
فردا: خانه ای را که رسول خدا(ص) در آن متولد شده، با نام «مولد النبی» می شناسند. این مکان در نزدیکی مسجد الحرام و در انتهای باب صفا قرار دارد.محل تولد پیامبر (ص) در ابتدای شعب ابی طالب قرار داشته و همینک در فاصله محل میلاد تا مسعی سنگ فرش است.
در تاریخ آمده است که وقتی رسول خدا(ص) به مدینه هجرت کرد، این خانه در اختیار عقیل، فرزند ابو طالب بود و پس از آن در اختیار اولاد و نوادگان وی قرار داشت. بعدها خیزران، همسر هارون، آن را خریداری کرد.
مسلمانان این خانه را گرامی میداشتند و به ویژه در شب تولد پیامبر(ص) مراسمی در آنجا برگزار میکردند. در پی روی کار آمدن دولت سعودی، همزمان با خراب کردن این قبیل اماکن، محل مولد النبی هم تخریب شد.
تنها با اصرار شیخ عباس قطان شهردار وقت مکه و درخواست وی از ملک عبد العزیز قرار شد تا در آنجا کتابخانه ای بنا کنند که امروزه به نام «مکتبة مکة المکرمه» شناخته میشود.در حال حاضر بر سر در این مکان تابلوئی با عنوان «مکتبة مکة المکرمه» نصب است.
وبسایت باشگاه خبرنگاران: پیشینه مسجدالاقصی را باید از گذشته دور، یعنی زمان ابراهیم نبی(ع) مورد بررسی قرار داد.
حضرت ابراهیم در بینالنهرین متولد شد و به فرمان خدا به کنعان (فلسطین امروزی) مهاجرت کرد که آن سرزمین محل استقرار فرزندان ابراهیم گردید.
در زمان یعقوب خشکسالی شدیدی در کنعان رخ داد ولی اهالی آن سرزمین آگاه شدند که در مصر ذخایر غنی گندم وجود دارد، در آن زمان یوسف(ع) پسر یعقوب عزیز مصر بود که ماجرای آن به تفصیل در قرآن ذکر شده است.
پسران یعقوب به دستور پدر برای تهیه گندم به مصر سفر کرده بودند که با یوسف رو به رو شدند ولی او نشناختند، یوسف(ع) برادرانش را به جای آورد و از آنها خواست تا بار دیگر که برای خرید گندم به مصر مراجعه کردند به همراه پدرشان به آنجا بیایند، بنابراین بنیاسرائیل پس از سالها دوری به مصر بازگشتند.
پس از گذشت چند نسل «قبطیان» مصری بر بنیاسرائیل سخت گرفتند و بنی اسرائیل را مورد آزار و اذیت قراردارند، از این رو خداوند موسی(ع) را برای رهایی آنان مبعوث کرد که در نتیجه آن موسی یهودیان را از مصر نجات داد و به کنعان برد.
حضرت داوود در زمان پیامبری خود معبدی در کنعان بنا نمود که در زمان پسرش سلیمان احداث آن تکمیل شد و به هیکل سلیمان (معبد سلیمان) مشهور گردید.
مردم کم و بیش می دانند که چه مفاسدی رخ داد و چه حیف و میل هایی در بیت المال صورت گرفت اما به طور کامل باخبر نمی شوند که در نهایت متخلفان چه سرنوشتی یافتند. مردم نمی دانند که آیا با آنان در قبال رفتارهای نامناسب و غیرقانونی شان برخورد مناسب حقوقی صورت گرفته است یا خیر. تکرار چنین فرآیندی سبب می شود که در طول زمان مردم این گونه فکر کنند که نهادهای اداری این چنینی، اعم از دولتی یا غیردولتی قابل اعتماد نیستند. بنابراین هرگونه بی اعتمادی یا کاهش اعتماد عمومی نسبت به نهادهای عمومی دولتی و غیر دولتی به خاطر تجربه های اجتماعی مردم از این نهادهاست.
به عبارت دیگر، تجربه های سهمگین مردم در سال های اخیر زمینه ساز نوعی بی اعتمادی نهادین در جامعه بوده است. منظور از بی اعتمادی نهادین، بی اعتمادی مردم به نهادها و سازمان های اجتماعی است. از این رو، طبیعی است که در فقدان این اعتماد بسیاری از کارها آن طور که باید و شاید به شیوه درستی انجام نمی شود. در چنین شرایطی، انتظار این است که نهادهای عمومی دولتی و غیر دولتی تلاش کنند این اعتماد از دست رفته را احیا کنند.
احیای این اعتماد در درجه نخست، نیازمند برخی سیاستگذاری ها و قانونگذاری ها در بخش دولتی است. اکنون در جامعه ما، اغلب بر مدیریت های شخصی، ارتباطات شخصی و اعتماد فردی تکیه می شود، حال آن که در یک جامعه مدرن با سازمان های عمومی بزرگ و پیچیده نه بر مناسبات فردی بلکه باید بر قوائد، اصول و قوانین تاکید شود. اما در سال های اخیر همیشه این طور گفته شده که آمدن فلان مدیر اتفاق مثبت به دنبال خواهد داشت، زیرا او را می شناسیم و او فردی امین است.
تقلیل مدیریت ها و قوانین و سازوکارها به شبکه مناسبات فردی، نمی تواند پاسخگوی پیچیدگی های مدیریت یک جامعه مدرن باشد. بنابراین، در گام نخست باید بدانیم که به جای تاکید بر ویژگی های شخصی مدیران باید بر ویژگی های سازمانی تاکید کنیم. به این معنی که ببینیم سازمان ها باید دارای چه ویژگی هایی باشند که در آنها اختلاس اتفاق نیفتد. باید همیشه فرض را بر این بگیریم که برای هر فردی در هر سازمانی احتمال بروز خطا و فساد وجود دارد. بنابراین باید سازمان ها را به نحوی بازسازی و بازآفرینی کرد که امکان خطا، اختلاس و فساد در آن وجود نداشته باشد.
هفته نامه کرگدن - سید احمد محیط طباطبایی: در زمان صفویه نقش شیر و خورشید کاملا نمادی مذهبی و شیعی است، آن هم در مقابل هلال و ستاره عثمانی که نمادی برای حکومت سنی مذهب عثمانی هاست.