوانهایی که در جهان بنا شده است، توصیف میکند.
در بالای کتیبه سردر مسجد شاه، غرفهای وجود دارد که شکل دو طاووس را در طرفین یک گلدان نشان میدهد و با کاشیکاری ظریفی ایجاد شده است. نقش طاووس، یکی از پرکاربردترین نمادهای ادبیات و هنر ایران است. طاووس نمادی است از عظمت، بهشت، هبوط آدم و حوا و سلطنت انسان بر زمین. اما نقش طاووس بر سردر عمارتهای مقدس، حکایتی دیگر دارد. در روایات افسانهای ایران آمده است که طاووس، ابلیس را می شناسد و از داخل شدن او به این مکانهای مقدس، جلوگیری میکند. درست در نقطه قرینه این سوی میدان نقش جهان و روبهروی سردر مسجد، برج قوس بر سردر قیصریه قرار گرفته که قرینهسازی چشمنوازی را تداعی میکند.
پلاسکو تنها یک ساختمان خراب نیست بلکه بیشتر بیانکننده یک ساختار خراب است. از بلندترین ساختمان خاورمیانه در سال 41 تا فرو ریختن فاجعهبار آن در سال 95 و حتی تا امروز، نمادی از نواقص ساختاری است که همچنان باقی است.
پلاسکو در زمان ساخته شدن قواعد شهر و شهرسازی را رعایت نکرد و صد درصد مساحت 4 هزار و 300 متری زمین را زیر ساخت برد و تا ارتفاع 42 متری بالا رفت و 29 هزار متر زیربنا داشت که هیچ مناسبتی با مجموعه مقررات و مقتضیات و محیط پیرامونی نداشت و تنها ساختمان شهر بود که از چهار سو پنجره داشت و حریم و ساختمانهای اطراف را ندیده میگرفت و در طول سالیان هم کسی خود را موظف به بازسازی و تعمیر آن ندانست. پلاسکو در قلب یکی از نقاط تاریخی فرهنگی و پرجمعیت تهران قرار گرفته است. همسایگان او چند بنای ارزشمند فرهنگی هستند. از جمله مسجد هدایت با سردر زیبای آن که پیشترها تکیه رضا قلیخان هدایتالله باشی و آرامگاه خانوادگی آنها بود و بعدها پایگاه مبارزاتی آیتالله طالقانی شد. در ضلع شرقی مسجد کوچهای بنبست قرار دارد، در انتهای آن سینمایی در سالهای پیش از انقلاب دایر بود که فیلمهای سطح پایین نمایش میداد. این همجواری طبع یک نفر خوش ذوق را تشویق کرده بود تا این بیت را بر تابلوی دیوار بیرونی مسجد بیاویزد «متاع کفر و دین بیمشتری نیست/ گروهی این گروهی آن پسندند.»
از دیگر بناهای فاخر کلیسای ژاندارک با معماری منحصر به فرد معمار فرانسوی آندره ژولی است که در اختیار خواهران راهبه قرار دارد، مدرسه هدایت (ژاندارک) نیز که میگویند با توجه به تجربه جنگ جهانی آنچنان مقاوم ساخته شده تا برای مقاومت در برابر بمبارانهای هوایی تابآور باشد و در عین حال سبک است، بنای سقفها نیز آجر چینی ایرانی است، در بازدیدی که در تهرانگردی از این مدرسه داشتم، پلاک سربی اموال کتابخانه سال 1312 را نشان میداد، جبهه شمالی ساختمان مدرسه هدایت پر از درختان سرو و کاج بود و یکی از فارغالتحصیلان مدرسه در اوایل دهه 80 میگفت به قدری طوطی، مرغ مینا و سایر پرندگان در اینجا زیاد بود که یکی از راههای درآمد مستخدم مدرسه، شکار پرندگان و فروش آنها بود. او میگفت بالای نماز خانه مدرسه که از سمت کوچه ژاندارک و بالای در ورودی است، قفسی بزرگ گذاشته بودند و پرندگان در آن گرفتار میشدند. از معلمان شاخص این مدرسه داریوش فروهر بود که تا چند سال پیش محل تدریس او را با نام نگه میداشتند. در آن سو مجموعه مشیرالدوله پیرنیا، صدراعظم و مؤلف کتاب گرانقدر «ایران باستان» را داریم که هنوز به عنوان کتاب مرجع مورد توجه است.
خانه پیرنیا علاوه بر معماری بینظیر، محل تدوین پیشنویس قانون اساسی مشروطیت بوده است. آن بنا نسبت به خانه صدراعظم خیلی بیارائه و کم تزئین بود و یکی از آثارشاخص دوره انتقال است که شکل بیرونی و اندرونی و حریمها را در فضای کوشک مانندی رعایت کرده است. مشیرالدوله آنجا را وقف امور پزشکی کرد.
مجله دانشمند: سازمان ژئوفیزیک آمریکا قدرت زلزله ای که خلیج اقیانوس آرام در ژاپن را در روز جمعه 20 اسفند 1389 (11 مارس 2011) لرزاند را 8.9 ریشتر اعلام کرد اما چهار روز بعد آژانس هواشناسی ژاپن با اطلاعاتی دقیق تر قدرت آن را 9 ریشتر اعلام کرد تا در رده چهارم شدیدترین زمین لرزه ها از زمان ثبت قدرت زلزله ها قرار گیرد. پروفسور مایک ساندیفورد، زمین شناس دانشگاه ملبورن می گوید: «این اطلاعات از طریق لرزه نگارهایی که در سراسر جهان نصب شده به دست آمده است. بنابراین نمی توان بلافاصله میزان قدرت زلزله را محاسبه کرد و این کار چند روزی طول می کشد؛ حتی ممکن است قدرت زلزله بیشتر از این هم تشخیص داده شود.»
زلزله ژاپن و سونامی حاصل از آن ویرانی بسیاری به وجود آورد و حتی منجر به فعالیت آتشفشان های اطراف شد. آمار مرگ و میر به حدود 16 هزار نفر رسید و هزاران نفر نیز ناپدید شدند ضمن این که خسارات بی حد دیگری در زمینه های مختلف پیش آورد.
به گفته این استاد دانشگاه ملبورن، متخصصان لرزه نگاری در یک دهه اخیر زلزله هایی با مقیاس بسیار بالا افزایش چشمگیری داشته اند اما نظریاتی که بتواند علل آن را توضیح دهد، زیاد نبوده. او ادامه می دهد: «انرژی آزاد شده در مقیاس جهانی در یک دهه گذشته بسیار بیشتر از 30-25 سال قبل بوده اما در برهه زمانی 1965-1952 زلزله هایی رخ داده که به همین اندازه انرژی آزاد کرده.»
شاید نمونه هایی وجود داشته باشد که فرضیه پدیدار شدن زلزله های با قدرت بالا در یک دوره ده ساله را ثابت کند اما اطلاعات کافی برای رسیدن به قطعیت در این زمینه در دسترس نیست. ساندیفورد اینطور نتیجه گیری می کند: «مشکل پیدا کردن نمونه ها این است که شما به اندازه کافی تجهیزات لرزه نگاری برای دسترسی به اطلاعات دقیق در مورد زلزله های قبل از دهه 50 میلادی را ندارید و نمی توان به آسانی آنها را دسته بندی کرد.» ده تا از بزرگ ترین زلزله هایی که در این مدت رکوردگیری ثبت شده اند، به این ترتیب هستند.
روزنامه خراسان: مولانا جلال الدین محمد بلخی را «مرد جهانی» می نامند. این شهرت، جدای از سرگذشت فرامرزی وی که از «بلخ» تا «قونیه» رقم خورده؛ حاصل اندیشه های مولاناست. سه عنصر مهم اندیشه گانی او، «عشق»، «صلح» و «تحمل» شاید بهترین نوشدارویی باشد که خاورمیانه این روزها به آن نیاز دارد.
فقط خاورمیانه که نه، بلکه در همه نقاط دنیا که دگم اندیشی و تعصب نژادی و مذهبی، مجوز جنایات خصمانه ای را علیه بشریت صادر می کند.مولانا عارف، زاهد و شاعر قرن هفتم، در «بلخ» خراسان، شهری نزدیک «مزارشریف» افغانستان، به دنیا آمد. او در سنین جوانی همانند پدر عازم «قونیه» شد، تا به تحصیل علوم دینی بپردازد.
وی تا آخر عمر خود، حدود 56 سال، در «قونیه» ماند. پس از مرگ مولانا، او را در محل زندگی و درسش دفن کردند و زیارتگاهی بر سر مزارش ساختند که تا امروز پا برجاست. این بنا و شهر قونیه، کم کم ملجأ دوستداران طریقت وی شد، تا جایی که گاهی بر سر پارسی تبار بودن مولانا نیز مجادله هایی صورت گرفت.
هفته ای به نام مولانا
«بنیاد مولانا» که شامل نوادگان و دوستداران اوست، هر ساله، هفت روز مانده به سالگرد مرگ وی را گرامی می دارند. هفت روز از10 تا 17 دسامبر، که به تقویم ما 19 تا 26 آذر است. در این روزها، همایش های متعدد دانشگاهی و «جشنواره سماع» در «قونیه» برگزار می شود. هر چند برنامه های دانشگاهی گاهی برای عموم کسالت آور می شود، اما «جشنواره سماع» که هر شب در یک استادیوم ورزشی سه هزار نفره برپا می شود، بسیار جذاب و خیره کننده است.
حال و هوای قونیه
جو «قونیه»، در مقایسه با دیگر شهرهای گردشگری ترکیه کاملا متفاوت است. «قونیه» در واقع مذهبی ترین شهر ترکیه است و هر روز، پنج بار صدای اذان در سراسر شهر می پیچد. حتی بانوان محلی نیز حجاب دارند، ساکنان آن جا به اعتقادات خود بسیار پایبندند و رعایت شئون مذهبی شهر برایشان مهم است. اهمیت این امر تا آن جا پیش می رود که حتی زنان غیر مسلمان برای ورود به جشنواره باید حجاب را رعایت کنند. همچنین برای بانوان جایگاهی جداگانه در نظر گرفته شده است.
فردا:خانه ای را که رسول خدا(ص) در آن متولد شده، با نام «مولد النبی» می شناسند. این مکان در نزدیکی مسجد الحرام و در انتهای باب صفا قرار دارد.محل تولد پیامبر (ص) در ابتدای شعب ابی طالب قرار داشته و همینک در فاصله محل میلاد تا مسعی سنگ فرش است.
در تاریخ آمده است که وقتی رسول خدا(ص) به مدینه هجرت کرد، این خانه در اختیار عقیل، فرزند ابو طالب بود و پس از آن در اختیار اولاد و نوادگان وی قرار داشت. بعدها خیزران، همسر هارون، آن را خریداری کرد.
مسلمانان این خانه را گرامی میداشتند و به ویژه در شب تولد پیامبر(ص) مراسمی در آنجا برگزار میکردند. در پی روی کار آمدن دولت سعودی، همزمان با خراب کردن این قبیل اماکن، محل مولد النبی هم تخریب شد.
تنها با اصرار شیخ عباس قطان شهردار وقت مکه و درخواست وی از ملک عبد العزیز قرار شد تا در آنجا کتابخانه ای بنا کنند که امروزه به نام «مکتبة مکة المکرمه» شناخته میشود.در حال حاضر بر سر در این مکان تابلوئی با عنوان «مکتبة مکة المکرمه» نصب است.
محل معراج پیامبر (ص)
وبسایت باشگاه خبرنگاران: پیشینه مسجدالاقصی را باید از گذشته دور، یعنی زمان ابراهیم نبی(ع) مورد بررسی قرار داد.
حضرت ابراهیم در بینالنهرین متولد شد و به فرمان خدا به کنعان (فلسطین امروزی) مهاجرت کرد که آن سرزمین محل استقرار فرزندان ابراهیم گردید.
در زمان یعقوب خشکسالی شدیدی در کنعان رخ داد ولی اهالی آن سرزمین آگاه شدند که در مصر ذخایر غنی گندم وجود دارد، در آن زمان یوسف(ع) پسر یعقوب عزیز مصر بود که ماجرای آن به تفصیل در قرآن ذکر شده است.
پسران یعقوب به دستور پدر برای تهیه گندم به مصر سفر کرده بودند که با یوسف رو به رو شدند ولی او نشناختند، یوسف(ع) برادرانش را به جای آورد و از آنها خواست تا بار دیگر که برای خرید گندم به مصر مراجعه کردند به همراه پدرشان به آنجا بیایند، بنابراین بنیاسرائیل پس از سالها دوری به مصر بازگشتند.
پس از گذشت چند نسل «قبطیان» مصری بر بنیاسرائیل سخت گرفتند و بنی اسرائیل را مورد آزار و اذیت قراردارند، از این رو خداوند موسی(ع) را برای رهایی آنان مبعوث کرد که در نتیجه آن موسی یهودیان را از مصر نجات داد و به کنعان برد. حضرت داوود در زمان پیامبری خود معبدی در کنعان بنا نمود که در زمان پسرش سلیمان احداث آن تکمیل شد و به هیکل سلیمان (معبد سلیمان) مشهور گردید.
هفته نامه کرگدن - سید احمد محیط طباطبایی: در زمان صفویه نقش شیر و خورشید کاملا نمادی مذهبی و شیعی است، آن هم در مقابل هلال و ستاره عثمانی که نمادی برای حکومت سنی مذهب عثمانی هاست.
وقتی درباره شیر و خورشید سخن می گوییم باید این نکته را در نظر داشته باشیم که این نماد در ادوار مختلف مفاهیم متفاوتی داشته است. به طور مثال اگر کشتن شیر به دست یک فرد نشانه قدرت و توانمندی بوده، در دوره های دیگری نشانه کشتن هوا و هوس و ارتقای سطح روحانی فرد به شمار می رفته است و جای دیگر مراد از این شیر صورت فلکی اسد است و اشاره دارد به نقشی که از منظر ستاره شناسان قدیم، این صورت فلکی در زندگی و سرنوشت انسان ها بازی می کند. بر همین اساس در ادوار مختلف، طرح شکار شیر روی نقوش برجسته معانی مختلفی را در بر می گیرد.
ما نقش شیر و شکار شیر را از دوره هخامنشی تا فتحعلی شاه روی سنگ نگاره ها می بینیم، اما تاریخ نقش کردن حیوانات به دست بشر به درازای تاریخ حیات آدمی روی کره زمین است.
می توان ادعا کرد که شیر نقش متمایزی در این میان دارد، چرا که در زندگی ایرانیان این حیوان جایگاه ویژه ای داشته است؛ از مجموعه ستارگانی که گفتیم نام صورت فلکی اسد دارند تا الهه ها و خدایانی که از بین النهرین ایلام به ایران آمدند.
جالب است بدانید شیرهایی که در قصرهای چین و سایر نقاط آسیا بوده اند، از ایران به آن مناطق رفته اند اما پادشاهان ایران که به عنوان تحفه برای پادشاهان سایر ممالک شیر می فرستادند تنها شیر نر را هدیه می دادند مبادا که نژاد شیر ایرانی در خارج از مرزهای این سرزمین تکثیر شود. با وجود این نماد حکومت ایران در دوران کهن که روی پرچم ایران آمده بود، عقاب است.
عقاب؛ سرطلایی که در درفش شهداد و همین طور روی پرچم های دوره ساسانی و اشکانی دیده می شود. همچنین نقش درفش کاویانی نیز عقاب است. اما نقش شیر در ایران هم به عنوان یک نقش ملی و هم به عنوان نقشی مذهبی همواره مورد توجه بوده است تا آن جا که سنگ نگاره تخت جمشید را به عنوان نماد نوروز می شناسیم؛ همان سنگ نگاره ای که در آن شیری در حال غلبه بر گاو است.
برترین ها - ترجمه از حمید پاشایی: تصور این موضوع که یک شهر ممکن است به طور کامل گم شود سخت است ولی این دقیقاً اتفاقی است که برای شهرهای گمشده در این لیست افتاده است. در حقیقت دلایل زیادی وجود دارد که چرا یک شهر ممکن است متروکه شود. جنگ، بلایای طبیعی، تغییرات آب و هوایی و نبود شرکای تجاری مهم چند تا از این دلایل هستند.
دلیل آن هر چه باشد، این شهرهای گمشده در طول زمان به فراموشی سپرده شدند تا این که قرن ها بعد مجدداً کشف شدند.
34. کارتاژ (Carthage)
کارتاژ که در کشور کنونی تونس قرار دارد، به وسیله استعمارگران فنیقی تأسیس شد و تبدیل به قدرتی مهم در حوضه مدیترانه شد. دشمنی بین سیراکوز و روم باستان با چندین جنگ همراه بود و هر دو طرف شروع به تهاجم به سرزمین های یکدیگر کردند، که معروف ترین آن اشغال ایتالیا به وسیله هانیبال بود.
این شهر در سال 146 پیش از میلاد تخریب شد. رومی ها خانه به خانه اقدام به دستگیری، تجاوز و اسیر نمودن مردم کردند و تمام شهر کارتاژ را به آتش کشیدند. با این حال، رومی ها کارتاژ را مجدداً تأسیس کردند و این شهر تبدیل به یکی از بزرگترین و مهم ترین شهرهای امپراتوری روم شد. کارتاژ شهری مهم باقی ماند تا اینکه در سال 698 بعد از میلاد در زمان حمله های مسلمانان برای بار دوم تخریب شد.
هفته نامه امید جوان - میلاد زنجانی: روز هفتم آبان ماه برابر با بیست و نهم اکتبر روزی است که براساس اسناد تاریخی (رویداد نامه نبونئید) و نوشته های تاریخ نگاران کورش وارد بابل شد و با استقبال باشکوه مردم بابل روبرو شد و آنجا را بدون جنگ و خونریزی فتح کرد و منشور حقوق بشر را در آنجا نوشت.
در همان زمان یهودیان را هم از بند آزاد کرد. حالا روز هفتم آبان ماه هر سال در تاریخ که یادروز گشایش و آزادسازی بابل و یکپارچگی حوزه تمدنی ایران و هم چنین صدور منشور کورش است به نام روز بزرگداشت کورش بزرگ ثبت شده است. به همین نگاهی کرده ایم به این موضوع که چرا کورش تا این حد در تاریخ ایران و جهان شخصیتی برجسته و ممتاز است و اینکه چرا کورش بزرگ است؟
در آغاز به دو نکته می پردازم:
1. کورش و حکومت هخامنشان و حکومت های پس از آن جزیی از تاریخ این سرزمین اند و باید به این تاریخ پرفراز و نشیب با نگاهی تاریخی برخورد کرد. تاریخ را باید مطالعه کرد و از آن لذت برد و درس گرفت. باید نسبت به گذشته پرافتخار نیاکان مان احساس غرور کنیم اما نباید در گذشته ماند و زندگی کرد.
گذشته چراغ راه آینده است و این افتخار را نه تنها در گذشته که در حال و آینده نیز باید جستجو کرد. هم باید به آن افتخار کرد و هم از آن عبرت گرفت. با نگاه به گذشته می توان آینده را ساخت. با زنده نگاه داشتن یاد و نام بزرگان تاریخ سرزمین مان و با نگاهی به آینده ما نیز گذشته ای پرافتخار برای آیندگان و نسل های آینده خود بسازیم.
2. باید به این نکته توجه داشت که هر اتفاقی را در ظرف زمان و مکان خود بررسی کرد. باید توجه داشت که ما از 2500 سال پیش سخن می رانیم که جنگ و خونریزی سنت حاکمان آن عصر بوده است اما با توجه به حاکمان هم عصر کورش بزرگ و یا پس از آن، این میزان از رعایت حقوق انسان ها بسیار قابل توجه است. کورش بزرگ پادشاه این مرز و بوم بوده است و بخشی از تصرفاتش را با جنگ و برخی دیگر را بدون جنگ و خونریزی و مسالمت آمیز و در صلح به دست آورده است. پس نباید با نگاهی تعصب گونه و یک سویه از آن سوی بام افتاد.
روزنامه همدلی: اندیشه اسطورهای از منطقی برخوردار است که با منطق فلسفی، دینی و حتی علمی متمایز است. با این وجود، به نظر میرسد رویآوری به شخصیتهایی که در دوران اسطورهای میزیستهاند، الزاماً با همان منطق اسطورهای نیست. امروزه شاهد پدیدهای نوین هستیم. این پدیده همانا شخصیتهای باستانی است که راوی گزارههایی با منطق امروزین هستند.
یعنی اسطورههای باستانی مظاهر تلاقی دو یا چند شیوه اندیشیدن شدهاند. امروزه انسانها با تاسی از اندیشه دینی و اندیشه علمی فاصله زیادی با اندیشه اسطورهای پیدا کردهاند. حال سوال میشود چگونه شخصیتهایی که در دوران اسطورهای زیسته و صد البته، افکار آنها برآمده از همان منطق اسطورهای است، چنین کاربرد نوینی در جوامع امروز را عهدهدار میشوند؟
کوروش یکی از این شخصیتها است. شخصیتی که بسیاری او را پایهگذار سلسله هخامنشیان در ایران دانسته و معتقدند اولین کسی است که برای مشروعیت و حکمرانی خود مبنایی حقوقی تبیین میکند. در این مطلب قرار نیست به تعریف و تمجید و یا نقد و رد کوروش پرداخته شود. در اینجا قصد بر این است به مناسبت هفتم آبان که بنا بر روایتی، زادروز کوروش و بنا بر روایت دیگر، روز فتح بابل توسط وی است، نگاهی گذرا به استقبال نوین از این شخصیت تاریخی داشته باشیم. این استقبال بیش از هرچیز، در تجمع بسیاری از هموطنان ما کنار مقبره وی در سال گذشته نمایان شد.
کوروش شخصیتی است که در دوران اسطوره میزیست و منطق فکری وی علیالاصول، برآمده از این شیوه اندیشیدن است. اما امروز ملاحظه میشود، بنا بر تعاملات سیاسی و اجتماعی جاری، جملاتی منسوب به وی در فضای مجازی منتشر میشود که اساساً مبتنی بر منطق دیگری است . گاهی این جملات برآمده از منطق دینی و گاهی منطق علمی است.
با این اوصاف، باید پرسید چنین کاربردی از شخصیت کوروش به چه دلیل و اهمیت آن تا کجا است؟ برای پاسخ به سوال فوق، چهار کار باید صورت گیرد: نخست؛ نشان داده شود که کوروش در دورانی میزیست که منطق فکری اسطورهای بر روابط اجتماعی و سیاسی حاکم بود. دوم؛ به کاربرد کوروش در فضای زیستی امروز اشاره شود و سوم؛ معنای نهفته در این کاربرد واکاوی شود. چهارم؛ اهمیت امروزین کوروش در چیست؟