هر بار که سخن از غلط بودن برخی اقدامات شهرسازی مدیران و تصمیم گیران شهری می شود، با سیل عظیمی از پاسخ از طرف این عزیزان مواجه می شویم که می گویند:" اشکال از رفتار نادرست شهروندان است نه اقدامات شهرسازی."

این بزرگواران همواره مصداق هایی را در اثبات این جمله بیان می کنند. بعنوان مثال، وقتی بتدریج ناکارآمدی " نهضت بزرگراه سازی" برای حل مشکل ترافیک در شهر های کوچک و بزرگ کشور نمایان می شود، این مدیران همه ی مشکل را به فرهنگ پایین رانندگی شهروندان مرتبط می کنند.

یا وقتی از آنها می خواهید که بودجه های میلیاردی عمرانی شهر خود را به جای اینکه صرف ساخت یک " تقاطع غیرهمسطح"برای کاهش ترافیک خودرو کنند به ساخت یک مسیر مخصوص دوچرخه در یک معبر اختصاص دهند، بلافاصله پاسخ می دهند که در فلان نقطه از فلان شهر مسیر دوچرخه سواری ایجاد شده ولی شهروندان از آن استفاده نمی کنند.

وقتی به آنها گوشزد می شود که اقدام به تعریض یک خیابان همواره بر بهسازی پیاده رو ها اولویت ندارد، فریاد می زنند که در فلان نقطه از شهر که پیاده رو ساخته ایم شهروندان پیاده روی نمی کنند. و یا وقتی به آنها یادآوری می کنید که احداث "مجتمع های مسکونی جدید" با فاصله زیاد از شهر سلامت شهروندان را تهدید می کند، بی محابا بر شما می تازند و مقصر سلامت شهروندان  را تنها رفتار نامناسب آنها در "مصرف بی رویه ی نمک" و "عدم تحرک بدنی "می دانند.

خلاصه گویا عبارت"رفتار نامناسب شهروندان" پناهگاه مطمئنی برای برخی مدیران و تصمیم گیران شهری کشور شده است که هر گاه عواقب تصمیمات شهرسازی شان که حتی منطبق بر اصول علمی شهرسازی پنجاه سال قبل دنیا هم نیست  آشکار می شود ، به آن پناه می برند. همچنین این پناهگاه مطمئن باعث شده است که برخی از این مدیران احساس نیازی به هیچ مشورت علمی شهرسازی نمی کنند چرا که در نهایت می توانند به راحتی مقصر اصلی را "رفتار نامناسب شهروندان" معرفی کنند.

خطاب به این دسته از مدیران و تصمیم گیران شهرسازی خیرخواهانه عرض میکنم که :

درر علم روز دنیا هیچکس منکر تاثیرات عوامل فردی و اجتماعی بر روی رفتار شهروندان نمی باشد. ولی نقش عوامل محیطی (از جمله شهرسازی) در شکل گیری رفتار شهروندان هم بسیار پررنگ می باشد.